رفتن به محتوای اصلی

هنر بهتر زیستن - استاد تراشیون (بخش 12)

تاریخ انتشار:
دوازدهمین قسمت از بیانات ارزشمند حجت الاسلام سید علیرضا تراشیون با موضوع «هنر بهتر زیستن»
هنر بهتر زیستن - استاد تراشیون
: :
: :

هنر بهتر زیستن - استاد تراشیون (بخش 12)

در این بخش از ضیاءالصالحین، دوزدهمین قسمت از بیانات ارزشمند حجت الاسلام سید علیرضا تراشیون را با موضوع «هنر بهتر زیستن» به مدت 42 دقیقه با مخاطبان عزیز به اشتراک می گذاریم.

هنر بهتر زیستن - استاد تراشیون (بخش 12)

متن بخش دوازدهم سلسله مباحث هنر بهتر زیستن / استاد تراشیون

ما داشتیم ویژگی های زن و مردم موفق را بیان می کردیم. بحث مدیریت اقتصادی مرد و آن همراهی ای که بانوان می توانند در خانه داشته باشند را بیان کردیم. برمی گردیم به روایت وجود مبارک امام صادق علیه السلام که فرمودند مرد اگر بخواهد زندگی اش را مدیریت کند، به سه خصلت نیاز دارد. اولش گفتیم معاشرت زیبا باید داشته باشد، دوم گشاده دستی سنجیده که همان موضوع اقتصادی ما را رقم زد اما سوم حضرت می فرمایند: مرد باید یک غیرت منطقی و دینی هم داشته باشد تا بتواند زندگی اش را مدیریت بکند. شاید پرسشی که در ذهن ما ایجاد می شود و بینندگان محترم این است که غیرت یعنی چه؟ ما یک تعریف ساده و گویا و روانی را از غیرت داشته باشیم. مناطق نظامی مهم یا مناطق اقتصادی مهم را دیده اید که یک برجک هایی را قرار می دهند برای محافظت از آن منطقه نظامی یا اقتصادی یا حتی سیاسی مهمی که وجود دارد. غیرت برجک خدا در زندگی ما است. یعنی خدا این را قرار داده مرد بر فراز او بایستد از حریم خدا در زندگی اش محافظت کند. یعنی محافظت از بایدها و نبایدهای الهی. حلال ها و حرام های الهی. این غیرتمندی مرد یعنی آن غیرت دینی اش که باید به خوبی بشناسد که حلال الهی چیست، زمینه و بسترش را فراهم کند و یک مرد خوش غیرت زمینه ای را فراهم کند که در ماه مبارک رمضان فرزندانش به خوبی بتوانند روزه بگیرند. آنها را آماده کند. ممکن است گاهی اوقات ما دخترهای هفت هشت ساله داریم، پسرهای دوازده سیزده ساله داریم که هنوز به سن بلوغ نرسیده اند. یعنی یک مرد باید به فکر این باشد که این فرزندان وقتی به سن بلوغ می رسند به راحتی بتوانند روزه شان را بگیرند، نمازشان را بخوانند. این یعنی آن غیرت الهی و دینی که باید مرد در زندگی داشته باشد. حالا من همینجا یک اشاره ای به ماه مبارک رمضان می کنم. ورود روزه اولی ها به عرصه ی روزه داران را خیرمقدم می گویم. امیدوارم ان شاءالله در این بهار طبیعت که بهار قرآن است و ماه رمضان هم یکی از زیباترین ماه های الهی است بتوانند خوب استفاده کنند. ولی یک نکته هم بگویم برای آماده سازی. مثلاً ما بچه هایی داریم کوچک تر هستند. یک تعبیری وجود دارد این بچه ها را تشویق کنیم روزه های کله گنجشکی بگیرند و خدا رحمت کند حضرت آیت الله العظمی بهجت، در احوالاتشان هست که ظاهراً یک خردسالی آمده بود روزه کله گنجشکی گرفته بود گفت خوش به حال شما. شما روزانه دو تا روزه می گیرید، ما یکی می گیریم. و توضیح می دهد که سحر بلند می شوید با پدر و مادر سحری می خورید، دیگر چیزی نمی خورید تا ظهر. ظهر افطار می کنید که این افطار شما هم دوباره یک سحری هم هست برای ادامه راه. یعنی با بیان و لطایفی بچه ها را تشویق می کردند که خودشان را آماده برای روزه داری کنند. اینها یعنی همان غیرت الهی. در محیط خانه هم مرد هم باید نسبت به همسرش این غیرت را داشته باشد. غیرت پسندیده را داشته باشد.

من یک خط کشی اینجا بگذارم چون گاهی اوقات ما غیرت را با تعصبات بیجا گاهی اوقات آمیخته می کنیم. گاهی اوقات هم در موضوعات اجتماعی هم می بینیم. چون غیرت واقعاً لفظ مقدسی است. خیلی ارزشمند است ولی ما می بینیم گاهی اوقات این لفظ را در نگاه انسان ها، برخی افراد کج فهم، واقعاً بداندیش، می خواهند منفی جلوه دهند و نمی دانند این به زیان نظام خانواده، به زیان اجتماع، به زیان یک حتی جامعه ی دینی، جامعه ی جهانی محسوب می شود. یعنی امروز تقریباً ما این ضرورت را همه ی بشریت به آن پی برده اند که نگاه به معنویت، نگاه به خدا، نگاه به آموزه هایی که می تواند برای انسان رستگاری به دنبال داشته باشد یک نگاه مثبت و خوبی است. ما می گوییم غیبت دارد همین مسیر را برای ما هموار می کند که ما در همین مسیر زیبا قدم برداریم ولی گاهی اوقات افراد کج فهم و کج اندیش می آیند تعصبات بیجایی که خود دین هم با اینها مخالف است به پای غیرت می نویسند. و لذا ما باید اینجا آن خط قرمزها را مشخص کنیم. هر چیزی که خدا فرموده انجام بدهیم، ما از او محافظت کنیم و هر چه فرموده انجام ندهیم. از او هم محافظت کنیم، این غیرت می شود. غیر از این شما هر چه می خواهید اسم آن را بگذارید. نباید نام مقدس غیرت را روی آن گذاشت. پیش می  آید. در مشاوره پیش ما می آیند مثلاً خانم می گویم من تازه ازدواج کرده ام دوران عقدم هست. بعد با برادرم دست می دهم، شوهرم رنگ و رویش تغییر می کند، ناراحت می شود. می گوید: تو بیخود می کنی به داداشت دست می دهی. حالا تعبیری که گاهی اوقات عرض می کنند، گاهی نسنجیده به کار می برند، با این غیرتش چکار کنم؟ ما می گوییم این اصلاً غیرت نیست، این تعاصب بیجا است. این را خدا مجاز دانسته است. این دارد از جانب خودش این را تقبیح می کند و زشت می پندارد. نباید اینطوری باشد. پس ببینید ما هر چیزی که گاهی اوقات سخت گیر تر از خدا عمل کنیم، چیزی که خدا نگفته و ما به او بخواهیم یک اجباری طرف مقابل مان بکنیم، آنها این تعصبات بیجا هست که واقعاً هم باید حریمش مشخص بشود و چه خوب است که ما در این زمینه به دین شناس های حقیقی، اهل فن، کسانی که می شناسند دین را مراجعه کنیم. نه اینکه حالا کسی یک چیزی از سر زبان او در می آید، ما آن را پای دین بنویسیم و بر اساس همان دین را هم قضاوت کنیم. حالا می خواهیم از غیرت یک تعریف خانوادگی هم داشته باشیم و نکاتی را در ذیل آن بیان کنیم. مثلاً مرد نسبت به همسرش باید در برخی زمینه ها واقعاً غیرت نشان بدهد. این به نفع آن انسجام و استحکام خانواده است. حالا من می خواهم برخی از آن را نام ببرم. مثلاً یکی از مصادیق غیرت توجه به حجاب همسر هست. یعنی دعوت کردن همسر به اینکه آن حدود الهی را در ظاهرش، در مراوداتش، در بیرون رفتنش رعایت بکند. اینجا ما نمی خواهیم بگوییم باید به طرف مقابل سخت بگیرد یا بد بگوید. نه، آن ترسیمی که خداوند متعال خواسته از ما وقتی که یک بانویی وارد جامعه می شود باید حد و حدودی را که رعایت می کند چی باشد. و این به نفع جامعه هم هست، به نفع خانواده هم هست. حتی به نفع خود این مرد هست. یعنی وقتی یک بانویی حجابش را به خوبی رعایت می کند توجه به این موضوع دارد. در نقطه مقابلش واقعاً هم زیان به جامعه وارد می کند. من گاهی اوقات دلم آنقدر به حال این نوجوان ها و جوان ها در عرصه های اجتماعی می سوزد. حالا ما چون کارمان مشاوره است و گاهی اوقات جوان ها و نوجوان ها درددل هایشان را با ما دارند، اینجا آدم می فهمد اینها چقدر مظلوم هستند. ما هر چه فضای جامعه مان هنجارها را رعایت نکند خصوصاً در عرصه ی حجاب، یکی از قشرهایی که به شدت آسیب می بینند نوجوان ها و جوان های ما هستند. حالا در کنارش مردهایی هم که ازدواج کرده اند آسیب می بینند. یک موقعی ما توفیقی بود در همین شهر تهران، یک جلسه ی اخلاقی بود، توفیق بود بنده هم قبلش مباحث تربیتی و خانواده می گفتم، داشتم از جلسه بیرون می آمدم. همینطور که داشتم بیرون می آمدم، یک نوجوانی هنوز محاسنش درنیامده بود. دیدم خیلی آرام در گوش من گفت که آقای تراشیون تو را به خدا برای شهوت ما نوجوان ها هم دعا کنید. خیلی سخت شده است. من داشتم برمی گشتم قم بعد از آن جلسه، در همین مسیر که می رفتم بارها منقلب شدم. یعنی یاد این جمله نوجوان که از عمق وجودش داشت می گفت که برای ما دعا کنید که ما آسیب نبینیم. آیا این نوجوان مظلوم نیست که گاهی اوقات من به خواسته ی خودم، هوای نفسم، هر طوری دلم می خواهد بیرون بیایم آن وقت به این نوجوان آسیب بزنم. الآن ما می بینیم گاهی اوقات شرایط ازدواج سخت است، گاهی اوقات ورود به این عرصه برای برخی از نوجوان ها و جوان ها سخت است. ما وقتی بحث مراعات دیگران را می گوییم، بحث هایی را بیان می کنیم که باید بالاخره جامعه را حمایت کرد، اینها هم بخشی از این جامعه است که باید حمایت شود. ما امرور سلبریتی هایمان فقط نباید بیایند در حوزه ی اطعام کمک به مردم بکنند. گاهی اوقات همین ها ببینید چقدر قشر نوجوانان و جوانان را می توانند با همین رفتارهای سنجیده شان، حیایی که رعایت می کنند، حجابی که رعایت می کنند، به ابن قشر کمک کنند. این هم از جنس کمک است و چه بسا مهمتر از آن اولی هم یک جایی باشد ولی گاهی اوقات ما خیلی راحت از کنار اینها می گذریم. نمی بینیم. یعنی من مرد وقتی که یک تذکر زیبا به همسرم می دهم درباره حجابش که الآن می خواهیم برویم بیرون محیط اجتماعی، ممکن است برای برخی از جوان ها و نوجوان ها سخت باشد، این چهره را نباید ببینند. یک ذره رعایت بیشتری بکن. این در اصل دارم لطف به جامعه ام هم می کنم. یعنی من یک انسان نوع دوست هستم با این رفتارم. ما یک موقعی حرم آقا علی بن موسی الرضا بودیم در یکی از آن جلسات سخنرانی خطاب به زائرین این را عرض کردم. گفتم گاهی اوقات خانم هایی که زیباتر هستند باید حجابشان را بیشتر رعایت کنند. اگر واقعاً ما انسان هایی هستیم که دوست داریم به هم نوع مان کمک کنیم. ولی اگر دیدم نه، زیبا هم نیستم. بروم هی پروتز بکارم و جراحی بینی بکنم و تزریق ژل بکنم و بیایم در جامعه، این در اصل دارم ظلم به یک قشری می کنم. این هم حق الناس است. حق الناس فقط اختلاس نیست، فقط مال مردم خوردن نیست. این هم حق الناس است. این حق زیست اجتماعی دارد. لذا ما باید آن هنجارهایی که یک جامعه به آن پایبند است را رعایت کنیم. لذا از آن طرف هم به خود نظام خانواده هم می تواند کمک کند. چطور؟ من این را خیلی دربسته و سربسته عرض کنم. ببینید امروز بالاخره ما مواجه هستیم با برخی از اتفاقاتی که شروع شده است. حالا من آمار و ارقام دقیق نه دارم و نه اگر داشتم می دادم. مثلاً یکی از مباحث بحث های خیانت است. زن های شوهردار، مردهای زن دار. ما می گوییم علت های مختلفی دارد ولی یکی از علت های آن عدم توجه به این واجب الهی است که ما توجه نمی کنیم و بسترش را فراهم می کنیم و ما مکرر دیدیم چه خانواده هایی به واسطه همین از هم پاچیده شده اند. خانم به ظاهرش خیلی رسیده رفته بیرون، مثلاً یک جوانی به او دل بسته شده. دیگر او را ول نکرده است. تماس بگیر، دنبالش برو، آدرسش را پیدا کن. بالاخره انسان است. انسان هم یک موجود ضعیفی است. نمی تواند بگوید من موجود قدرتمندی هستم. می دانید غرائز خیلی قدرت دارد. یعنی قدرت غرائز انسان خیلی قوی است. برای همین هم شما در قرآن هم وقتی بحث غرائز مطرح می شود در سوره حضرت یوسف می بینیم که الّا ما رحم ربی آخرش بیان می شود. یعنی خدا باید کمک کند. لذا ما نباید فضای جامعه را غریزی کنیم. این برای یک جامعه خطر است و تر و خشک را می سوزاند. یعنی یک خانمی که در خانه با خیال راحت نشسته، دارد بچه اش را تربیت می کند، زندگی اش را می کند، او نیاز به آرامش روانی دارد که وقتی همسرش از صبح می رود سرکار و غروب برمی گردد در یک اجتماعی که صاف و سالم است زندگی بکند، کار بکند. او هم حقش هست. در حقیقت وقتی من این را رعایت نمی کنم، دارم به آن خانم خانه دار هم ظلم می کنم. او که قرار است آرایش داشته باشد، آرامش داشته باشد. فقط با یک نگاه هایی که گاهی اوقات آدم می بیند، سطحی است. مثلاً خانم بدپوشش می رود می گوید نگاه نکنند. اینها را ما می گوییم دِمُده شده، قدیمی شده این حرف ها. اینکه نگاه نکنند یعنی چه؟ مگر می شود ما در شاه لوله ی آب شهر سم تزریق کنیم بگوییم آی مردم نخورید. نه، ما باید مراقبت کنیم. هر کسی باید در حد خودش برای آن زیست سالم تلاش بکند، زحمت بکشد. این هم یک مثال خیلی زیبا و گویایی است که من مثلاً جواهرآلاتم را کنار خیابان بگذارم بگویم کسی نیاید نگاه بکند، بردارد، دست نزد. خب نمی شود. من باید مراقبت خودم را داشته باشم، دیگران هم باید مراقبت خودشان را داشته باشند. یعنی هر کسی به تکلیف و وظیفه ی خودش عمل کند. این نباشد که من به تکلیف خودم عمل نکنم، از طرف مقابل بخواهم که تو بیشتر عمل کنی. این هم یک نوع رفتار خودخواهانه محسوب می شود. پس این می تواند حتی به آن حفظ نظام خانواده کمک کند. یعنی این توجه به پوشش و ظاهر. اما همین جا من یک نکته هم به خودمان، آقایان بگویم. یکی از نکاتی هم که خیلی مهم است در زندگی این است که بیان ما، بیان زیبایی باشد. مرد باید حقیقتاً در محیط خانه برای همسرش جذابیت داشته باشد. هم  ظاهرش، هم کلامش، هم شیوه های برخوردش، هم حمایت هایی که از همسرش می کند. من حالا این را می خواهم خیلی گذرا بگویم. خیلی هم فکر می کردم که این جمله را بیان کنم یا نه ولی دیدم شاید یک جایی تکلیف باشد آدم بیان کند. اصلاً برخی از بدپوشی ها و بدحجابی ها یک نوع اختلال محسوب می شود. اختلال توجه است. مثلاً می بینی مردی که در خانه به همسرش توجه لازم را ندارد. این ممکن است بیاید بیرون برای اینکه جلب توجه کند اینطوری رفتار کند.

یک قاعده ای هم وجود دارد. ببینید ما می گوییم اگر به نیازها توجه نکنیم یک سری ناهنجاری هایی رخ می دهد. این قاعده عمومی است. در همه ی موارد همه هست. البته این نباید توجیهی باشد برای رفتارهای غلط. بالاخره از آن طرف هم خداوند به ما اراده داده است، از آن طرف هم پاداش تحمل سختی ها را داده است. بله، ممکن است یک مردی در مدل تربیتی اش این باشد که مرد زمختی باشد، توجه نکند ولی دلیل بر این هم نمی شود که خدای ناکرده رفتار آن خانم تغییر بکند.

اینجا ما باید بالاخره اراده مان را به کار ببندیم. باور به ماوراء، باور به عالم آخرت که اینها همش در پسش یک پاداشی نهفته است. تحمل این سختی ها. در این ایام بد نیست اگر خانواده های محترم وقت شان آزادتر بود خواستند مطالعه ای بکنند کتاب عدل الهی شهید مطهری را حتماً یک مروری بکنند. مطالب خیلی خوبی دارد. یعنی بانو بداند که اگر حقش است که اینجا به او توجه شود و همسرش به او توجه نکند و او این را صبوری بکند، تحمل بکند، قطعاً خداوند پاداشی به او خواهد داد که پشیمان نمی شود. این را یقین بدان. حالا این کتاب را مطالعه کنند قطعاً با استدلالاتی که مرحوم شهید مطهری آوردند به همین نتیجه خواهند رسید چون خدا در جای حق نشسته است، خدا عادل است. خدا اگر به کسی خدای ناکرده کوچکترین ظلمی شود، آن ظلم را بی پاسخ نمی گذارد. بالاخره با کسی که ظلم کرده یک جور معامله می کند و به کسی که ظلم شده یک جور معامله می کند. پس این نباید توجیه رفتارهای غلط ما باشد ولی برخیش همین است. یعنی یک آقا فکر نکند گاهی اوقات اگر هر کسی در خیابان و کوچه بدپوشش بود این الآن دارد در آسمان ها سیر می کند و خیلی انسان موفقی است.

و لذا این نیست که خوشبختی را در این ببیند. ممکن است او اصلاً خودش یک فرد آسیب دیده ای باشد. لذا به داشته های خودمان بیشتر اهمیت بدهیم. یک تعبیری را برخی شبکه های مجازی اجتماعی به عنوان عبارت های کوتاه می گویند. مثلاً بیرون زندگی مردم را با داخل زندگی خودمان مقایسه نکنیم. یک موقع هایی ممکن است ما خودمان خوشبخت ترین هستیم. از خیلی از آن کسانی که فکر می کنیم خوشبخت هستند، ما خوشبخت تریم. پس این نکته ی اول در غیرت. یعنی مراقبت از حیا و حجاب همسرمان داشته باشیم.

که یک بخش آن همین پوشش زن است. در نقطه مقابل این است که ایک ویژگی ای که در بانوان هم خیلی مطلوب است غیرت پذیری است. من یک روایتی را امروز به بانوان محترم هدیه بدهم. البته حالا همش را نمی دهیم، یک جاهای دیگر می خواهیم از این روایت استفاده کنیم، بخش هایی از آن را در مباحث بعدی مان خدمت شان بیان خواهم کرد. روایت از وجود مبارک نبی مکرم اسلام (س) است که حضرت می فرمایند خداوند به سه گروه از زن ها چهار پاداش می دهد. من اول پاداش ها را بگویم. یک، عذاب قبر ندارند. وقتی می گویند عذاب قبر یعنی عذاب عالم برزخ. یعنی از لحظه ای از دنیا می روند تا لحظه ای که اسرافیل در صور خودش می دمد و قیامت برپا می شود. به این عالم برزخ یا عالم قبر می گویند. خیلی هم عالم سختی است. لذا یک روایتی از پیامبر داریم حضرت می فرمایند: اگر می دانستی که عذاب قبر چقدر سخت هست حتی یک گناه نمی کردی. یعنی این عالم، عالم دشواری هست و لذا حضرت می فرمایند عذاب را در این عالم از این سه گروه از زنان خداوند برمی دارد. دوم فرمودند با دختر من زهرای مرضیه محشور می شوند. یعنی بهشت شان هم تضمین می شود. سوم ثواب هزار شهید در نامه عملشان ثبت و ضبط می شود و چهارم ثواب یک سال بندگی خالص خدا در نامه عملشان ثبت می شود. حالا یکی از این سه گروه از زنان، آن زنی است که بر غیرت مردش صبور است. غیرت مردش را می پذیرد. مثلاً دارند می روند بیرون آقای می گوید چهار لاخ مویت بیرون است. می خواهی مرتبش کنی؟ این نیست که پرخاش کند، تندی کند. تو حالا همه ی دنیا را درست کردی چارلاخ موی من مشکل است!؟ می پذیرد. الآن گاهی اوقات هم ما با همین در جامعه هم مواجه هستیم. مثلاً تا یک تذکر لسانی ای داده می شود، می گویند شما بروید آن اختلاس ها را درست کنید. بروید مشکلات اقتصادی را درست کنید. هر چیزی جای خودش. یعنی نباید اینها مهر سکوت را بر لب ما بزند. نه، ما باید وظیفه ی خودمان را انجام بدهیم. این غیرت پذیری هم خیلی خوب است در جامعه شکل بگیرد. یعنی همان منفعت هایی را دارد که داریم بیان می کنیم. خانم می گوید چشم آقا الآن مرتب می کنم. این می شود آن زنی که برای غیرت مردش صبور است. یا مثلاً می گوید خانم این آرایشی که می کنی برای محیط عمومی بیرون خوب نیست. می خواهی بدون آرایش بیرون برویم؟ می گوید چشم. نه اینکه قهر کند با شوهرش تندی بکند به او بربخورد. می پذیرد. و این را هم بگویم که پذیرش غیرت هم سخت است که خداوند چنین پاداشی را برای آن قرار داده است. یک جایی ممکن است به آدم بر هم بخورد. ولی چون این غیرت دارد از سر خلوص برای حفظ یک منافعی بیان می کند من هم این سختی آن را به جان می خرم و می پذیرم. این پاداش را هم ان شاءالله خداوند برای من ثبت می کند.

برای همین می گوییم باید به آن کارشناسان دینی و مذهبی مراجعه شود. یعنی گاهی اوقات واقعاً آدم باید مسئله دان باشد. بداند که کجا باید به همسرش غیرت داشته باشد. اگر ندانی دیگر حنای غیرتت رنگی ندارد. اتفاقاً آنجا هم که حرف بحقی می خواهی بزنی دیگر طرف مقابلت نمی پذیرد. اما دومین جایی که باید ما غیرت را بیاوریم به منصه ی ظهور برسد، در ارتباط با نامحرم است. یعنی ما باید این را هم بدانیم این حریم خیلی مهم است که رعایت شود. باز یک مصلحت عامی دارد. هم مصلحت اجتماعی، هم مصلحت خانوادگی، هم مصلحت فردی دارد. یعنی اینکه آن ارتباطات با نامحرم را به حد ضرورت برسانیم. نشود که راحت شوخی کنیم، بگوییم، بخندیم. بعدش هم یک برچسب بزنیم نه، این مثل برادرم است، این مثل مادرم هست، این مثل خواهرم است، این مثل پدرم هست. خدا رحمت کند مرحوم حاج آقای مجتهدی (رضوان الله تعالی علیه) گاهی اوقات با این دو انگشت شان نشان می دادند. می گفتند ما یک محرم داریم و یک نامحرم. به خدا قسم این بین دیگر هیچی نیست. یعنی بالاخره طرف یا محرم است یا نامحرم است. لذا آن حریم محرم و نامحرم باید حفظ شود. باز من اینجا خیلی کوتاه بر اساس یافته های خودمان در جلسات مشاوره ها عرض کنم. متأسفانه جناب آقای شریعتی یک بخشی از خیانت ها دارد درون فامیلی اتفاق می افتد و وقتی آدم بررسی می کند، می نشیند گفتگو می کند می بیند دلیلش همین است که این حریم محرم و نامحرم رعایت نشود. بگو، بخند، شوخی کن، بعد خدا نکند، عزیزانی که اهل فن هستند، کارشناسان عرصه ی مشاوره هستند جمله ی من را می دانند. خدا نکند یک مرتبه یک جرقه ی عشقی در دل طرف مقابل شکل بگیرد. دیگر نمی شود آن را جمع کرد. سخت می شود. و این هم دست ما نیست. ممکن است این خانم واقعاً در این مهمانی قصد و غرضی هم ندارد دارد شوخی می کند، می گوید، می خندد ولی دریافت های طرف مقابل به قصد و غرض تو ربط ندارد. او ممکن است یک جور دیگر برداشت کند. او دارد بر اساس برداشت خودش... و اینها است که دارد آسیب می زند و واقعاً برخی چیزها را نمی شود رسانه ای بیان کرد. آنها نیاز به یک جلسات و کارگاه های تخصصی دارد آن وقت یک مثنوی هفتاد من را آدم شروع کند بیان کردن که بگوییم چه اتفاقاتی می افتد. بعد آدم به حکمت این مسائل دینی پی می برد. چقدر خانواده ها سر این موضوعات اصلاً متلاشی شده است، پاچیده شده و نمی شود هم دیگر جمعش کرد. چه آبروهایی که به خاطر همین موضوع نرفته است. و لذا این حریم، ما که می گوییم مرد باید زندگی اش را مدیریت کند یعنی همین. این غیرت پذیری هم باید باشد. یک موقع یک زوج جوان عقد کرده ای آمده بودند پیش من، اتفاقاً آن سالی هم که آمده بودند ماه مبارک رمضان بود. آقا پسر می گفت که ما خانه خاله ی خانمم افطاری دعوت بودیم. رفتیم و افطاری را که خوردیم آنها یک حیاط خوبی داشتند. بعد از افطار دیدیم مثلاً نوجوان ها و جوان های فامیل که کم هم نبودند در حیاط شروع کردند وسط بازی کردن. دختر و پسر. گفت البته نه اینکه بدون پوشش. مثلاً این چادرش را به کمر بسته، او شالش را یک جوری بسته است. بالاخره این وسط بدو بدو دنبال توپ و این با او شوخی بکند. گفت خانم من هم رفت. صدایش کردم گفتم خانم من انتظار ندارم شما مثلاً در این فضا قرار بگیری. می گفت آقای تراشیون دو هفته است که با من قهر است، با من حرف نمی زند. که تو نبودی اینها بوده اند. تو می خواهی من را از اینها دور کنی؟ خب ببینید این نگاه واقعاً یک نگاه هوشمندانه ای به زندگی نیست. دارد آسیب می رساند. این دختر با این نگاهش دارد آسیب به زندگی اش می رساند. و لذا این باید به غیرت مردش پاسخ مثبت بدهد. اتفاقاً باید خوشحال شود که مردش او را دوست دارد، به او علاقه دارد، حواسش به او هست. یعنی اینجاست که می گوییم آن صبر بر غیرت آنقدر پاداش دارد. دلیلش همین است. از این نمونه. حالا ببینید یک موقع است یک بازی ای است، خوش بینانه اش هم می گوییم پس آن هیچ اتفاقی نمی افتد. ولی یک موقعی هست نه، متأسفانه اتفاقاتی می افتد که دیگر نمی شود جمعش کرد و ما اینها را می بینیم و با اینها مواجه هستیم و واقعاً این بحث ارتباط محرم و نامحرم را خود ما مردها هم باید رعایت کنیم. من نباید راحت بنشینم مثلاً با نامحرم بگویم، بخندم، شوخی بکنم و مثلاً بعدش هم همین برچسب اینکه این خانم مثل خواهر من است، چشم خواهری به او دارم. معلوم نیست اتفاق بیفتد. شما باورتان نمی شود. گاهی اوقات مواردی هست حتی افرادی هستند که خیلی می خواهند حریم ها را رعایت کنند. می آید در مشاوره می گوید خدای نکرده هیچ اتفاق ارتباطی هم نیفتاده است ولی من به فلان مرد فامیل خیلی دلبسته شدم. چه کار کنم؟ بعد چرا این اتفاق می افتد؟ وقتی می آییم ورود پیدا می کنیم، گفتگو می کنیم، می بینیم برمی گردد به همین موضوعاتی که رعایت نشده است. بگو، بخند. چون یک مشکلی که وجود دارد ما نمای بیرونی مان خیلی بهتر از نمای درونی مان است. یعنی گاهی اوقات می بینیم مثلاً یک مرد بیرون خانه خیلی خودش را مهربان تر، خوش خلق تر، خوش برخوردتر نشان می دهد. همش خودمان را پشت ویترین می گذاریم ولی در خانه یک جور دیگر هستیم. بعد مردم دارند همان پشت ویترین را می بینند و با او ما را قضاوت می کنند و خدای ناکرده اینها مشکل آفرین می شود. دوباره یک زوجی آمده بودند به من می گفتند عقد کرده ایم. دوران نامزدی ما هست. می گفت ما با همدیگر عهد بستیم که انقدر با همدیگر خوب باشیم خصوصاً جلوی دیگران که بگویند اینها مثلاً دو کبوتر عاشق هستند که به همدیگر رسیده اند. خوب است یا نه؟ گفتم اینکه این روحیه را داشته باشید خوب است ولی جلوی دیگران نه که مبادا دل دیگران را بسوزانید. یک موقع ما مشهد مشرف بودیم جلسات کارگاهی برای ازدواج بود. بین آن هم پذیرایی می کردند. آقایان هم جدا می نشستند، خانم ها جدا. یک آقایی بود خیلی هم روابط عمومی خوبی داشت کنار ما نشسته بود. یکدفعه دیدیم خانمش از آن طرف یک بشقاب دست گرفته بود و پرتقال پر کرده بود و خیار قاچ زده بود و نمک زده بود. این را گرفت و آورد گذاشت کنار آقاش. آقایشان هم یک لبخند خوبی زد و گفت خیلی خانم خوبی دارم. گفتم بر منکرش لعنت. خیلی خوب است. گفتم ولی این کارش اشتباه بود. گفتم می دانی الآن این کار ممکن است چند تا از این مردها را با زن هایشان بد بکند؟ که ببین زن های مردم چطوری هستند؟ تو را هم که دیدم داشتی خودت آن گوشه می لنباندی. اصلاً هم به فکر من نبودی. اینها آسیب است. یعنی یک جایی ما بخواهیم ویترین را خوب جلوه بدهیم، در خانه در سر و کله ی هم بزنیم. اینها را ما باید یک مراقبتی ازش ما داشته باشیم. حالا برمی گردیم. پس محرم و نامحرم هم یکی از مصادیق غیرت است که حتماً ما باید به آن یک توجه جدی ای را داشته باشیم. باز این هم مجوزی نمی شود. من خیلی مواقع می گویم. می گویم حالا یک خانمی بگو و بخند می کند. حالا ممکن است ما او را نتوانیم اصلاحش کنیم. آیا واقعاً ما هم پای صحبت او بنشینیم؟ می گوییم نه، اینجا هم باید ما اولین مرتبه  ی امر به معروف و نهی از منکر را نشان بدهیم. یعنی حد اقل این طرف مقابل ما بفهمد ما از این رفتار او خوش مان نمی   آید. یک جاهایی ما باید مصلحت زندگی مان را، مصلحت جامعه مان را، مصلحت اجتماع مان را بسنجیم. من گاهی اوقات حد اقل این است که مثلاً می بینم این رفتار نابخردانه دارد در آن جلسه انجام می شود. بلند شوم بروم در یک اتاق دیگر بنشینم. اصلاً خانوادگی بلند شویم برویم که او بفهمد نباید این رفتار را انجام بدهد. فردا اگر آتش این مشکل به خرمن زندگی ما افتاد، آیا او می آید جلوی آن را بگیرد یا نه می گوید خودتان می خواست حواستان جمع باشد. لذا قبلش ما این حواسمان را جمع کنیم. گاهی اوقات اگر در خانه هایمان نوجوان داریم. نوجوان بالاخره آنها هم غرائزشان خیلی در سنین نوجوانی شدت پیدا می کند. این محیط ها را باید خیلی بپاییم، مراقبت کنیم که نامحرم ها خیلی اختلاط آنچنانی ای را نداشته باشند. اینها را حفظ کنیم. من نمی خواهم بگویم حتماً سفره هایمان را جدا کنیم. اگر سفره ها هم یکی است آنجا باید حریم رعایت شود. نمی توانیم حریم را رعایت کنیم جدا بیندازیم. همیشه هم این نیست که ما بگوییم دیگران قصد و غرض دارند. یک موقع یک زوجی آمده بودند، خانمی بود می گفت. می گفت ما رفتیم بازار، بازار شلوغ بود. آقا گفت زن برگرد. این بازار شلوغ مشکل دارد. برویم خانه یک موقع دیگر بیاییم. می گفت من ناراحت شدم. به من برخورد. من به خانم گفتم ببین اصلاً این نیست که خدای ناکرده فکر کند شوهرت به مرد های دیگر بدبین است. بازاری که شلوغ است تنه ی نامحرم به آدم می خورد. هیچ قصدی هم ممکن است که در آن نداشته باشد. این الآن دارد غیرت خودش را نشان می دهد. تو باید بپذیری. اتفاقاً باید او را تحسین هم بکنی که الآن یک وقتی گذاشته است، می بیند نمی شود، تازه می گوید یک وقت دیگر هم می گذارم و شما را می آورم. یک موقعی که خلوت تر باشد. این نگاه ها می تواند حریم خانواده را حفظ کند و مرد اگر این نگاه را داشته باشد می شود یک نگاه خیلی ارزشی و زیبایی باشد.

قطعاً در مسئولیت هایی که تقسیم می شود، مرد باید حتماً آن ویژگی های خاص خودش را داشته باشد. مراقبت بکند نگاهش، کلامش. من همیشه یک تعبیری به کار می برم می گویم مرد چون مدیر زندگی است، چون تکیه گاه زندگی است، باید الگوی زندگی هم باشد. یعنی مردان ما باید آنقدر رشد یافته باشند که اصلاً نیاز به این تذکرات و این نکات نداشته باشند. البته خانم ها ما هم همینطور است. ولی اگر یک موقعی دیدیم نه، واقعاً همسر ما رعایت نمی کند. اینجا اصلاً وظیفه ی شرعی منِ زن است که من باب امر به معروف و نهی از منکر به همسرم تذکر بدهم. حتماً از او بخواهم که آقا امروز در مهمانی رفتیم مثلاً دیدم با فلان خانمی که نامحرم بود خیلی می گفتید می خندیدید. این اصلاً به صلاح نیست. اصلاً نگاه من هم بدبینانه نیست که مثلاً اول بپرسم بگویم تو او را می خواهی؟ از او خوشت آمده است؟ اصلاً اینها بد است. ورود به مباحث اصلاحی نباید با این جملات باشد.

اصلاً پر آسیب هم هست. لج و لجبازی را در زندگی ایجاد می کند. نه، اصلش را یعنی اگر من گاهی اوقات به خانمم می گویم تو زیبایی ات را در خانه حفظ کن، مثلاً گاهی اوقات منِ مرد بگویم ببین من مرد را می بینی؟ من خودخواه هستم. دوست دارم زنم مال خودم باشد. مثلاً همه ی زیبایی تو مال من باشد. برای همین می گویم. چون دوستت دارم.

یعنی اصلاً نباید نگاه بدبینانه وجود داشته باشد. در آن تعصبات بیجا نگاه بدبینانه وجود دارد. طرف بدبین است که می گوید به برادرت هم دست نده. با پدرت هم دیده بوسی نکن. این معلوم است که بدبینی دارد. ولی غیرت نه. ملاک حفظ حریم خدا در زندگی است. من همسرم را دوست دارم، به او هم خوشبین هستم، حالا چون دارد این رفتار را انجام می دهد می دانم در آموزه های اسلامی پسندیدیم به او تذکر می دهم. او هم به زیباترین وجه و قشنگ ترین وجهی که او اصلاً بپذیرد، اصلاً خوشش بیاید. اصلاً محبتش به من زیاد شود. من اتفاقاً به همان جوانی که می گفت خانمم رفت وسطی بازی کرد، گفتم ممکن است تو هم آنجا بد گفتی که او را به این لجاجت انداختی. ممکن بود اگر زیباتر می گفتی، قشنگ تر می گفتی، بامحبت می گفتی قشنگ می پذیرفت.

یعنی لذا انسان وقتی می خواهد غیرتش را نشان بدهد، از حریم خدا محافظت کند باید خیلی زیبا از این حریم محافظت کند. کاری نکند که دشمنان خدا را زیاد کند. افراد را ببرد در جبهه ی شیطان. نه، برویم در جبهه ی الهی. و لذا این معلوم است که هنرمندی می خواهد. آن توانمندی های لازم را باید حتماً مرد داشته باشد. البته ما مصادیق دیگری هم داریم. یکی دیگر از نکاتی که از مصادیق غیرت محسوب می شود و واقعاً این قابل بحث هم هست و باید یک مقدار درباره آن صحبت کنیم این است که خود حریم خانه را هم سعی کنیم ما مردها آلوده نکنیم. گاهی اوقات می بینید خیلی راحت می رویم یک دیش ماهواره روی پشت بام می گذاریم و یک ریسیور هم در خانه. آمارها هم آمارهای نگران کننده ای است. یعنی وقتی امروز شما بر اساس آمارهایی که برخی مراکز پژوهشی انجام می دهند می گویند ۶۰ درصد بینندگان ماهواره خانم ها هستند. آقا مشغول کار است، بیرون است. بالاخره صبح تا غروب، گاهی اوقات تا شب در منزل نیست. این فضا را باید فضای سالمی برای همسرمان، فرزندان مان ایجاد کنیم. خود اینها می دانید بالاخره دشمن دشمنی نیست که بخواهد الهی کار بکند، برای رضای خدا کار کند. نه، واقعاً نگاه دشمن یک نگاه منفی است. من برخی مواقع سیاست های برخی از شبکه های ماهواره ای را آدم می خواند به خباثت آنها پی می برد. مثلاً می بینی صراحتاً مثلاً می نویسند که ما در مسیر اضمحلال نظام خانواده بر اساس آموزه های اسلامی می خواهیم قدم برداریم. یعنی نگاهش یک نگاه مثبت به خانواده نیست. بعد می دانید وقتی انسان دائم در معرض یک تفکر غلط قرار بگیرد، در او باور شکل می گیرد. ژاپنی ها در سیستم آموزشی شان یک فرمولی دارند. می گویند نتیجه ی تکرار باور است. شما وقتی یک چیزی را هی تکرار می کنید به طرف مقابل تلقین می کنید. رسانه های غربی هم خیلی از فیلم هایشان، خیلی از سریال هایشان، خیلی از برنامه هایشان همین است. یعنی القای این باطل، القای این مسیر غلط، القای خیانت، القای ارتباط بیش از حد با نامحرم. من همیشه در مباحث رسانه ای این را می گویم. می گویم ببینید در فضای حقیقی و فضای رسانه  ای. فضای رسانه بر اساس دیالوگ هایی نوشته می شود که نویسنده و کارگردان و تهیه کننده دارد انجام می دهد. یعنی بالاخره تا یک جایی می رود می گوید آقا کات. اینجا دیگر بس است. حالا این جمله را در فیلم گفتی دیگر تمام شد. برویم سکانس بعدی. ولی در سکانس زندگی اینطوری نیست. این جمله ای که اگر خدای ناکرده این الگو بگیرد برود در جامعه به یک نامحرمی بگوید شروعش با ما است ولی تمامش دیگر با ما نیست. می رود. سکانس های پشت سر هم ردیف می شود به یک ناکجاآبادی ختم می شود و متأسفانه اگر ما حواسمان به این نباشد این آسیب ها ایجاد می شود. ما در موضوع غیرت می گوییم چند رکن مهم است. یکی محیط سالم است، یکی انسان های خوب و صالح. یعنی من که می خواهم غیرت به خرج بدهم باید به این دو رکن خیلی توجه کنم. محیطی که زن و بچه ام را می برم، محیطی که برای آنها فراهم کرده ام باید سالم باشد. آنها حق شان است که در یک محیط عاری از گناه، عاری از آلودگی زندگی بکنند. حق فرزند من است. من گاهی اوقات مثلاً در این ماشین ها می بینم مثلاً پدر، در ماشین بچه ی دو سه ساله اش را گذاشته اند چند وقت پیش در همین تهران پشت یک چراغ قرمز دیدم. دیدم موسیقی را هم بلند کرده است. خیلی دلم به حال این بچه سوخت. گفتم این بچه ای که می توانست بهترین باشد ولی من یک جایی با بی توجهی خودم، با نابلدی خودم طوری رفتار می کنم که این بچه ام را از همان دوران کودکی به یک سری آلودگی هایی آمیخته می کنم. دارم شخصیت او را غلط شکل می دهم و همانطوری که در برنامه ی گذشته هم اشاره کردیم این بچه باید بداند هدف خلقت او بندگی است نه اینکه خودش را ول کند بر اساس غرائزش جلو برود. و لذا وظیفه ی ما این است که آن محیط سالم را فراهم کنیم. غیرت مرد یعنی این. آن برجکی که این روزها از حریم خدا دارد محافظت می کند یعنی این. من اجازه ندهم هر چیزی وارد خانه ی من شود. هر چیزی که منجر به آسیب رساندن به روح و روان و معنویت و فطرت فرزندان من و خانواده ام می شود. دوم انسان های صالح، انسان های سالم. باید ما این ارتباط را با آنها بیشتر برقرار کنیم. اعضای خانواده. آنهایی که در فامیل خانواده های خوبی داریم، با آنها بیشتر رفت و آمد کنیم. یعنی اجازه بدهیم فرزندان ما با آنها بیشتر رفت و آمد کنند. اینها می تواند کمک و تأثیرگذار باشد روی آن پاک شدن انسان. اینکه انسان به فطرتش برگردد. اصلاً تربیت یعنی چه؟ تربیت یعنی عامل محیطی. یعنی عامل انسانی. یعنی اگر ما می خواهیم یک کسی را تربیتش کنیم به این دو عامل محیطی و انسانی باید توجه جدی را داشته باشیم. لذا من خیلی راحت می آیم مثلاً ماهواره در خانه ام می گذارم. یا خدای ناکرده مثلاً می بینی فضاهای مجازی را بدون اینکه من از سواد رسانه آگاهی داشته باشم در اختیار خانواده قرار می دهم. اینها واقعاً آسیب می رساند. ما در یکی از کشورهای همسایه مان جزء سه علت اول طلاق تلفن همراه است. یعنی انقدر دارد آسیب وارد می کند. ما در کشورمان آمار دقیقی نداریم. در این پیامک هایی که در این چند ماهی که ما خدمت شما هستیم به ما می رسد گاهی اوقات این پیامک های بزرگواران که ارسال می شود، یک بخشی از اینها همین است. که من همسرم، شوهرم، از آن موقع که سر گوشی هست حس می کنم دارد انحرافاتی در آن شکل می گیرد، تغییر در آن شکل گرفته است. یعنی اگر ما آگاهی نداشته باشیم امروز اینستاگرام سهم مهلک برای خانواده است. لذا من پدر باید با آگاهی از این موضوع یعنی این نباشد که گوشی موبایل بگیرم دست فرزندم بدهم بگویم حالا هر کاری می خواهی بکن. البته این بحث نیاز به یک مقدار پردازش بیشتری هم دارد.

هنر بهتر زیستن - استاد تراشیون (بخش 12)

❖❖❖ جهت دسترسی به سلسله مباحث «هنر بهتر زیستن» حجت الاسلام تراشیون کلیک کنید ❖❖❖

موضوع فیلم

برچسب‌ها

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا