پیامکهای عارفانه / بخش دوم
پیامکهای عارفانه / بخش دوم
در این بخش از ضیاءالصالحین، مجموعه ای از اشعار و پیامکهای عارفانه و معنوی تقدیم حضورتان می گردد. با ما همراه باشید.
پیامکهای عارفانه
دوباره سُفره ی اشک است و فیضِ ماهِ خودم
دوباره سُفره ی اشک است و فیضِ ماهِ خودم / دوباره نیمه شبی و بساطِ آهِ خودم
به محضرِ تو رسیدم که اعتراف کنم / نشان به کَس ندهم نامه ی سیاهِ خودم
جان مشتاقان به دردت شادمان
جان مشتاقان به دردت شادمان / بندگان خاصت، آزاد جهان...
ای زبان ها در ثنایت مانده لا/ در هوایت مرغ وَهم افکنده بال...
هرگز دلم از یاد تو غافل نشود
هرگز دلم از یاد تو غافل نشود / گر جان بشود، مهر تو از دل نشود
افتاده ز روی تو در آیینۀ دل / عکسی که به هیچ وجه زایل نشود
نیست بی فضل تو جان را قوّتی
نیست بی فضل تو جان را قوّتی / یا غیاثَ المستغیثین، رحمتی
خانۀ دل را به لطف آباد کن / جانم از بند جهان آزاد کن
پیامکهای عارفانه
مرغ روحم را به وصلت راه ده
مرغ روحم را به وصلت راه ده / دیده بینا، دل آگاه ده
جانم از خلق جهان بیگانه کن / یاد خود را با دلم هم خانه کن...
ای غم عشق تو با جان سازگار
ای غم عشق تو با جان سازگار / از کرم های تو دل امّیدوار
ای خداوند جهان دار کریم / لایزال لم یزل، حَیِّ قدیم...
ای آن که برآرنده ی حاجات تویی
ای آن که برآرنده ی حاجات تویی / هم کافل و کافی مهمات تویی
سرّ دل خویش را چه گویم با تو / چون عالم سِرّ وَ الْخَفیّات تویی
ای آنکه گشاینده هر بند تویی
ای آنکه گشاینده هر بند تویی / بیرون ز عبارت چه و چند تویی
این دولت من بس که منم بندۀ تو / این عزت من بس که خداوند تویی
راه تو به هر روش که پویند خوش است
راه تو به هر روش که پویند خوش است / وصل تو به هر جهت که جویند خوش است
روی تو به هر دیده که ببینند نکوست / نام تو به هر زبان که گویند خوش است
پیامکهای عارفانه
ای در تو عیان ها و نهان ها همه هیچ
ای در تو عیان ها و نهان ها همه هیچ / پندار یقین ها و گمان ها همه هیچ
از ذات تو مطلقاً نشان نتوان داد / که آن جا که تویی بُوَد نشان ها همه هیچ
گر در ازای عشق، غم عالمم دهی
گر در ازای عشق، غم عالمم دهی / با عالمی معاوضه این غم نمی کنم
جز راه پاک دوست یقیناً نمی روم / جز انتخاب عشق مسلم نمی کنم
با بار گناه آمده ام بر در تو
با بار گناه آمده ام بر در تو / با روی سیاه آمده ام محضر تو
در دست من نامه ی سیه چیزی نیست / جز دامن پر ز مهر پیغمبر تو
به درگاهت آمد گدایی گرفتار
به درگاهت آمد گدایی گرفتار / بریده ز یار و گرفتار اغیار
زمین خورده بارش، زمین خورده هر بار / تو امشب دوا کن شده سخت بیمار...
جز آرزوی وصل تو یک دم نمی کنم
جز آرزوی وصل تو یک دم نمی کنم / یک دم ز سینه مهر تو را کم نمی کنم
ای آن که سر بلند مرا آفریده ای / جز پیش آستان تو سَر، خَم نمی کنم
به امید نگاه تو خدای آسمانی ها
به امید نگاه تو خدای آسمانی ها / منم تنهاترین تنها گدای آسمانی ها
گناه از توبه میترسد من از پایان تنهایی / ولی آموختم توبه به پای آسمانی ها
این عمر گران را به چه دادیم همی
این عمر گران را به چه دادیم همی / پرونده ی حساب در زمان باید کرد
یک روز پشیمان ز عملهای غلط / هم شکوه ز عقل نیمه جان باید کرد
پیامکهای عارفانه
الهی آمدم سویت دگر بار
الهی آمدم سویت دگر بار / به آهی سینه سوز و چشم خونبار
نموده توبه و توبه شکستم / نه یکبار و دو باره بلکه صد بار
چقدر دور شدم از تو! دورتر مَپَسَند
چقدر دور شدم از تو! دورتر مَپَسَند / که آنکه دور شد از تو فقط گناه کند
قَسَم به عِزّتِ تو خورده است این شِیطان / که گوشه گوشه ی قَلبِ مَرا سیاه کند
رسیده است گدایَت که آه آه کند
رسیده است گدایَت که آه آه کند / مَگر که چَشمِ کریمَت به او نِگاه کند
اگر کُمَک نکُنی، این گِدا چِکار کُند؟ / کُجا رَوَد سَحر و گریه گاه گاه کند
دریاب، من این خستۀ بی حاصل را
دریاب، من این خستۀ بی حاصل را / این از بد و خوب خویشتن غافل را
باز آمده ام پیش تو تشریح کنم / این مشت گره کردۀ خون را، دل را
سازِ ذرات همه نغمۀ تسبیح خداست
سازِ ذرات همه نغمۀ تسبیح خداست / گر خلایق درِ گوش شنوا بگشایند
نای توحید به چنگ آر و دمی دم که آفاق / گوش در نغمۀ آیات خدا بگشایند
ز محراب اجابت می شود مقبول طاعت ها
اگر چه از رگ گردن تویی نزدیک تر با من / تو را هر لحظه از جایی منِ سر در هوا جویم
ز محراب اجابت می شود مقبول طاعت ها / نجویم گر تو را ای قبلۀ عالم که را جویم؟
شفا چون آیۀ رحمت شود از آسمان نازل / منِ مجنون علاج خویش از دارالشّفا جویم...
پیامکهای عارفانه
بوَد آیا که درِ صلح و صفا بگشایند
بوَد آیا که درِ صلح و صفا بگشایند / تا دری هم به مراد دل ما بگشایند
یا رب از ظلمت زندان شبستان ما را / گو شبی روزنه در صبح و ضیا بگشایند
روشن از روی تو آفاق جهان می بینم
روشن از روی تو آفاق جهان می بینم / عالم از جاذبه ات در هیجان می بینم
بی نشانی تو و حیرانم از این راز که من / هر کجا می نگرم از تو نشان می بینم
گهی از دل، گهی از دیده، گاه از جان تو را جویم
گهی از دل، گهی از دیده، گاه از جان تو را جویم / نمی دانم تو را ای یار هر جایی، کجا جویم؟...
ندارم هم چنان یک جا قرار از بی قراری ها / اگر چه در حقیقت حاضری، هر جا تو را جویم
سبز کن بار دگر مزرع بی حاصل ما
شب ظلمانی ما نامه سیه چون مانَد؟ / که به جولان گه آن رویِ چو ماه آمده ایم
سبز کن بار دگر مزرع بی حاصل ما / گر چه مستوجب آتش چو گیاه آمده ایم...
چه شبهای درازی را که بی یاد تو سر کردم
زمانه از تو دورم کرده و شیطان فراوان است / نمی جویم تو را، گم کرده ام سیر جلالی را
چه شبهای درازی را که بی یاد تو سر کردم / ببخش این سرکشی این سرخوشی این بی خیالی را
چشیدم در حریمت طعم عشق لایزالی را
چشیدم در حریمت طعم عشق لایزالی را / کشیدم در غل و زنجیر، نفس لا ابالی را
خداوندا به شوق بارش باران الطافت / تحمل کرده ام این سالهای خشکسالی را
پیامکهای عارفانه
الهی سینه ای داریم پُر سوز
الهی سینه ای داریم پُر سوز / تبسم کن در این آیینه یک روز
تبسم کن، تبسم کن، الهی! / مرا در عطر خود گم کن، الهی!
تمام فصل من شد برگ ریزان
مدد کن لحظه ای از خود گریزم / که تاریک است صبح رستخیزم
تمام فصل من شد برگ ریزان / بده داد منِ از خود گریزان
راه گم کردم که اینجا آمدم
از همه جا رانده و وامانده ام / می دهی آیا تو راهم؟ آمدم
راه گم کردم که اینجا آمدم / می کنی تو سر براهم؟ آمدم
در محضر تو جانان چیزی نگویم
در محضر تو جانان چیزی نگویم / من آمدم پشیمان، چیزی نگویم
وقتی که تو خبیری از روزگارم / از لحظه های عصیان چیزی نگویم
رفت و آمدهای سائل را کریمان می خرند
رفت و آمدهای سائل را کریمان می خرند / دیر هم حتی بیاید زود و آسان می خرند
التماس چشم هایت را بکن تا تر شوند / بیشتر از هر چه اینجا چشم گریان می خرند
اشک هایم دوباره دانه دانه می افتد
اشک هایم دوباره دانه دانه می افتد / مدتی کار من به تو شبانه می افتد
سال ها فکر معصیت مرا زمینم زد / رحم کن بر کسی که عاجزانه می افتد
کن کمک یا رب بمانم در صراط مستقیم
بعدِ حمد و بعدِ بسم الله الرحمن الرحیم / می برم بر تو پناه از شرِّ شیطان رجیم
کن کمک یا رب بمانم در صراط مستقیم / ای ملائک تا ابد بر درگه لطفت مقیم
پیامکهای عارفانه
جلوه هایی ز وقار است تضرع به خدا
جلوه هایی ز وقار است تضرع به خدا / بهترین راهِ فرار است تضرع به خدا
هدیه کن نامِ گرامیِ خدا را به دلت... / سببِ تاب و قرار است تضرع به خدا
دستی رسان بر یاری ام گم کرده راهم
پاکیزه ام کن ای خدا که روسیاهم / پستم اسیرم بنده ای غرقِ گناهم
کارِ تو باشد دستگیری ...جلوه ی عشق / دستی رسان بر یاری ام گم کرده راهم
دستی بکش دستِ نوازش بر سرِ من
خشکیده ام خشکیده تر از برگِ زردم / پُر کن ز جامِ اشک مولا ساغرِ من
جایی بده در بینِ دامانت خدایا / دستی بکش دستِ نوازش بر سرِ من
وا کن به رویم دربِ خانه دلبرِ من
ای مهربان تر از پدر از مادرِ من / بنما ترّحم بر دو چشمانِ ترِ من
رانده شدم از کلّ درهایی که رفتم... / وا کن به رویم دربِ خانه دلبرِ من
ای فدای تو هم دل و هم جان
ای فدای تو هم دل و هم جان / وی نثار رهت هم این و هم آن
دل فدای تو چون تویی دلبر / جان نثار تو چون تویی جانان
ما دل به غم تو بسته داریم ای دوست
ما دل به غم تو بسته داریم ای دوست / درد تو به جان خسته داریم ای دوست
گفتی که به دلشکستگان نزدیکم / ما نیز دل شکسته داریم ای دوست
از بار گنه شد تن مسکینم پست
از بار گنه شد تن مسکینم پست / یارب چه شود اگر مرا گیری دست
گر در عملم آنچه تو را شاید نیست / اندر کرمت آنچه مرا باید هست
رحمان و رحیم و راحم و ستّاری
یارب! یارب! کریمی و غفّاری / رحمان و رحیم و راحم و ستّاری
خواهم که به رحمت خداوندیِ خویش / این بندۀ شرمنده فرو نگذاری
ای سرّ تو در سینۀ هر محرم راز
ای سرّ تو در سینۀ هر محرم راز / پیوسته درِ رحمت تو بر همه باز
هر کس که به درگاه تو آورد نیاز / محروم ز درگاه تو کی گردد باز؟
افزودن دیدگاه جدید