امام زمان مهربانم! جمعی به تو مشغول و تو غایب...
از سری «یادداشتهای مسافری در غربت»، برگ دیگری با عنوان «امام زمان مهربانم! جمعی به تو مشغول و تو غایب...» پیرامون مهدویت و کار تشکیلاتی تقدیم حضورتان می گردد.
امام زمان مهربانم! جمعی به تو مشغول و تو غایب...
افسوس که،
دشمن اگر پراکنده هم باشد، جمعی عمل می کند
ولی ماها اگر جمع هم باشیم، پراکنده عمل می کنیم؛
جزیره جزیره از منیت ها و خودخواهی هاست که پشت نقاب کار فرهنگی و کار برای امام زمان (ارواحنا له الفداء) و کار برای نظام و انقلاب مخفی شده...
آیا با خود اندیشیده ایم که سرباز کدامین لشکر شده ایم که نمی توانیم پا روی خودخواهی ها خود بگذاریم؟
نفس یا ابلیس؟!
حال که می دانیم درد چیست و درمان چه؟
آیا زمان بیداری و تربیت نفوس خودمان نرسیده؟
آیا وقت آن نرسیده که برخی از اساتید اخلاق و سلوکی ما، شاگردان را برای سربازی آماده سازند؟![1]
تا کی کلاس های تکراری بی انتهای خشک و فردی و بی جبهه؟!
تا کی پرورش منیت ها و عجب ها پشت نقاب اخلاق و معرفت؟!
آیا زمان بازخوردگیری فرا نرسیده تا یک غربال گری انجام دهیم و ببینیم اصلاً خود ماها، اساتید، مدعیان صف اول؛
تکلیف مان با خودمان و خدای مان چیست؟!
حیف و صد حیف که؛
جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه...
⮜ تاریخ نگارش: سه شنبه 15/06/1401 قم
پی نوشت:
[1] همه اساتید اخلاق مدنظر نیست؛ اشتباه نشود.
برای مطالعه دیگر «یادداشتهای مسافری در غربت» به این بخش مراجعه نمایید.
برای مطالعه همه مطالبی که از همین نویسنده منتشر شده به این بخش مراجعه نمایید