نقش امام باقر(علیه السلام) در پرورش عالمان دین/بخش دوم
5- توبیخ، به دور از انگیزه های شخصی
انگیزه توبیخ مسائل شخصی نباشد. قرآن در یک آیه می گوید: پیغمبر عده ای تو را توبیخ می کنند. «وَ مِنْهُمْ مَنْ یلْمِزُكَ فِی الصَّدَقات» (توبه/58) می گویند: پیغمبر زکات ها را می گیرد، معلوم نیست چه می کند؟ به چه کسی می دهد؟ خمس و سهم امام را بردند و خوردند. معلوم نیست. قرآن می گوید: اینکه دارد نیش می زند و توبیخ می کند چون چیزی به خودش ندادی. «فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا» اگر یک چیزی به خودش بدهی راضی است. عروسی شان پر از گناه بود. خیلی بد بود. می دانی چرا؟ برای اینکه او را دعوت نکردند. اگر دعوت می کرد، آرایش می کرد و خودش می نشست، همه گناه ها را هم خودش انجام می داد. چون دعوتش نکردند... توبیخ شما شخصی و کینه ای نباشد. مکتبی باشد. می خواهم چه بگویم؟ می خواهم بگویم امام باقر، باقر یعنی شکافنده. یک کلمه اسلام را داخل شوی، از آن یک کلمه صد کلمه درمی آید. این را باقر می گویند. یعنی شکافنده، یعنی در عمق برویم از آن مطلب بیرون بکشیم. علامه طباطبایی در آیه 101 سوره بقره می گوید: این آیه یک میلیون و دویست هزار رقم معنا دارد. ما در فارسی کلمه شیر چند معنا دارد. شیر گاو، شیر خشک هست، شیر سماور هست، شیر در جنگل هست. یک کلمه شیر ده رقم داریم. در قرآن کلماتی هست که بیش از یک میلیون و دویست هزار رقم معنا پخش می شود. اینکه می گویم: ما نیاز به حوزه علمیه داریم، بخاطر همین است. امام باقر مؤسس حوزه علمیه شد.
یک چیزی می گویم برای مناطق سردسیر، بعضی از مناطق ایران تابستان ها خنک است. فرماندارها، شهردارها و مسئولین مناطق سردسیر یک منطقه ای را اردوگاه درست کنند یا برای دانشجوها، یا برای طلبه ها، که تابستان اگر بندرعباس و قم و سمنان و بوشهر و خوزستان داغ است، آنهایی که می توانند تکان بخورند یک ساکی درست کنند، چهل نفر با یک مربی به منطقه سردسیر بروند، تابستان سه ماه است، دو ماه را لااقل درس بخوانند. حالا یک ماه را استراحت کنند. نگذاریم مناطق سردسیر گنجشک و کلاغ پر بزند، و جوان های خوش استعداد از طلبه ها و دانشجوها در هوای داغ بال بال بزنند. نخ و سوزن هست فقط یک خیاط می خواهد اینها را به هم وصل کند.
یکوقت من به امام جمعه شهر کرد گفتم: شهر کرد خنک است. یاسوج خنک است. یک قطعه زمین بگیرید مثل عرفات، یک خیمه یا یک کانکس یا چادر بزنید، برنامه ریزی کنید که پنج میلیون دانشجو سه ماه بیکار نباشد. یعنی پانزده میلیون روز! طلبه ها هم همینطور است. ما می توانیم «رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّیف» (قریش/2) زمین هست، هوای خنک هم هست، مشکل ما در این است که اینها را خوب استفاده نمی کنیم. یک صلواتی بفرستید. (صلوات حضار)
در قرآن سوره ای به نام سوره ابراهیم هست. در این سوره ابراهیم، چند تا «سَخَّر» هست. یعنی به تو دادم، به تو دادم. آیه 31 سوره ابراهیم می گوید، برای مدیریت کشور خوب است. می گوید: همه چیز داری. آب داری، خاک هم داری. حال کار نداری باید گندم بخری. پدرت نجار است، تو هم لیسانس هستی. حال کار نداری. منتظر هستی دولت استخدامت کند. دولت هم نمی تواند هشت میلیون لیسانس استخدام کند. آیه قرآن در مورد مدیریت هست. خواهش می کنم اگر مدیری پای تلویزیون هست عنایت کند. سوره ابراهیم، جزء سیزدهم، آیه 32 به بعد است. «اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ» آسمان ها را خلق کرد. « وَ الْأَرْضَ» زمین، «وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً» آب، باران. «فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً» میوه ها، «وَ سَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ» کشتی، «وَ سَخَّرَ لَكُمُ الْأَنْهارَ» (ابراهیم/32) نهرها، «وَ سَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ» خورشید، «وَ الْقَمَرَ» ماه، «وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّیلَ وَ النَّهارَ» (ابراهیم/33) هی می گوید: خورشید دادم. دریا دادم. رودخانه دادم. زمین دادم. باران دادم. میوه دادم. «وَ آتاكُمْ مِنْ كُلِّ ما سَأَلْتُمُوهُ» (ابراهیم/34) هرچه خواستی به تو دادم. «وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها» تو نمی توانی نعمت های خدا را بشماری. می گوییم: پس تو خدایی که آسمان و زمین و باران و میوه و کشتی و نهر و دریا و خورشید و ماه و شب و روز دادی، پس ما چرا معطل هستیم؟ می گوید: بی عرضگی خودت است. «إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ» (ابراهیم/34) مدیریت ضعیف است. سوزن هست، نخ هم هست. لباس پاره است. تو خیاط نیستی! این آیه برای... مناطق گرمسیر داریم. مناطق سردسیر داریم. مسئولین خوب داریم. دانشجو و طلبه دبیرستانی هم داریم. اما یک برنامه ریزی نیست که «لِإِیلافِ قُرَیشٍ، إِیلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّیف» (قریش/1 و 2) جا بجا شویم. یکبار این فکر را کرد.
6- تأسیس حوزه علمیه توسط امام باقر(علیه السلام)
حوزه امام باقر حوزه گرمی بود. امامان قبل از امام باقر نتوانستند حوزه را درست کنند. حضرت امیر 25 سال خانه نشست. امام حسن در حصر بود. امام حسین شهید شد. امام سجاد باز در حصر بود. تنها زمانی که توانستند یک مقدار نفس بکشند، امام باقر یک خورده... چون بنی امیه سقوط کرده بود، بنی عباس هم هنوز رشد نکرده بود که امام را بکشد. بنی عباس بیش از بنی امیه امام کشت. ولی چون اول کارشان بود با اهل بیت کوتاه می آمدند. همین مقداری که کوتاه آمدند، امام باقر یک حوزه علمیه درست کرد. چه حوزه علمیه ای، بعد هم امام صادق. این مسأله استفاده.
امامان ما علم غیب دارند. یک کسی به یک خانمی قرآن درس می داد. این برای خطر کلاس های خصوصی است. آخر بعضی ها برای اینکه بچه شان دانشگاه برود، معلم خصوصی می گیرند. معلم خصوصی طوری نیست. به شرطی که خانم برای خانم و آقا برای آقا درس بدهد. یک کسی معلم خصوصی بود. معلم قرآن گرفته بود برای یک خانمی. خلوت بود از این خانم خوشش آمده بود. دست کرد در سینه این خانم، سینه خانم را بگیرد. امام باقر یک روز این معلم را دید، گفت: دیگر شما نمی خواهد درس قرآن بدهی! یعنی یک گناهی را در یک اتاق، نیت گناه کرد. دست هم دراز کرد، ولی گناه نشد. ولی امام باقر فرمود: تو کلاست را تعطیل کن. یعنی چه؟ یعنی امامان ما از کارهای ما آگاه هستند.
ابا بصیر به امام باقر گفت: اوه...! چقدر حاجی! «مَا أَكْثَرَ الْحَجِیجَ» چقدر مکه شلوغ است؟ امام باقر دستی به چشم ابا بصیر کشید، چشم هایش بینا شد. گفت: حالا نگاه کن. گفت: اِ... کجا رفتند؟ یعنی گفت: در ظاهر اینها حاجی هستند. باطنش هیچی نیست. شیوخ عرب آل سعود، دیگران، اینها در ظاهر خادم الحرمین هستند. الآن خادم اسرائیل و آمریکا هستند. خدا یک چیزی بگوید، اسرائیل هم یک چیزی بگوید، خادم الحرمین تسلیم آمریکا است و تسلیم خدا نیست. نگاه به پزها نکنید. شاه هم... ما خودمان شاه داشتیم قرآن چاپ می کرد. شاه مکه رفت و لباس احرام پوشید. مسجد ساخت و قرآن چاپ کرد.
گاهی هم ظاهر را انجام می دهند. شاه به قم برای ملاقات آقای بروجردی آمد، عصای آقای بروجردی که افتاد، شاه عصای آقای بروجری را برداشت و بوسید و به آقای بروجردی داد. اینها گاهی به علما تظاهر هم می کنند و ما مخلص علما هستیم. هرچه شما دستور بدهید. ولی دروغ می گویند.
ابابصیر نابینا بود. امام باقر با معجزه دست کشید و چشمش بینا شد. فرمود: حالا نگاه کن چند نفر هستند؟ دید جمعیتی که گفت: چقدر حاجی زیاد است، دو سه حاجی بیشتر نبودند. گفت: اینها جیغ می زنند. نامه به امام حسین دوازده هزار تا بود ولی طرفدار امام حسین 72 نفر بودند. امام باقر فرمود: اگر یک چیزی از من شنیدید بپرسید از کدام آیه درآوردید؟ «إِذَا حَدَّثْتُكُمْ بِشَیءٍ فَاسْأَلُونِی مِنْ كِتَابِ اللَّه» (كافى، ج 1، ص60) مثلاً امام باقر فرمود: اگر حدیثی از من شنیدید نگویید امام باقر فرموده است. بگویید: ریشه این حدیث از کجاست؟ تا من بگویم تمام کلمات ما ریشه اش از قرآن است. یک مثل هست تکراری است ولی بگویم.
وقتی شیعه مسح می کشد، جلوی سرش را مسح می کشد. اهل سنت که مسح می کشند، همه سرشان را مسح می کشند. به امام صادق گفتند: چرا شما هنگام مسح کشیدن اینجا را مسح می کشی؟ اهل سنت همه را مسح می کشند. امام باقر فرمود: قرآن می گوید، در کدام آیه می گوید؟ «وَ امْسَحُوا» (مائده/6) مسح کنید، نگفته: «و امسحوا رؤوس» رأس یعنی سر. نگفته: «و امسجحوا رؤوسکم» فرموده: «وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُم» بِ بِ... وقتی می گوید: «وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُم» یعنی یک گوشه سر را مسح کن. اگر می گفت: «و امسحوا رؤوسکم» سرتان را مسح کنید، دست به همه سر می کشیدیم. وقتی می گوید: «وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُم» یعنی یک گوشه. از این حدیث چه می فهمیم؟ می فهمیم که قرآن کتابی نیست که هر صفحه اش یک نکته داشته باشد، یا هر سطرش یا هر کلمه اش. بلکه هر حرفش یک نکته دارد.
شما در قرآن وقتی می گویی: «والذین» یا وقتی می گویی: «فالذین» این «و آمن» با وقتی می گویی: «فامن» کلی نکته اش فرق می کند. امام باقر حوزه علمیه درست کرد. هم خواهرها و هم برادرها وقتی کلاس تبلیغ می کنند، قانع به لیسانس ادبیات و عربی و حوزه علمیه سال چهار و پنج نباشید. تا آخر عمر باید چیز یاد بگیرید. خدا به پیغمبر می گوید: فکر نکنی فارغ التحصیل هستی. ما در اسلام فارغ التحصیل نداریم. «وَ قُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْماً» (طه/114) تو پیغمبر هم باید تحصیلت را ادامه بدهی. امام صادق فرمود: اگر هر شب جمعه علوم ما زیاد نشود، به روغن سوزی می افتیم. «لَنَفِدَ مَا عِنْدَنَا» (بصائر الدرجات/ص130) پیغمبر فرمود: شبی که می خوابم اگر در آن شب علم من زیاد نشود، آن روز برای من بی برکت است. وقتتان را به مقداری که سلامت تو تأمین شود، ورزش کن. ورزش برای سلامتی است. شغل نیست. شما چه کاره هستی؟ من ورزشکار هستم. دیگر؟ خوب ورزشکار هستم. ورزش برای اینکه یک کار دیگر انجام بدهی. متکا برای این است که آدم وقت خواب سرش را روی آن بگذارد. متکا این نیست که من بغل کنم. من متکا دارم. متکا داری که... متکا شغل نیست.
به کسی گفتند: شما چه کاره هستی؟ گفت: پیشنماز هستم. گفت: خوب شغلی داری. شغل من هم معلوم شد. گفت: شغل شما چیست؟ گفت: من هم پس نماز هستم. اگر یک متر جلوتر شغل است. پس یک متر عقب تر هم شغل است. نه پیش نماز، پیش نماز یا باید بگوید. یا بنویسد. یا درس بخواند. یا درس بدهد، یا مشکل مردم را حل کند. یعنی صرف اینکه من یک متر جلوتر هستم، یک متر جلوتر اگر یک متر جلوتر شغل است، بگویید... یک متر عقب تر هم شغل است. پیشنمازی شغل نیست. امیرالمؤمنین پیشنماز بود. پیغمبر و علما و مراجع پیشنماز بودند. ولی همه درس دارند. بحث دارند. «کن عالما او متعلماً او محبا» یعنی باید یا استاد باشی، یا شاگرد باشی. گاهی هم آدم در یک محله موفق نیست، جایش را عوض می کند. ممکن است کسی اینجا موفق نباشد، جای دیگر برود موفق باشد.
امام باقر حوزه علمیه تشکیل داد. استعدادها را شناسایی می کرد. برای هر گروهی یک خط ویژه می رفت. امام صادق هم همینطور بود. در مسأله طب، در مسأله فقه، در مسأله تفسیر، در مسأله کلام، هر شاگردی رشته های تخصصی تربیت کردند. هرچه می گویم از...
امام باقر به دو نفر فرمود: «شرّقا او غرّبا» به شرق بروید یا به غرب بروید، «فلا تجدان علما صحیحا الا شیئا خرج من عندنا» به شرق و غرب بروید علم واقعی نزد ما است. ما یک تقاضا داریم. مهمترین سؤالات روانشناسی، جامعه شناسی، هنر، حقوق، مهمترین سؤالات خودتان را ببینید، مراجع ما حرف دارند یا ندارند. اسلام حرف دارد یا ندارد؟ زشت است بگویم. ولی اجازه بدهید بگویم.
من عرض کردم ملا نیستم. این تفسیر نوری که نوشتیم. دو تا از دکترهای حقوق، یکی دکتر حقوق جوان و یکی دکتر حقوق سابقه دار که استاد دانشکده حقوق است، ده، دوازده کتاب حقوقی نوشته که کتاب درسی است. این دو نفر آمدند، من هم حقوق دان نیستم. سیکل هم ندارم. فقط در قرآن یک خورده کار کردم. آمدند یک دور تفسیر نور ما را دیدند. دو هزار و هفتصد نکته حقوقی از تفسیر من بیرون کشیدند. حقوق کیفری و جزایی و آئین دادرسی و چه و چه... حقوق بین الملل، همه در قرآن هست. اینها در آوردند و یک متاب هفتصد صفحه ای حقوقی شد. آمدند خانه و گفتند: ما نمی دانستیم قرآن در مسأله حقوق اینقدر حرف دارد. گفتم: من هم حقوق دان نیستم. دیگر از دست من رد شده است. مثل آدمی که درس نخوانده ولی شعر می گوید. علم آشپزی نخوانده ولی انواع غذاهای لذیذ را می پزد. بعضی ها هم لیسانس آشپزی دارند، اشکنه شان هم خراب می شود. حالا آن کتاب را بردند ترخیص کنند، در حدود سیصد صفحه کتاب درسی رشته دانشگاهی است. راجع به ساخت و ساز حرف داریم. صدها آیه در مورد بنایی و معماری داریم. کسی اینها را نگفته است.
7- دعوت از جوانان برای ورود به حوزه های علمیه
امام باقر حوزه علمیه تشکیل داد. ما باید در هرجا حوزه علمیه داشته باشیم. من سه دور آفریقا رفتم. هر بار به هر کشور آفریقایی وارد شدم، گفتند: آقا شما مطهری ندارید به ما یک ماشین بدهید. این فکر می کرد، مثلاً یک اتوبوس می آید، می گوییم: صد تا مطهری سوار شوید بروید. گفتیم: در ایرانش هم نیست. حوزه علمیه امام باقر خیلی مهم است.
من دعوت می کنم کسانی که پسر و دختری دارند، البته باید با علاقه باشد. یکوقت کسی دوست ندارد، با زور نمیشود. اگر یکوقت پسر و دختر شما طلبگی را دوست دارد، یک بچهتان را وقف اسلام کنید. شما چهار بچه داری، یک بچهات را به قصد اسلام شناس وقف اسلام کن. در فکر امام جمعه و قرائتی و قاضی و اینها نباشید. من میخواهم این را وقف دین کنم. برود عمیق اسلام را یاد بگیرد، خودش انشاءالله عمل کند و به دیگران هم بگوید. هرکدام یکی از بچههایتان را وقف کنید. از افراد خیر هم تقاضا میکنیم بیایند حوزه علمیه بسازند. من خیلی غصه خوردم. دو سال پیش یک قصهای شنیدم سوختم. سوختم! مدیر حوزه به من گفت: هزار نفر لیسانس به بعد آمدند طلبه شدند، ما در قم تختخواب نداشتیم. چرا باید حوزه علمیه قم برای هزار نفر لیسانسی که آمدند طلبه شوند، یک اتاق نداشته باشد. آنوقت دانشگاه ما ششصد هزار تا، هشتصد هزار تا دانشگاه میروند؟ حالا بعدش هم لیسانس میشوند کاری ندارند. اما الآن آخوند بیکار نداریم. لیسانس بیکار خیلی داریم. اینطور نیست این طرف گرسنگی باشد. این خبرها نیست. اگر بنا باشد سیر شوی، آخوند هم شوی سیر میشوی. بعضیها میترسند فکر میکنند دکتر و مهندس شوند سیر هستند، آخوند شوند گدا هستند. اینطور نیست! ما خیلی دکتر و مهندس داریم مشکل دارد. خیلی آخوند هم داریم سیر است. یک خورده ایمان ما ضعیف شده است.
مثل بعضیها میگوییم: چرا ازدواح نمیکنی؟ چرا بچهدار نمیشوی؟ میگویی: به تربیت دو بچه نمیرسم! تو ایمانت ضعیف است. آدم هست ده تا بچه دارد یکی از یکی بهتر. آدم هست دو تا بچه دارد، هر دو مثل دو تا گوساله هستند. اینکه شما دو بچه داشته باشی و حتماً هر دو خوب باشند، هیچ دلیل علمی و عقلی نداریم که آنهایی که بچهشان کمتر است، ادب بچهشان بیشتر است. نه! دل به دریا بزنید یک بچهتان را وقف امام زمان کنید.
خدایا به ما توفیق بده حوزههای علمیه امام باقر را رونق بدهیم. باقر یعنی شکافنده علم، یعنی غواصی دریا، خدایا توفیق پژوهش عمیق به ما مرحمت بفرما. خدایا تعطیلاتی که داریم در مناطق گرمسیر و سردسیر، یک مدیریتی به ما بده که از این مناطق به نحو احسن استفاده کنیم.
«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
*************************************
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
افزودن دیدگاه جدید