شعر بچه شیر جمل - علی اکبر لطیفیان / ویژه شب پنجم ماه محرم

تخمین زمان مطالعه: 2 دقیقه
شعر بچه شیر جمل
چند قطعه شعر با موضوع بچه شیر جمل از علی اکبر لطیفیان - ویژه روز پنجم محرم الحرام

شعر بچه شیر جمل - علی اکبر لطیفیان / ویژه شب پنجم ماه محرم

به مناسبت فرا رسیدن ایام ماه محرم الحرام، قطعه شعری تحت عنوان «بچه شیر جمل» از استاد علی اکبر لطیفیان خدمت محبان آل الله علیها السلام تقدیم می گردد.

شعر بچه شیر جمل - علی اکبر لطیفیان / ویژه شب پنجم ماه محرم

شعر «بچه شیر جمل» / علی اکبر لطیفیان

گرچه قدم کوچک است و بار ندارد
بیشتر از یازده بهار ندارد
عشق تو با سن و سال کار ندارد
سر کشی عشق من مهار ندارد
هرکه شد از عشق مست عبد حسین است
هرکسی عبدلله است عبد حسین است

شعر بچه شیر جمل - علی اکبر لطیفیان / ویژه شب پنجم ماه محرم
من که پسر خوانده ی سرای عمویم
ماحصل زحمت دعای عمویم
دست چه باشد کنم فدای عمویم
دار و ندارم همه برای عموم
در سر ما فرق، بین دست و جگر نیست
مرد خدا نیست آنکه مرد خطر نیست

شعر بچه شیر جمل - علی اکبر لطیفیان / ویژه شب پنجم ماه محرم
حضرت عزوجل که ترس ندارد
کوه وقار از کوتل که ترس ندارد
طفل حسن از جدل که ترس ندارد
بچه ی شیر جمل که ترس ندارد
وای اگر نیزه ای به دست بگیرم
زیر و زبر میکنم به عشق امیرم

شعر بچه شیر جمل - علی اکبر لطیفیان / ویژه شب پنجم ماه محرم
از سر شوق است اگر که بی کفنم من
مرد بی دفاع عمو حسین منم من
طفل حسن زاده نه خودم حسنم من
عمه مهیای جنگ تن به تنم من
یک تنه پس میزنم به لشکر کوفه
عمه سپاهت منم برابر کوفه

شعر بچه شیر جمل - علی اکبر لطیفیان / ویژه شب پنجم ماه محرم
حال که در خیمه های او پسری نیست
از علی اکبرش دگر خبری نیست
ماندن من در حرم چنان هنری نیست
دست ضعیفم که هست اگر سپری نیست
دست من از جنس دست مادر آقاست
ارث قدیمی ما ز کوچه ی زهراست

شعر بچه شیر جمل - علی اکبر لطیفیان / ویژه شب پنجم ماه محرم
جان که نباشد حرم چه فایده دارد
بعد عمو پیکرم چه فایده دارد
از همه کوچکترم چه فایده دارد
حبس شدن در حرم چه فایده دارد
عمه یسار و یمین چقدر شلوغ است
دور عمو را ببین چقدر شلوغ است

شعر بچه شیر جمل - علی اکبر لطیفیان / ویژه شب پنجم ماه محرم
زانوی من خم شد آن سوار که افتاد
از روی مرکب بی اختیار که افتاد
با طرف راست یک کنار که افتاد
بر روی شمشیر و سنگ و خار که افتاد
عمه ببین نیزه را به مشت گرفتند
موی عموی مرا ز پشت گرفتند

شعر بچه شیر جمل - علی اکبر لطیفیان / ویژه شب پنجم ماه محرم
عمه بس است این همه تپیده شدن ها
ضربه ی شمشیر ها شنیده شدن ها
زیر لگدهای چکمه دیده شدن ها
این طرف و آنطرف کشیده شدن ها
دیر شد عمه بیا و مرا رها کن
عمه برو در میان خیمه دعا کن

شعر بچه شیر جمل - علی اکبر لطیفیان / ویژه شب پنجم ماه محرم
آمد و آن تیرهای جدا شده را دید
روی تنش زخمهای وا شده را دید
دور سرش چند مرد پا شده را دید
در بدنش نیزه های تا شده را دید
یابن خبیثه چرا به سینه نشستی
روی حسینیه ی مدینه نشستی

شعر بچه شیر جمل - علی اکبر لطیفیان / ویژه شب پنجم ماه محرم

جهت مطالعه بیشتر در مورد ماه محرم، «ویژه نامه خون خدا (امام حسین علیه السلام)» را مشاهده نمایید.

Share