یقینی برای رسیدن به تمام حقایق ؟!
برای رسیدن به حق و تقرب به مبداء وجود، 2 روش وجود دارد: یکی روش استدلال و برهان و دیگری روش کشف و شهود این نوشتار به مباحثی پیرامون یقینی برای رسیدن به تمام حقایق می پردازد...
مطالب مرتبط: الهام رحمانی و شیطانی - مـلاک و معیـار کـشف و شهـود
پرسش1 درباره یقینی برای رسیدن به تمام حقایق ؟! :
برای مقابله با شبهات و رسیدن به یقینی که هیچ شکی نتواند در آن خللی ایجاد کند غیر از راه مطالعه و تحقیق چه راهی را پیشنهاد می کنید؟
تحقیق و مطالعه 50% راه است. پنجاه درصد ما بقی بستگی به عمل انسان دارد. یعنی انسان باید هم محقق باشد هم متحقق. محقق کسی است که از نظر علمی عمیقاً تحقیق نموده و مطالب را برای خود حل نموده است ولی متحقق کسی است که آنچه را فهمیده باور کرده و برابر آن عمل می کند. اگر کسی عالم محض بود یعنی حرف های خیلی متقن و محکم داشت ولی ایمان نداشت، به علوم خود باور نداشت، اهل عمل به حقایقی که برایش مکشوف شده نبود، کم کم دُچار شک و شبهه می شود.
خداوند درباره ی فرعون تعبیر لطیفی دارد، می فرماید: ”وَجَحَدُوا بِها وَاسْتَیْقَنَتْها اَنْفُسُهُمْ ظُلْماً“[سوره نمل، آیه ١٤] حضرت موسی علیه السلام هم طبق آیات قرآن به فرعون فرمود: ”لَقَدْ عَلِمْتَ ما اَنْزَلَ هؤلاءِ إلاّ ربُّ السَّمواتِ والأرض“[سوره اسراء، آیه ١٠٢] تو می دانی که این ها را کسی نفرستاده به جز خدای آسمان ها و زمین، ولی باور نداشت.
ما یک فهم داریم یک باور، فهم در اختیار ما نیست ولی باور در اختیار ماست. یعنی اگر فکر کردیم، درس خواندیم و مطالعاتی انجام دادیم علمی برای ما حاصل می شود و از این به بعد نمی توانیم بگوییم من نمی خواهم بفهمم. اراده در فهم دخیل نیست امّا در باور دخیل است. یعنی انسان بعد از آنکه چیزی را فهمید می تواند باور کند و می تواند باور نکند، می تواند گردن بنهد یا ننهد. گاهی دو نفر با هم بحث می کنند و با این که یکی برای دیگر حق را روشن می کند ولی این شخص زیر بار نمی رود یعنی نفس به قدری شرور است که می تواند در برابر ٤=٢×٢ بایستد و بگوید من باور نمی کنم با این که فهمیده است. برای این که به ویروس درونی «شک و شبهه» مبتلا نشویم باید آن چه را فهمیده ایم باور و عمل کنیم. تا عمل در کار نباشد یقین حاصل نمی شود. برای نجات از گزند شبهه، بهترین راه این است که هرچه را فهمیدیم عمل کنیم و باور کنیم و پا روی نفس بگذاریم. [آیةالله جوادی آملی]