رفتن به محتوای اصلی
روتیتر
آیت الله قرائتی؛

نیاز مردم به امام معصوم (علیه السلام)/بخش اول

تاریخ انتشار:
آیت الله قرائتی

بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

عزیزانی که پای تلویزیون هستند، بحث را در آستانه نیمه شعبان می بینند. قهراً هم باید راجع به امام زمان(علیه السلام) صحبت کرد. حضرت امیر(علیه السلام) در نهج البلاغه می فرماید: «لابدّ للناس من امیر» مردم رئیس می خواهند. حالا رئیسشان یا خوب یا بد؟ «برّ كان او فاجرٍ» در طول تاریخ بشریت هم هیچ وقت انسان بی امام نبوده است، منتها حالا امامش ممکن است، طاغوت باشد. «أَئِمَّةً یدْعُونَ إِلَى النَّارِ» (قصص/41) ممکن است خانی باشد، کدخدایی باشد، بالاخره جامعه وقتی جمع شدند، یک رئیس می خواهند. حتی حدیث داریم که سه نفر که خواستند مسافرت بروند، حضرت فرمود در سه نفر یک نفرشان رئیس باشد که وقتی خواستند تصمیم بگیرند، او تصمیم بگیرد.  چون اگر خواسته باشد هر کسی تصمیم بگیرد که قاطی پاتی می شود. نیاز به امام به دلایلی است. خوب موضوع بحث: نیاز به امام!
1- راهنمایی جامعه در هنگام اختلاف
1- چون متحیریم راهنما می خواهیم و راهنما لازم است. انسان گاهی اوقات نمی داند که چه کند؟ در خود مملکت ما گاهی وقت ها اختلاف بین مسؤولین می شود، بالاخره باید یک نفر حرف آخر را بزند، چون متحیرین راهنما می خواهند.
2- چون جاهل هستیم به معلم احتیاج داریم. خیلی چیزها را نمی دانیم. پیغمبر ما در چهل سالگی به پیغمبری رسید، تا شصت و سه سالگی، بیست و سه سال! در بیست و سه سال که نمی شود همه ی نیازهای بشر را گفت. آن هم چه بیست و سه سالی؟ بیست و سه سالی که سه سالش را مخفیانه تبلیغ می کرد. سیزده سالش را مکه بود. یک سه سال و یک ده سال. ده سالش با مشکلات و شکنجه و اصحابش تار و مار می شدند. بعد هم که مدینه آمد، ده ها جنگ پیش آمد، مگر می شود در این مدت کوتاه... الان مملکت ما سی و هفت سال است انقلاب شده است، هنوز قانون هایی داریم که اینقدر گشاد است که میلیاردی در آن می دزدند. اصلاً درش باز است. یعنی بعد از سی و هفت سال این همه آیت الله و حوزه ی علمیه و مسؤولین و شهداء و خیلی زحمت کشیدند، ولی هنوز مشکل قانونی داریم. یک جاهایی هست که مثلاً از قانون فرار می کنند. مثلاً می گویند: هر یک جفت کفش پنج تومان مالیاتش هست. این آقای کفاش می رود و صد هزار کفش وارد می کند. یکی یک لنگه اش را از این مرز وارد می کند و یک لنگه اش را از آن طرف، مالیات هم نمی دهد. می گوییم: چرا؟ می گوید: قانون می گوید: یک جفت کفش! شما یک جفت پیدا کن. همه تا به تا است. یعنی یک لنگه اش را از این مرز می برد، یک لنگه اش را از آن مرز که از... مالیات جیم شود. انقدر قانون هایی هست که طبق قانون می شود خلاف کرد. به یک کسی گفتند: ساعت چند است؟ ساعتش را درآورد و نگاه کرد و جیبش گذاشت. گفت: چرا نگفتی؟ گفت: تو نگفتی بگو، گفتی: ساعت چند است، من هم درآوردم و نگاه کردم و فهمیدم چند است. 
آن وقت هایی که امام جمعه ها را ترور می کردند یک امام جمعه به من می گفت، من را بازدید کردند، کلت در جیب خودم بود. گفت: بفرما! گفتم: آخر کلت در جیب من است. گفت: به ما گفتند: بازدید کن، نگفتند که اگر کلت بود بگیر. پس بازدید کنم با کلت چه کار کنم؟ تخمه کدو که نیست بشکنم. وقتی دیدی در جیب من کلت است، باید...
یک جایی شیرینی بود، چراغ خاموش شد، ترسیدند شیرینی ها را بخورند، گفتند: همه کف بزنید، هم کف بزنید و هم مراقب کف بغل دستی باشید. که این بغلی هم کف می زند یا نه؟ که دست ها مشغول کف زدن باشد، شیرینی ها مصرف نشود. چراغ را روشن کردند دیدند شیرینی نیست. گفتند: چه شد؟ یکی گفت: والا من صدا را شنیدم. دیگری گفت: همه کف می زدند. همه گفتند: والا بغلی ما هم کف می زد. یکی گفت: آقاجان من کف نمی زدم. تاریکی بود. چنین می کردم. یعنی اگر بنا باشد که قانون... بشر دائماً نیاز به قانون دارد و پیغمبر هم در این بیست و سه سال همه ی احکام را کلیاتش را فرمود و اگر امام نباشد، بسیاری از قانون ها بعد از پیغمبر می ماند. هر روز قانون جدید می خواهیم. همین برخورد ما با برجام و فرجام هر ساعتی یک رنگی است. سه شنبه صبح یک چیز می گویند، غروب یک چیز می گویند و فردا صبح یک چیز دیگر می گویند. خوب با این آدم های این رقمی، باید هر لحظه مثل یکی کسی که در جاده رانندگی می کند و دائماً گرگ و پلنگ وسط جاده می پرند، این باید لحظه به لحظه فرمان را عوض کند. 
2- قوانین ثابت و متغیر اسلام
و لذا در اسلام دو رقم قانون داریم. قانو ن های ثابت، قانون های متغیر. قانون ثابت مثل سوره ی حمد است. همه باید در نماز سوره ی حمد را بخوانند. قانون متغیر مثل «قل هو الله» است. هر سوره ای را می خواهی بخوان جز چهار سوره. یک قانون های ثابتی داریم، یک قانون های متغیری داریم. 
یادم نمی رود. جوان بودم. طلبه ی نجف بودم. امام از ترکیه به نجف آمدند. من نزدیک امام بودم. صحبت ها را می شنیدم. یک کسی آمد خدمت امام نشست، گفت: آقا! مردم دنیا یک مشت مسلمان هستند. در مسلمان ها یک مشت پولدار هستند. در پولدارها یک مشت شان مکه می روند. من امسال در مکه کتف هایم می خواست بشکند از بس که به من فشار آوردند. حالا اگر همه ی مردم مسلمان شدند، همه ی پولدارها خواستند به مکه بروند، این مقدار طواف که همه له می شوند. یک بار دیگر. از مردم یک عده مسلمان هستند. در مسلمان ها یک عده پولدار هستند. در پولدارها یک عده مکه می روند. آن وقت با اینکه یک عده، یک عده، یک عده، کمرم داشت می شکست. حالا اگر یک زمانی همه ی مردم مسلمان شدند، همه پولدارها خواستند مکه بروند. این مکه چطور ظرفیت دارد؟ امام فرمود: بله در آن زمان ما طواف مستحبی را حرام می کنیم. گفت: بله! گفت: بله حرام می کنیم. ولایت فقیه به همین معناست. می توانیم اگر نیاز شد طواف را حرام اعلام کنیم. فقط بگوییم: طواف واجب! چون این هایی که به مکه می روند،  دو سه طواف واجب دارند، بقیه مستحب است. می گوییم: در مکه بیش از یک روز نمانند. جا برای بقیه هم باشد. یک روز بیایند و اعمالشان را انجام بدهند و بروند. ولایت فقیه اگر باشد...
یک وقتی امام کاظم(علیه السلام) زندان بود. شیعیان که می خواستند خمس و سهم امام را به امام بدهند، لو می رفتند. چون مأمورین بنی عباس می فهمیدند، عجب این شیعه بود برای آقا پول برد. امام کاظم (علیه السلام) هم در زندان بود. امام کاظم (علیه السلام) نامه نوشت که من امسال خمس را بخشیدم. اصلاً کسی نمی خواهد خمس بدهد. خمس برای خودتان، خمس را بخشیدم. امام کاظم (علیه السلام) که شهید شد، امام رضا (علیه السلام) امام شد. مردم نامه نوشتند، که ای امام رضا (علیه السلام)! پدر بزرگوارتان امام کاظم (علیه السلام) خمس را بخشید، خواهش می کنم که شما هم ببخشید، فرمود: مگر خمس بخشیدنی است؟ گفتند: آخر پدرت بخشید. گفت: پدرم بخشید که شما گیر نکنید. یک مصلحتی پیش آمد که اگر شما می خواستید به پدرم پول بدهید، گیر می افتادید. فرمود: پول نمی خواهم. برای اینکه شما گیر نکنید، بخشید. وگرنه خمس بخشیدنی نیست. یعنی ببینید یک امام می گوید: بخشیدم، پسرش می گویند: نبخشیدم. چرا؟ برای اینکه... 
زکات به نه چیز است. گندم و جو و کشمش، گوسفند و گاو  و شتر، طلا و نقره و این ها... یک سال امیرالمؤمنین (علیه السلام) به اسب ها هم زکات بست. صاحبان اسب ها گفتند: اسب که زکات ندارد. در حیوانات سه حیوان زکات دارد. گوسفند، گاو و شتر! شما به اسب ها زکات بستید؟ فرمود: ولی امر هستم. امسال فقرا زیاد هستند. خمس و سهم امام کم است. هر کس اسب دارد، یک مقداری پول بدهد. یک منطقه مرفه است، یک منطقه محروم است. بالاخره باید از این گرفت و به آن داد.
3- تبیین و تفسیر قرآن با سخن معصومان
ما امام می خواهیم به خاطر اینکه جامعه نیازهای جدیدی پیدا می کند که آن نیازهای جدید حکمش در قرآن و حدیث نیست. خیلی چیزها در قرآن و حدیث نیست. مثلاً «اقیموا الصلاة» در قرآن هست. نماز بخوانید. اما دو رکعت اش هیچ جای قرآن نیست. دو رکعت بخوانیم، مغرب سه رکعت بخوانید، ظهر و عصر چهار رکعت، قرآن می گوید: «وَ لْیطَّوَّفُوا» (حج/29) حاجی ها مکه می روید، طواف کنید. اما هفت بار در قرآن نیست. بعضی ها هم اخیراً می پرسند: آقای قرائتی! کجای قرآن نوشته است؟ ما فقط دین مان که از قرآن نیست. هم قرآن و هم روایات است. «كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی» خیلی چیزها در قرآن نیست. می گویند: چرا اسم علی در قرآن نیست؟  خوب اسم علی نیست، اسم دیگران در قرآن هست؟ اسم علی نیست، اسم ابوبکر هم نیست. این به آن در! در ثانی اگر علی باشد، دیگر نمی شود کاری کرد؟ مگر نگفتند: «أَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِی بَابُهَا» (شرح نهج‏البلاغه ابن‏ابى الحدید، ج 7، ص 219) خوب اینجا که اسم علی بود. می دانستید «عَلِی بَابُهَا» را چه کردند؟ گفتند: علی نه یعنی حضرت علی! «عَلِی بَابُهَا» یعنی چه در بلندی دارد. علی یعنی بلند. «أَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ» من شهر علم هستم، و چه در بلندی دارد. اگر خواسته باشند علی را بردارند، منتظر نیستند که اسم علی باشد یا اسم علی نباشد. 
گاهی وقت ها حضرت امام یک چیزی می گفت، روبروی امام در زمان امام، حرف امام را تحریف می کردند. خواسته باشند که بردارند که کاری ندارد. یک وقت مریدهای یک آقایی، آقایشان را دوست داشتند، گفتند: آیت الله! این آقا گفت: من آیت الله نیستم. من حجت الاسلام هستم. گفتند: این حالیش نیست. آیت الله است. دیگر وقتی گیر مرید خر، کج افتادی، هر چه هم می گویی من نیستم می گویند: چرا هستی! می گویی: بابا من سؤال شما را بلد نیستم. می گویند: نه این بلد بود. می گویم: بابا خودش می گوید: بلد نیستم. می گویند: نه این بلد بود، نمی خواست بگوید. اگر روی دنده لج بیافتیم. کلمه ی علی مشکل را حل نمی کند. کما اینکه «عَلِی بَابُهَا» را حل نکرد. 
4- آیات قرآن در حکومت صالحان بر زمین
ما چرا نیاز به امام داریم؟ اصلاً اگر امام زمان(علیه السلام) نباشد، بحث را در آستانه ی نیمه ی شعبان گوش می دهید. اگر امام زمان(علیه السلام) نباشد، آیات قرآن سرش بی کلاه است. بسم الله! قرآن چند آیه داریم که بدون امام زمان، این آیات معنا ندارد. مثلاً «أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُها عِبادِی الصَّالِحُون‏» (انبیاء/105) بندگان صالح حکومت زمین را به دست خواهند گرفت. تا به حال که اینطور نشده است. وعده ی خداست. «أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُها عِبادِی الصَّالِحُون‏» نمی گوید: «ورثها»، می گوید: «یرِثُها» در آینده. در آینده حکومت کره ی زمین دست بندگان صالح است. ضمناً معلوم  شد که ما به چه کسی سلام می کنیم. «السّلام علینا و على عباد اللّه الصّالحین» «أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُها عِبادِی الصَّالِحُون‏» بندگان صالح حاکم خواهند شد و در هر نماز، به بندگان صالح ما سلام می کنیم. یعنی به یاران حضرت مهدی(علیه السلام) سلام می کنیم. ارتباط ما در هر شبانه روز از طریق نماز با یاران امام زمان(علیه السلام) است. این یک مورد. 
«وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ» (قصص/5) تصمیم ما این است، که مستضعفین حکومت بگیرند. این آیه عمل نشده است. تا امام زمان(علیه السلام) نیاید. اگر امام زمان(علیه السلام) نباشد، اگر برنامه ی مهدویت نباشد، این آیه معنایی ندارد.
سه آیه در قرآن داریم: «لِیظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ كُلِّه‏» (توبه/33)، (فتح/28) ، (صف/9) اسلام کره ی زمین را خواهد گرفت. تا الان که اسلام کره ی زمین را نگرفته است. اگر امام زمان(علیه السلام) هم نباشد این سه آیه هم سرش بی کلاه می ماند. 
در قرآن آیه ای داریم که «وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى‏» (طه/132) حکومت دست افراد با تقوا می افتد. تا به الان که نیافتاده است. حالا به جمهوری اسلامی و امام خمینی و چند تا حزب اللهی و شهید و این ها نگاه نکنید که آمدند و جمهوری اسلامی را تشکیل دادند. «أَنَّ الْأَرْضَ» نه ایران! کل زمین باید دست افراد باتقوا باشد.
به هر حال نیاز به امام یک: چون متحیر هستیم. دو: چون جاهل هستیم و نیاز به احکام جدید داریم. سه: نیاز به امام زمان(علیه السلام) داریم چون خدا آیاتی را فرستاده است که اگر امام زمان(علیه السلام) نباشد، این آیات سرش بی کلاه است. 

موضوع مقالات

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا