رفتن به محتوای اصلی
روتیتر
تعداد کلمات 6502 / تخمین زمان مطالعه 10 دقیقه

بررسی جنبه های سیاسی شرح صدر در سوره انشراح

تاریخ انتشار:
در پنجاه سال اخیر سخن از رهیافت تمدنی به قرآن، افق جدیدی پیش روی قرآن و تمدن پژوهان گشوده است. پژوهش حاضر درصدد است به نحو تحلیلی اصطلاح «شرح صدر» را با توجه به مناسبات سیاسی و تمدنی موجود میان آیات آغاز و انجام سوره انشراح، بررسی کند.
بررسی جنبه های سیاسی «شرح صدر» در سوره انشراح

بررسی جنبه های سیاسی شرح صدر در سوره انشراح

در این نوشتار قصد داریم جنبه های سیاسی شرح صدر در سوره انشراح را بررسی کنیم. در ادامه با بررسی جنبه های سیاسی شرح صدر در سوره انشراح ما را همراهی کنید.

بررسی جنبه های سیاسی « شرح صدر » در سوره انشراح

طرح مسئله

هرچند هیچ یک از دو کلیدواژه تمدن حضاره و فرهنگ ثقافه، در قرآن نیامده است، اما از گذشته های دور قرآن کریم کتابی فرهنگی و تمدنی شناخته شده است.

در یک صد سال اخیر که رهیافت های اجتماعی و نیز سیاسی نسبت به قرآن افزایش و بلکه غالب آمده است، اهمیت و ضرورت شناخت اصول، عناصر، ویژگی ها و نیز اصطلاحات قرآنی ناظر به تمدن و فرهنگ، بیش از گذشته شده است. انقلاب اسلامی ملت بزرگ ایران و آرمان حرکت به سوی تمدن نوین اسلامی در دهه های اخیر، بر اهمیت این مسئله افزوده است. از این رو دانشگاه ها، مراکز پژوهشی، حوزه های علمیه و مراکز فرهنگی، به ویژه در حوزه های علوم انسانی می کوشند تا در جهت تبیین ابعاد تمدنی، اصول و قواعد تمدن، شاخصه ها و ویژگی های آن و نیز واژگان و مفاهیم کلیدی تمدن در قرآن توجه کنند. (روحانی، 1398: 120 64؛ عرفان، 1395: 160 45) مسئله ای که گویا نیاز ضروری جامعه امروز است. نگرش تمدنی به قرآن، بر پایه معیارهای گوناگون استوار است، تقسیم آیات به مکی و مدنی، آیات قبل از تشکیل حکومت و بعد از آن، کوتاه و سور و آیات مطول، آیات و سوره هایی که به مسائل طبیعی می پردازد و آیاتی که به مسائل انسانی می پردازد، یا توجه داشتن به ترتیب سور یا صرف توجه به یک مسئله یا موضوع در تمام قرآن بدون نظرداشت ترتیب نزول، برخی از گونه ها در نگرش تمدنی به قرآن تواند بود. یکی از روش ها، توجه کردن به یک اصطلاح یا مجموعه ای از چند اصطلاح هم بسته در قرآن و تبیین ابعاد و پیامدهای تمدنی آن است.

اصطلاحات قرآنی همچون نفر، قوم، ناس (مردم، ملت، امت)، در یک سو و اصطلاحاتی چون قریه، بلد، مدینه، در سوی دیگر مبین دوپایه تمدنی؛ یعنی نیروی انسانی (جمعیت) و جغرافیا (سرزمین) است و خود می تواند از زوایایی چند مورد تبیین و توجه قرار گیرند. چنان که اصطلاحاتی چون قدرت، اهلیت و مکنت، تقوا، زهد، انفاق، امربه معروف، رفق و مدارا، مودت و رحمت، اعتدال و میانه روی، پایبندی به عهد و پیمان، صلح جویی، اصلاح طلبی، عمل و کوشش، دفاع و جهاد، صداقت و عدالت از یک سو بعنوان عناصر برپادارنده تمدن و اصطلاحاتی چون خلیفه (خلافت) امام (امامت)، رسول (رسالت) از سوی دیگر که به شخص حاکم یا ویژگی های حاکمان و کارگزاران یا مسئولیت آنها ناظر است، می تواند در دایره مناسبات قرآن با تمدن و در این نگرش و کنجکاوی جدید مورد بازبینی، شرح و تفسیر، ریزبینی و توجه قرار گیرد.

یکی از اصطلاحاتی که لازم است با این نگرش مورد توجه قرار گیرد «شرح صدر» است. سخن در این است:

اولاً اصطلاح شرح صدر بعنوان نقطه اتصال دودسته کلیدواژه های اخیر، چگونه و ناظر به کدام نظام از نظام های تمدنی، می تواند در دایره اصطلاحات تمدنی قرآن مورد توجه، تبیین و تحلیل قرار گیرد.

ثانیاً در سوره انشراح این حقیقت چگونه و با چه قراین و شواهدی، قابل بازنمایی و تبیین است و مناقشات احتمالی چگونه قابل پاسخ است؟

مطابق آنچه اشاره شد، به نظر می رسد شرح صدر از کلیدواژه هایی است که ناظر به ابعادی از هر سه نظام تمدنی، یعنی «نظام فرهنگی تمدن»، «نظام سیاسی اجتماعی تمدن» و حتی «نظام اقتصادی تمدن» و در هریک از این سه نظام نیز در ابعاد و زوایایی چند، می تواند مورد توجه و تبیین قرار گیرد.

با توجه به گستردگی بحث، با عنایت به مناسبات میان آیات صدر و ذیل سوره انشراح به ویژه با تأویل هایی که از سوی مکتب اهل بیت علیهم السلام وجود دارد، در پژوهش پیش رو کوشش خواهد شد تنها به ابعادی از شرح صدر رسول خاتم صلی الله علیه وآله وسلم در قلمرو نظام سیاسی تمدن توجه و باتکیه بر منابع اصلی تفسیری، به نحو تحلیلی ابعاد تمدنی سوره انشراح مورد توجه قرار گیرد. روشن است؛ در تفسیر تمدنی پیش فرض این است که از دین فرهنگ و تمدن سازی مورد انتظار است و این مفروض بر این حقیقت استوار است که خدای متعال ربوبیت کل هستی را برعهده دارد و جانشینان او از آغاز بر روی زمین و خاتم آنان حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم بعنوان الگوی جامع، هدایت و کوشش، رستگاری و سعادت انسان ها و نظام انسانی را در قلمروهای گوناگون مادی و معنوی و فرهنگی و تمدنی برعهده دارند؛ چرا که تمدن و مدنیت تنها به معنای اجتماع انسانی در یک منطقه با خانه ها و خیابان ها و... نیست، بلکه به معنای وجود قوانین مکتوب از یک سو و هنر به کارگیری همه استعدادها در اداره و مدیریت جامعه در ابعاد گوناگون از سوی دیگر است، ازاین رو تمدن جامع توسعه مادی و تعالی معنوی است که در جامعه رخ می دهد و ازهمین رو برخی آن را به درستی مجموعه ای پیچیده از پدیده های اجتماعی قابل انتقال، شامل جهات دینی و مذهبی، اخلاقی، زیباشناختی، فنی یا علمی مشترک در همه اجزای یک جامعه وسیع و یا چندین جامعه مرتبط با یکدیگر دانسته اند. چنان که تعریف تمدن به تشکل هماهنگ انسان ها در حیات معقول به همراه روابط عادلانه و اشتراک همه افراد و گروه ها در پیشبرد اهداف مادی و معنوی انسان ها در همه ابعاد مثبت نیز موید همین جامعیت است. (جعفری، 1362: ۵ / ۱۶۱؛ همو، 1362: ۱۶ / ۲۳3 ۲۳2) و تغییر نام یثرب به مدینه النبی صلی الله علیه وآله از سوی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم نیز، پس از برداشته شدن قدم های اولیه به سوی قبول قوانین الاهی و انسانی و پذیرش مدیریت منضبط رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و فرا آمدن به شهری مدنی و دولت شهری اسلامی با روابط داخلی و خارجی بالنسبه وسیع و افزایش هم پیمانان از اقوام و ادیان مختلف با استعانت از سعه صدر و قلب مهربان و گشوده نیز، موید همین حقیقت است.

بررسی جنبه های سیاسی «شرح صدر» در سوره انشراح

معناشناسی شرح صدر

واژه «شرح» که با اشتقاق هایش پنج بار در قرآن به کار رفته است، به لحاظ لغوی به معنای گسترش، بسط و بازکردن است. (طریحی، 1385: 3 / 73)

راغب اصفهانی می نویسد: «اصل الشرح بسط اللحم و نحوه، تکه تکه و قطعه قطعه کردن یا تجزیه و پهن کردن گوشت و مانند آن را، شرح گویند». (راغب اصفهانی، 1412: 264)

و در اصطلاح، به نوعی خاص از توسعه و بسط یک مسئله یا موضوع که نقطه مقابل قبض، بسته بودن، ابهام و ایهام است، گفته می شود. اصطلاحاتی چون تبیین، توضیح، تفسیر، کشف و... به لحاظ اینکه موضوع را بسط می دهند نیز شرح گفته می شوند. (طریحی، 1385: 7 / 73)

چنان که شرح حال، شرح دعوا، شرح کشاف، برخی از کاربردهای ترکیبی، وصفی، یا اضافی آن در ادبیات است. (انوری، 1381: 5 / 4476)

واژه «صدر» که با مشتقاتش 46 بار در قرآن آمده است، به لحاظ لغوی در معانی ای چون آغاز، اول، بالا، سینه، قفسه سینه و... آمده است. (طریحی، 1385: 7 / 363) چنان که به اشخاص برتر و دارای مقام بالاتر، بخش آغازین دوره یا نوشته، آستانه، باطن، ضمیر، برجسته و مقدم ترین بخش هر چیز نیز صدر آن چیز اطلاق می شود. (انوری، 1381: 5 / 4715 4714) صدر کائنات، صدر اسلام، صدر مجلس، صدر آفرینش، صدراعظم، صدرالنهار، برخی از ترکیب ها و کاربرد های این اصطلاح در فارسی و عربی است. (ابن منظور، 1414: 1 / 299)

واژه «صدر» در اصطلاح دارای دو معنای حقیقی و مجازی است. معنای حقیقی صدر همان سینه و قفسه سینه است و در معنای مجازی جایگاه ادراک و شناخت های انسان یا محلی که ادراکات عقلی، قلبی و شهودهای انسان در آن قرار دارد را گویند. ازآنجاکه صدر، به اعتباری ظرف و به اعتباری، مظروف ادراکات است، برخی ارباب لغت، صدر و قلب را بجای هم استعمال کرده اند. ازاین رو در اصطلاح قرآنی به روح لطیف انسانی که با تعلّق به قلب جسمانی، سلطه خود را در بدن انسان اجرا می کند نیز قلب گویند که از آن بعضاً به نفس ناطقه نیز تعبیر می گردد. پس چون، صدر بعنوان فیزیک و ظرف این قسمت از بدن انسان مرکز تحولات مختلف روحی است، آن را قلب و روح نیز نامیده اند. (مصطفوی، ۱۳۸۰: ۱ / ۳۶۹) ازاین رو این معنا هرچند مجازی و کنایه ای تلقی می شود اما در کاربردهای گوناگون قرآنی جایگزین معنای اصلی شده است. (کاشانی، 1363: 10 / 282)

اصطلاح ترکیبی «شرح صدر» نیز، به معنای برطرف کردن یا برطرف شدن دلتنگی انسان؛ پیداکردن ظرفیت بالا و تحقق استعداد رسیدن به کمال، گستردگی و وسعت نظر (طباطبایی، 1365: 20 / 540) وسعت سینه آدمی برای تسلیم شدن در برابر اعتقادات صحیح، آمادگی آدمی برای انجام اعمال نیکو و صالح، (هاشمی رفسنجانی، 1389: 16 / 640) آمده است. این ترکیب به نظر می رسد مفهوم جامع اش را در عرفان اسلامی یافته است: گشایش وجودی انسان به ویژه رسولان الهی و خاتم آنان، رسول اعظم و اکرم اسلام حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم، که به روشنی نویددهنده فرا آمدن به صفات خلیفه اللهی انسان در نظام سیاسی تمدن است. (حسینی همدانی، 1378: 5 / 208) حقیقتی که در اقدامات سیاسی و اجتماعی دیگر انبیای الاهی از جمله حضرت موسی علیه السلام نیز یا بعنوان مقدمه ضروری و اسباب و امکان اصلی هرگونه اقدام سیاسی تلقی شده است و یا از لوازم ایصال به نتیجه درست و رساندن جامعه به سرمنزل مقصود که غایت تمدن الهی است، قرار گرفته است.

چنان که تشبیه صدر منشرح به زمین مستعد و آماده زراعت؛ یا به گیاهان با طراوت و آرامش بخش یا خانه و خیابان فراخ که دارای فضای گسترده است و قابلیت قبول حقایق بسیار دارد. چونان فضای گسترده دانسته شده که می تواند انسان های زیادی، با افکار و اندیشه های متنوع، ملیت های گوناگون و ایده و عقاید مختلف را در خود جا دهد. (مکارم شیرازی، 1379: 15 / 59 40) و از توشه و توان همه در جهت استواری فرهنگ و تمدن بهره گیرد. مورخان و تمدن پژوهان معتقدند تمدن اسلامی با حضور اکثریتی قاطع از مسلمانان، از اقوام، نژادها، سرزمین ها و زبان های گوناگون شکل گرفته است. زرین کوب در وصف این مشارکت و حضور، گشاده رویی، تنوع پذیری و شکوفایی استعدادها می نویسد: در حوزه وسیع دنیای اسلام اقوام مختلف عرب، ایرانی، ترک، هندی، چینی، مغولی، آفریقایی، و حتی اقوام ذمی به هم آمیختند. هر یک از این اقوام نیز البته عیب هایی داشت و مزایایی، چنان که آمیختن آنها با هم سبب شد که مزایای بعضی اقوام نقص ها و عیب های بعضی دیگر را جبران کند.

در این امپراتوری عظیم جهانی، مسلمان از هر نژاد که بود عرب یا ترک، سندی یا آفریقایی در هرجایی از قلمرو اسلام قدم می گذاشت خود را در وطن خویش و دیار خویش می یافت.

همه جا یک دین و یک فرهنگ بود: فرهنگ اسلامی که فی المثل زبانش عربی بود، فکرش ایرانی، خیالش هندی، بازویش ترکی، اما دل و جانش اسلامی بود و انسانی. زادگاه آن همه جا بود و هیچ جا، در هر جا از آن نشانی بود و در هیچ جا رنگ خاصی بر آن قاهر نبود.

بررسی جنبه های سیاسی «شرح صدر» در سوره انشراح

مترادف ها و مقابل های شرح صدر بطور عام و پیامد تمدنی آن

اشاره شد که انشراح صدر کنایه از انشراح قلب دانسته شده است. بر همین اساس برخی طهارت قلب، شفای قلب (سوره حمد طبق روایات)، اطمینان و طمأنینه قلب، «أَلا بِذِکرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»؛ (سوره رعد / ۲۸) سلیم و سکینه قلب، « إِلاَّ مَنْ أَتَی اللَّهَ بقَلْبٍ سلِیمٍ»؛ (سوره شعرا / ۸۹) «هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ السَّکینَهَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیزْدَادُوا إِیمَانًا مَعَ إِیمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَکانَ اللَّه علِیمًا حَکیمًا»؛ (سوره فتح / ۴) نورانیت قلب (تلاوت قرآن طبق روایات)، تعقل قلب «أَفَلَمْ یسِیرُوا فی الأَرْض فَتَکونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یعْقِلُونَ بِهَا»؛ (سوره حج / 46) تفقه قلب « إِنا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیا لَعَلَّکمْ تَعْقِلُونَ»؛ (سوره یوسف / 2) خوف قلب «إِنمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ»؛ (سوره انفال / 2) تقوای قلب، « ذَلِک وَمَنْ یعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فإِنَّهَا منْ تَقْوَی الْقُلُوبِ»؛ (سوره حج / ۳۲) هدایت قلب، « ما أَصَابَ منْ مصِیبَهٍ إِلاَّ بإِذْنِ اللَّهِ وَمَنْ یؤْمِنْ بِاللَّهِ یهْدِ قلْبَهُ»؛ (سوره تغابن / ۱۱) تواضع و خضوع قلب، «وَلِیعْلَمَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّک فیؤْمِنُوا بهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ»؛ (سوره حج / ۵۴) انابه قلب، «مَنْ خَشِی الرَّحْمَنَ بالْغَیبِ وَجاءَ بِقَلْبٍ مُنِیبٍ»؛ (سوره ق / ۳۳) را از مترادف های شرح صدر دانسته اند. (قاسمی نژاد، 1391: 111 109)

به نظر می رسد همه این اصطلاحات و ترکیب ها که حقیقتاً مستقیم یا غیرمستقیم مرتبط به شرح صدر و انشراح قلب اند، به نوعی صفات و ویژگی های مدیر و رئیسی را تبیین می کند که آرمان شهر و رسالت تمدنی اش نجات همه انسان ها و ساختن تمدنی ذو ابعاد، همه جانبه و به ویژه برخوردار از معنویت است. مدینه فاضله ای که نمونه کوچکی از آن در دوره کوتاه دولت ده ساله رسول خدا صلی الله علیه وآله در مدینه جامه عمل پوشید.

چنان که در نقطه مقابل نیز اصطلاحاتی که به نوعی مقابل شرح صدر تلقی می شوند، نیز وضعیت نظام سیاسی ای را ترسیم می کند که دستاورد مدیران و سیاست مدارانش جز مدینه ای ظلمانی و انحراف از راه رستگاری نیست. برخی از مهم ترین کلیدواژه های قرآنی که به نحوی مقابل شرح صدر و قلب اند و ادعای مورد اشاره را اثبات می کنند، بدین شرح است:

ضیق قلب، «وَمَنْ یرِدْ أَنْ یضِلَّهُ یجْعَلْ صَدْرَهُ ضیقًا حرَجًا کأَنمَا یصَّعَّدُ فِی السَّمَاءِ کذَلِک یجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ علَی الَّذِین لَا یؤْمنُونَ»؛ (سوره انعام / 125) زیغ و انحراف قلب، «فِی قُلُوبِهِمْ زَیغٌ فَیتَّبِعُونَ...»؛ (سوره آل عمران / ۷) مرض قلب، «فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ»؛ (سوره بقره / ۱۰) حجاب قلب، «وَجَعَلْنَا عَلَی قُلُوبِهِمْ أَکنَّهً أَنْ یفْقَهُوهُ»؛ (سوره اسراء / 46) قساوت قلب، «وَیذْهِبْ غَیظَ قُلُوبِهِمْ وَیتُوبُ اللَّه عَلَی مَنْ یشَاءُ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکیمٌ»؛ (سوره توبه / 15) «فَوَیلٌ لِلْقَاسِیهِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِکرِ اللَّهِ»؛ (سوره زمر / 24) ختم قلب، «وَخَتَمَ عَلَی سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ»؛ (سوره جاثیه / 23) قفل قلب، «أَفَلا یتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَی قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا»؛ (سوره محمد / 24) زنگ قلب، «کلاَّ بَلْ رَانَ عَلَی قُلُوبِهِمْ مَا کانُوا یکسِبُونَ»؛ (سوره مطففین / 14) کوری قلب، «فَإِنَّهَا لا تَعْمَی الأَبْصَارُ وَلَکنْ تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ»؛ (سوره حج / 46) طبع قلب، «کذَلِک یطْبَعُ اللَّهُ عَلَی قُلُوبِ الَّذِینَ لا یعْلَمُونَ»؛ (سوره روم / 59) وحشت قلب، «قلُوبٌ یوْمَئِذٍ وَاجِفَهٌ»؛ (سوره نازعات / 8) «سَأُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کفَرُوا الرُّعْبَ»؛ (سوره انفال / 12) حسرت قلب، «لِیجْعَلَ اللَّهُ ذَلِک حَسْرَهً فِی قُلُوبِهِمْ»؛ (سوره آل عمران / 156) غفلت قلب، «وَلا تُطِعْ مَنْ أَغفَلْنَا قلْبَهُ» (سوره کهف / ۲۸) همه و همه مثبت مدعای این پژوهش اند، چنان که در سخنان اهل بیت علیهم السلام و به ویژه امام علی علیه السلام نیز برای هر یک از موارد فوق می توان نمونه هایی جست. چنان که از آن حضرت است که می فرماید: «مَنْ ضَاقَ صَدْرُهُ لَمْ یصبِرْ علَی أَدَاءِ حَقٍّ»، (مجلسی، 1410: 75 / 90) و در ادب فارسی نیز تعبیرها و معانی بلندی ذیل این اصطلاح شکل گرفته است.

دل که نباشد مدام منشرح از عشق / تنگ بود اندر او مجال حقیقت

بررسی جنبه های سیاسی «شرح صدر» در سوره انشراح

حضرت محمد ﷺ و گشایش وجودی تمدن ساز او بطور عام

در حالی که در دایره مفاهیم و اصطلاحات فرهنگ اسلامی و قرآنی، حضرت موسی علیه السلام به صفت کلیم و حضرت عیسی علیه السلام به صفت روح الله نام بردارند، خاتم پیامبران که خداوند اخلاق او را با «وَإِنَّک لَعَلَی خُلُقٍ عَظِیمٍ»، (سوره قلم / 4) ستوده است، بر پایه این که رسول الهی برای همه مردم بود «وَمَا أَرْسَلْنَاک إِلاَّ کافَّهً لِلنَّاسِ بَشِیرًا وَنَذِیرًا»، (سوره سبا / 28) در سایه شرح صدر، به صفت رحمه الله علی العالمین شناخته شده بود. «وَمَا أَرْسَلْنَاک إِلاَّ رَحْمَهً لِلْعَالَمِینَ». (سوره انبیاء / 107)

مواردی چون، شرح صدر و قلب آن یگانه، به واسطه حکمت و اینکه وجود او مملو از خرد و اندیشه است؛ سعه صدر آن جناب، برای تلقی و تحمل اقسام وحی؛ گشودگی سینه و قلب آن حضرت به واسطه صبر بر آزارها و اذیت مشرکان و کفار قریش و صبر بر ناملایمات و مکاره دشمنان، جلوه هایی از سعه صدر رسول خاتم است. (بیضاوی، 1418: 5 / 189) چنان که توفیق هدایت و راهنمایی قوم و مأیوس نشدن از رحمت و روح الهی در سخت ترین شرایط که غم و اندوه آن حضرت را در بر می گرفت جلوه های دیگری از گشادگی وجودی آن حضرت است. (فیض کاشانی 1376: 2 / 1456) ازاین رو داشتن شرح صدر ویژگی اصلی رهبری جامعه دانسته شده است و محل محک زدن شرح صدر مدیر جامعه نیز نحوه برخورد او با مخالفان است. در واقع، داشتن تحمل و شرح صدر در برخورد با مخالفان و دشمنان سنجیده می شود. به همین دلیل است که بارها در قرآن به حضرت توصیه به صبر و گذشت و عفو مشرکین و کفار شده است.

اینکه در ماجرای فتح مکه، زمانی که یکی از بزرگان صحابه که پرچمدار فتح مکه بود، شعار «الیوم یوم الملحمه؛ یعنی امروز روز انتقام است» را سر داد، رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم با گرفتن پرچم از او و سپردن آن به امیرمؤمنان علیه السلام شعار «الیوم یوم المرحمه» سر دادند (ابن ابی الحدید، 1419: 17 / 272) این مواجهه رسول خدا صلی الله علیه وآله در واقع به نوعی یادآور این است که رهبری باید حتی در برابر کسانی که در مسئولیت های اجتماعی سعه صدر ندارند، بایستد. چون مطابق کلام علی بن ابی طالب علیه السلام کسی که سعه صدر ندارد راه موفقیت و راز هدایت را پیدا نکرده است، چون به فرموده آن حضرت علیه السلام بلند نظری، تحمل مخالف و سعه صدر ابزار بسیار مهم برای موفقیت مدیران و مسئولان است: «آلَهُ الرِّیاسَهِ سَعَهُ الصَّدْرِ». (نهج البلاغه، حکمت176) ازهمین روست که این خصلت دینی و غیر دینی ندارد، هر چند بسیاری از ابزار و راه های کسب آن را دین و آموزه های دینی نشان داده است.

در نمایی دیگر از قرآن، سعه صدر و خوش رویی آن حضرت تا بدان سان بود که قرآن حکایت آزار و اذیت او از سوی مشرکان و منافقان را این گونه نقل می کند: «وَمِنْهُمُ الَّذِینَ یؤْذُونَ النَّبِی وَیقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیرٍ لَکم یؤْمنُ باللَّهِ وَیؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ». (سوره توبه / 61)

بررسی جنبه های سیاسی «شرح صدر» در سوره انشراح 

شرح صدر خاص رسول خدا ﷺ در پرتو سوره انشراح

در رهیافت تمدنی به شرح صدر رسول خدا در سوره انشراح سخن در این است که به رغم رهیافت های گوناگون به این سوره، می توان یا باید با رهیافت تمدنی به این سوره ورود کرد. به این بیان که اصولاً شرح صدر رسول خدا صلی الله علیه وآله ناظر به مسائل اجتماعی، سیاسی و تمدنی دولت نبوی در دوره آن حضرت از یک سو و برای استمرار آن در نگاه به آینده و آینده های دور از سوی دیگر است. اثبات این ادعا با دقت در مناسبات میان آیت آغاز و انجام این سوره به شرح زیر میسور تواند بود.

1. به نظر می رسد، جهت اصلی سوره؛ یعنی ترغیب به رویارویی با مشکلات در راه خدا به روشنی نگرش تمدنی به شرح صدر و به ویژه نظام سیاسی آن باشد؛ چرا که «و وَضعنا عنک وِزرَک»، گویای این است که رسالت و دعوت مردم، گرانبارترین امری است که می تواند برعهده یک انسان نهاده شود و سنگینی این بار به حدی می تواند باشد که نزدیک باشد حتی جسم و جان خاتم پیامبران الهی را نیز خم و خسته کند: «ألَّذی أنقَضَ ظَهرَک» و البته پیامد تحمل چنین سختی و بار سنگینی نعمت بلندآوازه شدن: «و رَفَعْنا لَک ذِکرَک»، را به همراه خواهد داشت تا آنجا که نام محمد صلی الله علیه وآله حکومت، دولت و مدنیتش، تاکنون بر فراز همه نام ها و مدنیت ها قرار دارد.

2. دو سنت جاری و ثابت الهی که در ادامه آیه مورد توجه قرار گرفته؛ یعنی سنت: فراچنگ آمدن نوعی گشایش، سهولت و آسانی بعد از دشواری: «فإنَّ مَعَ العُسرِ یسرًا» که در این آیه معطوف به عسرها و سختی های دوره پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله بوده باشد و نیز سنت استمرار این درهم تنیدگی عسرویسر بعنوان قاعده ای کلی و البته با تأکید بر عاقبت توسع و ترجیح گشایش و غلبه آسانی «إنَّ مَعَ العُسرِ یسرًا»، نیز، تأکید بر عقبات و گردنه های سخت تمدن سازی است چنان که به طول انجامیدن (عسر)، و گشایش (یسر)، درباره حاکمیت و خلافت کوتاه امام علی علیه السلام از یک سو و بسیار به طول انجامیدن (عسر) حاکمیت و امامت جامع نظام امامت در آینده های دور و در نگاه به دعوت جهانی موعود (یسر) از سوی دیگر باشد. با عنایت به آنچه گذشت می توان گفت از یک سو بیان سنت الهی یسر بعد از عسر که خود یک نگره تمدنی است و در دانش مدیریت سخت مورد توجه است خود به واقعیت های عینی و آرمان های مدینه فاضله اسلامی در نگاه به آینده است و ادامه آیه؛ یعنی «فاذا فرغت فانصب» نیز در بیان سنت دیگری از سنت های الهی بر محور شرح صدر؛ یعنی مسئله جانشینی و پایایی رسالت و دعوت باشد.

3. به نظر می رسد هر دو احتمال مشهور و متصور برای واژه نصب در قرائت مشهور نیز با معنای امر به نصب و نظر داشت نظام سیاسی و استمرار اهداف رسالت و آرمان های دولت تمدنی رسول خدا صلی الله علیه وآله تناسب داشته و گویای دریافت تمدنی موردنظر این پژوهش است به این بیان که: مطابق آنچه در آیه مباهله و نیز ماجرای برائت از مشرکان آمده است، علی بن ابی طالب علیه السلام نفس رسول خداست. ازاین رو «فَانْصَبْ» چه به معنای به زحمت افتادن باشد (زبیدی، 1414: 2 / 433؛ فراهیدی، 1409: 7 / 135) و چه به معنای نصب کردن باشد (همان و همان) با سیاق تمدنی آیه هماهنگ است، به این صورت که: الف) پس از فراغ، «خودت» به زحمت بیفت؛ ب) پس از فراغ «نفست» را منصوب کن، یا به امر نصب نفست قیام نما. به تعبیر دیگر با توجه به ای که در آیه مباهله علی بن ابی طالب علیه السلام «نفس» پیامبر دانسته شده است. (آل عمران / 61) از رسول خدا خواسته شده است که بعد از فراغت، علی بن ابی طالب که به مثابه وجود و نفس پیامبر است را به زحمت اندازد. چون رسالت و نبوت و تبلیغ دین و هدایت مردم و در بیان این پژوهش تمدن سازی سراسر زحمت و سختی کشیدن است، چنان که خود رسول صلی الله علیه وآله فرمود: «مَا أُوذِی نَبِی مِثْلَ مَا أُوذِیتُ؛ هیچ پیامبری به اندازه من اذیت نشد!» (مجلسی، 1410: ۳۹ / ۵۶) حقیقتی که با آیاتی چون: «لَعَلَّک بَاخِعٌ نَفْسَک أَلاَّ یکونُوا مُؤْمِنِینَ»، (شعرا / 3) «لَقَدْ جَاءَکمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکمْ عَزِیزٌ عَلَیهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیکمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ» (توبه / 128) و ده ها آیه دیگر قابل تأیید و تأکید است. چنان که پذیرش معنای دوم؛ یعنی انتصاب و نصب علی علیه السلام به جانشینی و امامت و ریاست دینی و دنیوی مردم نیز بسیار روشن است؛ به تعبیر برخی مفسران معنا چنین خواهد بود: آنگاه که از تبلیغ رسالت و تبلیغ جمیع احکام یا از حجه الوداع فراغت حاصل کردی پس کوشش کن و در خلافت علی علیه السلام خودت را خسته نما و به اعلان کردن بالابردن و معرفی کردن خلیفه و جانشین مبادرت کن؛ چراکه مطابق دیدگاه برخی از مفسران اصولاً ادامه آیات این سوره مربوط به حجه الوداع است و لذا، «اذا فرغت فانصب» یعنی چون فارغ شدی از حجه الوداع پس امیرمؤمنان علیه السلام را برای خلافت نصب و اعلان کن، تا آنکه بعد از تو هدایت جامعه و تبلیغ احکام نماید و در نتیجه سررشته هدایت از هم نگسلد و آن گاه به سوی پروردگار خود رغبت کن. (فرات کوفی، 1410: 573؛ حسینی طهرانی، 1416ق: 7 / 87 83)

صاحب بیان السعاده با استناد به احادیثی به نقل از امام صادق علیه السلام آورده است: ظاهر این اخبار این است که لفظ «انصب» با کسره صاد خوانده شده و استفاده این معنا از قرائت مشهور نیز ممکن است؛ زیرا معنای آیه چنین خواهد بود: آنگاه که از تبلیغ رسالت و تبلیغ جمیع احکام یا از حجه الوداع فراغت حاصل کردی پس کوشش کن و در خلافت علی علیه السلام خودت را خسته نما. در این صورت «انصب» به معنای «أعی» می شود یا به معنای خلیفه و جانشینت را بالا ببر و اعلان کن، یا به معنای خلیفه ات را بر آنان بلند کن، می باشد. (گنابادی، 1408: 4 / 262)

وی سپس با تأکید بر این تفسیر به طرح اشکال زمخشری ذیل این برداشت و روایات و پاسخ آن پرداخته نتیجه می گیرد: چون ظاهر آیه دلالت بر رحلت رسول خدا می کند و مناسب با مرگ آن حضرت، تعیین وصی و جانشین و نصب خلیفه برای مردم است، تا نظم و نظام مردم متلاشی نشود. (گنابادی، 1408: 4 / 263)

صفی علیشاه در تفسیرش (صفی علیشاه، 1378: 120) آورده است:

عارفان گویند اندر این مقام / چون که دادی کار صورت را نظام

ز این جهان و کار آن وارسته شو / مطلق از ممکن بحق پیوسته شو

عسکری فرموده در تفسیر خویش / که علی را نصب کن بر حفظ کیش 

منتقل شو پس بدار آخرت / اصل آن داند خدا بی معذرت

4. چنان که سخن عرفا در مناسبات میان سوره انشراح و سوره کوثر نیز که آیه: «فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ وَ إِلی رَبِّک فَارْغَبْ» را تمثل آیه: «فَصَلِّ لِرَبِّک وَ انْحَرْ» و آیه: «وَ رَفَعْنا لَک ذِکرَک» را تمثل آیه: «إِنَّ شانِئَک هُوَ الأَبْتَرُ» و آیه: «أَلَمْ نَشْرَحْ لَک صَدْرَک» را مظهری از مظاهر: «إِنَّا أَعْطَیناک الْکوْثَرَ» می دانند، (عبدالباقی مفتاح، 1425: 178 177) نیز در پیوند میان مسئله جانشینی اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه وآله و با انگاره تمدنی نسبت به کوثر کاملاً معنادار، معقول و قابل پذیرش است.

صاحب بحرالمعارف با عنایت به چنین برداشتی است که به نقل از تأویل الآیات آورده است: عن ابی عبدالله علیه السلام قال: قال سبحانه و تعالی: «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَک صَدْرَک» (بعلی)، وَ وَضَعْنا عَنْک وِزْرَک، الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَک... فَإِذا فَرَغْتَ (من نبوتک) فَانْصَبْ (علیا وصیا) وَ إِلی رَبِّک فَارْغَبْ (فی ذلک). از امام صادق علیه السلام روایت است که خدای سبحان فرمود: آیا تو را شرح صدر ندادیم (به سبب علی) و بار سنگین تو را از دوش تو برنداشتیم؟ همان باری که پشت تو را شکسته بود... پس هرگاه فارغ شدی (از کار نبوت) نصب کن (علی را به وصایت) و به سوی پروردگارت میل کن. (همدانی، 1378: 3 / 61)

5. این برداشت با دیدگاه شماری از مفسران که بخش نخست آیه 22 سوره زمر: «أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلإِسْلامِ فَهُوَ عَلَی نُورٍ مِنْ رَبِّهِ» را درباره علی بن ابی طالب علیه السلام و حمزه سیدالشهدا می دانند و بخش دوم را «فوَیلٌ لِلْقاسِیهِ قلُوبُهُمْ مِنْ ذِکرِ اللَّهِ أُولَئِک فِی ضَلالٍ مبِینٍ» را درباره ابولهب و فرزندش می دانند. (فیض کاشانی، 1376: 2 / 1084) و شماری دیگر که بخش اول را درباره علی ابن ابی طالب علیه السلام و حمزه دانسته و بخش دوم را درباره ابوجهل و فرزندانش (بحرانی، 1415: 4 / 707؛ استرآبادی، 1409: 504) نیز همخوانی و مطابقت دارد.

6. علی بن ابراهیم در تفسیر قمی، مصداق آشکار شرح صدر پیامبر صلی الله علیه وآله را قرار دادن علی بن ابی طالب علیه السلام بعنوان وصی و جانشین دانسته است. (قمی، 1412: 2 / 428)

7. برخی از مفسران آیات سوره انشراح به ویژه آیات پایانی آن: «فاذا فرغت فانصب و الی ربک فرغب» را، مربوط به سفر چهارم از اسفار اربعه معنوی رسولان و اولیای الهی دانسته اند (امین، بی تا: 15 / 181) مطابق آن چه در مباحث مربوط اثبات شده رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم با طی سه سفر مقدمی، مظهر و نماینده صفات الهی گردیده و صاحب ولایت الهی گردیده است، ازاین رو با توجه به آنچه به او اعطا شده است، به سفر چهارم؛ یعنی هدایت خلق و دستگیری از آنان اقدام کرده است و با توجه به اینکه امر هدایت خلق، مخصوص زمانی دون زمان دیگر نبوده و نیست و شان ولایت و سلطنت خدای تعالی نیز، تعدیل بردار نیست، به نظر می رسد به لحاظ عرفانی و با عنایت به رسالت سفر چهارم در اسفار اربعه عرفانی نیز بتوان گفت، انشراح صدر، وضع وزر و رفع ذکر که همه تا اواخر حیات رسول اکرم صلی الله علیه وآله محقق شده است، کار رسالت رسول اعظم صلی الله علیه وآله را به ولایت و امامت علی علیه السلام گره زده و از حضرتش می خواهد، وقتی از حجه الوداع فارغ شده امیرمؤمنان را به امامت امت نصب نمایند و درواقع فراغت از نبوت را به نصب امامت علی علیه السلام و فرزندانش استوار ساخته است و به شریفه «و من یشرح صدره للاسلام» که در بیان برخی دیگر از مفسران آمده بود مصداق عینی بخشیده است.

8. نکته نهایی ای که، با توجه برخی روایات که در منابع فریقین آماده است (رازی، 1420: 2 / 28؛ نیشابوری، 1416: 4 / 1162؛ طبرانی، 2010: 6 / 218؛ جصاص، 1408: 2 / 625؛ واحدی، 1383: 162؛ زمخشری، 1407: 1 / 147؛ حسکانی، 1380: 1 / 230؛ طبری، 1412: 4 / 288؛ اسکافی، 1402: 171) و چنان که سیاق آیات سوره انشراح این روایات را تأیید می کند، این سوره در مقام منت نهادن بر رسول اکرم صلی الله علیه وآله است و این منت نهادن به جهت واگذاری وزارت آن حضرت از سوی خداوند به علی بن ابی طالب علیه السلام بوده است چنان که این منت درباره حضرت موسی علیه السلام نیز با جانشینی حضرت هارون علیه السلام محقق شده است. منزلت هارونی امام علی علیه السلام در نظر رسول خاتم صلی الله علیه وآله، (ابن حنبل، 1414: ۱ / ۲۷۷؛ همو، 1414: ۳ / ۴۱۷؛ همو، 1414: 7 / 591 513؛ میرحامدحسین، ۱۳۶۶: ۲ / ۸8 ۸6؛ همو، ۱۳۶۶: 2 / 129 113؛ همو، ۱۳۶۶: 2 / ۲۰6 ۲۰4؛ همو، ۱۳۶۶: ۱۱ / ۶5 ۶2) از یک سو و تشبیه ولی خاتم حضرت مهدی# به حضرت موسی علیه السلام از جهت نجات دادن مظلومان و مستضعفان (قصص / 5) از سوی دیگر اولاً گویای ضرورت شرح صدر در جامعه و تمدن سازی به ویژه برای صاحب قدرت و مسئولیت در نظام سیاسی تمدن الهی است و ثانیاً نمایانگر حقیقت شرح صدر رسول خاتم صلی الله علیه وآله و پیامد مدنی و تمدنی آن است. براین اساس چنان که به ویژه اگر مدنی بودن سوره را بپذیریم، خداوند به وسیله ولایت علی علیه السلام و وزیر قرار دادن آن حضرت، سنگینی امر رسالت را سبک کرده و نام پیامبر صلی الله علیه وآله را به وسیله علی علیه السلام عالی، بلند و مرتفع نموده است و لذا سختی های دوره مکی را به آسانی های دوره مدنی و فداکاری های علی بن ابی طالب در حمایت از پیامبران و نبردهای آن حضرت، یادآوری و سپس به پیامبر دستور می دهد، بعد از فراغت از آخرین حج، علی علیه السلام را به خلافت منصوب کند و سپس برای دیدار خداوند آماده شود.

بررسی جنبه های سیاسی «شرح صدر» در سوره انشراح

نتیجه گیری کلی :

شرح صدر به عنوان اصطلاحی دینی که فصل مقوم تمام کوشش های تمدنی انبیاء می باشد، به رغم اینکه در حوزه های مختلف فردی و اجتماعی انعکاس دارد، بطوری که از اصول، بلکه نخستین اصل از اخلاق هدایت، رهبری، مدیریت و تبلیغ به شمار آمده است و نیز به رغم اینکه از مسائل علومی چند چون تفسیر، اخلاق و عرفان است، اما به هیچ رو نه در هیچ یک از دانش های فوق و نه در هیچ یک از حوزه ها و نظام های تمدنی مورد توجه قرار نگرفته است.

در رهیافت تمدنی که اوج آن در عرفان متبلور شده است، قلب انسان به وسیله وجود موهوب و حقانی الهی به گونه ای مهیا می شود که تمام هستی از حق تا خلق را در برمی گیرد، بدون آن که یکی حجاب و مانع دیگری گردد و این همان مصداق یا جلوه ای از گشایش وجودی است که مرتبه کامل آن برای خاتم رسولان الهی بوده است. بطورقطع با چنین رهیافتی است که توصیه های قرآن به پیامبران و به ویژه پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در خصوص صبر بر آزار مخالفان و حتی عفو مشرکان، کفار و دیگر دشمنان معنا می یابد.

در باب شرح صدر رسول خدا بطور خاص و معطوف به سوره انشراح نیز باید گفت: خداوند به وسیله ولایت حضرت علی علیه السلام و وزیر قراردادن آن حضرت، سنگینی امر رسالت را سبک کرده و نام پیامبر صلی الله علیه وآله را به وسیله علی علیه السلام عالی، بلند و مرتفع نموده است و به پیامبر دستور می دهد، بعد از فراغت از آخرین حج، بر اساس دستوری که در آیه مباهله برای دعوت از ابنا، انفس و نساء یافته است، «نفس خود» علی بن ابی طالب علیه السلام را به زحمت انداخته و او را به خلافت منصوب کند «فاذا فارغت فانصب». حقیقتی که به شهادت سیاق آیات سوره انشراح و تأیید صریح و ضمنی شماری مفسران شیعه و سنی بر تناسب بیشتر آیه در قرائت مشهورش با معنای امر به نصب تأکید داشت، گرچه چنان که گذشت این معنا با مفهوم خسته شدن در تفسیر مشهور نیز هماهنگ بود و منزلت هارونی امام علی علیه السلام در نظر رسول خاتم صلی الله علیه وآله، از یک سو و تشبیه ولی خاتم حضرت مهدی# به حضرت موسی علیه السلام به لحاظ نجات دادن مظلومان و مستضعفان از سوی دیگر، نمایانگر بعد دیگری از حقیقت شرح صدر خاص رسول خاتم صلی الله علیه وآله و پیامد مدنی و تمدنی آن به وسیله موعود ادیان و بقیه الله الاعظم که با گشایش و نظر لطف و مهر، جهان را پر از عدل و داد کرده و به قرب خداوند می رساند. با چنین رهیافتی است که رسول خدا به اطمینان از «اَلْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکمُ الْإِسْلامَ دیناً» به دیدار خداوند شتافته است «و الی ربک فارغب».

بررسی جنبه های سیاسی «شرح صدر» در سوره انشراح

منابع و مآخذ:

الف) کتاب ها:

✓ قرآن کریم.

✓ نهج البلاغه، گردآوری شریف رضی، تصحیح صبحی صالح، قم، دارالهجره.

✓ ابن ابی الحدید، عزالدین ابوحامد، 1419 ق، شرح نهج البلاغه، بیروت، دار إحیاء التراث العربی.

✓ ابن حنبل، احمد بن محمد، بی تا، المسند، بیروت، الدار الصادر.

✓ ابن طاووس، علی بن موسی، 1373، اقبال الاعمال، قم، بوستان کتاب.

✓ ابن فهد حلی، احمد بن محمد، 1407 ق، عده الداعی و نجاح الساعی، قم، دار الکتب الإسلامی.

✓ ابن منظور، محمد بن مکرم، 1414 ق، لسان العرب، بیروت، الدار الصادر.

✓ استرآبادی، سید شرف الدین، 1409 ق، تأویل الظاهره فی فضائل العتره الطاهره، قم، دفتر انتشارات اسلامی.

✓ اسکافی، محمد بن عبدالله، 1402 ق، اَلْمعیار و المُوازنه، تهران، نشر نی.

✓ امین اصفهانی، نصرت بیگم، بی تا، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، بی جا، بی نا.

✓ انوری، حسن، 1381، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن.

✓ بحرانی، سید هاشم، 1415 ق، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، بنیاد بعثت.

✓ بروجردی، سید حسین، 1416 ق، تفسیر الصراط المستقیم، قم، انصاریان.

✓ بیضاوی، عبدالله بن عمر، 1418 ق، انوار التنزیل و اسرار التأویل، بیروت، دار إحیاء التراث العربی.

✓ جصاص، احمد بن علی، 1408 ق، احکام القرآن، بیروت، دار الجیل.

✓ جعفری، محمدتقی، ۱۳۶۲، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، تهران، فرهنگ اسلامی.

✓ جوادی آملی، عبدالله، 1378، تفسیر تسنیم، قم، اسراء.

✓ جوادی آملی، عبدالله، 1383، صورت و سیرت انسان در قرآن، قم، اسراء.

✓ جوادی آملی، عبدالله، 1388، شمیم ولایت، قم، اسراء.

✓ جوادی آملی، عبدالله، 1389، امام مهدی# موجود موعود، قم، اسراء.

✓ حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، 1380، شواهد التنزیل، قم، دار الهدی.

✓ حسن زاده آملی، حسن، 1383، انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه، تهران، بی نا.

✓ حسینی طهرانی، سید محمدحسین، 1416 ق، معرفه الإمام، بیروت، دار المحجه البیضاء.

✓ حسینی همدانی، سید محمد، 1380، انوار درخشان، تهران، لطفی.

✓ خمینی، سید روح الله، 1378، آداب الصلوه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی+.

✓ خمینی، سید روح الله، 1381، امامت و انسان کامل، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی+.

✓ رازی، فخرالدین محمد بن عمر، 1420 ق، تفسیر کبیر، بیروت، دار احیاء التراث العربی.

✓ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، 1412 ق، معجم مفردات الفاظ القرآن، دمشق، دار القلم.

✓ رشیدرضا، محمد، 1426 ق، المنار، بیروت، دار الکتب العلمیه.

✓ زبیدی، مرتضی، 1414 ق، تاج العروس فی شرح القاموس، بیروت، دار الفکر.

✓ زمخشری، جارالله محمود بن عمر، 1407 ق، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الأقاویل فی وجوه التأویل، بیروت، دار الکتاب العربی.

✓ صفی علیشاه، محمدحسن بن محمدباقر، 1378، تفسیر صفی، تهران، منوچهری.

✓ طالقانی، سید محمود، 1362، پرتوی از قرآن، تهران، شرکت سهامی انتشار.

✓ طباطبایی، سید محمدحسین، 1365، المیزان فی تفسیر القرآن، تهران، دار الکتب الاسلامیه.

✓ طبرانی، سلمان بن احمد، 2010م، المعجم الوسیط، قاهره، دار الحرمین.

✓ طبرسی، فضل بن حسن، 1408 ق، مجمع البیان لعلوم القرآن، بیروت، دار المعرفه.

✓ طبرسی، فضل بن حسن، 1428 ق، جوامع الجامع، قم، دفتر انتشارات اسلامی.

✓ طبری، محمد بن جریر، 1412 ق، جامع البیان فی تأویل القرآن، بیروت، دار المعرفه.

✓ طریحی، فخرالدین، 1385، مجمع البحرین، تهران، کتابفروشی مرتضوی.

✓ فرغانی، سیف الدین محمد، 1392، دیوان، تصحیح ذبیح الله صفا، تهران، فردوسی.

✓ فیض کاشانی، محمدمحسن، 1376، الأصفی فی تفسیر القرآن، قم، مکتب الإعلام الإسلامی.

✓ قرشی بنابی، علی اکبر، 1377، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت.

✓ قمی، عباس، 1379، مفاتیح الجنان، تهران، برهان.

✓ قمی، علی بن ابراهیم، 1412 ق، تفسیر قمی، بیروت، مؤسسه الأعلمی.

✓ کاشانی، فتح الله، 1363، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، تهران، اسلامیه.

✓ کلینی، محمد بن یعقوب، 1407 ق، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیه.

✓ کوفی، فرات، 1410 ق، تفسیر فرات کوفی، تهران، بی جا.

✓ گنابادی سلطان، محمد، 1408 ق، تفسیر بیان السعاده فی مقامات العباده، بیروت، مؤسسه الأعلمی.

✓ گیلانی، عبدالرزاق، 1366، شرح مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه، تهران، صدوق.

✓ مجلسی، محمدباقر، 1410 ق، بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار(ع)، بیروت، دار احیاء الکتب الإسلامیه.

✓ مصطفوی، حسن، 1380، تفسیر روشن، تهران، مرکز نشر کتاب.

✓ مفتاح، عبدالباقی، 1425 ق، المفاتیح الوجودیه لکتاب فصوص الحکم، بیروت، دار البراق.

✓ مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، 1379، الأمثل فی تفسیر کتاب الله المنزل، قم، مدرسه الإمام علی بن ابی طالب علیه السلام.

✓ میبدی، رشید الدین ابوالفضل، 1371، کشف الأسرار و عده الأبرار، تهران، امیرکبیر.

✓ میرحامد حسین، ۱۳۶۶، عبقات الأنوار فی إثبات إمامه الأئمه الأطهار، اصفهان، کتابخانه امیرالمؤمنین علیه السلام.

✓ نوری، میرزاحسین، ۱۴۰۸، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل البیت(ع) لإحیاء التراث.

✓ نیشابوری، حسن بن محمد، 1416 ق، غرائب القرآن، بیروت، دار الکتب العلمیه.

✓ هاشمی رفسنجانی، اکبر، 1389، فرهنگ قرآن، قم، بوستان کتاب.

✓ همدانی، عبدالصمد، 1378، بحر المعارف، تهران، حکمت.

✓ واحدی، علی بن احمد، 1383، اسباب النزول، تهران، نشر نی.

بررسی جنبه های سیاسی «شرح صدر» در سوره انشراح

ب) مقاله ها:

✓ اسماعیلی زاده، عباس و فاطمه زهرا آل ابراهیم، ١٣٩٦، «ارزیابی ارتباط آیه هفتم سوره انشراح با نصب امام علی علیه السلام»، رهیافت هایی در علوم قرآن و حدیث، ش ٩٩، ص 30 9، مشهد، دانشگاه فردوسی.

✓ اسماعیلی زاده، عباس و فتحیه فتاحی زاده و فاطمه زهرا آل ابراهیم، 1398، «تفسیر آیه هفتم سوره انشراح (با محوریت سیاق)»، رهیافت هایی در علوم قرآن و حدیث، ش 102، ص 48 29، مشهد، دانشگاه فردوسی.

✓ عرفان، امیرمحسن و علی بیات، 1393، «آموزه أمت اسلامی در قرآن و بازاندیشی در قالب های فرهنگی و تمدنی آن»، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، ش 15، ص 30 7، قم، دانشگاه معارف اسلامی.

✓ فرزندوحی، جمال و ملیحه قاسمی نژاد، 1391، «شرح صدر در قرآن»، پژوهش نامه معارف قرآنی، تهران، دانشگاه علامه طباطبایی، ش 8، ص 132 107، تهران، دانشگاه علامه طباطبایی.

بررسی جنبه های سیاسی «شرح صدر» در سوره انشراح

ج) رساله و پایان نامه ها:

✓ روحانی، سید سعید، 1398، مبانی نظری تمدن اسلامی از منظر قرآن کریم، رساله دکتری، تهران، دانشگاه علامه طباطبایی.

✓ عرفان، امیرمحسن، 1395، آموزه امت در قرآن کریم و تبیین قابلیت های فرهنگی و تمدنی آن، رساله دکتری، قم، دانشگاه معارف اسلامی.

موضوع مقالات

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا