تاریخ و اهمیت مطالعه آن و تفکر در حالات گذشتگان / حضور در تاریخ

تاریخ , حضور در تاریخ , عبرت از تاریخ
هر کس از وقایع گذشتگان عبرت بگیرد بینا مى شود، کسى که بصیرت و بینایى پیدا کرد مى فهمد، و آن کس که فهمید عالم مى شود.

تاریخ و اهمیت مطالعه آن و تفکر در حالات گذشتگان / حضور در تاریخ

در این نوشتار سعی شده است بر اساس روایات تاریخ و اهمیت مطالعه آن و تفکر در حالات گذشتگان برای پیروان و شیعیان اهل بیت علیهم السلام تقدیم حضورتان گردد تا باشد که در پیچ های سرنوشت ساز زندگی خود به این مکتب و منش ها تمسک جوییم.

❖❖❖❖❖❖❖❖❖❖❖❖

درباره تاریخ و اهمیت مطالعه آن و تفکر در حالات گذشتگان، در روایات فراوان سفارش شده است؛ چرا که مطالعه و تفکر در تاریخ و سرگذشت پیشینیان؛ باعث عبرت و درس گرفتن از راه و رسم آنان برای ترسیم برنامه های آینده خواهد بود. پس اهمیت تاریخ به دلیل نقل خاطرات آن در طول گذشت زمان نیست که این خود پیشانی نوشت آن است هر چند همواره بسیاری از واقعیت های تاریخ به دلیل کتمان حقایق از طرف انسان ها مدفون می شود؛ بلکه اهمیت تاریخ به جهت عبرت هایی است که در دلش نهفته می باشد.

این موضوع به ویژه در سخنان مولای متقیان امام علی (علیه السلام) خصوصا در جای جای نامه ها و حکمت های نهج البلاغه برجستگی خاصی دارد و سخنان ایشان ناظر به عبرت های خاص تاریخ است ایشان خطاب به فرزند برومندش امام حسن مجتبی علیه السلام که آن هنگام در آغاز زندگی قرار داشتند، فرمود:

أَيْ بُنَيَّ إِنِّي وَ إِنْ لَمْ أَكُنْ عُمِّرْتُ عُمُرَ مَنْ كَانَ قَبْلِي فَقَدْ نَظَرْتُ فِي أَعْمَالِهِمْ وَ فَكَّرْتُ فِي أَخْبَارِهِمْ وَ سِرْتُ فِي آثَارِهِمْ حَتَّى عُدْتُ كَأَحَدِهِمْ بَلْ كَأَنِّي بِمَا انْتَهَى إِلَيَّ مِنْ أُمُورِهِمْ قَدْ عُمِّرْتُ مَعَ أَوَّلِهِمْ إِلَى آخِرِهِمْ فَعَرَفْتُ صَفْوَ ذَلِكَ مِنْ كَدَرِهِ وَ نَفْعَهُ مِنْ ضَرَرِهِ فَاسْتَخْلَصْتُ لَكَ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ [جَلِيلَهُ ] نَخِيلَهُ وَ تَوَخَّيْتُ لَكَ جَمِيلَهُ وَ صَرَفْتُ عَنْكَ مَجْهُولَهُ وَ رَأَيْتُ حَيْثُ عَنَانِي مِنْ أَمْرِكَ مَا يَعْنِي الْوَالِدَ الشَّفِيقَ وَ أَجْمَعْتُ عَلَيْهِ مِنْ أَدَبِكَ أَنْ يَكُونَ ذَلِكَ وَ أَنْتَ مُقْبِلُ الْعُمُرِ وَ مُقْتَبَلُ الدَّهْرِ ذُو نِيَّةٍ سَلِيمَةٍ وَ نَفْسٍ صَافِيَةٍ...."(نهج البلاغه، نامه 31)
پسرم! درست است كه من به اندازه پيشينيان عمر نكرده ام، امّا در كردار آنها نظر افكندم، و در اخبارشان انديشيدم، و در آثار شان سير كردم تا آنجا كه گويا يكى از آنان شده ام، بلكه با مطالعه تاريخ آنان، گويا از اوّل تا پايان عمرشان با آنان بوده ام، پس قسمت هاى روشن و شيرين زندگى آنان را از دوران تيرگى شناختم، و زندگانى سودمند آنان را با دوران زيان بارش شناسايى كردم، سپس از هر چيزى مهم و ارزش مند آن را، و از هر حادثه اى، زيبا و شيرين آن را براى تو برگزيدم، و ناشناخته هاى آنان را دور كردم، پس آن گونه كه پدرى مهربان نيكى ها را براى فرزندش مى پسندد، من نيز بر آن شدم تو را با خوبى ها تربيت كنم، زيرا در آغاز زندگى قرار دارى، تازه به روزگار روى آورده اى، نيّتى سالم و روحى با صفا دارى.

و باز حضرت به دلیل اهمیت پند و عبرت گرفتن از حوادث پیشینیان، در نامه ای دیگر خطاب به فرزندش فرمود:

«اِسْتَدِلَّ عَلَى مَا لَمْ يَكُنْ بِمَا قَدْ كَانَ فَإِنَّ اَلْأُمُورَ أَشْبَاهٌ وَ لاَ تَكُونَنَّ مِمَّنْ لاَ تَنْفَعُهُ اَلْعِظَةُ إِلاَّ إِذَا بَالَغْتَ فِي إِيلاَمِهِ فَإِنَّ اَلْعَاقِلَ يَتَّعِظُ بِالْأَدَبِ وَ اَلْبَهَائِمَ لاَ تَتَّعِظُ إِلاَّ بِالضَّرْبِ»(نهج البلاغه، نامه 467؛ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، جلد ۶۸، صفحه ۳۲۸)
براى امور واقع نشده به آنچه واقع شده است استدلال نما و با مطالعۀ قضایاى تحقّق یافته، حوادث یافت نشده را پیش بینى کن؛ زیرا امور جهان، همانند یک دیگرند، از آن اشخاص نباش که موعظه سودش ندهد، مگر توأم با آزار و رنج باشد؛ زیرا انسان عاقل باید از راه آموزش و فکر، پند بپذیرد، این بهائم هستند که جز با کتک، فرمان نمى برند.

و در نامه ای دیگر فرمود:

«مَنِ اعْتَبَرَ أَبْصَرَ وَ مَنْ أَبْصَرَ فَهِمَ وَ مَنْ فَهِمَ عَلِم»(نهج البلاغه، نامه 208؛ خصائص الأئمة علیهم السلام، جلد ۱، صفحه ۱۱۸)
هر کس از وقایع گذشتگان عبرت بگیرد بینا مى شود، کسى که بصیرت و بینایى پیدا کرد مى فهمد، و آن کس که فهمید عالم مى شود.

این نکات آموزنده از زبان مولای متقیان علیه السلام به ما می فهماند که تاریخ و حوادث آن را نباید بعنوان یک داستان پنداشت که نقل محافل تفریحی و وقت گذرانی شود، بلکه خدای متعال اراده کرد که در طول عمر نظام هستی انسان ها همراه با حوادث مخصوص به خود بیایند و بروند و از خود عبرت هایی بر جای بگذارند که پند آموز باشد و نتیجه آن بطور مستقیم در زندگی ایشان تاثیر بگذارد. عبرت هایی که خدای متعال در کتاب خود بدان اشاره کرده است:

«هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ ۚ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا ۖ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا ۖ وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ ۚ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ»(سوره حشر، آیه 2)
اوست که کافرانِ از اهل کتاب را در نخستین بیرون راندن دسته جمعی از خانه هایشان بیرون راند. [شما اهل ایمان] رفتنشان را گمان نمی بردید، و خودشان پنداشتند که حصارها و دژهای استوارشان در برابر خدا [از تبعید و در به دری آنان] جلوگیری خواهد کرد ولی [اراده کوبنده] خدا از آنجا که گمان نمی کردند به سراغشان آمد و در دل هایشان رعب و ترس افکند به گونه ای که خانه هایشان را به دست خود و به دست مؤمنان ویران کردند. پس ای صاحبان بینش و بصیرت! عبرت گیرید!

این آیه شریفه به یکی از حوادث عبرت آموز تاریخ که در کلام مولای متقیان به طور عموم نام برده شده است اشاره می کند.

تاریخ و اهمیت مطالعه آن و تفکر در حالات گذشتگان / حضور در تاریخ

Share