رفتن به محتوای اصلی
روتیتر
یادداشتی از سردبیر سایت ضیاءالصالحین؛

مسئول بی خاصیت، دشمن مقاومت / بس است یا بازهم بگویم؟!

تاریخ انتشار:
امام خامنه ای : «ما ایستاده ایم؛ بندهٔ حقیر وظیفهٔ دینی ای دارم، وظیفهٔ شرعی ای دارم، وظیفهٔ اخلاقی ای دارم؛ در مواجههٔ با ضد انقلاب و معارضین انقلاب ایستاده ام و تا جان در بدن دارم این ایستادگی وجود دارد...»
مسئول بی خاصیت، دشمن مقاومت

مسئول بی خاصیت ، دشمن مقاومت / بس است یا بازهم بگویم؟!

الهام علی‌اف به دنبال اسارت تن‌ها و ابدان بچه‌های حسینیون است

و لابی نفوذی او در کشور هم به دنبال اسارت زبان و بیان بچه‌های حسینیون،

آقای مسئول که دم از سوءتفاهمات می‌زند و نگران تیرگی روابط بین دو کشور است؛

راستش را بگوید، دلواپسی‌های او به‌خاطر حراست از وطن است یا نگران تجارت فرزندان؟!

اما خلاصه می‌گویم،

ما سربازان این مرزوبوم هستیم

نه شهریاران و حافظان منافع فرزندان مسئولان...

اما خلاصه می گویم،

ما سربازان این مرزوبوم هستیم نه شهریاران و حافظان منافع فرزندان مسئول بی خاصیت ...

بس است یا بازهم بگویم؟!

حکایت غریبی است،
روزگاری «شمع» محفلی بود و چراغ انجمنی
در جهاد اصغر خوش درخشید و با پا رفت و با سر آمد
نوبت چرخ گردون به جهاد اکبر که افتاد با دست آمد و بی سر گشت،

پروانه در حسرت شمع بسی چرخید و خون دل خورد و ناگزیر در ظلمت شب‌ها خود سوخت و گرمی محفل شد،
شبی را در زمستان لعنت بی‌مهری‌ها، مرا هوس شعر و شاعری به سر افتاد و از «شمع» شعری خواندم و از پروانه قصه‌ای؛

الغرض،
پروانه چو حال پریشان مرا دید، نالید و کنایتی کرد و سخنی گفت:
ای یار آشنا! «شمع» محفل چو بی «سر» گشت؛ چرا او را «شمع» خوانی و «شمع» دانی و «شمع» بینی؟!

مرا انگشت حیرت در دهان آمد و مبهوت و وامانده از شکوۀ مبهم عاشق دیرین و یار بی کین!!!
نکته‌ها می‌گفت نغز ولیکن چه تلخ می‌کرد، کام ما را این حقیقت بی تسکین؛
مدتی در این سخن تا ته حکمت خانهٔ زمان رفتم، چه گویم از آنچه دیدم، شنیدن کی بود ماندن دیدن؟!

آنکه او را ما «شمع» می‌خواندیم روزگاری،
قافیه در جهاد اکبر باخته و اکنون بی سر گشته بود،
هم سرگشته و هم جوهر از او رخت بربسته بود،
وجودش روغن چراغ اغیار گشته و به دنیای دنی دلبسته بود
دیدم که آنچه را ما روزگاری «شمع» می‌خواندیم،
اکنون باید او را «شر» خوانی و «شر» دانی و «شر» بینی!!!

بس است یا بازهم بگویم؟! 

یک نکتۀ بی‌پرده می‌گویم:

مقاومت فرد یا افراد نیست که زبان آن را ببرید و دهانش را بدوزید

مقاومت مکتبی است که باغبانش بذر آن را پاشیده و بنای آن را محکم نهاده و درختش را با خونش آبیاری کرده است؛
حزب‌الله، علویون، فاطمیون، حسینیون و... تمامی ندارند،

امروز دیگر مکتب مقاومت تکثیر شده و همۀ ما سربازان این مکتب هستیم و در اجرا و عملی‌کردن فرامین فرمانده عزیزمان، امام سید علی خامنه‌ای مدظله‌العالی نه از کسی اجازه می‌گیریم و نه با کسی تعارفی داریم ...

و ایشان فرمودند:
«حجّت بر شما تمام است. انتظار از شما عزیزان کاری بیش از خودسازی علمی و دینی و اخلاقی است...»[1]

«من شمشیر را کشیدم، مشغولیم، ما از چپ و راست داریم می‌زنیم ... ما در جنگِ نرمیم؛ در جنگِ سیاسی هستیم، در جنگِ فرهنگی هستیم، در جنگِ امنیّتی و نفوذی هستیم؛ فکرها و اراده‌ها دارند با هم می‌جنگند.»[2]

«جمهوری اسلامی ... می‌خواهد این جوان تبدیل بشود به یک عنصر فعّال و اثرگذار... چنانچه حرکتی در جهت عکس بکند یا در این جهت کوتاهی بکند، برخلاف وظیفه‌اش عمل کرده است؛ برخلاف آنچه خدا از او می‌خواهد، عمل کرده است ... جوان‌ها هم مثل پیرها مسئولند، فرقی نمی‌کند.»[3]

«ما ایستاده‌ایم؛ بندهٔ حقیر وظیفهٔ دینی‌ای دارم، وظیفهٔ شرعی‌ای دارم، وظیفهٔ اخلاقی‌ای دارم؛ در مواجههٔ با ضدانقلاب و معارضین انقلاب ایستاده‌ام و تا جان در بدن دارم این ایستادگی وجود دارد ... و عاقبت ایستادگی هم پیروزی است.»[4]

مرحوم آیة الله حائری شیرازی در مورد علت و چرایی اینکه برخی‌ها نمی‌گذارند فرامین رهبر انقلاب در همهٔ عرصه‌ها، چه جهاد کبیر، چه جهاد تبیین و ... عملی و یا اجرا شود، در تمثیلات خود چقدر زیبا این موضوع را مطرح کرده بودند:

«در شطرنج، شاه سفید یا سیاه را نمی‌کشند؛ ماتش می‌کنند که نتواند حرکت کند. وقتی حرکت نکرد، باخته است. اجانب دنبال این نیستند که رهبر ما را ترور کنند، دنبال این هستند که ماتش کنند؛ انفعال در او ایجاد کنند؛ درصدد این هستند که حرفش اثر نکند. فرمانش اثر نکند. یعنی راه‌های حرکت او را ببندند. جلوی تحرکش را ببندند. از هر راهی برود، کیش بشود، از هر نقطه‌ای بخواهد حرکت کند، راه‌ها را بر او ببندند. آن‌ها دنبال این هستند که مطلبی از ایشان صادر بشود، اما واقع نشود!» [5]

ولی دشمنان داخلی و خارجی کور خوانده‌اند، ما دست‌های اجانب و اغیار را به لطف حق قطع خواهیم کرد. إن شاءالله ...

بس است یا بازهم بگویم؟!...

 

پی نوشت:
[1]. پیام به پنجاه‌ ویکمین نشست اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا، ۱۳۹۵/۱۱/۰۱.
[2]. بیانات در دیدار شاعران، ۱۳۹۵/۰۳/۳۱.
[3]. بیانات در دیدار اعضای انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان، ۱۳۹۵/۰۲/۱.
[4]. بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان، ۱۳۹۵/۰۴/۱۲.
[5]. محمدصادق (محی‌الدین) حائری شیرازی، تمثیلات سیاسی اجتماعی، ص ۴۳.

مسئول بی خاصیت ، دشمن مقاومت / بس است یا بازهم بگویم؟!

جهت دسترسی به مجموعه یادداشتهای تحلیلی سردبیر سایت ضیاءالصالحین کلیک کنید.

موضوع مقالات

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا