دکلمه بغض با صدای میم.محب - شهادت امام جواد علیه السلام
دکلمه بغض با صدای میم.محب - شهادت امام جواد علیه السلام
دکلمه بغض کاری از گروه هنری ردا
تقدیم به پیشگاه امام جواد علیه السلام
جواد مردی که فقط بردن نامش مرا سراپا نیاز می کند و او را پادشاه پر شکوه جود و کرم
مردی که فقط بردن نامش میبردم حرم بهترین جای عالم
میبردم باب الجواد، جایی که هر چه گداییست به آنجا میبرم و میدانم حضرت سلطان پسر کوچکش را دوست داشت
جواد، مردی که او را بی اندازه دوست میدارم و اما نوشتند روزی کودک زیبای امام علی بن موسی علیه السلام را دیدند خردسالتر از چهار ساله ای دست بر زمین گذاشت و تیز به آسمان خیره شد امام پرسید جوادم بابا به فدایت عمیق به چه فکری؟
گفت بابا چه کردند با مادرم چه کردند؟
به خدا قسم بابا آن دو را بیرون می آورم و به آتش میکشانم
امام پایین آمد و میان دو چشم جوادش را بوسید جواد مادری بود من ک می گویم او خوب فرزندی بود برای فاطمه
فاطمه دو پسر داشت از جان عزیزتر، یکی مسموم شد به دستان پلید همسرش و دیگری آه... او را تشنه کشتند...
جواد فاطمه اما هر دو را داشت تشنه بود آنقدر که میسوخت و همسری که زهرش داده بود آب بر زمین ریخت تا تشنه و مسموم به آغوش مادرش رفت جواد برای مادرش هم حسن بود هم حسین
با زخم چونان مانوس با صبر چنین همراه
-مادر تو جوان بودی من نیز جوانم مادر گریه نکن من آمده ام ... آمده ام پروانه شوم به دورت ... پیشت میمانم فقط بگو کی تمام می شود مظلوم بودن برای بچه هایت
◉ مطالب پیشنهادی : ویژه نامه اعجوبه اهل بیت علیهم السلام
افزودن دیدگاه جدید