رفتن به محتوای اصلی

هنر بهتر زیستن - استاد تراشیون (بخش 14)

تاریخ انتشار:
چهاردهمین قسمت از بیانات ارزشمند حجت الاسلام سید علیرضا تراشیون با موضوع «هنر بهتر زیستن»
هنر بهتر زیستن - استاد تراشیون
: :
: :

هنر بهتر زیستن - استاد تراشیون (بخش 14)​

در این بخش از ضیاءالصالحین، چهاردهمین قسمت از بیانات ارزشمند حجت الاسلام سید علیرضا تراشیون را با موضوع «هنر بهتر زیستن» به مدت 33 دقیقه با مخاطبان عزیز به اشتراک می گذاریم.

هنر بهتر زیستن - استاد تراشیون (بخش 14)

متن بخش چهاردهم سلسله مباحث هنر بهتر زیستن / استاد تراشیون

یک مرد موفق باید یک سری ویژگی هایی داشته باشد که از لسان امام صادق علیه السلام بیان کردیم، یکی همین غیرت دینی و غیرت منطقی بود. غیرت آن مراقبت از حریم الهی در محیط خانه و خانواده توسط مرد است. یکی از اعضای خانواده فرزندان ما هستند و خداوند متعال هم مأموریت تربیت فرزندان را به والدین داده و خصوصاً پدر به عنوان مدیر خانواده نقش بسیار مؤثری را در شکل گیری تربیت فرزندان می تواند ایفا کند. خب ما امروز می بینیم که اگر یک پدر بخواهد نقش حقیقی خود را ایفا کند بایستی یک مقداری دایره ی فعالیت و وقت گذاری خود را در عرصه ی تربیت هم بیش تر داشته باشد. خصوصاً ما مردها اگر به همسر خود آرامش و خوبی را بدهیم این آرامش منتهی به این می شود که همسر ما نقش آفرینی خود را در نقش مربی تربیتی در خانواده بهتر بتواند ایفا کند. من همین جا می خواهم به این نکته اشاره کنم چون همان طور که می دانید نظام آفرینش یک تعریفی دارد. «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون‏» (ذاریات/ ۵۶) یعنی همه برای بندگی خدا آمده ایم. بندگی خدا هدف آفرینش است و لذا محقق هم نمی شود مگر با تربیت دینی. یعنی اگر ما بخواهیم بنده ای را پرورش بدهیم باید او را حتماً تربیت دینی را در رأس امور او قرار بدهیم و او را تربیت کنیم. تربیت هم در نظام آفرینش به دست والدین خورده شده است، پدران و مادران لذا از حقوق فرزند این است که تأدیب بشود. تربیت بشود. یعنی ما سلسله روایاتی را داریم که آن شاخصه های تربیت دینی را که حق فرزند است به عهده ی والدین قرار داده است. محبت اهل بیت حق فرزند است و ما باید در وجود آن ها قرار بدهیم. محبت رسول الله را ما باید در وجود فرزندان خود قرار بدهیم. فرزندان را ما باید اهل نماز و اهل روزه قرار بدهیم. یعنی این ها وظیفه ی ما پدران و مادران است اما یک نگرانی که امروز وجود دارد این است که سهم تربیت در سبد خانوار دارد ضعیف می شود لذا ما با این خیلی شاید توجه نداشته باشیم. وقت کم صرف می کنیم. من یک وقتی خطاب به مادران در یک جمعی عرض کردم که یاد من است که اسفند ماه بود. گفتم که الان اسفند ماه این سال هستیم، از سال گذشته اسفند ماه تا امسال یک سال سپری شده است. شما یک دختر بچه ی چهار، پنج ساله در خانه دارید. خب دختران را مادر روزانه در این سن، موی دختر خود را شانه می زند. گفتم چه قدر روز وقت می گذارید که موی دختر خود را شانه بزنید. خب عددهایی آمد ده دقیقه، پانزده دقیقه وقت می گذاریم. حالا ما میانگین را پانزده دقیقه بگیریم یعنی هر چهار روز مادر یک ساعت وقت می گذارد تا موی دختر خود را شانه کند. در یک سال حدود نود ساعت مادر وقت گذاشته است که فقط موی فرزند خود را شانه بزند. آیا در سال گذشته، نود ساعت هم مطالعه کردیم که باید ببینیم که این دختر را باید چگونه تربیت کنیم. ببینید امروز بچه های ما واقعاً گناهی ندارند. امروز ما وقتی در سطح جامعه دختر خانم ها را در پوشش بد می بینیم و بد حجاب می بینیم یعنی یک موقع نمی شود که تقصیر را سر فرزندان گذاشت و بگوییم که این زمانه تغییر کرده است و این بچه ها حرف گوش نمی کنند، نه ما همان چیزی را که کاشتیم داریم برداشت می کنیم. ما نمی توانیم گندم بکاریم و زعفران برداشت کنیم. یعنی من وقتی به ظاهر فرزند خود این قدر اهمیت می دهم ولی به تربیت او این قدر اهمیت نمی دهم، همین می شود که می بینم. یعنی این برای او مهم می شود. البته این به معنی این نیست که ما نباید به آراستگی ظاهر فرزند خود توجه کنیم. ما این که تربیت را می گوییم باید همین مقدار سهم داشته باشد.

خصوصاً در دوران تربیت پذیری یعنی در دوران تربیت پذیری تقریباً مسئولیت اصلی تربیت فرزندان، والدین هستند. از دوران بارداری که فرزند در دوران رحمی مادر دارد حیات خود را شروع می کند و خود آن دوره هم یک دوره ی مهمی است تا زمانی که فرزندان در محیط خانه ی ما هستند. ما حداقل بیست و یک سال اول زندگی فرزندان خود را می گوییم و لذا در تربیت ما سه اصل مهم را باید به آن توجه کنیم. یعنی هم باید صبور باشیم و هم در تربیت استمرار را به عنوان یک اصل در آن قائل باشیم. پروژه این نیست. مثلاً من الان می بینم که بچه ی من نماز نمی خواند خب جمعه ی این هفته پروژه ای که می خواهم او را نماز خوان کنم. چه طور او را نماز خوان کنم؟ مثلاً تهدید کنم، تطمیع کنم و جایزه به او بدهم و اگر نشد یک کتکی به او بزنم. قهر با او کنم و مادر شیر خود را حرام کند و بابا لقمه ی خود را حرام کند تا این بچه نماز خوان شود. این واقعاً نیست. تربیت با این شیوه نیست. یعنی ما در روایات هم که نگاه می کنیم تربیت بر اساس یک اصل تدریج باید اتفاق بیفتد. همین نمونه ی آن نماز خوان کردن بچه های ما. من یک روایتی را از وجود مبارک امام محمد باقر علیه السلام محضر بینندگان عرض می کنم که اصل تدریج را بیان می کنم. یعنی مدل تربیت باید این گونه باشد که حضرت می فرمایند وقتی که فرزندان شما به سه سالگی رسیدند، به آن ها بگویید که هفت بار بگویند «لا اله الا الله» بعد فرمودند که دیگر به آن ها مهلت بدهید و دیگر کاری به کار آن ها نداشته باشید. به سه سال و هفت ماه و بیست روزگی که رسیدند به آن ها بگویید که هفت بار بگویند «یا محمد رسول الله» دوباره به آن ها مهلت بدهید و دیگر به آن ها کاری نداشته باشید. به چهار سالگی که رسیدند، به آن ها بگویید که هفت بار بگویند «صل الله علی محمد و آله» دوباره به آن ها یک مهلتی بدهید. به پنج سالگی که رسیدند، دست راست و چپ آن ها را یاد بدهید و بگویید که رو به قبله سجده کنند. وقتی به شش سالگی رسیدند رکوع و سجده را به آن ها یاد بدهید. به هفت سالگی که رسیدند بگویید که هر مقداری از وضو را که بلد هستند بگیرند و هر مقداری از نماز را می دانند بخوانند. تا به این جا یک مقداری تفاوت در بخش پایانی در بین دختر و پسر هست که بعد به نه سالگی که رسیدند نماز را کامل به آن ها یاد بدهید و بعد فرزند شما وقتی نماز یاد بگیرد، خود او و پدر و مادر او از آتش رهانیده می شوند. یعنی شما نگاه کنید که در یک مدل خیلی تدریجی یعنی حواس ما باید جمع باشد که چه کار داریم می کنیم. عرض من این است که امروز یک غیرت مردانه در محیط خانه این است که حواس او به تربیت فرزندان خود هم باید باشد و من این را محضر بزرگواران عرض کنم تربیت یک موقعی به خود می آییم که می بینیم دیر شد یعنی گل خشک شد و دیگر نمی شود شکل داد. باید از همان ابتدا این که امام صادق علیه السلام فرمودند که اگر این ویژگی در مرد نیست باید برود به دست بیاورد. یعنی همین یعنی ما باید این ها را برویم یاد بگیریم و برای آن مطالعه داشته باشیم و از اهل فن مشورت بگیریم. آن وقت ابعاد مختلف فرزندان خود را به آن توجه کنیم. یعنی من همیشه می گویم که اگر ما رویکرد اصلی در محیط خانه و نگاه اصلی در خانواده، موضوع تربیت باشد یعنی بدانیم که همه ی حرکات ما و سکنات ما و رفتار ما، بچه ها تلویزیون می بینند و بازی کامپیوتری می کنند، موبایل دست آن ها است، این ها دارد روی تربیت آن ها اثر مثبت یا منفی می گذارد. یعنی باید حواس ما به آن تربیت باشد. وقتی ما می گوییم که سبد خانوار، تعبیر من این است که اصل سبد خانوار را باید تربیت بگذاریم. یعنی بقیه ی چیزهایی که در این سبد می چینیم قرار است که این را محقق کند. تربیت را محقق کند. یعنی اگر من شکم فرزند خود را سیر می کنم و اگر سرپناه برای او فراهم می کنم و اگر امکانات و این ها فراهم می کند، همه ی این ها قرار است که طفیلی وجود تربیت باشد یعنی برای تربیت باشد. یعنی هدف آن است. لذا باید مراقب باشیم که وسیله تبدیل به هدف برای ما نشود. وسیله در جای خود باید باشد. در موضوعات مختلف آن وقت رویکردها مختلف است.

واقعاً نقش معلم پررنگ تر است یا فراگیرتر است یا والدین؟ قطعاً ما می گوییم که نقش والدین فراگیرتر است چون بچه ها در یک محیط آزادی در همه ی شئونات زندگی دارند پدر و مادر خود را می بینند. خوابیدن آن ها را و خوردن آن ها را و مراودات ولی معلم را ممکن است که تک بعدی ببینند و لذا تأثیر والدین بیش تر است. کارشناسان عرصه ی تعلیم و تربیت هم وقتی روی این موضوع کار می کنند، می گویند که سهم والدین در موضوع تربیت شاید بیش از همه ی افراد باشد. لذا تعبیر ما همیشه این است که مادر شاید مهم ترین نقش انسانی را در تربیت فرزندان دارد. دلایل دیگر هم وجود دارد. شما ببینید که فرزندان در محیط خانه خیلی پر ساعت حضور دارند. حالا من یک مقایسه ای هم اجازه بدهید بکنم که بینندگان محترم هم به این هم توجه داشته باشند. الان در سیستم آموزش و پرورش ما یک دانش آموز در مقطع ابتدایی موظف است که حدود هشتصد ساعت در سال مدرسه برود. حالا ایام کرونایی که همین را هم نمی روند و در خانه هستند لذا هشتصد ساعت باید به مدرسه برود. سال اگر سیصد و شصت و پنج روز باشد، میانگین در طول سال دو ساعت و ربع به مدرسه می روند یعنی بیش از بیست و یک ساعت و اندی این ها در محیط خانه و در کنار والدین هستند یعنی نقش والدین. لذا از یک منظر دیگر بگویم و این درجه ی اهمیت مادران یعنی واقعاً این که ما در برنامه های قبلی اشاره می کردیم که مادر نباید خود را در حواشی قرار بدهد. مادر بداند که متن زندگی او یکی از مهم ترین های او فرزند او است. یعنی من نمی خواهم بگویم که مادر باید خود را وقف فرزند کند ولی باید بداند که یکی از مهم ترین ها فرزند است یعنی من مأمور هستم که این فرزندی که به من سپرده شده است و با یک فطرت پاک است بر اساس همان او را تربیت کنم. محاسبات نشان می دهد که در هفت سال اول یک بچه اگر روزی دوازده ساعت بیدار باشد بیش از سی هزار ساعت در خدمت مادر است. کل نظام آموزش و پرورش ما از سال اول ما تا دیپلم حدود ده هزار ساعت بچه ها مدرسه می روند. در طلایی ترین دوران تربیت است و لذا برای همین ما می گوییم که در این دوران مهم هفت سال اول زندگی مادر باید پر زمان و پر فکر و پر اطلاعات و پر مهارت خود را نشان بدهد. یعنی نباید کوتاه بیاید یعنی این زمان، زمان طلایی است و به ما هم سپردند که قرار است که آن زیرساخت ها را تا آن آخر در این هفت، هشت سال اول بچینی. حالا من ان شاءالله در موضوعات تربیت یک مقدار جدی تر که وارد شدیم، آن جا بیش تر صحبت می کنم که چرا سال های اول زندگی این قدر سال های طلایی هستند و مهم در عرصه ی تربیت هست اما آن که باید مادر به آن توجه کند این است که باید در آن موضوعات تربیتی باید برای هر کدام یک راهبردی داشته باشد. من یک اشاره به سه تا ویژگی در تربیت کردم صبر را گفتم و استمرار را گفتم و یکی هم روشمندی است یعنی ما باید روش داشته باشیم. مثلاً من می خواهم که دختر خود را با حیا تربیت کنم این نیست که یک مرتبه به نه سال رسید، به او بگویم که دختر من دیگر سن تکلیف شد و دیگر حجاب خود را حفظ کن و چادر سر خود کن. این گیر است یعنی چون بالاخره وقتی می خواهیم یک دختر را حیامند کنیم باید یک مقدماتی را از اول فراهم کنیم. من همیشه می گویم که دختر از روز اول که به دنیا می آید مادر باید نقشه ی حیامند کردن او را بلد باشد. چه طور او را به جلو ببرد. یعنی باید بدانیم که از سن طفولیت این را چه طور بیرون می بریم. من نمی خواهم بگویم که دختر بچه ی دو ساله را چادر بپوشانید، می خواهم بگویم که او را با حیا بیرون ببریم و در مهمانی ها با حیا بیرون ببریم و این نباشد که بدن این دختر مثلاً در فامیل هی دست به دست بشود و دست آن ها به هر جای بدن این بچه بخورد. یک وقت می بینیم که این قدر پوشش این بچه را کم می گیرند حالا به بهانه ی این که گرم است و سخت است و بچه را در فامیل دست به دست می کنند. خب این اثرات خود را می گذارد. من یک نکته ای را عرض کنم. شما الان می بینید که ما اگر یک برگ کاغذ را از این جا پایین بیندازیم کارشناسان علم فیزیک می گویند که بر همه ی عالم امکان اثر گذاشت. همین یک برگ یعنی این جابه جایی که از هوا اتفاق می افتد می گویند اگر وسیله ی اندازه گیری داشته باشیم حتی ممکن است که این بر همه ی کائنات اثر بگذارد ولی ما نمی توانیم آن را اندازه بگیریم. شما می بینید وقتی یک برگه می افتد و اثر می گذارد، ما این رفتارها روی انسانی که موجود هوشمند است و جمیع احساسات و عواطف و ویژگی های عقلی او و شعوری را دارد اثر نمی گذارد؟ قطعاً اثر می گذارد و به طریق اولی اثر می گذارد. لذا ما این را باید مراقبت کنیم مثلاً در اختلاط های محرم و نامحرم مثلاً گاهی اوقات می بینیم که دختر بچه داریم و یا پسر داریم، این ها را از بچگی در میان هم جنسان خود، غیر هم جنسان خود بزرگ می کنیم. مثلاً دختر همیشه در پسرها می چرخد و یا پسر همیشه در دخترها هست و ما توجه نمی کنیم که این دارد اثرات تربیتی را در او می گذارد و در روحیه ی او اثر می گذارد. ما در تربیت یک اصلی داریم که می گوییم تربیت بر اساس جنسیت است. یعنی ما اگر می خواهیم دختر را دختر بزرگ کنیم و دختر بماند و ان شاءالله در آینده یک بانوی خوبی شود این باید به تربیت جنسیتی او هم توجه داشته باشیم. یعنی در میان دختران و زن ها بزرگ شود تا بتواند از آن ها رفتارها را یاد بگیرد و از آن ها واکنش ها را یاد بگیرد و ویژگی های آن ها را یاد بگیرد البته در یک محیط سالم و خوب را عرض می کنم. یعنی باید این اتفاق بیفتد. مثلاً در حیا یک جایی باید ما تاب آوری بچه ها را تقویت کنیم. یعنی باید بتواند که دو روز بعد تابستان است و گرم است و می خواهد حجاب داشته باشد کار ساده ای نیست. الان برخی از پدرها و مادرها به همین بهانه چادر را سر بچه های خود نمی کنند و حجاب بچه های خود را نمی کنند. مگر قد و قواره ی بچه ی ما چه قدر است. این در گرما اذیت می شود. حالا نمی خواهد روسری هم سر خود بکنی، حالا چه کسی می فهمد که تو نه ساله هستی. این جوری با بچه های خود صحبت می کنیم دلیل آن، این قصوری است که ما در تربیت داشتیم. این توجه نداشتیم که این را باید برای یک زمانی تربیت کنم که بزرگ ترین مشقت ها و سختی ها را بتواند تحمل کند و لذا من همین جا به والدین عرض کنم، یکی از اصول مهمی که در مسیر بندگی فرزندان خود باید به آن ها توجه کنیم باید تاب آوری بچه های خود را تقویت کنیم. یعنی باید بچه های خود را طوری بار بیاوریم که در برابر سختی تحمل پذیری داشته باشند چون می دانید که بهای بهشت تحمل سختی است و لذا اصلاً بندگی یکی از شاخصه ها و ویژگی های آن این است که یک سری سختی هایی دارد. مدرسه می رود بالاخره سخت است و صبح زود باید بلند شود و از خواب خود بزند یعنی ببینید که هر جایی که انسان می خواهد رشد کند و خاستگاه رشد همیشه همراه با یک تکلف و سختی هست. حالا اندازه ی آن ممکن است که متفاوت باشد ولی آن که مهم است این است که او را آماده کنیم. یاد شما است که در روز اول ماه مبارک رمضان که خدمت شما بودیم و چهارشنبه هم بود، این را عرض کردم که الان بچه ها سن کوچک هستند و دختر بچه ی شش، هفت ساله هست از همین الان باید روزه ی کله گنجشکی را شروع کند. یعنی یک نوع تاب آوری و افزایش تاب آوری است. این وقتی نه ساله شد روزه ی کامل را راحت می تواند بگیرد ولی یک بچه ای که تا قبل از نه سالگی می بینیم که این آشامیدن و خوردن های او در طول روز گاهی اوقات سی، چهل بار می شود، یک مرتبه بخواهیم بگوییم که نخور و نیاشام، این برای او دشوار است و آمادگی آن را ندارد. این غیرت پدر است یعنی همین ها را باید مراقبت کند. من حالا اجازه بدهید چون معطوف به پدران هست ما الان وظیفه و تکلیف ما چه هست. گفتیم پدر مدیر است و مادر نقش مربی را دارد و لذا ما همیشه می گوییم که خانه شبیه یک مدرسه است که یک مدیر دارد و یک معلم دارد. معلم وقتی سر کلاس می رود نباید دغدغه ای داشته باشد از سرمایش، گرمایش، گچ، تخته پاک کن، دانش آموز کاری کنیم که معلم را قبول داشته باشد. مدیران هوشمند روز اول که دانش آموز می خواهد سر کلاس برود یک معارفه ای از معلم می کنند که معلم خوبی است و معلم دلسوزی است. دقیقاً ما می خواهیم بگوییم که همین مدل باید در خانواده اتفاق بیفتد. یعنی من پدر باید دغدغه های همسر خود را کم کنم و ذهن او را آزاد بگذارم. ذهن او با موضوعات کوچک نباید درگیر شود چون هر چه ذهن انسان درگیر می شود، عملکرد او هم کاهش پیدا می کند و نمی تواند آن عملکرد مفید را داشته باشد لذا اولین وظیفه ی من آرامش دادن به همسر خود است که این جز غیرت مرد حساب می شود چون می خواهد آن حاکمیت احکام و موضوعات دینی را در خانواده داشته باشد. نکته ی دوم آن محبتی که من به همسر خود می کنم دارم در اصل به او انرژی تزریق می کنم که حس خوبی داشته باشد در این خانه زندگی می کند. کنار من، کنار فرزندان من و لذا مرد هیچ گاه نباید از محبت به همسر خود کم بگذارد. حتی گاهی اوقات ممکن است که ما از همسر خود و از یک رفتار او ناراحت باشیم اشکالی ندارد. ناراحتی از آن رفتار را بگوییم ولی هیچ وقت این را نباید جلوه بدهیم که چون رفتار تو بد است، من هم دیگر از تو متنفر هستم. اتفاقاً ما باید دوستانه کنار او قرار بگیریم و با محبت کنار او قرار بگیریم. یعنی حتی گله مندی هم داریم همسر من حس کند که من دارم مصلحانه و مشفقانه و دلسوزانه این را به او انتقال می دهم نه این که یک جبهه ای تشکیل داده باشم که فکر کند بخواهد دشمنی برای او بکنم و با هم دعوا کنیم. نه، یعنی حتی ما باید آن عیب های یکدیگر را به گونه ای تحویل طرف مقابل بدهیم که او حس کند که از سر دوستی است. علاقه است لذا قدیم ترها می گفتند که چوب معلم گل است. یعنی همان یعنی این قدر این معلم ارزش داشت که اگر این چوب را هم زد، البته ما تأیید نمی کنیم ولی اگر زد از سر محبت و دلسوزی می زند که تو رشد پیدا کنی و بچه هم گاهی اوقات می پذیرد و احترام هم می گذاشت و گردن خود را هم کج می کرد. در محیط خانه پس ما وقتی می خواهیم یک اشکالی را بگوییم و یک ایرادی را بگوییم باید به گونه ای به همسر خود بگوییم که او حس کند که ما داریم این را مشفقانه می گوییم، آن وقت آرامش می گیرد ولی خدای نکرده اگر حس کند که از سر مقابله به مثل، از سر انتقام گیری است و از سر خشم است و سر بد آمدن است، نتیجه ی آن این می شود که او را به هم می ریزیم. وجود زن خیلی ریحانه ای است باید خیلی مراقب باشیم که این به این ریحانه آسیبی نزنیم و پژمرده نکنیم. این اصلاً جزئی از غیرت مرد است. حالا من یک نکته ای را عرض کنم. گاهی اوقات مردها به نام غیرت یک تعصبی نشان می دهند. این تعصب را با خشم و عصبانیت و تندی که به زعم من این تعصب اصلاً خود یک معصیت الهی است. در غیرت رشد است ما قرار است که از حریم خدا محافظت کنیم و قرار نیست که به عنوان غیرت به کسی ظلم کنیم. من الان اگر همسر من یک اشتباهی کرد و اگر خدای نکرده داد و بیدادی سر او کردم و توهینی به او کردم، شخصیت او را لطمه زدم در اصل من دارم حق غیرت را هم از بین می برم و آن ارزش غیرت را هم پایین می آورم. نگاه به غیرت را هم منفی می کنم. در حالی که نه غیرت یک ویژگی مردانه است که باید با جوانمردی ارائه شود و با هوشمندی ارائه شود.

تمام شئون زندگی و شئون زناشویی خاصه در محیط خانواده حتی محبت در ذیل غیرت تعریف می شود. اگر من آن محبت را نکرده باشم، منجر به این شود که همسر من دچار یک انحرافی شود. ممکن است که خدای نکرده به خانم محبت لازم را نمی کند و زمینه ی آن این می شود که فکر زن به سمت یک مرد دیگر می رود. این یعنی من غیرت خود را نتوانستم مدیریت کنم. غیرت همیشه این نیست که من ببینم که طرف یک اشتباهی می کند و به او بگویم، بلکه گاهی اوقات باید پیشگیری کنم که او به اشتباه نیفتد. یک موقع من جلوه گری همسر خود را در محیط خانه نمی بینم و این منجر به این می شود که همسر من جلوه گری خود را بخواهد برای نامحرم نشان بدهد. غیرت مرد اقتضا می کند که من نسبت به همسر خود توجه لازم را داشته باشم که پیشگیری کنم. البته این را هم عرض کنم و خانواده های محترم البته شأن خانواده های ما اجل از این حرفی است که می خواهم بزنم ولی من هم وظیفه ی خود می دانم که یک چیزی بگویم. گاهی اوقات این ها هم نباید توجیه باشد. ما داریم توصیه به آقایان می کنیم ولی فردا این نشود که خدای نکرده اگر یک مردی وظیفه ی خود را انجام نداد، من دچار یک انحرافی شوم و بعد این توجیه را انجام دهم که چون مرد من خوب نبود، من این کار را کردم. آن را باید از راه خود رفت. ان شاءالله طراحی که در بحث ها داریم در ادامه ی بحث های خود می خواهیم راهکارهای مقابله با برخی از مشکلات را هم بگوییم. مثلاً همسر من بدخلق است و من باید چه طور با او مواجه شوم که اخلاق او را درست کنم. فرقی هم نمی کند که زن باشد یا مرد. مرد خسیس است من باید چه کار کنم؟ حالا باید یواش یواش به این موضوعات برسیم. وقتی من به همسر خود در محیط خانه محبت کردم یعنی دارم او را اغنا می کنم، اشباع می کنم که به کار خود برسد. به فعالیت خود برسد. من همین جا یک نکته ای را عرض کنم. ما اگر بخواهیم سوار بر کارهای حقیقی و وظایف حقیقی شویم باید نیازهای ما تأمین شود. باید به این نیازها پاسخ بدهیم. حتی اگر جنس این نیازها، نیازهای غریزی است. ممکن است که مرد به همسر خود یک نیازی دارد و اگر من بخواهم همسر خود را یک کاری کنم که متعادل شود و رفتارهای اجتماعی و کارها و فعالیت هایی که انجام می دهد حتی باید به آن نیاز غریزی او در جای خود سریع پاسخ بدهم تا به او آرامش بدهم از این مرحله عبور کند به نوعی آن تب و تاب او بخوابد و آرام شود و وارد عرصه های منطقی زندگی شود. نباید در این هیجانات قرار بدهم و گاهی اوقات ما تأسف می خوریم که خانم می گوید که من بیست سال است که با این آقا دارم زندگی می کنم، هنوز دارم می جنگم برای این که او به اندازه ی کافی به من محبت نمی کند. این خیلی بد است یعنی زنی که بیست سال است که ذهن او درگیر یک نیاز خود است. این نمی تواند در شئونات دیگر زندگی خوب عمل کند من باید او را اغنا کنم و محبت کنم. خصوصاً در عصر معاصر یک مقداری توقعات خانواده ها هم بالا رفته است. طبیعی هم هست چون ما الان در معرض رسانه ها قرار می گیریم و در معرض رفتارهای انسان ها در اجتماع قرار می گیریم. در انسان هم ایجاد می کند.

گفت ز دست دیده و دل هر دو فریاد/ که هر چه دیده بیند دل کند یاد.

گاهی اوقات شما نگاه می کنید که زن و شوهر نشسته اند و یک سریالی را نگاه می کنند و آن آقا به همسر خود در این فیلم شروع به محبت کردن می کند. یک مرتبه این خانم زیر چشمی به آقا نگاه می کند و یک سری هم تکان می دهد. خب قدیم این ها نبوده. من گاهی اوقات یک مثالی می زنم که الان آقایان باید در خانه خوش تیپ باشند و خوش پوش باشند نه رسمی پوش. قدیم ولی این طور نبود. قدیم ها که این طور نبود و زندگی  های خود را می کردند. قدیم این را نمی دیدند. امروز خانم پای تلویزیون می نشیند و این شخصیت های فیلمی و سریالی و سلبریتی ها و غیره را شروع به نگاه کردن می کند و این ها را می بیند و بعد نگاهی به آقا می کند که می بیند آقا یک پیرژامه ای پوشیده است که ارثیه ی خانه ی مادر است و کش آن شل است و تا زیر گردن که بالا کشیده است و یک زیرپوش که سوراخ است و نگاهی به آن می کند و شخصیت تلویزیون را می بیند ولی قدیم که این طور نبود. مثلاً قدیم نه تلویزیونی بود و گاهی اوقات خوش تیپ ترین شخصیت فیلم ها و سریال ها ریوزو در اوشین بود. به او هم نگاه می کردیم مثل مردهای ما خیلی فرقی نداشت. قدرم مادرهای ما ممکن بود که باباهای ما را می دیدند که خیلی رخت و لباس شیکی هم در خانه نداشتند ولی خب دایره ی نگاه او چه قدر بود، یک کم آن طرف را نگاه می کرد و بابای خود را می دید که بابای او بدتر از شوهر بود و یک کم آن ورتر را می دید و دایی را می دید که دایی هم بدتر از بابای خود بود و بعد هم می گفت که مردها سر تا پا یک کرباس هستند ولی الان این جوری نیست و امروز متفاوت شده است. به دلیل این که ما در اتاق شیشه ای نشستیم و در منظر و مرعا هستیم و دیگران هم در منظر و مرعای ما هستند. لذا این جا ما باید خود را تقویت کنیم.

آن روایت را از وجود مبارک پیامبر اسلام داریم که می فرمایند نگران زن های آخر الزمان هستم. گفتند یا رسول الله برای چی؟ حضرت فرمودند که می ترسم این ها مثل زن های بنی اسرائیل شوند. گفتم مگر زن های بنی اسرائیل چه شدند؟ حضرت فرمودند که مردهای آن ها به خود نرسیدند و آن ها دچار لغزش شدند. یعنی پیامبر ۱۴۰۰ سال پیش نگران الان است. دلیل آن هم این است که عرض می کنم. این است که وسعت نگاه ما خیلی وسیع شده است. بیش از موارد قدیم است. قدیم ها در یک تونل زندگی می کردند و در انتهای تونل می رفتند زندگی های آن ها تمام می شد ولی امروز ما در یک مسیری داریم حرکت می کنیم که با یک وسعت نگاهی داریم همه چیز را می بینیم. این جا است که ضرورت دارد. من مرد محبت خود را به همسر خود عمیق تر کنم نه این که تا به او می گوییم به زن خود محبت بکن، می گوید مگر باباهای ما هم محبت می کردند؟ من تازه بهتر از بابای خود هستم. تو اصلاً حق نداری که خود را با پدر خود مقایسه کنی. تو حق نداری با سی، چهل سال قبل خود را مقایسه کنی و لذا این ها همان زمینه سازی برای این می شود که ما آن مسیر حق را در زندگی خود بتوانیم هموار کنیم. پس آن محبت یکی است و یکی از نکاتی که ما باید به آن توجه کنیم، چون قرار شد که کاری کنیم که همسر ما نقش تربیتی را در خانه درست ایفا کند. باید مادران تلاش خود را در زمینه ی افزایش دانش و مهارت هم افزایش بدهند و بیش تر کنند و این هم وظیفه ی من مرد است. گاهی اوقات زمینه ی آن را فراهم کنم. یک موقعی نیاز به این است که من دست همسر خود را بگیرم و یک کتابفروشی ببرم و به او بگویم که در این فروشگاه کتاب تربیتی است. ببین کدام یک از کتاب ها نیاز تو است، بخوان و مطالعه کن. او را برای مطالعه تشویق کنم. گاهی وقت ها این اساتید دانشگاه ها می گویند که ما به فلان استاد فرصت مطالعاتی دادیم. یعنی ما گاهی اوقات باید این فرصت مطالعاتی را برای همسر خود فراهم کنیم.

کتاب هایی هست و این که انتشارات تخصصی ما در کشور خود داریم که وابسته به خود آموزش و پرورش هم هست. انتشارات انجمن اولیا و مربیان با بیش از دویست عنوان کتاب در عرصه ی تربیت و خانواده. عمده ی کتاب ها این ها کتاب های مهارتی است و اساتید خوبی نوشتند و اساتید صاحبنظر و صاحب فکر نوشتند. یک سایتی دارد که مراجعه به سایت کنند. کتاب ها را گاهی اوقات از عناوین آن هم می توانند انتخاب کنند ولو مراجعه نکنند و مورد اعتماد هست. کتاب های این انتشارات که بالاخره افرادی که مبنای این کتاب ها را از اول ریختند و جلو بردند افراد دلسوز و متدینی بودند.

هنر بهتر زیستن - استاد تراشیون (بخش 14)

❖❖❖ جهت دسترسی به سایر قسمتهای سلسله مباحث «هنر بهتر زیستن» حجت الاسلام تراشیون کلیک کنید ❖❖❖

موضوع فیلم

برچسب‌ها

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا