رابطه علم اخلاق با عقل و جهل / توحید و تمسک به ولایت محور تعریف اخلاق/بخش دوم
سوال: پس در این میان کار ما چیست؟
پاسخ: کاری که ما باید انجام بدهیم، با کاری که در مسالک اخلاقی دیگر انجام می دهند متفاوت است. مثلا بیان علامه طباطبایی که: قرآن می خواهد ما را به اخلاق توحیدی دعوت کند. که از طریق مجذوب شدن به حضرت حق و ایجاد شوق و اشتیاق همه ی صفات رذیله در ما از بین بروند و صفات حمیده ظهور پیدا کنند، از طریق رسیدن به مقامات توحید صفات در ما محقق بشود. این یک مسیر میانبر در اخلاق است. در نهایت ما می خواهیم سالک بشویم. پیامبر آمده اند که اخلاق کریمه را به ما بدهند. پس ما باید چکار کنیم؟ در مسلک علامه طباطبایی، باید توجهات توحیدی در شما رشد کند تا اخلاق توحیدی در شما بیاید. هر چه هم به عقاب آخرت توجه بکنید، توجه به بهشت بکنید، آن اخلاق توحیدی ناب در شما شکل نمی گیرد. باید رغبت و خوف شما از بهشت و جهنم بالاتر برود، تا اخلاق توحیدی در انسان شکل بگیرد.
با توضیح ما هم بدست آمد که محور اخلاق خود حضرت و سجده حضرت است. خیال نکنیم که حضرت ما را در این میدان درگیری با شیطان رها کرده اند. اگر این طور بود احدی از دام شیطان رهایی نمی یافت. گذشت که حضرت آدم می دانست که شیطانی که آدم را به ترک اولی کشاند، اگر دستش به انسان برسد هیچ چیزی از ما نمی گذارد. آدمی که قرآن می گوید «عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها»(بقره/31) و همه ملائک بر او سجده کردند شیطان با او چه کرد؟! پس اصل درگیری را خود نبی اکرم انجام داده اند. جنگی که شیطان را مغلوب می کند جنگ نبی اکرم است نه ما. درخطبه قاصعه داریم که حضرت علی (ع) می فرماید: من در غار حرا همراه پیامبر بودم که ناله ی شیطان را شنیدم که «سمعت رنة الشیطان»(4) حضرت فرمود: وقتی من مبعوث شدم و قرار شد که سراغ بندگان خدا بیایم، شیطان مأیوس شد از اینکه دیگر کسی او را بپرستد. یعنی نبی اکرم حریف شیطان است. و حضرت با تحمل بلای عظیم خودش عالم را به سمت توحید و اخلاق کریمه برده است. اینکه انبیاء هم باید وارد وادی بلای سید الشهداء بشوند تا مقاماتی از قرب برای آنها حاصل بشود برای همین نکته است. حضرت ابراهیم را بعد از قربانی کردن اسماعیل، به وادی کربلا می برند. حضرت موسی را در اوج درگیری با فرعون به وادی کربلا می برند و... اینها بخاطر این است که منزلت عبور از حجاب ها و سلوک برای احدی حتی انبیاء جز با توجه به بلای نبی اکرم میسر نیست.
از آیت الله بهجت تعبیری دیدم که: افضل مستحبات نماز شب و گریه بر سیدالشهداء است. بنده روایات را که می دیدم، روایات گریه بر سیدالشهداء بیشتر از روایات نماز شب است. در روایات داریم که گریه بر امام حسین (ع) ریشه گناه را می خشکاند و گناهان را اگر به اندازه کف دریا باشد پاک می کند. اتصاف به صفات رذیله هم ذنوب و گناه ما هستند. اینکه این گناهان پاک می شوند، طریق سلوک است. انسان می تواند روحش را سر سفره امام حسین(ع) ببرد و بساط پهن کند و از آنجا تکان نخورد. این بهترین سلوک اخلاقی است. زیرا این طریق سلوک انسان را وارد میدان نبرد پیامبر با شیطان می کند. و در این میدان انسان به تبری تام از شیطان می رسد.
یعنی همانطور که سجده در مقابل خداوند بستر قرب و سلوک است یعنی هرکاری می کنید عمق آن باید سجده باشد و گرنه صفات حمیده نمی شود (و ریاضت بدون توحید، صفات حمیده نتیجه نمی دهد) فرض کنید انسان می خواهد به توکل برسد. علمای اخلاق راه هایی را می گویند تا توکل در انسان پیدا بشود. آن ریاضتی که انسان برای توکل می کشد، اگر در عمق این ریاضت سجده نباشد، هیچ وقت منتهی به توکل نمی شود. یعنی آخر این ریاضت سجده بر نفس باشد. شیطان دو رکعت نماز به مدت چهار هزار سال خواند. این اخلاق حمیده نیست. پی آن واقعاً توکل نیست. توکل وقتی پیدا می شود که انسان آن سجده خاصی که نور توکل در انسان می آورد، اگر آن سجده را انجام داد به توکل می رسد. اخلاق یا بسط شیطان در انسان است یا بسط نبی اکرم است. یا دامنه ی صفات نبی اکرم وجود ما را می گیرد، شعاع نورانی صفات پیامبر در قلب ما می آید یا صفات ظلمانی شیطان قلب انسان را تسخیر می کند، یکی از ارکان مهم سلوک اخلاقی می شود تولی و تبری. همان اندازه که شما تولی بر نبی اکرم پیدا می کنی باید به همان اندازه از جهل و دشمنان پیامبر تبری داشته باشی. در معارف نبی اکرم و اهل بیت بر روی تبری از دشمنان سرمایه گذری شده است. در قرآن هم سرمایه گذاری شده است. خدا می فرماید که صف شما با دشمنان قاطی نشود. از آنها «بطانه» و یار پنهانی نگیرید. و به آنها دلبستگی پیدا نکنید. اگر تبری ناقص باشد صفات خود را می آورند. خدا در قرآن ما را به لعن دشمنان خدا دعوت می کند و این برای همین نکته است. اگر تبری نبود این سلوک ناقص می ماند.
پس تولی و تبری می شود رکن اخلاق و شما این را در مکاتب اخلاقی دیگر نمی بینید. فنای محبت ما در رسول خدا طریق فنای در محبت خداست. تبری یعنی نفرت کامل از دشمنان نبی اکرم که باعث می شود صفات آنها در وجود ما نیاید. لذا به ما گفته اند که مصداق عقل و جهل را بشناسیم و نسبت به آن موضع بگیریم به اخلاق می رسیم. اگر کسی رابطه تمدن مادی غرب را با جهل نفهمد، آن اخلاق رذیله خودش را می آورد. سوختی که در جهان خرج توسعه می شود (مثل سوخت ماشین یا سوخت برقی) یعنی آن سوختی که در دستگاه توسعه مادی می چرخد و توسعه مادی ایجاد می کند، حرص به دنیاست که از جنود شیطان است. اگر کسی دستگاه شیطنت شیطان و اخلاقی که بعنوان انرژی در این دستگاه می چرخد، را نشناخت در همین وادی به حرص دنیا مبتلا می شود. حتی اگر به ظاهر در جامعه مومنین باشد. حضرت فرمود: عقل و جهل را بشناسید و قوای آنها را هم بشناسید تا به سلامت برسید.
سوال: پس در این میان ما تنها نیستیم و کمک خواهند بود.
پاسخ: اصلاً شفاعت پیامبر است که ما را در دنیا و آخرت به نجات می رساند. در عامل آخرت قوای شیطان کار خودش را کرده است. شفاعت پیامبر است که آخرین خط را طی می کند و حضرت مقابل باب الرحمان سجده می کند، درهای باز می شود و تمام امم وارد بهشت می شوند. پیامبر ده سال سرپنجه پای شان می ایستادند و نماز شب می خواندند. خداوند فرمود: «طه * ما انزلنا علیک القرآن لتشقی»(طه/2) این عبادت بخش عمده آن برای شفاعت است. مثل نافله شب پیامبر، که برای شفاعت است که از مقام محمود و دستگیری و هدایت کل ایشان است.
سوال: خب به صفحه 478 رسیده ایم و آیات 12 تا 20 فصلت را تلاوت می کنیم. اما اگر ممکن است بخاطر نزدیکی ایام عرفه توضیحاتی بفرمایید.
پاسخ: ما در روز عرفه باید خودمان را به عتق از آتش جهنم برسانیم که در بحث های ماه رمضان توضیح دادیم که مصداق این عتق چیست. در روایت هم داریم که اگر کسی در ماه رمضان آمرزیده نشد، باید منتظر روز عرفه باشد. پس باید خودمان را برای روز عرفه آماده کنیم. در عرفه چکار باید کرد که به خدا برسیم؟! خب حاجی ها که در سرزمین عرفات هستند. ولی ما چکار کنیم که خودمان را به روز عرفه برسانیم، درحالیکه در عرفات نیستیم؟ روایت متعدد است که فردی به حضرت گفت که من نتوانستم به مکه بروم و به کربلا رفتم. حضرت فرمود: تو کم نیاوردی. طرف برایش جای سوال شد. حضرت طوری از فضیلت کربلا گفتند که فضیلت عرفات محو شد.
در این فرصت کوتاه راه رسیدن به خداوند متعال فقط امام حسین(ع) است. اینکه اول رجب که سه ماه سلوکی ما که رجب و شعبان و رمضان است شروع می شود، امام می فرماید که به کربلا بروید و بگویید: «لبیک یا داعی الله» یعنی حضرت داعی به سمت خدا هستند و در این سه ماه ما را به همسفری دعوت می کنند. لذا اعمال این دهه، بخصوص اذکار توحیدی که در مفاتیح الجنان آورده شده و تهلیل هایی که از امیرالمومنین(ع) نقل شده است، را مداومت داشته باشیم. دعای قبل از صبح و غروب که در مفاتیح آورده شده و گفته اند که بسیار دعای غنی است مداومت کنید. این در ما آمادگی ایجاد کند که از راه نزدیک و اگر نشد از راه دور سیدالشهداء را زیارت کنیم. عرفه جزو افضل ایام سال است و افضل ایام عرفه زیارت سیدالشهداء است و آثار خاصی هم دارد. در روایت آمده کسی که در روز عرفه سیدالشهداء را زیارت کند زائر خدا در فوق عرش می شود «زار الله فوق عرشه»(5) لذا خود را آماده زیارت کنیم که محور سلوک و تهذیب ما همین زیارت است. ان «الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة». در دریای طوفانی که ابلیس و شیاطین ایجاد کرده اند و در فضای ظلمانی و امواج فتنه آنها که صفات رذیله جزو آنهاست، و در مقابل این شدت ظلمت آنها، تنها چراغ و پناه وجود مقدس سیدالشهداء است. در روز عرفه خودمان را به امام حسین(ع) برسانیم، اگر این کار را کردیم انشاءالله درب سلوک عرفات و بعد با عید قربان باز بشود.
سوال: این چه نکته ای دارد که اینقدر برکت دارد زیارت و گریه بر سیدالشهداء؟
پاسخ: زیرا اصلی ترین درگیری با شیطان برای بسط کلمه توحید و نبوت رسول اکرم(ص) در عالم را بعد از پیامبر، امام حسین(ع) انجام داده است. محور درگیری نبی اکرم و شیطان است. لذا اگر کسی به سیدالشهداء پیوست خود را از دستگاه شیاطین جدا شده است. البته در زیارات مناسک این سلوک با زیارت بیان شده که وقتی انسان وارد بلای سیدالشهدا می شود به درک جبهه حق و باطل می رسد و موضع گیری و صف و قتال می رسد و اینها مناسک این سلوک است که باید بحث شود. پس اصل درگیری را امام انجام داده و ما در پناه ایشان قرار می گیریم. وگرنه در دستگاه ابلیس غرق می شویم. وقتی دو رکعت نماز او چهار هزار سال طول کشیده به این راحتی حریف او نمی شویم. فرمود: به اندازه ای که تو راه های هدایت را بلد هستی، شیطان راه های ضلالت را بلد است. نجات ما از دست شیطان ممکن نیست مگر اینکه به این کشتی نجات برویم. و دعا و توصیه اینکه زیارت سیدالشهداء را اصل اعمال مان در روزعرفه انجام بدهیم ولو از راه دور باشد. به ساحت حضرت توجه کنیم و عرض ادب کنیم و خود را به او بسپاریم. عهد را با امام تجدید کنیم که زیارتنامه مفاد آن عهد نامه است. اصل تجدید عهد با امام است.
*******************************
منبع:پایگاه اطلاع رسانی آیت الله میرباقری
*******************************
پی نوشت ها:
(4) نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 301
(5) كامل الزيارات، النص، ص: 174
افزودن دیدگاه جدید