زندگی حر بن یزید ریاحی نقطه عطف برای شروع زندگی سعادت بخش
زندگی حر بن یزید ریاحی نقطه عطف برای شروع زندگی سعادت بخش
حکایت و ماجرای عاشورا از زاویه های مختلفی قابل مطالعه و بررسی است. از جمله مسائل و موارد درس آموز کربلا حکایت افرادی است، که در مسیر کاروان عاشورا متحول شده اند و تصمیم جدی در بازگشت و اصلاح خود گرفته اند. در این نوشتار تلاش برآنیم از داستان و حکایت زندگی حر بن یزید ریاحی که نقطه ی عطفی برای شروع یک زندگی نو و سعادت بخش است، مطالبی خدمت عاشقان و دلشیفتگان اهل بیت علیهم السلام ارائه نماییم. با ضیاء الصالحین همراه باشید.
زندگی حر بن یزید ریاحی نقطه ی عطف برای شروع زندگی سعادت بخش
«حُرّ بْن یَزید ریاحی» از جمله معروف ترین فرماندهان و جنگجویان شهر کوفه بود.[ر.ک: طبری، جلد۵، صفحه۳۹۲، ۴۲۷؛ ابن کثیر، جلد۸، صفحه۱۹۵] مهمترین ماجرای زندگی او از یک مأموریت آغاز می شود، مأموریتی که زندگی «حُر» را متحول ساخت، داستان از زمانی شروع می شود که او از ناحیه «عبیدالله بن زیاد» مأموریت می یابد که با سپاهی چند هزار نفری به مقابله با یک حرکت اصلاحی برخیزد، حرکت و خیزشی که بنیان گذار آن یک چهره ی سرشناس اسلامی بود، او مأموریت یافته بود که مانع حرکت کاروان کربلا شود کاروانی شود که رهبر و سپهسالار آن فرزندان رسول خدا بود.
اولین تیری که امام حسین علیه السلام بر قلب حُر زد
حُر و لشکر چند هزار نفری او در 27 ذیحجه در منزل «ذو حُسم» با ابا عبد الله علیه السلام مواجه می شود، امام حسین علیه السلام نه تنها آب را بر روی سپاه خسته و تشنه حُر نمی بندد بلکه لشکر تشنه و حتی اسب های خسته ی آنها را نیز سیراب می کند. این حرکت و رفتارالهی امام حسین علیه السلام همچون تیری التیام بخش به قلب «حُر» می نشیند، همین رفتار الهی امام حسین علیه السلام موجب می شود که حُر در طی مدتی که پا به پای کاروان امام حسین علیه السلام حرکت میکرد، مدام شیفته رفتار و اخلاقیات امام حسین علیه السلام شود تا جایی که در مکانی همراه با سپاهش پس از اذن امام علیه السلام پشت سر ایشان و سایر کاروانیان نماز می خواند.[کوفی، ابن اعثم، الفتوح، جلد5، صفحه79]
گناه بزرگ حر
شاید هیچ گاه عرق شرمساری «حُر» حتی تا روز قیامت پاک نشود؛ چرا که او در کارنامه زندگی خود گناهی بزرگ را تجربه کرده است، گناهی که موجب شد، فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم بدون هیچ جرم و جنایتی خون پاکش بر زمین کربلا ریخته شود. گناهِ بزرگ حُر این بود که مانع بازگشت کاروان حسینی به مدینه شد. وقتی امام حسین علیه السلام دستور انصراف و بازگشت به سوی مدینه را صادر می کند، حُر مانع می شود منابع تاریخی گفتگوی بین امام حسین علیه السلام و حر را این چنین بازگو کرده اند:
«اى گروه مردم همانا اگر شما از خدا بترسید و حق را براى اهل آن بشناسید بیشتر باعث خوشنودى خداوند از شما می شود، ما خاندان محمد صلی الله و علیه و آله وسلم هستیم و سزاوارتر بفرمانروائى بر شمائیم، از اینان که ادعاى چیزى کنند که براى ایشان نیست، و به زور و ستم در میان شما رفتار کنند، و اگر فرمانروائى ما را خوش ندارید و می خواهید در باره حق ما نادان بمانید، و اندیشه شما اکنون جز آن است که در نامه ها به من نوشتید، ... هم اکنون از نزد شما بازگردم؟» ولی حر در جواب گفت: «وَ قَدْ أُمِرْنَا إِذَا نَحْنُ لَقِینَاک أَلَّا نُفَارِقَک حَتَّى نُقْدِمَک الْکوفَةَ عَلَى عُبَیْدِ اللَّهِ؛ ما تنها دستور داریم که چون تو را دیدار کردیم از تو جدا نشویم تا تو را در کوفه بر عبید اللَّه در آوریم،»[الإرشاد للمفید، ترجمه رسولى محلاتى، جلد2، صفحه81]
بازگشت و توبه یک فرمانده
وقتی کاروان خسته و تشنه حسینی به سرزمین، نینوا، یا درست تر بگویم کربلا رسید، سپاه تا دندان مصلح «عمربن سعد» نیز خود را به کربلا رساند، امام حسین علیه السلام خطبه هایی را ایراد فرمودند، که شاید موجب تنبه و بیداری دشمن شود. در میان آن سپاه جهنمی، آهسته آهسته «حُر» از خواب غفلت بیدار می شود او در می یابد که به مصاف با «خورشید تابان» آمده است، آتش محبت و دوستی امام حسین علیه السلام آهسته آهسته بر قلب «حُر» تابیدن می گیرد به طوری که «قلب» یخ زده حُر به لرزده در می آید.«فَمَضَى الْحُرُّ وَ وَقَفَ مَوْقِفاً مِنْ أَصْحَابِهِ وَ أَخَذَهُ مِثْلُ الْأَفْکلِ وَ هِیَ الرِّعْدَة؛ حرّ از عمر سعد گذشت، در جایى کنار سربازان ایستاد، به طورى که لرزه بر اندامش افتاده بود.»[غم نامه کربلا، ترجمه اللهوف على قتلى الطفوف، صفحه127]
حُر مخیر میان بهشت و دوزخ
وقتی حُر متوجه حقانیت پسر رسول خدا می شود و از خواب غفلت و بی خبری بیدار می شود، می گوید: «إِنِّی وَ اللَّهِ أُخَیِّرُ نَفْسِی بَیْنَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ فَوَ اللَّهِ لَا أَخْتَارُ عَلَى الْجَنَّةِ شَیْئاً وَ لَوْ قُطِّعْتُ وَ حُرِّقْتُ؛ امروز بخدا قسم خود را مخیر میان بهشت و دوزخ مى یابم و به خدا سوگند اگر تیکه تیکه و سوخته شوم هیچ مقام و موقعیتى را بر بهشت بر نمى گزینم.»
آری حُر تصمیم به بازگشت و اصلاح کار خود کرده بود از این رو با حالتی شرمسار و نادم خود را به امام حسین علیه السلام رسانید و عرضه داشت خدا مرا فداى تو گرداند من همان درمانده هستم که تو را از بازگشت به وطنت جلوگیرى کردم و در راه همه جا قدم به قدم با تو آمدم و نگذاردم از راه منحرف شوى و تو را در این مکان وحشتناک و خونخوار فرود آوردم و خیال نمى کردم این مردم حق جد تو را رعایت نکنند و تو را با این حال گرفتار سازند و به خدا سوگند اگر از هدف آنها باخبر بودم هیچ گاه چنان رفتارى با تو انجام نمی دادم اینک از در توبه و انابه درآمده و از خدا مى خواهم از کرده من درگذرد شما که سیدى و کریمی درباره من چه اندیشه دارید آیا توبه مرا مى پذیرید؟ حسین علیه السلام فرمود آرى خدا توبه تو را مى پذیرد اینک فرود آى.[الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج2، ص99. «ثُمَّ ضَرَبَ فَرَسَهُ فَلَحِقَ بِالْحُسَیْنِ علیه السلام...»]
سخن آخر: اصلاح عمل و شهادت در راه خدا
شاه بیت اصلی داستان زندگی حُر، داستان زندگی کسی است که تصمیم می گیرد مسیر اشتباه و غلط خود را اصلاح کند و مصداق اصلاح بعد از افساد باشد: « ثُمَّ إِنَّ رَبَّک لِلَّذینَ عَمِلُوا السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِک وَ أَصْلَحُوا إِنَّ رَبَّک مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌرَحیمٌ؛امّا پروردگارت نسبت به آنها که از روى جهالت، بدى کرده اند، سپس توبه کرده و در مقام جبران برآمده اند، پروردگارت بعد از آن آمرزنده و مهربان است»[نحل، آیه 119]
جهت کسب اطلاعات بیشتر در مورد ماه محرم، «ویژه نامه خون خدا (امام حسین علیه السلام)» را مشاهده نمایید.
افزودن دیدگاه جدید