زیباترین روابط در یک خانواده آسمانی
زیباترین روابط در یک خانواده آسمانی
در این نوشتار سعی داریم از زیباترین روابط در یک خانواده آسمانی سخن بگوییم. با ما همراه باشید.
زیباترین روابط در یک خانواده آسمانی
ارتباط والدین و فرزندان ریشه ای ترین نیاز انسان به ارتباط است، چرا که پدر و مادر فرزندان را تحت حمایت خود از گزند ها حفظ می کنند و به رشد می رسانند. در زمان کودکی ارتباط بین فرزندان و پدر و مادر از هر زمان دیگری پر رنگ تر و تأثیر گذارتر است چرا که کودک از هر جهت نیازمند حمایت و محبت ایشان است. باید گفت در بین همه والدین و فرزندان ارتباط عاطفی یکسانی وجود ندارد و بسته به خلقیات پدر و مادرها نحوه محبت کردن به کودکان و پرورش آنان بسیار متفاوت است هر چه والدین آگاهتر و با تجربه تر باشند کودکانشان بهتر پرورش می یابند.
ما قوی ترین این نوع ارتباط را در خانواده اهل بیت علیهم السلام می بینیم که بین فرزندان و والدین یک محبت خدایی در جریان است، که نمود بارز آن را در کربلا می بینیم، بین امام حسین علیه السلام و حضرت رقیه علیها السلام. دیگر کسی نیست که آوازه عشق دختر خردسال امام حسین علیه السلام را نسبت به پدر بزرگوارشان نشنیده باشد، کودکی که با همه خردسالی اش معرفتی عجیب به مقام پدر دارد، آنقدر که تاب دوری پدر را ندارد و با مواجهه شدن با سر بریده پدر در جا جان می سپارد.
سفارش به فرزندان یتیم و بازماندگان
بی شک از تلخترین لحظات برای فرزندان خردسال، لحظه ی از دست دادن والدین است. چنین وضعیتی بر فرزندان بسیار ناگوار و طاقت فرسا می نماید. در چنین شریطی آنان نیازمند توجه و عاطفه، محبت و تسلی خاطر هستند. فرزندان و بازماندگان کاروان کربلا هم نظاره گر دل خراشترین صحنه ها بوده اند. لذا به توجهی عمیق نیاز داشتند. از این رو امام حسین علیه السلام با همه گرفتاری هایی که داشت، وضعیت روحی و روانی فرزندان را پس از شهادت خود پیش بینی کرد و در واپسین لحظات، تنها فرزند بازمانده از خود زین العابدین علیه السلام را به توجه و مراقبت و درک وضعیت روحی آنها سفارش کرد و آنچنان شرایط روانی و روحی آنها را ترسیم کرد و مشاوره های لازم تربیتی را به ایشان ارائه نمود که شخصی آشنا به مسائل روانشناسی و تربیتی را به شگفتی وا می دارد. امام علیه السلام فرمود:
«... یا ولدی انت اطیب ذریّتی و افضل عترتی و انت خلیفتی علی هۆلاء العیال و الاطفال فانهم غرباءٌ مخذولون قد شملتهم الذلّة و الیتم و شماتة الاعداء و نوائب الزمان، سكتّهم اذا صرخوا و آنِسهُم اذا استوحشوا و سلّ خواطرهم بلین السلام فانهم مابقی من رجالهم من یستأنسون به غیرك و لا احدٌ عندهم یشكون الیه حزنهم سواك دعهم یشمّوك و تشمّهم، و یبكوا علیك و تبكی علیهم.»
«فرزندم تو پاکیزه ترین ذریه و با فضیلت ترین خاندان من هستی، بعد از من تو سرپرست کودکان و اهل بیت هستی، آنان غریب هستند. خواری و یتیمی و شماتت دشمنان و مصیبت های زمان آنها را در برگرفته است. هر گاه ناله و گریه شان بلند شد، آرامشان گردان، در هنگام ترس همراهشان باش، با سخنان نرم تسلی خاطرشان بده. از مردان آنها، جز تو کسی که مایه انس و آرامششان باشد، زنده نمانده است و جز تو کسی را که شنوای شکوه ها و درد دلهایشان باشد، ندارند. »
رفتار حضرت نسبت به خانواده و فرزندان در لحظه وداع امام علیه السلام در واپسین لحظه های زندگی خویش شرایط ناگواری خانواده و فرزندان، غصّه یتیمی و از دست دادن نزدیکترین عزیزان از یک طرف، طی مسیر کربلا تا شام و از شام به مدینه، همراهی دشمنان سنگدل، از طرف دیگر را مجسّم کرد. در چنین شرایطی آن امام همام شیوه دعوت به صبر و بردباری و توجّه دادن به نصرت الهی را برگزید تا با دم حسینی خود روح خسته آنان را توان دوباره ببخشد و عزمشان را برای دست یابی به همه اهداف، تقویت نمایند. در مقاتل آمده است:
هنگامی که امام حسین علیه السلام همه یارانش را دید که شهید شده اند، برای وداع به خیمه ها آمد و ندا دادند: ای سکینه، ای فاطمه، ای زینب، ای ام کلثوم، آخرین درود و سلام من بر شما باد.[1]
سکینه صدا زد: ای پدر آیا تن به مرگ داده ای؟
فرمود: کسی که یاور ندارد، چگونه تن به مرگ ندهد.
طبق نقل دیگر فرمود: ای نور چشم من! کسی که یار و یاوری ندارد، چگونه تسلیم مرگ نشود، ولی (فرزندم) رحمت و نصرت خداوند در دنیا و آخرت به همراه شما است، دخترم بر قضاء الهی، صبر پیشه کن و زبان به شکوه مگشای، زیرا دنیا محلّ گذر است، ولی آخرت خانه همیشگی است.
سکینه گفت: ما را به حرم جدّمان (مدینه) بازگردان.
امام فرمود: لَو تُرِکَ القَطا لَغَفا و نامَ؛ اگر پرنده قطا را رها کنند، در جایگاه خود آرام می گیرد و استراحت می کند.
سکینه گریه کرد، امام حسین علیه السلام دختر عزیزش را به سینه چسباند و اشک هایش را پاک نمود و اشعاری خواند که ترجمه اش چنین است:
ای سکینه جانم! بدان که بعد از شهادتم، گریه تو بسیار خواهد شد، دل مرا با افسوس، به سرشک خود مسوزان تا جان در بدن دارم، پس وقتی که کشته شدم تو بر هر کس نزدیکتر به بدن من می باشی که کنارم بیائی و گریه کنی، ای برگزیده بانوان.[2]
طبق نقل سوم آن حضرت به فرزندان و خواهران چنین توصیه نمود: خودتان را برای گرفتاری آماده کنید و بدانید خداوند نگهدار و یاور شما است و شما را از شرّ دشمنان نجات می بخشد و عاقبت امرتان را به خیر خواهد کرد، دشمنانتان را با انواع بلاها عذاب خواهد نمود و به شما، در برابر این گرفتاری، انواع نعمت و کرامت عطاء خواهد کرد. پس زبان به شکوه مگشایید و سخنی مگویید که از منزلت و ارزش شما بکاهد.
پی نوشت:
.......................................
1. معالی السبطین، جلد 1،صفحه 22 و 23 تذکرة الشهداء، صفحه307
2. ترجمه نفس المهموم، صفحه 184؛ معالی السبطین، جلد 2، صفحه 25
منابع:
......................
1. سایت حوزه
2. سایت شهید آوینی
افزودن دیدگاه جدید