رفتن به محتوای اصلی
روتیتر
محسن پورمحمد

مسیح علیه السلام در عهد عتیق/بخش سوم

تاریخ انتشار:
صلیب

مسیح، هم خدا و هم انسان!

مسیحیان ماشیح مورد انتظار یهود را همان حضرت عیسی مسیح علیه السلام ، فرزند مریم عذرا علیهماالسلام می دانند. در گفت وگوی بین حضرت عیسی علیه السلام و زن سامری، در انجیل یوحنا چنین آمده است: «زن بدو گفت: می دانم که مسیح یعنی کرستُس می آید. پس هنگامی که او آید از همه چیز به ما خبر خواهد داد. عیسی بدو گفت: من که با تو سخن می گویم: همانم.»(46)
اما علاوه بر این، مسیحیان به الوهیت حضرت عیسی علیه السلام اعتقاد دارند. عنوان کتاب مقدس آن ها چنین است: «کتاب عهد جدید یعنی انجیل مقدس خداوند و نجات دهنده ما عیسی مسیح». کتاب هایی نیز تحت این عنوان «خداوند ما، عیسی مسیح» نوشته اند.(47) ریشه یابی تاریخی این مسأله موضوع دیگری است که باید در فرصت مقتضی بدان پرداخت، اما آنچه در این جا قابل ذکر است این که اولین بار پولس رسول این نظریه را مطرح و سپس بر آن تأکید کرد. او یک یهودی متعصّب بود که مسیحیان را شکنجه می داد. لوقا در کتاب اعمال رسولان، از کتاب های عهد جدید، چنین می نویسد: «اما سولس کلیسا را معذّب می ساخت و خانه به خانه گشته مردان و زنان را برکشیده به زندان می افکند.»(48) در میان راهی که می رفت تا اهل طریقت، خواه مرد و خواه زن، را بیابد و بر آن ها بند نهاده به اورشلیم بیاورد، مدعی شد که عیسی مسیح علیه السلام را در هیئت نوری دیده است و پس از آن نه تنها ایمان آورد، بلکه برای او مقام الوهیت قایل شد.(49)
پولس را دومین مؤسس مسیحیت لقب داده اند.(50) اهمیت او بدان جهت است که وی «اصول لاهوت و مبادی الوهی تئولوژیک خاصی به وجود آورد که آثار روحانی مبادی عیسی را در ضمیر و روح پیروان او ثابت و مستقر ساخت و همین اصول سبب شد که نصرانیت عالمگیر شود و در ممالک جهان انتشار یابد.»(51) نظریه الوهیت حضرت عیسی علیه السلام بعدها مورد توجه و عنایت ارباب کلیسا واقع شد و در سال 325 م. در شورای نیقیه به طور رسمی، پذیرفته شد.(52) امروزه مسیحیت به شکل تجزیه ناپذیر و لاینفکی معتقد است که حضرت عیسی علیه السلام هم خدا و هم انسان است.(53)
پولس علاوه بر الوهیت حضرت عیسی علیه السلام این نظریه را مطرح کرد که حضرت عیسی علیه السلام همان مسیح، منجی و پادشاه موعود یهودیان است، آمده تا ملکوت الهی را در زمین برقرار سازد و بین اخیار و اشرار داوری نماید.(54) این نظریه هم عرض نظریه الوهیت حضرت مسیح علیه السلام مورد توجه مسیحیان قرار گرفت، تا آن جا که مدعی شدند «مخصوصا قصد عمده و کلی انبیا اخبار از آمدن مسیح و خلاصی عالم بوده است.»(55) بنابراین، پیشگویی های عهد عتیق از سفر پیدایش تا مکاشفه ها را در مورد ظهور منجی اسرائیل درست می دانند و معتقدند که «نبوّت های متعددی در مورد تولد، زندگی، مرگ و قیام بعد از مرگ مسیح وجود دارد که در عهد جدید تحقق یافته است».(56)
مسیحیان این پیشگویی ها را دلیل بر الوهیت و مافوق طبیعی بودن حضرت عیسی علیه السلام نیز می دانند: «چنین نبوّتی به خودی خود، یک معجزه است و بر شخصیتی مافوق طبیعی شهادت می دهد؛ شخصیتی که ادعاهای او ما را به پرستش و اطاعت از او فرا می خواند.»(57)
مسیحیت معتقد است که هم در مورد «انسانیت» و هم در مورد «الوهیت» حضرت عیسی علیه السلام شواهد کافی و وافی در عهد عتیق وجود دارد. بنابراین، می گویند: «مسیح موعود وقتی بیاید در یک شخصیت واحد، هم خدا و هم انسان خواهد بود.»(58)
از سفر پیدایش (3:15)، که در آن حضرت مسیح علیه السلام به عنوان ذرّیه زن معرفی شده تا پیش گویی های انبیای متأخر عهد عتیق، در همه جا، به انسان بودن حضرت مسیح علیه السلام اذعان گردیده است. شهادت مربوط به تبار او، پیوندش با اسرائیل، تولد پیشگویی شده اش در بیت اللحم و برخورداریش از عنوان «پسر انسان»، در مورد این که حضرت عیسی علیه السلام انسان بوده است جای هیچ تردیدی باقی نمی گذارد. مسیحیان از این مطلب به مکاشفه انسانی حضرت عیسی علیه السلام تعبیر می کنند. انتظار همگانی یهود هم بر این بود که رهاننده موعود باید یک انسان باشد که از این مادر یهودی، زاده شده است.(59)
اما جنبه الوهیت حضرت مسیح علیه السلام مورد اختلاف است؛ اولاً، بین مسیحیان و یهودیان و ثانیا، بین خود مسیحیان.(60) اثبات کنندگان الوهیت حضرت عیسی علیه السلام به آیاتی از عهد عتیق استناد می کنند که خود اذعان دارند «زبان و طرز بیان نبوّت های مسیحیایی غالبا مبهم می باشد.(61) در این جا به مواردی از آن ها، که مهم ترند، اشاره می گردد:
1 «خداوند به شما آیتی خواهد داد؛ اینک با کره حامله شده پسری خواهد زایید و نام او را عمّانوئیل خواهید خواند.»(62)
2 «یهوه، خدایت، نبی ای را از میان تو، از برادرانت، مثل من برای تو مبعوث خواهد گردانید. او را بشنوید.» و «نبی ای را برای ایشان از میان برادران ایشان مثل تو مبعوث خواهم کرد و کلام خود را به دهانش خواهم گذاشت و هر آنچه به او امر فرمایم به ایشان خواهد گفت.»(63)
3 «اینک رسول خود را خواهم فرستاد و او طریق را پیش روی من مهیّا خواهد ساخت و خداوندی که شما طالب او می باشید ناگهان به هیکل خود خواهد آمد؛ یعنی آن رسول عهدی که شما از او مسرور می باشید او می آید. قول یهوه، صبایوت، این است.»(64)
4 «با برگزیده خود عهد بسته ام برای بنده خویش، داود، قسم خورده ام که ذریّت تو را پایدار خواهم ساخت تا ابد الآباد و تخت تو را نسلاً بعد نسل بنا خواهم نمود.»(65)
5 «یهوه به خداوند من گفت: بر دست راست من بنشین تا دشمنانت را پای انداز تو سازم.»(66)
6 «متبارک باد او که به نام خداوند می آید.»(67)
7 «نهالی از تنه یسی ء بیرون آمده، شاخه از ریشه هایش خواهد شکفت و روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت.»(68)
8 «روح خداوند، یهوه، بر من است؛ زیرا خداوند مرا مسح کرده است تا مسکینان را بشارت دهم و مرا فرستاده تا شکسته دلان را التیام بخشم و اسیران را به رستگاری و محبوسان را ندا کنم ... و جمیع ماتمیان را تسلّی بخشم.»(69)
9 «خداوند می گوید که نجات دهنده برای صهیون و برای آنان که در یعقوب از معصیت بازگشت نمایند، خواهد آمد.»(70)
10 «زیرا که برای ما ولدی زاییده و پسری به ما بخشیده شد و سلطنت بر دوش او خواهد بود و اسم او عجیب و مشیر و خدای قدیر و پدر سرمدی و سرور سلامتی خوانده خواهد شد.»(71)
11 «و در آن روز خواهند گفت: اینک این خدای ماست که منتظر او بوده ایم و ما را نجات خواهد داد. این خداوند است که منتظر او بوده ایم. پس از نجات او مسرور و شادمان خواهیم شد.»(72)
12 «دست های سست را قوی سازید و زانوهای لرزنده را محکم گردانید، به دل های خائف بگویید: قوی شوید و مترسید، اینک خدای شما با انتقام می آید، او با عقوبت الهی می آید و شما را نجات خواهد داد. آنگاه چشمان کوران باز خواهد شد و گوش های کران مفتوح خواهد گردید، آن گاه لنگان مثل غزال جست و خیز خواهند نمود و زبان گنگ خواهد سرایید؛ زیرا که آب ها در بیابان و نهرها در صحرا خواهد جوشید.»(73)
13 «در ایام وی، یهودا نجات خواهد یافت و اسرائیل با امنیت ساکن خواهد شد و اسمی که به آن نامیده می شود این است: یهوه صدقینو (یهوه عدالت ما).(74)
14 «و بر من که نیزه زده اند خواهند گریست و برای من مثل نوحه گری برای پسر یگانه خود نوحه گری خواهند نمود.»(75) «و آنانی که او را نیزه زده اند و تمامی امت های جهان برای وی خواهند نالید.»(76)

بررسی آیات مزبور

در مورد شماره (1) باید گفت که علمای مسیحی خواسته اند از خلقت خارق العاده حضرت عیسی علیه السلام نتیجه بگیرند که وی موجودی فوق بشری است، در حالی که این مطلب بر الوهیت حضرت عیسی علیه السلام دلالت ندارد؛ زیرا خلقت خارق العاده یک موجود دلیل بر الوهیت او نیست. علاوه بر آن، خلقت خارق العاده منحصر به حضرت عیسی علیه السلام نیست. حضرت آدم علیه السلام نیز خلقتی خارق العاده داشته، ولی کسی برای او الوهیت قایل نشده است.
در آیات شماره (2) و (3) بشارت داده شده است که پیامبری خواهد آمد. مسیحیان این بشارت را تولد حضرت عیسی علیه السلام می دانند. در این آیات، تصریح شده است که شخص موعود «نبی» یا «رسول» خواهد بود و بر همین اساس، یهودیان منتظر یک شخص «انسانی» موعود بودند. چنان که قبلاً هم گذشت، تلمود در هیچ جا اشاره نمی کند که شخص موعود موجودی فوق بشری خواهد بود. بنابراین، آیات مزبور نیز بر الوهیت حضرت عیسی علیه السلام دلالت ندارند و در نهایت، تنها نبوّت ایشان را اثبات می کنند.
آیه (4) نیز نمی تواند مستمسک خوبی بر الوهیت حضرت عیسی علیه السلام باشد؛ زیرا در آن آمده است که «خداوند ذرّیه داود را پایدار خواهد ساخت» و این، مطلب خاصی را اثبات نمی کند.
آیه (5) در بردارنده عبارت «به خداوند من» و در آیه (6) عبارت «به نام خداوند» و در آیه (7) عبارت «روح خداوند بر او قرار گرفت» ممکن است دستاویز لرزانی برای اثبات الوهیت حضرت عیسی علیه السلام باشد.
هر چند ممکن است تصور شود که عبارت های «اسم او عجیب و مشیر و خدای قدیر و پدر سرمدی» در آیه (10) و عبارت «این خداوند ماست» در شماره (11) و عبارت «اینک خدای شما با انتقام می آید» در شماره (12) و عبارت «یهوه عدالت ما» در شماره (13) دلالتی بر الوهیت حضرت عیسی علیه السلام دارند، اما باید توجه داشت که استعمال واژه «خدا» در دین مبین اسلام اهمیت و محدودیتی دارد که در ادیان دیگر یافت نمی شود. در عهد عتیق درباره دعوت حضرت موسی علیه السلام از فرعون چنین آمده است: «و خداوند به موسی گفت: ببین تو را بر فرعون خدا ساخته ام و برادرت، هارون، نبی تو خواهد بود.»(77) در این جا، کلمه «خدا» بر حضرت موسی علیه السلام اطلاق شده و هیچ کس به الوهیت او قایل نشده است. استعمال کلمه «کدخدا» و «ناخدا» به معنای «خدای ناو» و «خداوندگار» در زبان فارسی نیز از این قبیل است.
عهد عتیق به زبان عبری است. کلمه «خدای قدیر» در فراز «اسم او عجیب و مشیر و خدای قدیر»، در واقع، ترجمه واژه عبری eza «ایل» به معنای «قدیر و توانا» است که در مورد حضرت جبرئیل هم استعمال می شده است. این کلمه هم برای خالق و هم برای مخلوق استعمال گردیده است؛ مانند سفر خروج (7:1) که بحث آن گذشت. کلمه ای که در زبان عبری فقط در مورد «خدا» استعمال می شده و در مورد مخلوقات به کار نمی رفته کلمه heza «الوه» است. کلمات دیگری نظیر «خداوند»، معادل «رَب» در زبان عربی، Lord در زبان انگلیسی و «پروردگار» در زبان فارسی در مورد خالق و مخلوق هر دو، استعمال می شود. در قرآن کریم نیز کلمه «رَب» هم برای خالق و هم برای مخلوق استعمال شده است. حضرت یوسف علیه السلام کلمه «رَب» را در مورد پادشاه مصر به کار برده است: «یَا صَاحِبَیِ السِّجن اَمَّا احَدُکُما فیسقی رَبَّهُ خمرا...» (یوسف: 41)، «قال للذی ظنَّ انَّهُ ناج منهما اذکُرنی عِندَ ربِّک فاَنساهُ الشَّیطان ذکر ربِّه» (یوسف: 42)، «قال ارْجِع الی ربِّکَ ...» (یوسف: 50) بنابراین، کلمه «رَب» در قرآن کریم بارها برای غیرخدا استعمال شده است و کسی الوهیت را از آن استنباط نمی کند.
به علاوه در عهد جدید یونانی نیز برای خدا از واژه «وثیوس» استفاده می شود که به معنای خدای ازلی، خالق زنده کننده و مولای توانا است این کلمه به خدای ابراهیم، اسحاق، یعقوب، موسی و پیامبران دیگر اشاره می کند. عهد جدید هرگز عیسی و روح القدوس را «هوثیوس» نخوانده است.(78)
عبارت آیه (3) «خداوند ناگهان به هیکل خود خواهد آمد»، کلمه «هیکل» یعنی معبد و منظور از آن بیت المقدس است. کلمه خداوند نیز چنان که بیان شد، هم بر خالق و هم بر مخلوق اطلاق می شود. بنابراین، معنای عبارت چنین است: «پیامبر موعود به معبد خود خواهد آمد.» همان گونه که ملاحظه می شود، هیچ کدام از این موارد بر الوهیت حضرت عیسی علیه السلام دلالت ندارد.

عیسی مسیح علیه السلام ، پسر انسان و پیامبر الهی

آنچه قابل تأمل توجه است این که حضرت عیسی مسیح علیه السلام خود را «پسر انسان» خطاب کرده است. در اناجیل کنونی، 83 مرتبه کلمه «پسر انسان» به عنوان لقبی برای حضرت مسیح علیه السلام استعمال شده است. گویا آن حضرت بر این لقب اصرار داشته اند تا امتی به گمراهی دچار نشوند. با وجود این، مسیحیان کنونی این لقب را به فراموشی سپرده اند و حضرت عیسی علیه السلام را مساوی و متحد با خدا دانسته و به شکل لاینفکی، قایل به یگانگی او با خدا هستند،(79) در حالی که بر اساس اناجیل موجود، حضرت عیسی علیه السلام خدا را عبادت می نموده و به درگاه او دعا می کرده است،(80) خود آن حضرت هم فرموده است که «خداوند از او بزرگ تر است.»(81) آیا باید سخنان حضرت عیسی علیه السلام را پذیرفت یا سخنان ارباب کلیسا را؟!

 

منبع: فصلنامه معرفت، شماره ۲۳ , پور محمد، محسن
----------------------------------------------------------
پی نوشت:
46 یوحنا، 4:25 و 26
47 ر. ک. به: John Walwoord, Our lord Jesus Christ
48 اعمال رسولان، 8:3
49 اعمال رسولان، 9:1 6 و باب های بعدی
50 جان بی. ناس، تاریخ جامع ادیان ص 613
51 جان بی. ناس، همان، ص 614 / شلبی، مقارنة الادیان، ج 2، ص 102 و 103
52 جان ناس، همان، ص 635
53 ر. ک. به: Cotechism of The Catholic Church, p. 118؛ این کتاب نزد مسیحیان همانند رساله عملیه نزد مسلمانان است.
54 جان ناس، همان، ص 874
55 هاکس، قاموس کتاب مقدس، ص 874
56 جان والوورد، خداوند ما، عیسی مسیح، ص 58
57 جان والوورد، همان، ص 58
58 جان والوورد، همان، ص 64 / همچنین ر. ک. به:
Robert Cummings Neville, A Theology primer, p 143 (Incarnation And The Two Natures of Chirst)
59 جان والوورد، همان، ص 64
60 ر. ک. به: Emety H. Bancrof, Chrisian Theobgy, p. 97 / همچنین ر. ک. به: ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 3، ص 708
61 جان والوورد، همان، ص 64
62 اشعیاء، 7:14
63 تثنیه، 18:15، 18
64 ملاکی، 3:1
65 الی 66 مزامیر، 89:3 و 4؛ 110:1؛ 118:26
67 الی 73 اشعیاء، 11:1 و 2؛ 61:1 و 2؛ 59:20؛ 9:6؛ 25:9؛ 35:3 و 6
74 ارمیاء، 23:5 6
75 زکریا، 12:10
76 مکاشفه، 1:7
77 خرد، ج 7:1
78 الاب توماس میشال الیسوعی، المدخل الی العقیدة المسیحیه، ص 63، بیروت 1992
79 متأسفانه حتی برخی از الهیون مسیحی در کتاب خود آورده اند که حضرت عیسی7 خودش خبر نداشت که خداست. ر. ک. به:
Thomamas, V. Morrise, The Logic of God Incarnate, (Newyork: Cornell, University Press, 1986) P. 99-104.
80 مرقس، 14:32
81 یوحنا، 14:28.

موضوع مقالات

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا