رفتن به محتوای اصلی

توصیه به جهاد مالی، جانی، زبانی در راه خدا - مقام معظم رهبری (صوت،​ متن)

تاریخ انتشار:
جهاد با همان شکل اسلامى اش که البته حدودى دارد ظلم نيست. در جهاد، تعدّى و تجاوز به حقوق انسانها نيست. در جهاد، بهانه گيرى و کشتن اين و آن نيست. در جهاد، از بين بردن هر کسى که مسلمان نيست ديده نمى شود. جهاد، يک حکم الهى است که بسيار هم با عظمت است.
توصیه به جهاد مالی، جانی، زبانی در راه خدا
: :
: :

توصیه به جهاد مالی، جانی، زبانی در راه خدا - مقام معظم رهبری (صوت،​ متن)

«واللَّه اللَّه فى الجهاد باموالکم و انفسکم و السنتکم فى سبيل اللَّه.» يعنى اللَّه اللَّه در جهاد. مبادا جهاد در راه خدا را با مال و جان و زبانْ ترک کنيد. اين جهاد، همان جهادى است که امّت اسلامى تا آن را داشت، ملت نمونه ى دنيا بود و وقتى آن را از دست داد، ذليل شد. نويسندگان مسيحى که در انجيلشان از قول مسيح نقل کرده اند که «اگر کسى به اين طرف صورتت سيلى زد، آن طرف را جلو بيار»، يعنى که «ما اصلاً اهل جنگ نيستيم و اهل صلح و سازش مطلق و مهربانى هستيم» اينها شعارهايشان است. هنوز هم مى گويند. هنوز هم از رو نرفته اند شروع کردند به مسلمانان طعن زدن که «شما اهل جهاديد. شما اهل جنگيد. شما اهل شمشيريد. شما اهل خونريزى هستيد.» آن قدر گفتند و گفتند که مسلمانان را از رو بردند! آن وقت نويسندگان و دانشمندان مسلمان گفتند که «ما جهاد نداريم! در حقيقت جهاد ما، دفاع است!» خداى متعال مى گويد: «جهاد کن!» دانشمند مسلمان مى گويد: «جهاد، دفاع است!» خدا مى گويد: «...اذا لقيتم الذين کفروا زحفاً فلا تولوهم الادبار.»؛ به اينها پشت نکنيد. با اينها مقاتله کنيد: «قاتلوا الذين يلونکم من الکفار.» نويسنده ى مسلمان مى گويد: «جهاد فى سبيل اللَّه، جهاد نيست. تهاجمى نيست؛ تدافعى است!» اين همه، عکس العمل تبليغات مسيحيان است که از بس اسم «صلح و سازش» را آوردند و گفتند «جنگ و شمشيرکشى بد است و به کسى حمله نکنيد»، مسلمانان اهل جهاد و عزّتمند از جهاد را خانه نشين کردند. آن وقت خودِ آن آقايانِ اهل صلح، هرجا توانستند دمار از روزگار مسلمانان درآوردند! کسانى که امروز در بوسنى هرزگوين و در حرم ابراهيمى مسجد خليل الرّحمن در فلسطين اشغالى، به کشتار مسلمانان کمر بسته اند، همان ها هستند که از امريکا و اروپا آمدند. همين اروپايي ها و امريکايي ها و غربي هايى هستند که يک عمر با مسلمانان سروکلّه زدند که «شما اهل جهاديد. جهاد بد است.» آن وقت از جنگهاى صليبى به اين طرف، مسيحيان به يک نحو، آنهاى ديگر هم نحوى، هرچه توانستند با مسلمانان مبارزه کردند و جنگيدند و کشتند.

داستان اين وقايع را ما نبايد اين جا بگوييم. خلاصه، داستان عجيبى است! کسى که تاريخ بخواند و کسى که تاريخ را بداند، از شرح چنين وقايعى خون مى گريد. هم به خاطر ظلمها، هم به خاطر دو روييها. اين همه دم از صلح بزنند و اين همه شمشير و خنجر پنهان و آشکار داشته باشند؟!

جهاد با همان شکل اسلامى اش که البته حدودى دارد ظلم نيست. در جهاد، تعدّى و تجاوز به حقوق انسانها نيست. در جهاد، بهانه گيرى و کشتن اين و آن نيست. در جهاد، از بين بردن هرکسى که مسلمان نيست ديده نمى شود. جهاد، يک حکم الهى است که بسيار هم با عظمت است. اگر جهاد باشد، ملتها سربلند خواهند شد.

بعد مى فرمايد: «و عليکم بالتّواصل و التّباذل.» با هم ارتباط داشته باشيد. به هم کمک کنيد. بذل کنيد. «و اياکم و التّدابر و التّقاطع.» به هم پشت نکنيد. پيوندها را قطع نکنيد. «لا تترکوا الامر بالمعروف و النّهى عن المنکر.»

امر به معروف و نهى از منکر را، هرگز ترک نکنيد که اگر ترک کرديد «فيولّى عليکم شرارکم.» آنجا که نيکى، دعوت کننده و بدى، نهى کننده نداشته باشد، اشرار بر سر کار مى آيند و زمام حکومت را در دست مى گيرند.

اگر مردم به مذموم شمردن بدها و بدي ها عادت نکنند، بدها بر سرِکار مى آيند و زمام امور را در دست مى گيرند. «ثم تدعون.» بعد شما خوب ها دعا مى کنيد که «خدايا، ما را از شرّ اين بدها نجات بده!» «فلا يستجاب لکم.» خدا دعاى شما را مستجاب نمى کند.

اين، وصيت اميرالمؤمنين عليه السّلام است که از اوّل تا آخر، حدود بيست موضوع از مهمترينها را دستچين و بيان فرموده است. بعد هم يک مطلب عمده ى اساسى و حساس را بيان مى کند. آن مطلب عمده چيست؟ مسأله ى «انتقامجويى» است. فرمود: «يابنى عبدالمطلّب!» اى فرزندان عبدالمطلّب و اى قوم و خويشهاى من که خود را صاحب خون من مى دانيد! «لاالفينّکم تخوضون دماءالمسلمين خوضاً.» مبادا بعد از من، به جان اين و آن بيفتيد؛ «تقولون قتل اميرالمؤمنين». به بهانه اين که اميرالمؤمنين کشته شده، با هرکس خرده حسابى داريد پاى او را به ميان بکشيد و بخواهيد پدرش را درآوريد. «الا لا تقتلن بى الاّ قاتلى.» وقتى کشته شدم، بعد از من، فقط قاتلم را اعدام کنيد و بس! «انظروا اذا انامّت من ضربته هذه فاضربوه ضربتاً بضربة.» وقتى با اين زخم از دنيا رفتم، او را فقط با يک ضربت از بين ببريد و قصاص کنيد. يک ضربت، در مقابل يک ضربت. «ولا تمّثلوا بالرّجل.»

خوف اين بود که بر سر آن مرد شقىِ خبيث ابن ملجم بريزند و تکّه پاره اش کنند. لذا اميرالمؤمنين عليه السّلام، آن دلِ خداشناس و خداجو و دقيق، مواظب اين نکته هم بود که مبادا مردمْ به سراغ دشمن او بروند و از خشم و ناراحتى و جهت انتفام گيرى، تکّه پاره اش کنند. فرمود: «ولا تمّثلوا بالرّجل.» مبادا او را مثله و اعضاى بدنش را قطع کنيد! «فانى سمعت رسول اللَّه، صلى اللَّه عليه وآله وسلم، يقول: اياکم و المثله ولو بالکلب العقور.» از رسول خدا شنيدم که فرمود: حتى سگ هار را هم تکّه پاره و مثله نکنيد؛ چه برسد به انسان. اين، آخرين وصيت اميرالمؤمنين عليه السّلام است و مخاطب اين وصيت ماييم و بايد به اين وصيت عمل کنيم.

منبع: بیانات امام خامنه ای در خطبه های نمازجمعه ۱۳/اسفند/۱۳۷۲

 

موضوع فیلم

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا