روتیتر
تعداد کلمات 1210 / زمان تقریبی مطالعه : 5 دقیقه
پیامکهای عارفانه / بخش اول
حلول ماه مبارک رمضان ، بهار قرآن ، ماه عبادتهای عاشقانه نیایشهای عارفانه و بندگی خالصانه را به شما تبریک عرض میکنم .
پیامکهای عارفانه / بخش اول
در این نوشتار مجموعه ای از اشعار و پیامکهای عارفانه و معنوی به صورت کوتاه جهت استفاده شما عزیزان تقدیم حضورتان می گردد... با ما همراه باشید.
پیامکهای عارفانه
ای دوست ز رحمت دل آگاهم ده / در ماه دعا سیر الی اللهم ده
ماه رمضان و ماه مهمانی توست / در محفل مهمانی خود راهم ده...
امشب شب آدینه و فردا رمضان است
امشب شب آدینه و فردا رمضان است
تن در ذَوبان آمد و جان در طیران است
بربند ره لقمه و بگشا ره دیدار
تن طالب نان آمد و جان طالب جان است...
ماه خدا دمیده مهمان تو رسیده
ای خالق دو دنیا پاک از گناهمان کن
ما بنده و تو مولا پاک از گناهمان کن
ماه خدا دمیده مهمان تو رسیده
رحمی دوباره بر ما... پاک از گناهمان کن
بنده باید انس گیرد با مناجات سحر
بنده چون شد وارد وادی ایمان بهتر است
نقش بندد چون که ایمان بر دل و جان بهتر است
بنده باید انس گیرد با مناجات سحر
نیمه شب اشک و نماز و ذکر و قرآن بهتر است
پیامکهای عارفانه
باز کن در را گدای رو سیاهت آمده
باز کن در را گدای رو سیاهت آمده
باز کن در را که عبد بی پناهت آمده
آمده در کوبد و محتاج یک لبیک توست
قطره ای کوچک به دریای نگاهت آمده
چشمه دیدار تو سراب ندارد
چشمه دیدار تو سراب ندارد
ساحت دل، بی تو آفتاب ندارد
آن که پناهش دهی چه بیمش از اغیار؟
و آن که شفیعش تویی حساب ندارد
فارغ از این و آنیم ما را تو می شناسی
از قیل و قال بستند، گوش و زبان ما را
فارغ از این و آنیم ما را تو می شناسی
از ظن خویش هر کس، از ما فسانه ها گفت
چون نای بی زبانیم ما را تو می شناسی
تو چاره ساز و بنده نوازی و ذوالعُلا
ما بندگان خوار و ذلیلیم و خاکسار
تو چاره ساز و بنده نوازی و ذوالعُلا
از ما خطا و معصیت اندر تمام عمر
از تو عطا و عفو و گذشتن ز هر خطا
ای یار ناگزیر که دل در هوای توست
ای یار ناگزیر که دل در هوای توست
جان نیز اگر قبول کنی هم برای توست
غوغای عارفان و تمنای عاشقان
حرص بهشت نیست که شوق لقای توست
پیامکهای عارفانه
بهار، وصف دل انگیز مهربانی تو
بهار، وصف دل انگیز مهربانی تو
جهان ز رایحه ات... باغی از گل خنده است
کسی که عشق تو در دل ندارد آدم نیست
و مثل خار و خسی در هوا پراکنده است
با هر کسی نگوییم راز خموشی خویش
با هر کسی نگوییم راز خموشی خویش
بیگانه با کسانیم ما را تو می شناسی
آیینه ایم و هرچند لب بسته ایم از خلق
بس رازها که دانیم ما را تو می شناسی
ما خیل بندگانیم، ما را تو می شناسی
ما خیل بندگانیم، ما را تو می شناسی
هر چند بی زبانیم، ما را تو می شناسی
ویرانه ایم و در دل گنجی ز راز داریم
با آن که بی نشانیم، ما را تو می شناسی
صد هزاران شکر گویم چون که ماهت آمده
توبه ها کردم ولی بازم گنهکار آمدم
خوب می دانم رفیق نیمه راهت آمده
با تمام معصیت هایم دوباره آمدم
روزه دار مضطرت بر توبه گاهت آمده
هر سحر امید عفوت در دلم روشن شود
صد هزاران شکر گویم چون که ماهت آمده
پیامکهای عارفانه
گر ما مقصریم، تو بسیار رحمتی
گرما مقصریم، تو بسیار رحمتی
عذری که می رود به امید وفای توست
شاید که در حساب نیاید گناه ما
آنجا که فضل و رحمت بی منتهای توست
تنها نه من به قید تو درمانده ام اسیر
تنها نه من به قید تو درمانده ام اسیر
کز هر طرف شکسته دلی مبتلای توست...
قوتِ روان شیفتگان، التفات تو
آرام جان زنده دلان، مرحبای توست
گر تاج می دهی، غرض ما قبول تو
گر تاج می دهی، غرض ما قبول تو
ور تیغ می زنی طلب ما رضای توست...
هر جا که روی زنده دلی، بر زمین تو
هر جا که دست غم زده ای، بر دعای توست
آنی مرا رها کنی از دست رفته ام
آنی مرا رها کنی از دست رفته ام
محبوب من! به دست چه کس می سپاری ام؟
با آن که در گناه و بدی غوطه ور شدم
من حاضرم قسم بخورم دوست داری ام
چشم انتظار بارش ابر بهاری ام
کابوس نیست اینکه من از خود فراری ام
عینِ خودِ عذاب شده بی قراری ام
لب تشنه تر ز بوتۀ خشکیده در کویر
چشم انتظار بارش ابر بهاری ام
اولین منزل برای توبه حزن قلبی است
اولین منزل برای توبه حزن قلبی است
بنده باشد از گناه خود پشیمان بهتر است
هیئتی بودن فقط با گریه بر ارباب نیست
سینه زن وقتی که باشد اهل عرفان بهتر است
با درد بی دوایی من آمدم گدایی
با درد بی دوایی من آمدم گدایی
ما تشنه و تو دریا پاک از گناهمان کن
ای صاحب سخاوت مولای با کرامت
دریاب بی نوا را پاک از گناهمان کن
دوباره آمده ام، گرچه دیر برگشتم
دوباره آمده ام، گرچه دیر برگشتم
ولی شبیه گدا سر به زیر برگشتم
به صد امید به سوی تو روی آوردم
به سوی خانه ی نعم الامیر برگشتم
تو منتهای همه آرزوی انسانی
تو منتهای همه آرزوی انسانی
کسی که از تو جدا می شود سرافکنده ست
دلی که فارغ از عشق تو است می میرد
به یاد توست اگر قلب عاشقان زنده ست...
به اذن توست اگر رودها روان هستند
به اذن توست اگر رودها روان هستند
و رودخانه و دریا اگر خروشنده ست
به شوق دیدن روی تو باد می گردد
نسیم هم به هوای تو از گل، آکنده ست
تو آرزوی منی با تو قلب من زنده ست
تو آرزوی منی با تو قلب من زنده ست
و با وجود تو دنیای من فروزنده ست
به عشق توست درختان و ابر پربارند
به لطف توست اگر آفتاب بخشنده ست
مرا با توبه کردن زیر و رو کن
اگر پرونده ی خوبی ندارم
ولی بر لطف تو باشد نگاهم
مرا با توبه کردن زیر و رو کن
تو مقصد باش من بین راهم
یارب از عرفان مرا پیمانه ای سرشار ده
یارب از عرفان مرا پیمانه ای سرشار ده
چشم بینا، جان آگاه و دل بیدار ده
هر سر موی حواس من به راهی می رود
این پریشان سیر را در بزم وحدت بار ده
جز راه دل از هیچ رهی ره به تو نیست
آن سان که تویی هیچ کس آگه به تو نیست
راهی ز فراز عقل کوته به تو نیست
هر چند تو را هزار ره باشد، لیک
جز راه دل از هیچ رهی ره به تو نیست
به دورِ خود قَفَسی ساختم به دستِ خودم
چنان ندیده گرفتی تو اشتباهم را
که پی نبرده ام اصلا به اشتباهِ خودم
به دورِ خود قَفَسی ساختم به دستِ خودم
مرا نجات بده از میانِ چاهِ خودم
حیا نکردم و دنبالِ معصیت رفتم
حیا نکردم و دنبالِ معصیت رفتم
شدم من عبد فراری و دل به خواهِ خودم
چه صبر داری و خسته نمی شوی از من
خودم که خسته ام از این همه گناهِ خودم
همیشه راه نشان دادی و نفهمیدم
همیشه راه نشان دادی و نفهمیدم
فقط دویدم و رفتم به کوره راهِ خودم
چه ظلم ها که نکردم به خود در این دنیا
چه چوب ها که نخوردم من از نگاهِ خودم
کسی به جز تو خبردار نیست از حالم
کسی به جز تو خبردار نیست از حالم
میانِ مَحکمه آرَم تو را گواهِ خودم!
قُشونِ اشک فرستاده ام به درگاهت
ذلیلِ عفوِ توام با همه سپاهِ خودم
موضوع مقالات
افزودن دیدگاه جدید