تلاوت قرآن
يكی از اعمالی كه در قرآن كريم و روايات ائمه و معصومین عليهم السلام تأكيد زیادی به آن شده، تلاوت قرآن كريم است. علما و بزرگان دين در بیانات خود علاوه بر سفارشات فراوان بر این امر از اهمیّت آن حرفهای زیاده رانده اند. تلاوت قرآن، سخن گفتن با پروردگار و شنيدن سخنان حضرت احدیّت است كه نه تنها پاداش اخروی بسيار زیادی دارد، بلكه باعث نورانیّت باطن شده و زنگار را از دل ها مي زدايد و قلب ها را زنده می گرداند و از فحشا و منكرات باز مي دارد. حق قرآن تنها با تلاوت آن ادا نمی شود، بلكه باید به احكام آن نيز عمل كرد؛ غزالی در کیمیای سعادت مثال بسیار زیبایی در این مورد آورده که قرآن نامه پروردگار جهانیان به انسان است و اگر نامه ای از دوستی برای ما فرستاده شود و ما بدون اینکه به محتوای آن توجّه کنیم شروع کنیم با صوت و آواز خواندن آن، احتمال دارد موضوع نامه و وقت عمل به دستور نامه منقضی شود و ما را دچار حسرت و افسوس گرداند زیرا نعوذ بالله و بلا تشبیه وقتی دوستی در آتش افتاده باشد و برای ما بنویسد که مرا نجات بده و ما غافل از مضمون نامه آواز سر دهیم و نامه را با لحن خوش بخوانیم که نامه دوست است و باید با صوت و لحن خواند، چه غفلتی بالاتر از این خواهد بود و چه حسرت عظیمی به دنبال خواهد داشت؟!
صوت و لحن و تلاوت قرآن خوب است بشرطی که همراه با عمل باشد در تاریخ ای بسا قاریانی که چون خوارج جز الفاظ آن را لقلقه زبان نکرده بودند و چه بسا اشخاصی بودند که با یک جمله تدبر به مراتب عالیه رسیده اند چون فضیل بن عیاض[1] راهزن که با یک آیه متحول شد و بجایی رسید که موجب غبطه بسیاری از بزرگان واقع شد. پس تلاوت باید همراه با تدبّر و عمل باشد. چه اينكه اين هر دو مكمل يكديگرند و اگر عمل همراه تلاوت نباشد، قلب انسان به تدريج مي ميرد يا زنگار مي گيرد. از رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلّم نقل شده است كه به سلمان فرمودند:
يا سَلْمانُ عَلَيْكَ بِقِراءَةِ الْقُرانِ فاِنّ قِرائَتَهُ كَفّارَةٌ لِلذُّنُوبِ وَ سَتْرٌفِي النّارِ وَ أَمانٌ مِنَ الْعَذابِ.[2]
برتو باد به خواندن قرآن؛ چرا كه خواندن قرآن كفاره گناهان و پوششي در برابر آتش و امان از عذاب اخروي است.
پس همراه با قرائت قرآن، بايد در آن بينديشيم و دستورهاي ارزشمندش را در زندگي به كار گيريم تا به سعادت دنيا و آخرت برسيم. و بخاطر همین است که در مسائل سلوک الی الله اساتید اخلاق به تلاوت و تدبّر قرآن تأکید دارند و روزانه حداقل به خواندن پنجاه آیه توصیه می کنند و نیز در پایان شب به خواندن مسبحات یعنی سوره های حدید، حشر، صف، جمعه و تغابن همراه با تدبّر سفارش می کنند.
امیدوارم که همگی ما همواره اهل قرآن و تدبّر همراه با عمل به دستورات آن باشیم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
پی نوشت:
--------------------------------------
[1] برای مثال اول حديث است كه:
«ربّ تال للقرآن و القران يلعنه»
، يعنى: بسا قارى قرآن كه تلاوت قرآن كند و قرآن بر او لعنت كند: از جهت رعايت نكردن حدود و آداب تلاوت. و از آن جمله است پيروى نكردن و به عمل نياوردن اوامر و نواهى قرآن مجيد.
بايد دانست كه: تلاوت قرآن با رعايت شروط مذكوره، فضيلت بسيار دارد.
(شهيد ثانى، زين الدين بن على، شرح مصباح الشريعة / ترجمه عبد الرزاق گيلانى/- تهران، چاپ: اول، 1377 ش/ص116)
و برای مثال دوم:
فضیل بن عیاض ، یكی از دزدان معروف بود. كاروانها را مورد دستبرد قرار می داد و با نهایت زبردستی ، اموال مردم را به غارت می برد. كاروان هایی كه از منتطقه ی سرخس می گذشتند ، تمام مراقبتهای لازم را به كار می بردند كه به چنگ فضیل گرفتار نشوند.
این راهزن خطرناك ، به دام عشق دختری افتاد و تصمیم گرفت شبانه خود را به خانه ی معشوقه ی خود برساند و از وصل او كامیاب شود. نیمه شب ، از دیوار خانه ی دختر بالا رفت ولی هنوز ، قدم به خانه ی او نگذاشته بود كه آهنگ دلنشینی از خانه ی مجاور شنید. گوش فرا داد ، مردی قرآن می خواند و به این آیه ی شریفه رسیده بود :
اَلَمْ یَأن للَّذینَ ءامَنوُا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللهِ (سوره حدید ، آیه 16)
یعنی : آیا هنوز وقت آن نرسیده كه دلهای مردم با ایمان با یاد خدا خاضع و خاشع شود؟!
شنیدن این آیه ، چنان تحولی در درون فضیل به وجود آورد كه بی اختیار گفت: «خداوندا ! وقت آن رسیده است ؛ و فوراً از دیوار پایین آمد و از گناهی كه در نظر داشت چشم پوشید.»
همین تذكر سبب شد كه فضیل از تمام آلودگی ها ، خود را نجات دهد و دست از دزدی و گناه بشوید . در همان شب كه این دگرگونی در درون فضیل پدید آمده و او را سرگردان و منقلب ساخته بود ، گذرش به كاروانسرایی افتاد كه كاروانی در آن فرود آمده و بار انداخته بود.
فضیل در گوشه ای خزید و سر به گریبان ، بر گذشته ی پرگناه خود افسوس می خورد. در آن حال شنید كه كاروانیان درباره ی ساعت حركت سخن می گویند.
یكی از كاروانیان می گفت: «رفقا ! امشب حركت نكنید و بگذارید هوا روشن شود ، زیرا به قرار اطلاع ، فضیل بر سر راه است و خطر او قافله را تهدید می كند .»
سخن اضطراب آمیز كاروانیان ، آتشی در دل فضیل برافروخت و از اینكه جنایات او ، این چنین مردم را مضطرب و پریشان ساخته به شدت متأثر شد و بی اختیار از جا برخاست و گفت: «مردم بدانید من فضیل بن عیاضم و آسوده خاطر باشید كه دیگر فضیل دزدی نمی كند و سر راه را بر كاروانیان نمی بندد. او به درگاه خدا بازگشته و از گناه خود توبه كرده است.» (روضات الجنات ، فضیل)
[2] بحارالانوار، ج 92، ص 17.
افزودن دیدگاه جدید