رفتن به محتوای اصلی
روتیتر
آیت الله قرائتی؛

امامت امری انتصابی نه انتخابی/بخش اول

تاریخ انتشار:
آیت الله قرائتی

بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

در محضر مبارک برادران و خواهران آموزش و پرورش و امور تربیتی هستیم. ولی بیننده ها بحث را روز و غروب سیزدهم رجب می بینند. خود سیزده رجب یک درس به ما می دهد. یک فکری در دنیاست، یک فکر غلطی هم در ایران است، هم در بیرون ایران است. در کشورهای خارج هم هست. می گویند: سیزده نحس است. مثلاً می نویسند: 1+12 حالا این هم از خرافات است. که اگر اینجا نوشتیم، 1+12 این نحس نیست، اما اگر 13 گفتیم، این یک دندانه نحس است. یک سانت است، ولی یک الف پنج سانتی نحس نیست. مبنایش چیست؟ چه کسی گفته است که سیزده نحس است؟ حضرت علی(علیه السلام) سیزده رجب به دنیا آمد. از دروغ های شاخدار این است که می گویند: سیزده نحس است. آخر بعضی از دروغ ها شاخدار است. صلواتی بفرستید. 
1- تولد حضرت علی(علیه السلام) در خانه کعبه
یک شعری است، من سال های قبل هم خوانده ام. برای بعضی ها که تازه بحث را می بینند، یکی از آقایان شعرای والامقام راجع به کعبه شعر گفته است. شعر مفصل است. من یکی دو سطرش را همینطور ناقص حفظ هستم. می گوید: ای کعبه! این خانه ی تو، یعنی خانه ی کعبه، طراحش خدا بوده است، معمارش حضرت آدم بوده است، پایه هایش را حضرت ابراهیم بالا برده است، کارگرش حضرت اسماعیل بوده است، همه ی این انبیای اولی الامر و اولی العزم و همه دست به دست کرده اند، همه به خاطر اینکه خدا یک مهمان دارد. مهمانش کیست؟ تولد حضرت علی(علیه السلام) سیزدهم رجب در کعبه! شعرش این است:
این خانه را باید خدا در اصل معماری کند *** آدم بنایش برنهد جبریل هم یاری کند
آید اولی العزمی دگر یک چند حجاری کند *** آن را اولی الامری دگر منقوش و گچکاری کند
اینسان خدا از خانه اش چندی نگهداری کند *** تا ساعتی از دوستی یک مهمانداری کند
یک بار دیگر بخوانم... (خواندن شعر)
این مربوط به شیعه هم فقط نیست. اهل سنت هم این را قبول دارد. یکی از علمای بزرگوار عبدالفتاح، عبدالمقصود از علمای درجه ی یک اهل سنت است. ایشان از مصر زمان شاه آخرهای زمان شاه بود. به دعوت مرحوم مطهری و بهشتی و مفتح و علمای ایران این عالم مصری را دعوت کردند. ضمناً غیر از اینکه تهران آمدند، این عالم مصری عبدالفتاح عبدالمقصود یک سفری هم به قم آمدند. ایشان کتاب های مهمی نوشته است. یک جلسه هم با جامعه ی مدرسین داشت. ایشان در جلسه ی جامعه ی مدرسین گفت که شما تحلیلتان چیست که حضرت علی(علیه السلام) در کعبه متولد شد؟ گفتند: شما قبول دارید؟ گفت: بله من هم قبول دارم. حضرت علی(علیه السلام) در کعبه متولد شده است، منتها دلیل؟ تحلیلتان چیست؟ علمای شیعه ماندند؟ تحلیل نداریم، ولی خوب ما عقیده داریم. ولی حالا تحلیلی به آن فکر نکرده ایم. تحلیل من این است. من سنی هستم ولی تحلیل من این است. چون همه ی مسلمان ها رو به کعبه نماز می خوانند، خدا علی(علیه السلام) را در کعبه گذاشت تا هر کس که رو به کعبه نماز می خواند، ضمن اینکه توجه به کعبه می کند، یاد علی هم بیافتد. چون همه ی مردم رو به کعبه می ایستند. خدا علی را در کعبه گذاشت تا توجه به کعبه یعنی توجه به امیرالمؤمنین(علیه السلام) حرف قشنگی است. 
خدا آیت الله حائری پسر مؤسس حوزه ی علمیه ی قم را رحمت کند. ایشان یک جمله گفت. آن هم خیلی برای ما عزیز بود. چون اینکه یک عالمی از مصر بیاید و به جامعه ی مدرسین پاتک بزند، خوب این برای جامعه ی مدرسین بد می شد. این عالم هم یک چیزی گفت: ایشان دست هایش را بالا گرفت. گفت: شما که هفتاد هشتاد سالت هست. این همه کتاب راجع به حضرت علی(علیه السلام) نوشته اید، یک سؤال؟ شما می دانید که تمام خطبه های حضرت علی (علیه السلام) بعد از فوت پیغمبر(صلی الله علیه وآله) است؟ گفت: نه! من به این توجه نداشتم. گفت: تا پیغمبر زنده بود، حضرت علی (علیه السلام) سخنرانی نمی کرد. می گفت: احترام معلم را باید گرفت. پیغمبر معلم من است. من در برابر معلم سخنرانی نمی کنم. تمام خطبه های حضرت علی (علیه السلام) بعد از فوت پیغمبر بود. آن عالم هم گفت: نه! من به این نکته توجه نداشتم. یک تک و پاتک علمی در قم آخرهای زمان شاه شد. 
2- بهره گیری از فرصت اعتکاف در مساجد
سیزده رجب را تبریک می گویم. خوشا به احوال کسانی که معتکف شدند. مهمان خدا هستند. ببینید روی این اعتکاف ها هم می شود برنامه ریزی کرد. چون بالاخره جوان ها که مسجد می روند، یک ساعت و نیم ساعت که دعا بخوانند، خسته می شوند. حالا نیم ساعت هم قرآن بخوانند، خسته می شوند. یک واجباتی باید در این اعتکاف ها حل بشود. حالا چون روز سیزده رجب یک روزش رفت، این دو روزی که مانده است، هر کس که حرف من را می شنود، به اعتکاف ها بگوید. در ایام اعتکاف هفت دقیقه از روی ساعت، حالا بگویید ده دقیقه؛ بین پنج دقیقه تا ده دقیقه نمازتان را درست کنید. بعضی عزیزان معتکف می شوند، ولی ممکن است نمازشان غلط باشد. شما اگر بگویید: اللهم سل علی محمد، همینطور ساده با سین بگویی: اللهم سل علی محمد، سل با سین یعنی خدایا او را بکش. اما اگر گفتی: اللهم صل، سل، سین و صاد فرق می کند. اگر گفتی اللهم صل علی یعنی خدایا درود بفرست.  اگر گفتی: عالم یعنی سواد دارد. اما اگر گفتی آلم یعنی مرض دارد. مثل آمپول است، اگر آمپول را در رگ بزنید، دواست، در گوشت بزنید درد است. مثل سوئیچ ماشین است. اگر دندانه درست باشد، قفل باز می شود. نمازتان را درست کنید. 
شبهه ای دارید، از یک عالمی بیاید معتکفین بگویند، ده تا شبهه داریم. شبهه های ما را در این دو سه روزی که در مسجد هستیم، شبهه مان را حل کنیم. یک برنامه ای باشد که به واجبات برسیم. نمازمان درست شود، شبهه هایی اگر داشته باشیم، شبهه هایی در خصوص مسایل سیاسی اگر داشته باشیم. شبهه هایی در خصوص مسایل اعتقادی داشته باشیم. شبهه هایمان را جواب بدهیم. این اعتکاف هم چیز خوبی است. ولی قابل این هست که استفاده های زیادتر و بهتری از آن بشود. 
و اما حضرت علی(علیه السلام)... فرق حضرت علی(علیه السلام) با تمام مظلوم های تاریخ چیست؟ مظلومان تاریخ وکیل می گیرند، یا خودشان با دو شاهد حقشان را می گیرند. یک چیز بدی شنیدم، خدا کند دروغ باشد. ولی دروغ نیست. می گویند اخیراً در بعضی از دادگستری ها چند نفر آدم بیکار دم دادگستری هست. قاضی می گوید: شاهدت کیست؟ این می آید و مبلغی کف دست این ها می گذارد و می گوید: بیایید و شهادت بدهید که ایشان عطسه کرد یا سرفه! این ها این پول را می گیرند و شهادت قلابی می دهند. ما تشییع جنازه ی قلابی در ایران پیدا کردیم، که پول بگیرد و سر مزار بیاید و تشییع جنازه کند و گریه کند، پیراهن سیاه بپوشد. اصلاً نمی داند که این چه کسی هست؟ یک پولی به او داده اند، می گوید: پیراهن سیاه این مقدار. اگر می خواهی گریه هم بکنم، این مقدار. می خواهی سینه هم بزنم، این مقدار. تشییع جنازه ی قلابی، شاهد قلابی، این ها نمی دانند که چه پولی می خورند؟ 
پایان نامه هایی که برای فوق لیسانس و لیسانس می نویسند، به دروغ یک پولی می دهند، آقا ده میلیون بگیر و این پایان نامه را بنویس. خیانت در طول تاریخ است. اگر به یک افسری پول دادم و گواهینامه رانندگی گرفتم، فردا اگر ماشینم را چپ کردم و هر کسی مرد، آن افسر هم باید قیامت جواب بدهد. تو به ایشان گواهینامه دادی، ایشان پشت فرمان نشست و مردم را کشت. این گواهینامه ها از دزدی بدتر است. چون دزد مال خودش را می دزدد. دیگر در طول تاریخ اثر ندارد. می رود و یک قالیچه برمی دارد. یک سکه ای می دزدد. ولی این آقایی که پایان نامه می نویسد، به یک دانشجو مدرک قلابی می دهد، شهادت قلابی می دهد، این در طول تاریخ اثر دارد. 
3- کمالات بی شمار حضرت علی(علیه السلام)
مردم با دو شاهد حقشان را می گیرند. ولی حضرت علی(علیه السلام) در غدیر خم حدود صدهزار شاهد داشت و حقش را نگرفت. این مظلومیت است. اولین مظلوم امیرالمؤمنین(علیه السلام) است. هفتاد کمال حضرت علی(علیه السلام) دارد که روی کره ی زمین احدی ندارد. حتی پیغمبر هم ندارد. نمی خواهم بگویم که حضرت علی(علیه السلام) از پیغمبر(صلی الله علیه وآله) بالاتر است. نه حضرت علی(علیه السلام) از پیغمبر(صلی الله علیه وآله) بالاتر نیست. ولی خوب گاهی وقت ها ممکن است بچه کمالی داشته باشد. مثلاً این بچه ی من طبع شعر دارد. ممکن است پدرش طبع شعر نداشته باشد. هارون از موسی بالاتر نبود، اما بیانش قشنگ تر بود. خود قرآن می گوید، موسی گفت: «هُوَ أَفْصَحُ مِنِّی» (قصص/34) بیان داداشم هارون، ولو اینکه پیامبر اولوالعزم من موسی هستم، از من بهتر است. «هُوَ أَفْصَحُ مِنِّی» بهتر از من است. هفتاد کمال حضرت علی(علیه السلام) دارد که روی کره ی زمین هیچ کس ندارد. 
امام در خصوص اصل مسأله ی امامت اینکه امامت را باید خدا تعیین کند. بسم الله الرحمن الرحیم. یک بحثی است که یک مقداری فنی است. ان شاء الله که هم بتوانید بگویید و هم بتوانید که منتقل کنید. بسم الله الرحمن الرحیم.
موضوع: به مناسبت سیزده رجب! امامت فقط از طریق وحی. باید خدا تعیین کند. یعنی انتصابی است نه انتخابی! 
4- نصب امام از جانب خدا، نه پیامبر
دلیل: ما باید یک طوری بگوییم که همه ی آن هایی که، همه ی فرقه های اسلامی قصه را بپذیرند. آیه اش را... یک صلوات بفرستید. 
یک: «إِنِّی جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً» (بقره/124) این آیه ی قرآن است. خدا به ابراهیم گفت: «إِنِّی» من تو را برای مردم امام قرار دادم. «إِنِّی جاعِلُكَ» یعنی امامت را باید خدا تعیین کند. 
دو: «نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً» (قصص/5) یعنی ما این ها را امام قرار دادیم. 
سه: «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً» (انبیاء/73) 
ببنید: «جاعِلُكَ»، «نَجْعَلَهُمْ»، «جَعَلْنا» یعنی ما قرار دادیم. امام را باید خدا تعیین کند.
پس اینکه می گویند: «وَ أَمْرُهُمْ شُورى‏ بَینَهُمْ» (شوری/38) چیست؟ «وَ أَمْرُهُمْ شُورى‏ بَینَهُمْ» یعنی با مردم مشورت کن. اگر گفتند: علی! علی! اگر گفتند: غیر علی! غیر علی! می گوییم: بله! اینجا هم قرآن می گوید: «وَ أَمْرُهُمْ شُورى‏ بَینَهُمْ» یعنی امر مردم. «أَمْرُهُمْ» یا مثلاً قرآن می فرماید: «وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ» (آل عمران/159) اینجا «الْأَمْرِ» است، آنجا «أَمْرُهُمْ» است. یعنی امور. در امور مردمی. نتیجه اینکه در امور مردم باید مشورت شود. اما امامت امور مردم نیست. امامت عهد الله است. چطور؟ چون خدا وقتی به ابراهیم گفت که «إِنِّی جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً» ابراهیم من تو را برای مردم امام قرار دادم دنباله ی آیه این است. «قَال وَ مِنْ ذُرِّیتِی» این امامت را به نسل من هم بده. به ذریه ی من هم بده. حالا که من امام شدم، بچه های من هم امام باشند. فرمود وراثتی نیست. «قالَ لا ینالُ» هرگز نایل نمی شود، نمی رسد. «لا ینالُ عَهْدِی الظَّالِمِین‏» امامت عهد خداست و عهد خدا به ظالم نمی رسد. ببینید «عَهْدِی» یعنی عهد خدا. اگر کار، کار خدایی باشد، مردم حق رأی دادن ندارند. «لا ینالُ عَهْدِی» امامت عهد من است. عهد من به ظالم نمی رسد. 
ببینید، حدیث داریم:‏ «الصلاة عهد الله» نماز عهد خداست. چون نماز عهد خداست، «عهد الله» است، شما حق ندارید که بگویید: مشورت کنیم، نماز صبح دو رکعت است، یا یک رکعت؟ انتخابات بشود. بابا نماز «الصلاة عهد الله» در عهد الله شما حق مشورت ندارید. در کارهای خودتان حالا مثلاً یک پولی دارید، بدهید به آموزش و پرورش یا به بهداشت بدهید، یا به وزیر راه برای جاده ها بدهید؟ جاده ها مهم تر است، یا آموزش و پرورش مهم تر است، یا بیمارستان مهم تر است؟ این را مجلس تصویب کند. چون این یک کار مردمی است. کار مردمی را انتخابات. اما یک کار اگر کار خدایی شد، کار خدایی را که دیگر مشورت نمی کنند. 
آنجا که خدا صریحاً می گوید: «وَ بِالْوالِدَینِ إِحْساناً» انتخابات: به نظر شما مثلاً به پدر و مادر احسان بکنیم یا نکنیم؟ آنجایی که خداوند صریحاً یک چیزی را می گوید: در برابرش... مثل نماز، مثل «وَ بِالْوالِدَینِ إِحْساناً»، مثل زکات، مثل حج، چیزهایی که فرمان صریح دارد، قرآن می فرماید: «وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ» (احزاب/36) نه مرد با ایمان و نه زن با ایمان «إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً» اگر یک دستور صریحی آمد «أَنْ یكُونَ لَهُمُ الْخِیرَةُ» اینها دیگر حق ندارند رأی جمع کنند. رأی برای آنجایی است که خدا دستوری ندارد، جامعه ی ما نیاز دارد، به جاده نیاز دارد، آموزش و پرورش نیاز دارد، بهداشت هم نیاز دارد. پول کم است و نیاز زیاد است، بنشینیم و ببینیم که اولویت با کدام است. کارهای خودتان را با مشورت حل کنید. اما دستور صریح خدا قابل مشورت نیست. 
5- عصمت امام، دلیل انتصابی بودن امام
یک حرفی را هم بوعلی سینا دارد، حرف خوبی است. چون امام باید معصوم باشد. امام که باید معصوم باشد، عصمت یعنی یک حالتی داشته باشد که دور گناه... اول این سؤال را از شما بکنم، می شود انسان معصوم باشد؟ اصلاً معصوم یعنی چه؟ معصوم یعنی نه گناه کند نه فکر گناه کند. هیچ گناهی نکند و فکر گناه هم نکند!!! مگر می شود؟ بله! خود شما هم معصوم هستید. منتها در بعضی از گناهان. بگذارید امشب در تلویزیون چند گناه بشمرم که همه ی شما در آن گناه معصوم هستید. یکی از گناهان این است که انسان لخت مادرزاد در خیابان راه برود. این کار را در عمرمان نکرده ایم، فکرش را هم نکرده ایم. چون می دانیم که چقدر زشت است. یکی از گناه ها این است که روی منار برویم و خودمان را پرت کنیم. نه این کار را کرده ایم و فکرش را هم نکرده ایم. یکی از گناهان این است که خودمان را با بنزین آتش بزنیم. نه این کار را کرده ایم و فکرش را هم نکرده ایم. پس ببینید، پرت کردن از منار می دانیم چقدر زشت است. لخت مادرزاد... آب کثیف در جوی و خیابان را برداریم و بخوریم. آب های صددرصد ضد بهداشتی. پس ما هم یک سری از گناهان را تا به حال انجام نداده ایم، فکرش را هم نکرده ایم. منتها ما تا ده تا و بیست تا گناه اینطور هستیم، امامان ما در همه ی گناهان ما اینطور هستند. ما غیبت را نمی گوییم که زشت است. یعنی بدی از منار پرت شدن را... از روی منار پایین را که می بینیم اوه مسافت زیاد است. اوه با بنزین خودم را بسوزانم؟ هرجا برای ما یقین شد که چقدر زشت است، معصوم هستیم. ما باور نکرده ایم که غیبت بد است. دروغ بد است. ربا بد است. هر جا به یقین رسیدیم که چقدر زشت است، ما هم معصوم هستیم. پس عصمت یعنی نه گناه و نه فکر گناه. ما در بعضی از گناهان نه گناه کرده ایم و فکرش را هم نکرده ایم. امام در همه ی گناهان نه گناه کرده و نه فکر گناه کرده است. 
عصمت یک چیز درونی است. بوعلی سینا می گوید و این را جز خدا کسی خبر ندارد. بنابراین باید خدا تعیین کند. این هم بیان بوعلی سینا. 
اگر امام را مردم تعیین کنند... اصلاً امام را برای چه می خواهیم. امام را می خواهیم اگر اختلاف شد، امام حل کند. اگر امامت دست مردم باشد، هر کسی به یک کسی رأی می دهد. دومرتبه تازه خود امامت محل اختلاف می شود. 
یک کسی آمد هندوانه بخرد، گفت: هندوانه کیلویی چند؟ آن هندوانه فروش گفت: کیلویی اینقدر. گفت: اوه اوه. گفت: چرا؟ گفت: این هندوانه را بخورم بیش تر عطش می کنم. من هندوانه برای رفع تشنگی می خواهم. با این قیمتی که تو می گویی تشنگی من زیادتر می شود. حالا ما امام می خواهیم برای اینکه امام اختلافات مردم را حل کند. اگر خود امامت را هم دست مردم بدهیم، اگر هر کسی یک کسی را تعیین کند، این چه می شود؟ آن کسی را که می خواهیم خود مرجع حل اختلاف بشود، کمک کنید، منشأ اختلاف می شود. امام را باید خدا تعیین کند.

موضوع مقالات

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا