آران یا آذربایجان فعلی در مکتوبات جغرافیدانان و تاریخ نگاران

موضوع: 
تعداد کلمات 2942 / زمان تقریبی مطالعه : 5 دقیقه
آران یا جمهوری آذربایجان
در این بخش از ضیاءالصالحین، به بررسی تاریخی موقعیت جغرافیایی و استراتژیک آران یا آذربایجان فعلی در مکتوبات جغرافیدانان و تاریخ نگاران معاصر می پردازیم.

آران یا آذربایجان فعلی در مکتوبات جغرافیدانان و تاریخ نگاران

در این بخش از ضیاءالصالحین، به بررسی تاریخی موقعیت جغرافیایی و استراتژیک آران یا آذربایجان فعلی در مکتوبات جغرافیدانان و تاریخ نگاران کهن و معاصر می پردازیم.

آران یا جمهوری آذربایجان فعلی در مکتوبات جغرافی دانان و تاریخ نگاران

ایساک یونانسیان، پژوهشگر مسائل قفقاز و ترکیه

آلبانیا در آثار مولفان باستان معرفی شده است. از نوشته های مورخان و جغرافی دانان عهد باستان و اوایل سده های میانه به روشنی می توان دریافت که آلبانیای قفقاز دولتی مستقل در حاشیه غربی دریای خزر بوده که قلمرو آن تا کوه های قفقاز و رود کورا امتداد داشته است. همه ی این نوشته ها که از دانشمندان و جهانگردان بنام ارائه می شود، موید آن است که آلبانیای قفقاز یا آران سرزمینی جدا از استان آذربایجان ایران بوده و در گذشته هیچ گاه نام آذربایجان بر آن نهاده نشده است.

منابع یونانی و رومی از سده نخست پیش از میلاد تا سده سوم میلادی آگهی های جالبی درباره آلبانیا و ساکنان آن ارائه کرده اند که شامل مطالب تاریخی و جغرافیایی است.از آلبان ها چه در سرزمین خودشان و چه لشکرکشی ها به کرات یاد شده است.بنا به نوشته مولفان این دوره آلبانیا سرزمینی بود در شرق قفقاز که از جنوب با ارمنستان از شمال با سرزمین سرمنت ها و از غرب با گرجستان هم مرز بوده و در شرق آن دریای خزر قرار داشته است یعنی سرزمینی که امروز جمهوری آذربایجان نامیده می شود. از نوشته های مولفان عهد باستان می توان دریافت که رود کورا «کوروش» مرز میان آلبانیا و ارمنستان بزرگ بوده است.

احمد کسروی تبریزی در خصوص نام آذربایجان و آران می نویسد: « این نام از دو هزار سال پیش یکی از مشهورترین نام های جغرافیایی ایران و در هردوره ای با یک رشته حوادث مهم تاریخی توام بوده است… آذربایجان و آذربایگان و آذربادگان هر سه شکل در کتاب های فارسی معروف است، در کتاب های ارمنی آذربایقان و آتورپاتاکان هر دو را نگاشته اند، ارمنیان امروز نیز استان ایرانی را آتورپاتاکان می نامند[۱]

موسی کاقان کاتواتسی [۲] تاریخ نگار و مولف ارمنی که قدیمی ترین تاریخ آران را تحت عنوان«تاریخ آغوانک=آلبانیا» در سده دهم میلادی نوشته، حدود مرز«آران» آلبانیا را از ارس تا دربند نوشته است[۳].

موسی خورنی [۴]، مورّخ و جغرافی نگار ارمنی عهد ساسانی در کتاب تاریخ خود که از سه بخش تشکیل یافته است، از آلبانیا سخن گفته و آن را دشت آغوان«آران» نامیده است.

پولیبیوس [۵]«متولد سال ۲۵۰پیش از میلاد» هنگام بحث پیرامون شرق قفقاز می نویسد: «میان سرزمین آتروپاتن و آلبانیا ، اقوامی چون کادوسان و دیگران سکنی دارند»[۶].

از این نوشته دو نکته را به روشنی می توان دریافت: «نخست آنکه سرزمین آلبانیا از آذربایگان جدا بوده و دوم آنکه آلبانیا در برخی نواحی همسایه بلافصل آذربایگان نبوده و اقوامی میان این دو سرزمین سکنی داشته اند.حال آنکه کادوسان «تالشان» هم اکنون نیز در فاصله میان آذربایجان و سرزمینی که نام جمهوری آذربایجان بر خود نهاده است سکنی دارند.اینان مردم تالش گیلان و ساکنان سرزمین تالش واقع در خاک جمهوری آذربایجان از جمله آستاراخان و لنکران هستند که زبان و فرهنگشان از مردم ترکی زبان جمهوری آذربایجان جدا است»[۷].

دیودور سیسیلی [۸] تاریخ نگار سده نخست پیش از میلاد نیز با تکیه بر نوشته های کتزیاس از استان های آلبانیا نام برده و استان خزر «کاسپین» و دروازه خزر «دربند قفقاز» را از نواحی آلبانیا شمرده است.[۹]

در میان نوشته های مورخان و جغرافی نگآران پیش از میلاد، نوشته استرابون (استرابو)[۱۰] مورخ و جغرافی دان یونانی درباره قفقاز و مردم آن از دیگر نوشته ها مشروح تر است.استرابون در بخش یازدهم کتاب «جغرافیا»ی خود می نویسد: «آلبانیا سرزمینی است که از جنوب رشته کوه های قفقاز تا رود کر و از دریای خزر تا رود آلازان[۱۱] امتداد دارد و از جنوب به سرزمین ماد آتروپاتن محدود است»[۱۲].

از این نوشته استرابون یک نکته مسلم می گردد و آن اینست که آلبانیای قفقاز نام «آتروپاتن» یا «آذربایگان» نداشته و با آن نیز یکی نبوده است.نام آلبانیا و مرز این سرزمین نیز در نوشته استرابون مشخص است.در ضمن استرابون «آتروپاتن» را بخشی از سرزمین ماد دانسته و آذربایگان را «ماد آتروپاتن» نامیده است.مهمتر آنکه وی در نوشته خود مردم آذربایجان را ایرانی و زبانشان را پارسی دانسته است.[۱۳]

هکاتیوس میلتی[۱۴] «سده های ششم و پنجم پیش از میلاد» و هرودت[۱۵] «سده پنجم پیش از میلاد» کتزیاس[۱۶] و گزنفون[۱۷] «سده های پنجم و چهارم پیش از میلاد » ضمن شرح سرزمین دولت هخامنشی ، از وجود آلبانیا بعنوان بخشی از سرزمین هخامنشی خبر داده اند.ولی در کتیبه های سده های ششم تا چهارم پیش از میلاد شاهان هخامنشی و نیز در کتاب مقدس «عهد عتیق» از آلبانیا سخن نرفته است.از این نکته می توان دریافت که در روزگآران یاد شده آلبانیا سرزمینی بود که در آن اقوام متعددی سکنی داشتند.

هرودت به این مسئله اشاره کرده و نوشته است که در طرف غربی دریای کاسپین کوه های قفقاز واقع است که بلند ترین و دراز ترین رشته ها است و مسکن طوایف متعددی است و بیشتر سکنه آن حدود وحشی و جنگل نشین هستند. وی منطقه کلخیس[۱۸] «کلخید» و نواحی محل سکونت اقوام همسایه را در قفقاز حد نهایی سرزمین دولت هخامنشی دانسته و متذکر شده است که شمال این منطقه جزو قلمرو پارس نیست .از این نوشته می توان دریافت که منطقه آلبانیای قفقاز دست کم از عهد داریوش اول «اواخر سده ششم پیش از میلاد» تابع دولت هخامنشی بوده است.

آریان[۱۹] مورخ سده دوم میلادی به هنگام بحث پیرامون لشکر کشی اسکندر مقدونی به ایران ، از آلبانیای قفقاز و آذربایجان جداگانه نام برده و آذربایجان را ماد آتروپاتن نامیده است.[۲۰] پلینیوس جغرافی نگار و مورخ بزرگ سده نخست میلادی در کتاب «تاریخ طبیعت» که شامل سی و هفت بخش است، درباره آلبانیای قفقاز چنین می نویسد:

«آلبان ها در دشت اطراف رود کر سکنی دارند و رود آلازان آنها را از ایبریان (گرجیان) جدا می کند»[۲۱] بطلمیوس [۲۲] در شرح مربوط به ارمنستان بزرگ می نویسد: «ارمنستان بزرگ از شمال با سرزمین کلخیدا، ایبری«گرجستان» و آلبانیا از طریق رود کوروش هم مرز است و در ادامه می گوید آلبانیا از جنوب با بخشی از ارمنستان بزرگ و ایبری هم مرز است و تا کرانه های دریای هیرکان«خزر» و مصب رود کوروش امتداد می یابد».

وی سپس با دقت بیشتری به این نکته اشاره می کند و می نویسد : «شهرها و روستاهای آلبانیا عبارتند از شهرها و روستاهای واقع شده در میان ایبری و رودی که از کوه های قفقاز سرچشمه می گیرد و به رود کوروش می پیوندد.این رود از سراسر ایبری و آلبانیا می گذرد و ارمنستان را از آنها جدا می سازد». پلینیوس [۲۳] ارشد درباره مرز آلبانیا چنین آورده است: «سراسر دشت اطراف رود کوروش سرزمین آلبانیا و در پس آن سرزمین ایبریان«گرجستان» است. وی در جای دیگر اشاره می کند که آلبان ها که در کوه های قفقاز ساکن هستند تا رود کوروش که مرز میان آنها با ارمنستان بزرگ و ایبری است گسترده اند».

استرابون در خصوص مرز شمال شرقی ارمنستان اشاره می کند و چنین می نویسد:از دشت ارمنستان که یکی از حاصلخیزترین نواحی است دشت آراکسینا «ارس» واقع شده استکه رود آراکس«ارس» در مسیر مرز آلبانیا از آن می گذرد و به دریای کاسپین«خزر» می ریزد.پس از آن ناحیه سکاسنا و رود کوروش است که هم مرز با آلبانیاست.وی بارها به سرزمین اراکسنا (ارس) و سکاسنا در مرز آلبانیا و طول ساحل جنوبی رود کوروش«کورا» اشاره کرده است.

روبن گالچیان [۲۴] کارشناس نقشه های قدیمی و مورخ ایرانی ارمنی در کتاب «تاریخ ساختگی» خود در خصوص نام گذاری آذربایجان و تغییر و تحریف نام آران می نویسد: «در تمامی متون و نقشه هایی که یونانیان، رومیها، اروپای غربی ها و سوری ها کشیده اند و مهمتر از همه آثار نقشه نگآران، جغرافی دانان و تاریخ نگآران مسلمان می توان دید که سرزمین آران در قسمت شمالی ایران و سرزمین مدیا «استان های کنونی آذربایجان ایران» در جنوب رود ارس ترسیم و از آنها بصورت جداگانه نام برده شده است.»

از قرن سیزدهم به این سو نقشه نگآران بسیاری بر اساس فهرست مکان هایی که بطلمیوس جغرافی دان یونانی در کتاب معروف خود جغرافیا مشخص کرده بود به طراحی اطلس های جغرافیایی پرداختند.تمام اطلس هایی که نقشه نگآران مختلف بر پایه اثر بطلمیوس طراحی کرده اند، در قسمت نقشه سوم آسیا از ارمنستان بزرگ آران، ایبریا«گرجستان»، کلچیس«آبخازیا» و مدیا «استان های آذربایجان ایران» نام برده شده است[۲۵].

در پیرامون محدوده جغرافیایی آذربایجان و آلبانیای قفقاز«آران» مدارک متعددی از جغرافی نگآران و مورخان ایرانی و تازی در دوران پس از اسلام وجود دارد.که از نظر خوانندگان خواهد گذشت. ابن خرداد به عالم قرن نوزده ایرانی که یکی از نخستین نقشه نگآران مسلمان بود در کتاب «المسالک و الممالک» درباره آلبانیای قفقاز که آن زمان دیگر با نام آران شناخته می شد و در مورد آذربایجان چنین می نویسد: «قصبه های آران و جورزان(گرجستان) و سیسجان بخشی از منطقه خزرند که انوشیروان فتحش کرد.این بخش شمالی یک چهارم ایران را شامل می شود و حاکمش اسپهبدی است با نام آزپاتکان.این یک چهارم شامل ارمنستان، آذربایجان ری و دماوند می شود»[۲۶].

در ترجمه روسی اثر ابن خرداد به که در سال ۱۹۸۶م و در آذربایجان منتشر شده نقشه ای وجود دارد که این مدعا را تائید می کند این نقشه نشان می دهد که گستردگی مرز ارمنستان تا شرق دریاچه سوان بوده و آذربایجان در محدوده جنوب رود ارس و اطراف دریاچه ارومیه تصویر شده و به روشنی تکه ای است از ایران. در این نقشه در شمال آذربایجان ایران می توانیم مناطق آران، شیروان ، مغان، شکی را ببینیم.[۲۷]

ابن فقیه مولف کتاب مشهور البلدان که در پایان سده سوم هجری نگاشته شده است، سرزمین ارمنستان را چهار بخش کرده و آن بخش ها را «ارمنیه اول، دوم، سوم، چهارم، »نامیده است.وی آران را جزء بخش اول «بلاد ارمنیه» دانسته و برذعه ، بیلقان، قبله، شیروان، شابران، شکی، شمکور«شامخور» و بلاسجان«بلاشگان» را از شهر های آران دانسته است.آران نخستین ملک ارمنیه است و در آن چهار هزار دهکده است.[۲۸]

ابن فقیه همچنین مرز آذربایجان ایران را یک سو رود ارس و از سوی دیگر مرز زنجان و حدود دیلمستان و طارم و گیلان دانسته است.و توضیحی که وی در مورد شهر های آذربایجان داده موید جدای این سرزمین از آران است.چنان که مشخص است ابن فقیه رود ارس را مرز آذربایجان دانسته است.از اینرو مشخص می شود که شمال رود ارس تا سده سوم هجری (دهم میلادی) نام آذربایجان نداشته است[۲۹]

جغرافی دانان و مورخان عرب هم آذربایجان را استان آذربایجان در شمال غربی ایران خوانده اند. یحیی بن جابر البلاذری مورخ قرن نهم عرب در کتاب «فتوح البلدان» (کشورگشایی ها) در فصل مربوط به فتح استان آذربایجان ایران به دست اعراب می نویسد:

«حسین ابن عمر اردبیلی نقل می کند که عمر ابن خطاب ، حذیفه بن الیمان را به حکمرانی آذربایجان گماشت پس از این انتصاب وقتی حذیفه به اردبیل شهر اصلی آذربایجان سفر کرد مسئول مالیات های آن جا حاکم محلی در برابرش به پا خواست و از شهرهای باجروان، میمند، نایین، سراب، میانه و دیگر شهرهای آذربایجان برای خودش سپاهی گرد آورد و در مقابل نیروهای حذیفه مقاومتی جانانه کردند»[۳۰].

تمام شهرهایی که در کتاب فتوح البلدان نام برده شده جزو استان آذربایجان ایران بوده و بنابراین تا آنجا که به عرب ها مربوط می شده آذربایجان در ایران تعریف می شده است.

در بخش مربوط به فتح ارمنستان به دست اعراب البلاذری نام شهرهای ارمنستان را فهرست می کند که شامل «شهرهای شیمشات(ساموسات)، کارین، (قالیقلا-ارزروم)، خلاط(وان) ، ارجیش، جورجان، سیساکان، باگروند و دوین می شود»[۳۱].

ابن حوقل مورخ و جغرافی دان مسلمان که در حدود سال ۹۷۸ میلادی در گذشت در کتابش «صورت الارض» به کشورهایی که عمدتاً مسلمان هستند اشاره کرده است.در این کتاب نقشه هایی از قفقاز و کشورهایی که در جنوب آن قرار دارند دیده می شود. ابن حوقل در خصوص منطقه و کشورها سه فهرست معرفی کرده است که در این فهرست آذربایجان در ایران تعریف می شده است. وی طبق نقشه ای که از سه سرزمین ارمنستان، استان آذربایجان و آران ارائه کرده است، رود ارس را، مرز میان آذربایجان و آران دانسته است.

آران: که شامل شهرهای دربند، شیروان، شماخیا، شکی، تفلیس، گنجه، بردهه

ارمنستان: خلاط ، دوین، وارطان(ورزقان)، کارین(قالقیلا-ارزروم)، ارزن بتلیس، میافارقین(پس کوه های سوخته فام) ، بحر خلاط(دریاچه وان)، جبل حارث(کوه آرارات)

آذربایجان: مرند، خنج، تبریز، اردبیل، زنجان، مراغه، داجرمان، اوشنب(اشنویه)، خوی، ارومیه و بحر کبودان(دریاچه ارومیه)[۳۲]

حمد الله مستوفی قزوینی جغرافی دان ایرانی در کتاب «نزهت القلوب» که در سال ۱۳۳۹-۱۳۴۰ میلادی نوشته درباره آلبانیای قفقاز(آران) چنین می گوید: مرزهایش ارمنستان، شیروان، آذربایجان و دریای خزر می باشد و شهرهای مهم آن عبارتند از:

باجروان، برزند، پیلسوار، همشهر، بیلقان، بردهه، گنجه، هیراک

مستوفی در همین کتاب در مورد شهرهای آذربایجان این فهرست را ارائه می کند: تبریز، اوجان، تسوج، اردبیل، خلخال، شاهرود، انار، اهر، یافت، سلماس، اشنویه، سراب، میانه، دهخوارگان، مرند. و در ادامه می گوید همه این شهرها در جنوب رود ارس واقع هستند در محدوده ای بنام استان آذربایجان ایران.[۳۳]

دانشمند و چهانگرد بنام، ابوعبدالله بشاری مقدسی در کتاب «احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم»که در نیمه دوم سده یازدهم میلادی نگاشته، کشور ایران را به هشت اقلیم بخش کرده است.و آذربایجان را از آران جدا آورده است.این دانشمند آذربایگان و آران و ارمنستان را جدا دانسته و در پیرامون آران چنین نوشته است: «آران سرزمینی است جزیره مانند میان دریای خزر و رود ارس.نهر الملک(رود کر) از طول آن قطع می کند.مرکز آن بردعه است و شهر های آن عبارتند از: تفلیس، قلعه، خنان، شمکور(شامخور) جنزه(گنجه)، بردیچ، شماخی، شیروان، باکویه(باکو)، شابران، دربند، قبله، شکی و ملازگرد(بلاش کرت).[۳۴]»

ابو اسحاق ابراهیم اصطخری، از جهانگردان سده دهم و یازدهم میلادی، در کتاب «مسالک و الممالک»به هنگام یاد کردن از آذربایجان و آران آنها را جداگانه نام می برد، و در کتاب خود بخشی دارد زیر عنوان«صورت ارمنیه و آران و آذربایجان».او نیز همانند ابن حوقل و ابن فقیه آران را از آذربایجان جدا می داند.و شهر های آران را چنین می نامد: بیلقان، ورثان، بردیچ (برزنج)شماخی، شیروان، آبخازه، شابران، قبله، شکی، گنجه، شمکور[۳۵]»

یاقوت حُموی که به سده سیزدهم میلادی می زیسته در کتاب «معجم البلدان» پیرامون آران چنین می نویسد: «آران نامی است ایرانی، دارای سرزمینی فراخ و شهر های بسیار که یکی از آنها جنزه است و این همان است که مردم آن را گنجه گویند و بردعه و شمکور و بیلقان.میان آذربایجان و آران رودی است که آن را ارس گویند.آنچه در شمال و مغرب این رود نهاده است از آران و انچه در سوی جنوب قرار گرفته است از آذربایجان است.[۳۶]»

ابولفداء که به سال ۷۳۲ هجری در گذشته، در کتاب «تقویم البلدان» به روشنی تمام می نویسد: «آران اقلیمی است مشهور که هم مرز آذربایجان است»[۳۷]

وی در پیرامون جدایی آذربایجان و آران نیز می نویسد: «ارمنستان و آران و آذربایجان(استان) سه سرزمین بزرگند جدا از هم که اهل فن آنها را در یک نقشه نشان می دهند.»[۳۸]

جرویس تیلبوری[۳۹] مورخ و جغرافی دان انگلیسی قرن سیزدهم در کتاب «مشغولیات جهت امپراطور» که برای امپراطور «اتوی چهارم» نوشت در توصیف مناطق جهان در قسمت آلبانیای قفقاز چنین می نویسد: «ساکنان این سرزمین که آلبانیای قفقاز نامیده می شود ۲۶ قبیله اند شهره به پوست و مو سفید، مرزهای این منطقه از غرب از دریای خزر آغاز شده و در امتداد ساحل ناحیه وسیع و سرشار از مناطق نامسکون را در می نوردد تا به مرداب مئوتیدی (دریای آزوف) می رسد.»[۴۰]

عبدالرشید الباکویی جغرافی دان اهل باکو در قرن پانزدهم میلادی در کتاب «تلخیص الاثار و عجایب الملک اقهار» موقعیت جغرافیایی آذربایجان را چنین توصیف کرده است: «این منطقه میان کوهستان دیلم ایران«کوه های گیلان»، آران، و ارمنستان قرار گرفته است آن جا میان شهرهای تبریز و اردبیل کوه سبلان قد بر افراشته است.این توصیف کاملا منطبق با مشخصات استان آذربایجان ایران و دور از آران می باشد.»[۴۱]

عباس قلی آقا باکی خانف (۱۷۹۴-۱۸۴۷) یکی دیگر از شناخته شده ترین عالمان ، شاعران و مورخان آرانی(آذربایجانی) در کتاب تاریخی اش به نام«گلستان ارم، تاریخ داغستان و شیروان» می نویسد: «کرانه های جنوبی رود کورا تا جایی که رود ارس به آن می ریزد، ارمنستان خوانده می شود ، در این سوی کرانه رود شهرهایی بودند همچون تفلیس، دومانیسی، بولنیسی، و چند تایی دیگر که در کنار هم به سوموخت مشهور بودند که در زبان گرجی معنای ارمنستان می دهد.و شیروان و داغستان همراه با هم آران را تشکیل می دهند.»[۴۲]

سی .اف.اف.لمان هوپت (۱۸۶۱-۱۹۳۸) شرق شناس مشهور آلمانی در جریان سفرش به ارمنستان، ایران، آشور و بین النهرین در سالهای ۱۸۹۸و ۱۸۹۹ در مورد رود ارس می نویسد: « این رود از ارمنستان به سوی منطقه آذربایجان در ایران می رسد که تائیدی است بر اینکه آذربایجان یکی از استانهای ایران است.»[۴۳]

آران یا جمهوری آذربایجان فعلی در مکتوبات جغرافی دانان و تاریخ نگاران

منابع :

[۱] عنایت الله رضا، «آذربایجان و آران»نشر هزار ۱۳۹۰، ص.۲۱
[۲] Movses Kaghankatvatsi
[۳] عنایت الله رضا، «آذربایجان و آران»نشر هزار ۱۳۹۰، ص.۴۶
[۴] همان جا، ص.۴۵
[۵] Polybius (تاریخ‌نویس اهل مگالوپولیس آرکادیا واقع در شبه‌جزیره پلوپونز یونان و نویسنده کتاب تواریخ)
[۶] عنایت الله رضا، «آذربایجان و آران»نشر هزار ۱۳۹۰، ص.۲۵
[۷] همان جا، ص.۲۵و۲۶
[۸] Diodore Desicile
[۹] Diodori Bibliotheca Historica rec.Frid Vogel. Vol.I-III.Lips.teubn.1888-1893.
[۱۰] Strabonis
[۱۱] آلازان یا آلازانی نام رودی است که از گرجستان و آلبانیای قفقاز (آران)می گذر و به رود کر می پیوندد.
[۱۲] عنایت الله رضا، «آذربایجان و آران»نشر هزار ۱۳۹۰، ص.۲۶
[۱۳] همان جا، ص.۲۷
[۱۴] Hekatios Milesios(پژوهش‌گر و جغرافیدان یونانی و طراح نقشه‌ای از دنیا به همراه کتابی است که به توصیف زمینمعروف است)
[۱۵] Herodotus(نخستین تاریخ‌نگار یونانی است که آثارش تا زمان ما باقی مانده‌است.)
[۱۶] Ctesias(تاریخ‌نگار و پزشک یونانی، او میان سال‌های ۴۱۵ تا ۳۹۸ پیش از میلاد، پزشک پروشات همسر داریوش دوم و اردشیر دوم پادشاه هخامنشی بود.)
[۱۷] Xenophon(فیلسوف و مورخ یونانی، دوران زندگی او حدوداً بین سالهای ۴۳۰ تا ۳۴۵ پیش از میلاد بوده است)
[۱۸] کشوری باستانی در غرب قفقاز که امروزه در گرجستان کنونی واقع شده‌است
[۱۹] Arriani
[۲۰] عنایت الله رضا، «آذربایجان و آران»نشر هزار ۱۳۹۰، ص.۲۵
[۲۱] همان جا ص.۴۴
[۲۲] Claudius Ptolemy
[۲۳] C.plini
[۲۴] Ruben Ghalichian
[۲۵] روبن گالچیان «جعل تاریخ، آذربایجان، ارمنستان جدال بر سر اوهام»ترجمه بابک واحدی، ص.۳۳
[۲۶] همان جا ص.۳۶
[۲۷] همان جا ص.۳۶و ۳۷
[۲۸] ابن فقیه ، ابوبکر احمد بن محمد بن اسحاق همدانی، ترجه مختصرالبلدان، بخش مربوط به ایران، ترجمه ح. مسعود، اتشارات بنیاد فرهنگ ایران، تهران، ۱۳۴۹٫ص.۱۲۹و ۱۳۰ و۱۳۴
و عنایت الله رضا، «آذربایجان و آران»نشر هزار ۱۳۹۰، ص.۴۷
[۲۹] عنایت الله رضا، «آذربایجان و آران»نشر هزار ۱۳۹۰، ص.۴۸
[۳۰] روبن گالچیان «جعل تاریخ، آذربایجان، ارمنستان جدال بر سر اوهام»ترجمه بابک واحدی، ص.۳۸
[۳۱] همان جا
[۳۲] همان جا ص.۳۸و۳۹
[۳۳] همان جا ص.۳۹
[۳۴] عنایت الله رضا، «آذربایجان و آران»نشر هزار ۱۳۹۰، ص.۵۱
[۳۵] ابو اسحاق ابراهیم اصطخری، مسالک و ممالک، ترجمه فارسی از قرن ۵-۶ هجری، ایرج افشار بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران ۱۳۴۷، ص.۱۷۶ و عنایت الله رضا، «آذربایجان و آران»نشر هزار ۱۳۹۰، ص.۵۳
[۳۶] یاقوت حموی، معجم البلدان، جلد اول، لایپزیک، ۱۸۶۶٫ص.۱۸۳ و عنایت الله رضا، «آذربایجان و آران»نشر هزار ۱۳۹۰، ص.۵۳
[۳۷] عماد الدیناسماعیل بن محمد عبن عمر المعروف به ابو الفداء، تقویم البلدان، ص.۳۸۶ و عنایت الله رضا، «آذربایجان و آران»نشر هزار ۱۳۹۰، ص۵۴
[۳۸] همان جا
[۳۹] Gervase of Tilbury
[۴۰] روبن گالچیان «جعل تاریخ، آذربایجان، ارمنستان جدال بر سر اوهام»ترجمه بابک واحدی، ص.۴۰
[۴۱] همان جا
[۴۲] همان جا، ص۴۲
[۴۳] همان جا، ص 43

Share