رفتن به محتوای اصلی

روش های تبلیغی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم/ بخش چهارم

تاریخ انتشار:
محمد رسول الله

روشهای تبلیغی پیامبر(ص) در مدینه

1- ساختن مساجد، مرکز تبلیغ و تصمیم گیری

برای تبلیغ نیاز به مکان مناسب بود . پیامبر برای ساختن مسجد بسیار تلاش نمود که اهمیت دادن آن را می توان در رفتار پیامبر اکرم (ص) هنگام ساختن مسجد قبا و مسجد النبی درک نمود . به مدت هفت ماه ساختن مسجد النبی بر اثر سعی پیغمبر(ص) ساخته شد.
تعداد مساجد مدینه به نه عدد می رسید که عبارت بودند از : 1-مسجد النبی  2- مسجد بنی ساعده از خزرج 3- مسجد بنی رائج 4- مسجد بنی زریق 5- مسجد بنی اسلم 6- مسجد بنی جهینه 7-مسجد بنی عمرو بن مبذول از بنی نجار و ... در این مساجد نمازهای یومیه خوانده می شد و شخص پیامبر روزهای جمعه ، نماز جمعه را اقامه می کردند و در خطبه های آن ، آنچه لازم بود تبلیغ می فرمودند بسیج نیروی رزمی برای دفاع و جهاد در همین مساجد صورت می گرفت و به جبهات اعزام می گردید ، قضاوتها و رفع دعاوی و مخاصمات در مسجد ، انجام می شد . هیئت هایی که جهت مذاکره و یا مسلمان شدن به حضور پیامبر(ص) می رسیدند در مسجد جلسات برگزار می شد.

2- اعزام گروه تبلیغی

پیامبر(ص) به تقاضای نمایندگان قبایل « عضل » و « قاره » دسته ای را به فرماندهی مرثد همراه نمایندگان قبایل ، به آن نقاط فرستاد .آنها به آبگاهی به نام « رجیع » رسیدند که توسط نمایندگان قبایل به محاصره در آمدند. اکثر نیروهای اعزامی تصمیم به نبرد گرفتند و همه شهید شدند یک نفر در مسیر به شهادت رسید و دو نفر دیگر در مکه توسط سران قریش اعدام گردیدند . [68]
در ماه صفر سال چهارم ، هنوز خبر شهادت مبلغین در سرزمین « رجیع » به پیامبر (ص) نرسیده بود ،که به تقاضای « ابو براء عامری» چهل نفر به « نجد » اعزام شد . آنها از رجال علمی ، اسلامی و حافظ قرآن و احکام بودند ، به فرماندهی « منذر » رهسپار منطقه « نجد » گردیدند . آنها در منطقه « بئر معونه » شهید شدند و تنها « کعب بن زید » با بدن مجروح خود را مدینه رساند و جریان را اطلاع داد . [69]
در ماه ربیع سال هشتم « کعب بن عمیر غفاری » از طرف پیامبر(ص) ، ماموریت یافت که با 15 نفر، که همگی به سلاح تبلیغ مجهز بودند ، به سرزمین « ذات اطلاح » رفته و مردم آنجا را به یکتاپرستی دعوت کنند . سرانجام مردم آن سامان ، هیئت تبلیغی را مورد هجوم خود قرار داده و به شهادت رساندند و تنها یک نفر زخمی که در میان کشتگان افتاده بود ، نیمه شب از جای خود برخاست و راه مدینه را در پیش گرفت ، و جریان را به عرض پیامبر(ص) رسانید. [70]
همه مبلغین اعزامی با چنین حوادثی مواجه نشدند، برخی از آنها با موفقیت به انجام رسالت تبلیغی خود می پرداختند، و دسته و قبیله ای را معتقد و مومن به اسلام می نمودند.

3- اعزام معاذ بن جبل به یمن

پیامبر(ص) هنگام اعزام معاذ ، نکاتی را به او توصیه می کند که در خور توجه است و روش تبلیغی پیامبر را به خوبی آشکار می کند، پیامبر(ص) به او فرمود : « یسر و لا تعسر و بشر و لا تنفر .. »[71] دو روش تبلیغی در همین جمله بیان شده است؛
الف: با مردم آسان بگیر وسخت نگیر،
ب: به مردم مژده بده و به آینده روشن بخوان و نوید بده و برای آن ها تنفر و نفرت نسبت به اسلام ایجاد نکن .
طبعا توصیه پیامبر (ص) برگرفته از سخن خدا است که فرموده : « یا ایها النبی انا ارسلناک شاهدا و مبشرا و نذیرا ».[72] ای پیامبر ! ما تو را گواه فرستادیم و بشارت دهنده و انذار کننده ،
علامه طباطبائی می فرماید : مومنین مطیع خدا و رسول را به ثواب خدا و بهشت بشارت ، و کفار را به عذاب خدا و آتش او انذار می دهد . [73] سبب اینکه « تبشیر » مقدم بر « انذار » شده این است که به تبشیر باید بیشتر اهمیت داده شود .
و نیز می فرماید : « یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر ... » [74] خداوند راحتی شما را می خواهد نه زحمت شما را .
سپس پیامبر(ص) به معاذ می فرماید : « و انک ستقدم علی قوم من اهل الکتاب ، یسئلونک ما مفتاح الجنه ، فقل : شهاده ان لا اله الا اله وحده لا شریک له »[75] ای معاذ در یمن با قومی از اهل کتاب مواجه می شوی که از تو می پرسند که کلید بهشت چیست؟ به آنان بگو : اعتراف به یگانگی و بی همتائی خداوند .
در کتاب « تحف العقول» سفارشی است از رسول خدا (ص) به معاذ بن جبل ، فرازهایی از آن را که به بحث ما ارتباط مستقیم دارد ، ذکر می کنیم : « یا معاذ علمهم کتاب الله و احسن ادبهم علی الاخلاق الصالحه ... و علیک با لرفق و العفو فی غیر ترک للحق یقول الجاهل قد ترکت من حق الله ... ثم بث فیهم المعلّمین و اعبد الله الذی الیه ترجع ولا تخف فی الله لومه لائم و اوصیک بتقوی الله و صدق الحدیث و الوفاء بالعهد و اداء الامانه ، و ترک الخیانه ، و لین الکلام . » ای معاذ ! قرآن خدا را بدانها بیاموز ، آنان را به اخلاق خوب پرورش بده ، ... بر تو باد نرمش و گذشت، در غیر مورد ترک حق که نادان بگوید حق خدا را ترک نمودی ... سپس آموزگار در میانشان پراکنده کن ، و آن خدا را بپرست که به وی باز می گردی و در راه خدا از هیچ سرزنش مترس. من به تو سفارش می کنم. به پرهیزگاری از خدا و راستگویی و وفا به پیمان و پرداخت امانت و ترک خیانت و نرم گوئی . [76]

4- اعزام علی(ع) به یمن

چون سؤالی را در مورد حق شوهر به همسر نتوانست درست جواب دهد پیامبر(ص) در سال دهم هجرت تصمیم به اعزام علی (ع) گرفت . علی(ع) در محضر پیامبر(ص) با کمال تواضع گفت : من فرد جوانی هستم که در طول عمر داوری نکرده، و روی کرسی قضاوت ننشسته ام . پیامبر(ص) دست بر سینه او نهاد و درباره وی دعا کرد و گقت : بار الها ! قلب علی را هدایت فرما و زبان او را از لغزش مصون بدار . سپس فرمود : علی ! با کسی از در جنگ وارد مشو، و کوشش کن در پرتو نیروی منطق و حسن سلوک ، مردم را به راه راست هدایت نمایی ، در فراز دیگری می فرماید : از مکر و نیرنگ و فریب دادن مردم بپرهیز ، زیرا حیله بدکاران به خود آنان باز می گردد.
پیامبر(ص) نامه حاوی دعوت به آئین توحید را به دست علی داد، تا آن را بر ملت یمن بخواند . علی (ع) وقتی که به مرز یمن رسید و نامه پیامبر(ص) را خواند ، قبیله « حمدان » همگی اسلام آوردند. [77]
قبیله حمدان در یک روز مسلمان شدند . علی(ع) موضوع را به پیامبر(ص) اکرم کتباً گزارش داد . پیامبر(ص) پس از خواندن نامه شکر خدا را به جا آورد. [78]

5- فرستادن نامه به پادشاهان و سران قبایل

روش دیگر تبلیغی رسول اکرم (ص) فرستادن نامه و دعوت پادشاهان و سران قبایل به اسلام بود . این روش را زمانی انجام داد که از گسترش دعوت در شبه جزیره اطمینان یافت، آن گاه حضرت فرستادگان خود را به سوی هرقل ، امپراطور روم ، خسرو پادشاه ایران، مقوقس در مصر ، نجاشی در حبشه و کارگزار کسری در زمین یمن فرستاد . پیامبر مهری ساخت که بر آن محمد رسول الله کنده شده بود .

5-1 ارسال نامه به هرقل

« بسم الله الرحمن الرحیم من محمد بن عبد الله الی هرقل ، عظیم الروم ، سلام علی من اتبع الهدی اما بعد فانی ادعوک الی الاسلام ، اَسلم تسلم ، و یوتک الله اجرک مرتین ، فان تولیت فانماعلیک اثم الاریسیین »
( به نام خداوند بخشنده مهربان ، از محمد بن عبد الله به هرقل بزرگ روم ، درود بر آن که از هدایت پیروی کند ، اما من تو را به دین اسلام فرا می خوانم ، اسلام بیاور تا بی گزند مانی و خداوند پاداش تو را دو چندان دهد ، و اگر روی بگردانی گناه مردمت بر گردن توست.)
« یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه التقوی سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله و لا نشرک به شیئا و لا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله . » [79]
ای اهل کتاب به سوی کلمه ای که بین ما و شما مشترک است فراز آیید ، به این که جز الله را نپرستیم و چیزی را با او انباز نگیریم و برخی از ما، برخی دیگر را به جای خداوند صاحب اختیار خویش نگیرد.
دحیه بن خلیفه کلبی از جانب پیامبر(ص) ماموریت یافت تا نامه را به قیصر روم برساند . [80]
به هر پادشاه و فرمانروایی همین گونه نامه نگاشت ، و نامه کسری را به عبدالله بن حذافه سپرد ، نامه نجاشی به عمروبن امیه ضمری ، نامه مقوقس را به حاطب بن ابی بلعته ، نامه پادشاه عمان را به عمرو بن عاص سهمی، و نامه سلیط پادشاه یمامه را به سلیط بن عمرو داد.
پاسخ پادشاهان و فرمانروایان به فرستادگان پیامبر(ص) و نامه ها، گوناگون بود . برخی با نرمش و مهربانی ، و برخی با سخت دلی و خشونت ،که خود پسندی و بزرگی فروشی در آنها آشکار بود . [81]

5-2 ارسال نامه به خسرو

نامه آن حضرت به خسرو پرویز پادشاه ایران که به دست عبدالله حذافه سهمی فرستاده شد چنین است :
{« بسم الله الرحمن الرحیم ، من محمد رسول الله الی کسری عظیم فارس ، سلام علی من اتبع الهدی و آمن بالله و رسوله و اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و ان محمداً عبده و رسوله الی الناس کافه لینذر من کان حیا و یحق القول علی الکافرین ، فان اسلم تسلم فان ابیت فان علیک اثم المجوس ...»}
(به نام خداوند بخشنده مهربان ، از محمد فرستاده خدا به خسرو، بزرگ ایران ، سلام بر کسی که راهنمایی را پیروی کند و به خدا و رسولش ایمان آورد و گواهی دهد که معبودی جز خدای یگانه و بی نیاز نیست و این که محمد بنده و فرستاده او ، به همه مردم است ، تا هر که را زنده باشد، بیم دهد و گفتار بر کافران واجب آید ، پس اسلام آور، تا سالم بمانی و اگر سر باز زدی همانا گناهان مجوس بر تو است.) [82]

5 -3 ارسال نامه به اسقف نجران

پیامبر(ص) به موازات مکاتبه با سران دولت ها و مراکز مذهبی جهان ، نامه ای به اسقف نجران « ابو حارثه » نوشت و طی آن نامه، ساکنان نجران را به آئین اسلام دعوت نمود.
اسقف پس از دریافت نامه ، شورائی از علمای مسیحی و شخصیت های موثر تشکیل داد و سرانجام تصمیم به اعزام هیئتی به مدینه گرفتند ، تا از نزدیک پیامبر(ص) را ملاقات نمایند و در پی آن، تصمیم به پذیرش اسلام و یا عدم پذیرش آن بگیرند. هیئت نجران به حضور رسول خدا(ص) رسیدند ، بعد از گفت و شنودها ، پیامبر(ص) به فرمان الهی به آنان پیشنهاد مباهله داد و آنها پذیرفتند و هنگامی که پیامبر(ص) را با علی(ع) و زهرا(س) و حسنین(ع) که برای مباهله حاضر شده بودند ، دیدند از مباهله کردن سرباز زدند و به پرداخت جزیه موافقت نمودند .[83]

6- سفر تبلیغی پیامبر(ص) که منجر به فتح مکه گردید

در ماه ذی العقده سال ششم هجری به همه مسلمانان اطلاع داده شد تا آماده رفتن به مکه شوند، پیامبر(ص) میخواست که با این اقدام خود در برابر دیده هزاران مشرک ، قدرت مسلمانان را بنمایاند.سران قریش مانع ورود مسلمانان به مکه شدند ولی با مذاکرات و گفتگوهای فراوان به توافق رسیدند که پیامبر و یارانش به مدینه بازگردند ولی در سال های آینده جهت انجام مراسم حج مجازند وارد مکه شوند . این توافق به پیمان « پیمان حدیبیه » معروف گردید. [84]
پیمان حدیبیه، ثمراتی برای مسلمانان در پی داشت که از جمله ، ایجاد امنیت در مرزهای جنوبی مدینه و فراهم شدن زمینه تبلیغ اسلام در نقاط دیگر بود ، دو سال بعد که پیامبر به طور رسمی برای فتح مکه حرکت کرد ، ده هزار نفر همراه پیامبر حرکت نمودند و مکه فتح گردید. [85]

7 - تبلیغ اسلام در بین هیئت ها

در سال هشتم هجری مکه فتح گردید و مقاومت مشرکین در هم شکسته شد . به دنبال این فتح بزرگ ، در سال نهم ، نمایندگان مشرکین از همه نقاط شبه جزیره عرب به مدینه سرازیر شدند
نمایندگان قبایل مختلف به حضور پیامبر(ص) می رسیدند و اظهار می نمودند و لذا این سال را « عام الوفود» نام نهادند.
دقت در آمدن این هیئت ها و مذاکراتی که با پیامبر(ص) انجام دادند و به اسلام گرویدند، گواهی می دهد که بر اثر تبلیغ و استدلال منطقی پیامبر(ص) ، اسلام گسترش پیدا کرده است . [86]
نزول سوره مبارکه « النصر » به پیامبر(ص) حکایت کننده همین پیروزی بزرگ است که در طول سال نهم ، نمایندگان به حضور رسول اعظم رسیدند.

8- جایگاه وسیله در تبلیغ پیامبر

در بین سیاستمداران معمول است که هدف، وسیله را توجیح می کند و می گویند: باید برای رسیدن به هدف مقدس، از وسیله های غیر مشروع بهره گرفت! ولی در سیاست پیامبر(ص) و در گفتار و عمل او هرگز از وسیله غیر مقدس خبری نیست و آنرا به کار نمی گرفتند.
وقتی که پیامبر در مکه با انواع فشار ها و رنج ها مواجه بود و نیاز شدید به حمایت کننده داشت ، در موسم حج به سراغ حاجیان می رفت و آنان را به اسلام دعوت می کرد ، بحیره با فراس بن عبدالله بن سلمه، از قبیله بنی عامر بن صعصعه به پیامبر گفت : ما اگر ایمان بیاوریم و حمایتت کنیم تا بر مخالفین پیروز شوی ، آیا پس از تو حکومت از آن ما خواهد بود ؟ پیامبر(ص) فرمود کار رهبری به دست خداست آن را در هر کس بخواهد قرار دهد.[87]
اگر پیامبر (ص) از وسیله ی غیر مقدس بهره می گرفت، تقاضای او را قبول می کرد و از توان جنگی اش استفاده می کرد و پس از به قدرت رسیدن به نحوی تعهدش را زیر پا می گذاشت و اعتنایی به پیمانش نمی کرد. از جانب دیگر، پیامبر(ص) حق تعیین جانشین خود را نداشت و این موضوع مربوط به اراده الهی است که پیامبر این موضوع را در یوم الانذار بیان کرده بودند و این منصب مربوط به علی (ع) بود.
هیئتی از قبیله ثقیف به خدمت پیامبر(ص) رسیدند و برای مسلمان شدن خود شروطی را قید نمودند :
1- بت خانه بزرگ طایفه سه سال به همان حال باقی بماند و بت بزرگ قبیله « لات » در این مدت مورد پرستش قرار گیرد، که مورد قبول پیامبر واقع نگردید . گفتند یک ماه باقی بماند، باز هم رد شد.
2- آنان گفتند که از خواندن نماز معاف باشند فرمود : «لا خیر فی الدین لا صلوه فیه » دینی که نماز در اونباشد خیری نیست .
3 – گفتند ما مسلمان می شویم ولی بت ها را ما نمی شکنیم ، شما ماموری را اعزام فرمائید تا بت را بشکند ، پیامبر این تقاضا را پذیرفتند. [88]
ابراهیم فرزند رسول اعظم(ص) ، در سال دهم هجری فوت کرد . در روز درگذشت او آفتاب گرفت . برخی از ساده اندیشان گفتند که آفتاب برای فوت ابراهیم گرفته است! پیامبر(ص) ، بر فراز منبر رفت و فرمود : « ان الشمس و القمر آیتان من آیاه الله یجریان بامره ، مطیعان له لا ینکسفان لموت احد و لا لحیاته » یعنی آفتاب و ماه از نشانه های قدرت خدا هستند و آن ها طبق سنن طبیعی و قوانینی که خدا بر آن ها مقرر داشته است در مسیر خاصی می گردند . هرگز برای مرگ کسی و یا تولد کسی نمی گیرند بلکه وظیفه شما در موقع کسوف این است که نماز بگذارید . [89]
ممکن است بعضی افراد از چنین حوادثی به طور مقطعی به نفع خود استفاده کنند و جمع مریدان خود را افزایش دهند، ولی بهره گیری از چنین فرصت ها ماندگار نخواهد بود و حقیقت آشکار خواهد شد . با گذشت زمان و پیشرفت علوم ، علت ، و سبب گرفتن آفتاب معلوم شده است.
رسول اعظم(ص)، از وسایلی نادرست و غیر مشروع استفاده نکردند و پیروان راستین آن حضرت نیز، استفاده نخواهند کرد. هنگامی که به علی(ع) پیشنهاد می کنند که برای استحکام قدرت ؛ با معاویه کنار بیاید و سپس برای عزل او اقدام نمایند ! علی(ع) با قاطعیت این سیاست را رد می کند .

9- بهره گیری از وسیله مقدس

پیامبر(ص) ، همان طوری که هدفش مقدس بود و برای تحقق آن می کوشید ، همواره برای رسیدن به هدف مقدس ، از وسیله مقدس استفاده می کرد . و این روش پسندیده را در عمل و گفتار رعایت می فرمودند.
تمام افعال انبیاء مانند اقشان ، جنبه تبلیغی دارد و فعل آنان عیناً مانند قولشان برای مردم حجت ، و بیانگر وظایف خدایی است. [90]
پیامبر(ص) که از وسایل مشروع استفاده می کرد ، تبلیغ از روشی است که مسلمانان آن روش را به کار بگیرند.
وقتی که عمرو در جنگ احزاب به دست علی (ع) کشته شد ، صدای تکبیر مسلمانان بلند شد . سپاهیانی که پشت سر عمرو از خندق گذشته بودند ، وحشت زده به طرف خارج از خندق فرار نمودند که در این هنگام « نوفل» با اسب خود در وسط خندق سقوط کرده ، و امیر المومنین علی(ع) وارد خندق گردید و او را کشت .
ابوسفیان تصور کرد که به انتقام حمزه عموی پیامبر(ص) ، بدن نوفل را مثله خواهند نمود . کسی را فرستاد که جسد او را به ده هزار دینار بخرد ، پیامبر(ص) فرمود : نعش او را بدهید و پول مرده در اسلام حرام است.[91]

10- پیامبر و تبلیغ تدریجی

شخصی که به انجام عملی عادت پیدا کرده است ، عادتش به طور آنی و دفعی به وجود نیامده است . و همین طور که اگر بخواهد آن عادت را ترک نماید ، نیاز به زمان دارد ، تا عادت خود را ترک کند . ورزش کاران در بلند کردن وزنه ها ، از وزنه های سبک شروع می کنند ، تا کم کم به وزنه های سنگین برسند ، زیرا بلند کردن هر وزنی بدن را برای بلند کردن وزنی سنگین تر آماده می سازد . [92]
رشد انسان از نظر جسم و روان به صورت تدریجی است . وقتی متخصصین؛ زیست شناسی ، روان شناسی ، جامعه شناسی و تکامل انسان را بررسی می کنند ، یکی از اصولی که به آن استناد می کنند ، اصل تدریجی بودن رشد بر اساس قانون تعیین شده حق تعالی می دانند . رشد جسمی و رشد روانی را نیز تدریجی می دانند. [93]
تبلیغ پیامبر(ص)، از دعوت به توحید در مکه آغاز می شود و مرحله به مرحله پیش می رود . تبلیغ اصول عقاید، در مکه انجام می گیرد و مسائل حکومتی در مدینه مطرح می شود . تبلیغ احکام نیز همانند سایر مسایل به صورت گام به گام صورت گرفته است.
به طور نمونه می توان از منبع و حرمت تدریجی شراب به عنوان تبلیغ تدریجی نام برد. اولین آیه ای که برای حرمت شراب نازل شد و پیامبر(ص) مامور به تبلیغ آن گردید ، آیه شریفه « یسئلونک عن الخمر و المیسر قل فیهما اثم کبیر و منافع للناس و اثمهما اکبر من نفعهما » .[94]
( درباره شراب و قمار از تو سوال می کنند ، بگو : در آن ها گناه و زیان بزرگی است و منافعی ( از نظر مادی) برای مردم در بر دارد ، ولی گناه آنها از نفعشان بیشتر است.)
هنگامی که این آیه نازل شد ، مردم احساس کردند که شراب و قمار حرام است و دانستند که باید گناه را ترک کنند ، اما خداوند همه راه ها را نبست زیرا فرموده است « و منافع للناس ».
سپس خداوند آیه دیگری را نازل کرد و فرمود : « یا ایها الذین امنوا انما الخمر و المیسر و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه لعلکم تفلحون »[95] ( ای کسانی که ایمان آورده اید ! شراب و قمار و بت ها و ازلام نوعی بخت آزمایی پلید و شیطانی اند ، از آنها دوری کنید تا رستگار شوید .)
این آیه ، از آیه اول ، غلظت و شدت بیشتری دارد . سپس فرمود : « انما یرید الشیطان ان یوقع بینکم العداوه و البغضاء فی الخمر و المیسر و یصدکم عن ذکر الله و عن الصلوه فهل انتم منتهون.»[96] .(شیطان می خواهد به وسیله شراب و قمار ، در میان شما عداوت و کینه ایجاد کند ، و شما را از یاد خدا و نماز باز دارد ، آیا خودداری خواهید کرد ؟!)
سپس مسئله تحریم را بیان می کند و با توجه به آن چه در نخستین آیه بیان کرده بود ، حرمت گناه را با این آیه آشکار می سازد ، « قل انما حرم ربی الفواحش ما ظهر منها و ما بطن و الاثم و البغی بغیر الحق ..»[97] . بگو خداوند متعال ، تنها اعمال زشت را ، چه آشکار باشد و چه پنهان ، حرام کرده است ، و گناه ، و ستم به ناحق را . [98]
شخصی به پیامبر (ص) عرض کرد : من نمی توانم نماز های پنجگانه را انجام دهم، ولی می توانم شبانه روزی دو رکعت نماز به جای آورم، پیامبر با او موافقت کرد . او می رود و مدتی به روزی دو رکعت نماز اکتفا می کند . تا اینکه شیرینی نماز را می چشد و نماز های پنجگانه را انجام می دهد. [99]

11- روش گفتاری پیامبر(ص)

پیامبر امی از میان مردم برخاسته بود ، و با مردم زندگی می کرد و هیچ گاه بریده از مردم نبود. او به زبان مردم سخن می گفت و از سخنان درشت پرهیز می کرد.
« و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه لیبین لهم ...» [100]
( ما هیچ پیامبری را ، جز به زبان قومش نفرستادیم تا (حقایق ) را برای آن ها آشکار سازد. )
پیامبر (ص) گفتاری شمرده و با فاصله داشت ، سخنان او جامع همه معانی بود و هیچ کاستی و فزونی نداشت . کلام او تعیین کننده حق و باطل از یکدیگر بود . بی ادب نبود و هیچ کس را در گفتار خویش خوار و زبون نمی کرد[101] قرآن درباره پیامبر اکرم (ص) می فرماید : « و اطیعوا الله و اطیعوا الرسول ، فان تولیتم فانما علی رسولنا البلاغ المبین »[102] ( اطاعت کنید خدا را ، و اطاعت کنید پیامبر را ، و اگر روی گردان شوید ، رسول ما جز ابلاغ آشکار وظیفه ای ندارد.)

12- پیامبر (ص) در کلام علی (ع)

مولا امیرالمومنین علی (ع) که در خدمت پیامبر (ص) پرورش یافته بود، بهترین شناخت را نسبت به مربی خود داشت و کلامش رساترین کلام بود . از همین رو به پاره ای از سخنان آن حضرت اشاره می شود:
12-1 « ما ضیا علی نفاذ امرک ؛ حتی اوری قبس القابس و اضاء الطریق للخابط ، و هدیت به القلوب بعد خوضات الفتن و الاثام و اقام بموضحات الاعلام و نیرات الاحکام ... » [103]
( و در اجرای فرمانت تلاش کن، تا این جا که نور حق را آشکار ، و راه را برای جاهلان روشن ساخت، و دل هایی که در فتنه و گناه فرو رفته بودند هدایت شدند . پرچم های حق را بر افراشت و احکام نورانی را بر پا کرد.)
12-2 « فبالغ فی النصیحه ، و مضی علی الطریقه ، و دعا الی الحکمه و الموعظه الحسنه .» [104]
(سپس پیامبر (ص) در نصیحت و خیرخواهی نهایت تلاش را کرد ، و آنان را به دست راهنمایی و از راه حکمت و موعظه نیکو ، مردم را به خدا دعوت فرمود .)
12-3 « دفن الله به الضغائن ، و اطفاء به الثوائر ، الف به اخوانا و فرق به اقرانا ، اعز به الذله و اذل به العزه ، کلامه بیان ، و صمته لسان . » [105]
( خدا به برکت وجود او کینه ها را دفن کرد و آتش دشمنی ها را خاموش کرد . با او میان دل ها الفت و مهربانی ایجاد کرد و نزدیکانی را از هم دور ساخت . انسان های خوار و ذلیل و محروم در پرتو او عزت یافتند و عزیزانی خودسر ذلیل شدند و گفتار او روشنگر واقعیت ها بود .)
12-4 « اختاره من شجره الانبیاء و مشکاه الضیاء و ذوابت العلیاء و سرت البطحاء و مصابیح الظلمه و ینابیع الحکمه طبیب دوار بطبه قد احکم مراهمه و احمی مواسمه یضع ذالک حیث الحاجه علیه من قلوب عمی و آذان صم و السنه بکم ، متتبع بدوائه مواضع الغفله و مواطن الخیره .» [106]
( پیامبر (ص) را از درخت تنومند پیامبران ، از سرچشمه نور هدایت ، از جایگاه بلند و بی همانند از سرزمین بطحاء، از چراغ های برافروخته در تاریکی ها ، و از سرچشمه های حکمت برگزید . پیامبر (ص) طیبی است که برای درمان بیماران سیار است. مرهم های شفا بخش او آماده و ابزار داغ کردن زخم ها را گداخته . برای شفا قلب های کور و گوش های ناشنوا و زبان های لال ، آماده و با داروی خود در پی یافتن بیماران فراموش شده و سرگردان است .)[107]
12-5 « بلّغ عن ربه معذرا و نصح لامته منذرا ، و دعا الی الجنه مبشراً و خوّف من النار محذراً.»[108]
( و برای تبلیغ احکامی که قطع کننده عذرهاست تلاش کرد و امت اسلامی را به هشدار های لازم نصیحت کرد ، و با بشارت ها، مردم را به سوی بهشت فراخواند ، و از آتش جهنم پرهیز داد.
12-6 « ارسله داعیا الی الحق و شاهدا علی الخلق فبلّغ رسالات ربه ... » [109]
( خداوند پیامبر(ص) را فرستاد تا دعوت کننده به حق و گواه اعمال خلق باشد .)
12-7 « و اشهد ان محمدا عبده و رسوله ارسله و اعلام الهدی دارسه و منا هج الدین طامسه فصدع بالحق و نصح للخلق و هدی الی الرشد و امر بالقصد صلی الله علیه و آله و سلم . » [110]
( و گواهی می دهم که محمد(ص) بنده و فرستاده اوست ، خدا پیامبرش را زمانی فرستاد که نشانه های هدایت از یاد رفته ، و راه های دین ویران شده بود ، او حق را آشکار، و مردم را نصیحت فرمود ، همه را به رستگاری هدایت ، و به میانه روی فرمان داد . « درود خدا بر او و خاندانش باد )

 

منبع: رسول نور
--------------------------------
[68] - فروغ ابدیت، ج1، ص4-83
[69] - همان، ج2،ص7-86
[70] - همان، ج2،ص289
[71] - السیره النبویه، ابن هشام ، دار الجیل ، بیروت، ج4،ص175
[72] - قرآن ، احزاب:45
[73] - تفسیر المیزان ، ج16،ص494
[74] - قرآن ، سوره بقره : 185
[75] - السیره النبویه ، ج4،ص175
[76] - تحف العقول عن آل الرسول (ص) ، ابی محمد الحسن بن علی بن الحسین شعبت الحرانیی، ترجمه و تصحیح علی اکبر غفاری، کتاب فروشی اسلامیه، تهران، 1398، ص 7-26
[77] - فروغ ابدیت، ج2، ص5-453،
سیرت المصطفی، ج1،ص370
[78] - الکامل فی التاریخ ، ابن اثیر ، دارالکتب العلمیه،الطبعه الثانیه، 1415 هـ - 1995م ، ج 2 ،ص168
[79] - قرآن ، سروه آل عمران ، آیه 64
[80] - تاریخ یعقوبی ، ج 1، ص 443
سیره المصطفی، ج 2،ص2380
[81] - سیره المصطفی، ج2، ص 239
[82] - تاریخ یعقوبی ، ج 2، ص442
[83] - فروغ ابدیت، ج2،ص441
[84] - همان، ج2،ص196-184
[85] - همان، ج2،ص201
[86] - همان، ج 2،ص 8-377
[87] - سیره المصطفی (ص) ، ج1، ص 9-268
[88] - الکامل فی تاریخ، ج2، ص 155، سیری در سیره نبوی، ص 118،
فروغ ابدیت، ج2، ص416
[89] - سیری در سیره نبوی، ص2-121
[90] - تفسیر المیزان، ج16،ص486
[91] - فروغ ابدیت ، ج 2، ص9-138
[92] - گام هایی در راه تبلیغ ، محمد حسین فضل الله ، ترجمه و نگارش احمد بهشتی ، شرکت چاپ و نشر بین الملل وابسته به موسسه امیر کبیر ، تهران ، چاپ اول1384
[93] - روشهای تبلیغ، رضا علی کرمی ، دار الثقیلین، قم، چاپ دوم:1378
[94] - قرآن ، بقره، آیه219
[95] - قرآن ، مائده ، آیه 90
[96] - قرآن ، مائده ، آیه 91
[97] - قرآن ، اعراف ، آیه 33
[98] - گام هایی در راه تبلیغ، ص60
[99] - همان ، ص 65
[100] - قرآن ، ابراهیم ، آیه 4
[101] - شمائل النبی (ص) ، ابو بن عیسی ترمزی ، ترجمه دکتر محمود مهدوی دامغانی، چاپ اول:1372، تهران
[102] - قرآن ، تغابن ، آیه 12
[103] - نهج البلاغه، خطبه 72، ص 120
[104] - همان ،خطبه 95،ص 178
[105] - همان ،خطبه 96، ص178
[106] - همان ،خطبه108،ص200
[107] - همان ،خطبه108،ص200
[108] - همان ،خطبه109،ص208
[109] - همان ،خطبه116،ص224
[110] - همان ، خطبه 195، ص408

موضوع مقالات

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا