نقد فیلم نبرد تایتانها/ بخش دوم
نقد فیلم نبرد خدایان
نبرد تایتانها به تصویر کشیدن اسطوره های یونانی است که درآن خدایان آسمانی وزمینی درمقابل یکدیگرزورآزمایی می کنندوهرکدام بااستفاده ازنیروهای خود دیگری را مغلوب می کند.آنچه درفیلم به ظاهردیده می شود به صحنه آمدن ستاره هاواسطوره های یونانی است که در جایگاه خویش نقش خودرا طبق افسانه های هومری به خوبی ایفاء می کنند.زئوس بزرگترین خدایی که گاهی وی را زئوس پاتروس یعنی زئوس پدر می نامیدند[8] خدای خالق آسمانها ومردم معرفی می شود.او خدایان را درمقامشان منصوب می کند وبه این ترتیب بالاترین جایگاه رادربین خدایان داراست.اودوبرادربه نام پوزیدن وهادس دارد که پوزیدون رابه فرمانروایی بردریاها می گماردوهادس رابه عنوان خدای حاکم بردنیای مردگان که همراه بابدبختی وتاریکی است منصوب می کند.خدایانی که دراین فیلم به صحنه می آیند خدایان محتاج ونیازمندی هستند که وابسته به عبادت واطاعت مردمانی اند که تحت سلطه آنها به عنوان رعیتی فرمانبردار اطاعت پذیری وتبعیت دارند.درواقع دراین فیلم این خدایان هستند که برای اینکه ابدیت وفناناپذیری خودراتامین کنند،دست به دامن بشرفناپذیر می شوند تابه عنوان منبعی ادامه حیات بوسیله انسان هامیسرباشد.
این توضیحات همه برای بیان محتوای اصلی داستانی است که بازیرکی تمام ازسوی سازندگان این فیلم به نفع اربابان زرسالاریهودی وصهیونیستی،مورداستفاده قرارگرفته است.نقش اصلی ومحوری این فیلم حول شخصیتی است که به عنوان منجی وموعود موردتوجه قرارمی گیرد وبه عبارتی این فیلم رابایددرزمره فیلم های آخرالزمانی قرارداد که به نوعی نقش منجی رابه عنوان یک موعودومنتظرهمگانی انسانها برجسته می کند ونیازانسانها رابرای سروسامان دادن به وضع آنها تامین وارتباط صلح آمیز باخدایان را تنظیم می کند.
کودکی که قراراست همه چیزرا تغییردهد وباپایان دادن به ظلم وستم خدایان علیه آنها قیام کند .درابتدای این فیلم تصویر کودک موعودی را نشان می دهد که بوسیله ماهیگیری از یک تابوت رها شده در دریا بالا کشیده می شود.این صحنه در ابتدای دیدن تابوت موسی نبی که معروف به تابوت عهد است را تداعی می کند که علیه ستمکاری وظلم فرعون قیام کردواو را از کرسی خداییش به پائین آورد .البته شک وشبهه ای پیرامون این پیامبر اولوالعزم الهی وجود ندارد وبه فرموده قرآن موسی(ع) یکی از اولیای الهی است که خداونداورابه پیامبری برگزید«وکلم الله موسی تکلیما»
اما مرتبط کردن این منجی که در آخر فیلم به پیروزی وی وغلبه او علیه خدایان می انجامد و مردمان شهر آرگون بوسیله این منجی از سقوط کردن رهایی پیدا می کنند نکته ای است برای نشان دادن این که منجی آخر الزمان ومنجی موعود از نسل بنی اسرائیل است که مردمان زمین بوسیله او از ظلم و ستم فرمانروایان زمینی رهایی پیدا می کنند چیزی که درهمه فیلم های آخرالزمانی ازتیرس چشم کار گردانان هالیوودی مخفی نمی ماند وبا منسوب کردن منجی آخرالزمان به تفکرات مستکبرانه وسلطه جویانه خویش راه را برای القاء افکار ضد ارزشی خود در جامعه جهانی هموا ر می سازند .
مطلب دیگری که شایان ذکر است در مورد خصوصیات این منجی آخرالزمانی است که اورا از دیگران متمایز کرده است حتی از خدایا ن آلیمپوس.
پرسیوس که به عنوان یک ناجی در این فیلم مطرح میشود بدنی تشکیل یافته ازدو عنصر خدایی وانسانی دارد که نه خداست ونه انسان اما علاقه دارد به شیوه انسانها زندگی کند واز قرار گرفتن در کنار خدایان خودداری می کند وبا هر پیشنهاد از سوی خدایان طفره می رود ومیلی نشان نمی دهد حتی در قسمتی ازاین فیلم گفته های زنی را که همیشه از لحظه تولدبه همراه پرسیوس بوده رانشان می دهدکه آیو نام دارد[9] ووظیفه مراقبت ونگهبانی ازپرسیوس برعهده اوست.اوجمله ای رابه پرسیوس می گویدکه درتاییدویژگی برترومتمایزاوست به طوری که پرسیوس بالاترازجایگاه و متمایزاز خدایان وانسان هاقرارمیگیرد.جمله توفقط یک نیمه انسان،نیمه خدانیستی توبهترین هردوتای آنهایی ازجانب آیوآن هم درلحظه های حساس فیلم که چیزی به سقوط شهرآرگون باتمام مردمانش نمانده!
این ادبیات به کاربرده شده درفیلم ازاین که شبیه به اسطوره های یونانی باشد بیشترمشابه اسطوره هاوافسانه های یهودی است که درموردانسان خدانمایابه عبارتی خدای انسان نمابیان شده است درتفسیرکابالیستی ازانسان ،آدمی مقام الوهیتی می یابد که درنهایت صورتگری به شکل خداست[10] این شخصیت والگوکه درلسان آنها به آدم کدمون نام گذاری شده فقط مختص یهودیان است که به عنوان نژادبرترازسایرمخلوقات وانسانها قرارمی گیرند وبه صورت تجلی تمام خداوندحی درانسان همسان وهم ردیف خدامی شوند ودربعضی گفته هاازبرابری اوباخدا سخن به میان آمده که ارزش عددی هردومساوی است ونام یهوه وآدم برابرباعدد45است که هیچ یک برتری بر دیگری ندارد ودربعضی تفاسیرالحادی از خداهمان آدم قدمون اراده شده است [11]
این قداست وویژگی برترتاجایی به اوج رسیده که حتی خدای اصلی هم دست به دامن اومی شود وهنگامی که قدرت خودراروبه اضمحلال می بیندوازجانب هادس که درپی رسیدن به قدرت وجانشینی به جای برادرش زئوس است،احساس خطرمی کند ازپسرخود پرسیوس در پی یاری رساندن به پدرصدا می زند و تقاضای کمک میکند .
در واقع پرسیوس نماینده یک جریان وتفکر یهودی است که به عنوان نژاد برترسعی در نابودی واز بین بردن دشمنان خود دارد که برای این کار نیروهای دیگری را با خود متحد می کند که در ادامه به آنها میپردازیم .
در این مرحله از فیلم پرسیوس برای نبرد با دشمنان خودکه درراس آنهاهادس خدای تاریکی ها قرار دارد، آماده می شود. او که در پی از بین بردن کراکن هیولای دریا وزاده هادس است مانع اصلی خود را هادس می بیند که باید از سر راه برداشته شود اگر چه با از بین رفتن کراکن نیروها وقدرت هادس تضعیف می شود.
آیو که همیشه به همراه پرسیوس است به فرمانده لشکر شهر آرگون راه از بین بردن کراکن( هیولای دریایی) را نشان می دهد که به عنوان یک راز در اختیار جادوگران سرزمین استیکس قراردارد وآنها هستند که همه چیزرا در مورد کشتن کراکن می دانند وبه همین خاطر است که پرسیوس با متحدان ونیروها ی خود سراغ جادو گران می رود وبه آنها متوسل می شود.
دراینجا نکته قابل توجه ،مطرح شدن جادوگرانی است که برای رسیدن به اهداف پرسیوس منجی باید از آنها کمک بجوید وبه عبارتی سازندگان این فیلم عقیده به جادوگری وسحر و جادو را به عنوان یک عنصر در پیشبرد مقاصد ورسیدن به آرمان نهایی توسط منجی ضروری ولازم میدانند ونقش آن را برای پیروزی وپی بردن به راز ورموزپنهان برجسته می کنند .چیزی که در عرفان یهود کابالا به آن پرداخته می شود و قابل اهمیت است ،درحالیکه در اسطوره های یونان که این فیلم در ظاهر به آن می پردازد از سحر وجادو سخنی به میان نمی آید واز جادو گری خبری نیست وحتی نقش جادوگران در نظام اساطیر یونان طرد می شود و فقط به نقش ویژه غولها به عنوان موانعی در سر راه قهرمانان اشاره می شود .حتی درداستان هومراز سه خواهرکهن سال نام برده می شودکه یک چشم دارند وازقلمروخودپاسداری می کنندولی اشاره ای به جادوگران سرزمین استیکس نمی شود.[12]
پس می توان گفت جادوگری ازخصیصه هاوبن مایه های اعتقادی دین یهوداست که درقالب فیلم بادست آویزه کردن موضوع دیگر به آن به خوبی پرداخته شده وپیوندجادوگری به همراه منجی ضرورتی دانسته می شود که منجی درارتباط بانیروهای سحروجادواست.
درادامه پس ازآنکه پرسیوس باقوای خودبرای پیداکردن جادوگران سرزمین استیکس به راه می افتد ماجراهای جالبی به وقوع می پیونددوازاین جاست که نبرد بین نیروهای پرسیوس بادشمنان جبهه مقابل آغاز می شود که دقت دراین صحنه هازوایای مختلف این داستان راآشکارمی کند. تکنیکی که صحنه گردانان پشت فیلم باظرافت خاص کارگردانی کرده اند.
نبرد باحمله ورشدن یکی ازدشمنان خون آشام پرسیوس به نام آکرسیوس شروع می شود.اوکه از سوی هادس مأموراست پرسیوس راازمیان بردارد دارای نیروی قدرتمند شیطانی است که به وسیله هادس این نیروبرای ازبین بردن منجی به اوداده شده است وبارجعت این فرد ازدنیای مردگان نیروهای تاریکی وظلمانی قدرتمند شده اند. او همان فردی است که زئوس باهمسرش همبسترشد وبذرپرسیوس رادروجود همسرش کاشت ونتیجه آن شدکه براثرکارزئوس، آکرسیوس خشمگینانه همسر خودراکشت وآن رابابچه،درمیانه تابوت نهاده روانه دریاکرد ، ولی دست برقضاپرسیوس ازمیان آن تابوت جان به دربرد ونجات پیداکرد . آکرسیوس بعدازمطلع شدن اززنده ماندن پرسیوس نقشه انتقام ازاووپدرش زئوس رادرسرپروراند.شمشیری راکه اوبرای کشتن پرسیوس به کارمی برد به گونه ای است که تداعی مفهوم آشنایی رابه ذهن متبادرمی کند آری شمشیردولبه ای که درغالب فیلم هامخصوصا فیلم های اسلامی به عنوان شمشیرذوالفقاربه تصویرکشیده می شود.
به نظر می آیدکه کارگردانان هالیوودی دراین فیلم سعی درشناساندن یک جریان درقالب شخصیت آکرسیوس کرده اند که دربرابراقدامات منجی فیلم دست به شمشیراست ومانع پیشبرد اهداف اوست .جریان شیعی وعلوی که مانندسدی دربرابراهداف سلطه جویانه صهیونیزم جهانی دردنیای امروزقرارگرفته پایگاه وجایگاه این تفکرمنحرفانه نزد اربابان غربی کشورایران است که نقشه هاوخواسته های زرسالان یهودی رابه رویاهای دست نیافتنی تبدیل کرده که روزبه روزریشه این مکتب که با انقلاب مردم ایران در دهه 1980 شکل گرفت،ازهمه جاسربرمی آورد بطوریکه تأثیر آن را در کشورهای مستعمره بخصوص در کشورهای عربی که علیه رژیمهای متحد با تفکرات لیبرالیستی ویهودی مابی سعی درالقاء ارزشهای ضد دینی دارند،منجربه شکل گیری انقلاب مردمی شده. این برداشتهادراین بخش ازاین فیلم زمانی چهره از حقیقت بر میدارد که با قطع شدن یکی از دستان آکرسیوس عرصه براو تنگ میشود و با فرار کردن به جای دیگر تغییر مکان می دهد اما آکرسیوس به کجا میگریزد؟ در ادامه تعقیب پرسیوس با افرادخود، برای چند لحظه ای چشم ها با صحنه های آشنا با ذهن روبرو میشود که نشان دهنده سرزمین ایران است آن هم درقالب نماد ملی این کشور یعنی تخت جمشید وسمبل های آن مثل پرسپولیس که از بالای تپه ای برای لحظه ای گذرا نمایش داده می شود که با این کار درصدد نشان دادن نظام برخاسته ازتفکر دینی وعلوی از اسلام ایرانیان است که امروزه مهد اسلام راستین وحقیقی است
بعد از جنگ و گریز پرسیوس و یارانش با عقربهای متولدشده از خون آکرسیوس درحاشیه صحرایی توسط عقربها محاصره میشوند ودر این لحظه است که صدای مخوف و مبهم در بیابان می پیچد .طنین صدایی که در لحظه اول نامفهوم ومبهم به نظرمی آید ولی با کمی دقت از حنجره های بیابانگردان صحرایی صدای لهجه عربی به گوش می رسد که با لحن خشک و خشن می گوید واطیعوالجن .آری جنهای صحرایی که افرادحاضررابه اطاعت ازخوددعوت می کنند[13]آن هم دربیابانی بی آب وعلف که قلمروومحدوده عرب های بیابان گردصحرایی است.سرزمین عربستان صعودی که مجاورباایران است جایی که اسلام ازآن جابرخواسته.[14]
یاران پرسیوس آنهارابه عنوان دشمنانی یادمی کنندکه موجودات آدمکشی هستندوبه جادوگران بیابانی لقب گرفته اند.اماپرسیوس ازآنهاسپاسگزاری می کند وجنیان برای آنکه دشمن خودراخدایان وهم پیمانان آنها می دانند باپرسیوس برای ازمیان برداشتن دشمن مشترک همکاری می کنند وپیمان دوستی واتحاد می بندند.
همه این قرائن نشاناز فرهنگ مسلمانانی دارد که اسلام آمریکایی وغربی دربین آنها رسوخ کرده وواضحترآنکه نشان دهنده جریانی است که امروزه درعالم اسلام به سرکردگی کشورهای عربی خصوصاعربستان که انتشاردهنده این تفکرارتجاعی است ،بانام وهابیون تندرو قابل شناسایی است.
افرادی که هرروزبهانه تازه ای به دست دشمنان قسم خورده اسلام می دهند وباراه انداختن تروروقتل وخون ریزی ،چهره زننده ای ازاسلام رابه نمایش می گزارندبه طوری که دراین فیلم هنگام درگیری دردنیای مردگان ،وزمانی که پرسیوس برای نجات مردم شهرآرگون به سفارش جادوگران بایدسرمدوسا راازتنش جداکندجن همراه پرسیوس که نشان اسلام هولناک وخشن امادرعین حال احمق وقابل سوءاستفاده است خود را در عملیات انتحاری منفجر می کند تادر پیروزی پرسیوس منجی سهمی داشته باشد که می توان گفت این نوع خود زنی هم جهت با اهدا ف وآرمانهای صهیونیستیست که این جریان را برای نیل به مقاصد خود همراه کرده است به طوری که با دستان خود خویشتن را از بین می برند واز آن طرف با نقشه از قبل طراحی شده از میدا ن به در می شوند چنانچه در حادثه 11سپتامبر این حرکت به وقوع پیوست وزمینه مساعد برای اقدامات بعدی مهیا شد.
بنابراین اگر بخواهیم اهداف ومقاصد از ساختن این گونه فیلم ها را بررسی کنیم می توان به چند گزاره مهم اشاره کرد
1. اینکه موعود ومنجی در سینمای هالیوودی همیشه بر خواسته از غرب است که ترجیحا از نژادی برتر به نام بنی اسراءیل متولدمی شود که سعی می کند خودرا فاتح جنگ آرماگدون وآخرالزمانی درفیلم معرفی کند مانند فیلم ارباب حلقه ها ،ماتریکس....
2.اینکه در عرصه سینما چهره ای که از اسلام ارائه می شود تصویر زننده ،فریبکارو پر از خشم وکینه ونفرت است که به هیچ چیز جز جهاد و قتل و خونریزی فکر نمی کند ونهایتا اگر انصاف را در رابطه با مسمانان به خرج دهند چهره ای از اسلام خنثی و منفعل به نمایش گذاشته میشود که همگام و همنوا در اجرای مقاصد و خواسته های آنها گام بر میدارد که این نوع اسلام همان اسلام مورد انتظار آنهاست.
درنبردتایتانها که ازفیلم های آخرالزمانی است به همین موضوعات اشاره می شود یعنی علاوه برمنجی موعود غربی ،جریان مقابل یعنی دشمنان منجی که مسلمانان آزادی خواه وجریان مقابل جبهه استکبارکه تفکرشیعی صادره ازسرزمین ایران است به تصویرکشیده می شود که آخرالامر منجی برآنها غالب می شود وآنهاراشکست داده ازبین می برد ودرنهایت ضربه آخررابرآنهافرودمی آورد که به منزله پایان دادن وخاتمه به این جریان وتفکراست که دراین فیلم باقطع شدن سرمدوسا هیولای چندسرریشه کن می شود.
ازطرفی جریان دیگری که موافق بامنجی نیست ولی برای ازبین بردن جریان مقابل ، که دشمنی مشترک محسوب می شود منجی راهمراهی میکندودرراستای اهداف تعیین شده منجی رایاری می رساند .
توجه به این نکته ضروری است که گرایش فیلم های آخرالزمانی دراین چنددهه ساخته شده توسط صحنه گردانان این فیلم ها به طوری بی سابقه درصدداجرائی کردن پروژه اسلام هراسی واسلام سنیزی بوده که تاحدودزیادی موفقیت حاصل شدامادرچندساله اخیر ساخت فیلم های آخرالزمانی بارویکردی جدیدپابه عرصه رسانه گذاشته آن هم کوبیدن ونفی تفکراسلام حقیقی واصیل که شیعه ستیزی است و مبانی شیعی دراین گونه فیلم ها موردهجوم قرارمی گیرد تاجایی که این عملکرد برنامه راهبردی برای مقابله باخط فکری جریان اسلام گرایی دردنیاشده که دراین مرحله سینماورسانه ساحل نجات وپناهگاه صهیونیستی است که باتمام قواوامکانات سعی درنجات وحفظ موقعیت به دست آمده می کند .
پی نوشت:
[8] تاریخ ادیان /حسین توفیقی
[9] شاید بتوان گفت که همراهی و نگهبانی از پرسیوس که به عهده او گذاشته شده تداعی کننده همان داستان موسی(ع) است که در قصه قرار گرفتن موسی (ع) درتابوت ورها کردن در آب توسط مادر این پیامبر الهی، خاله موسی نقش مهمی داشت وسبب شد موسی به سمت خانواده فرعون راهنمایی شود چیزی که دراین فیلم آیویکی ازاله های یونانی ماموربه آن است
[10] فرهنگ نمادها
[11] فرماسونری جهانی /هارون یحیی
[12]اساطير يونان / جان يين سنت / باجلان فرخي
[13] جنهاهمان گروهی اندبا شمایل و لباس های عربی و چهره ای زشت که "Djinn" نام دارند،و به کمک لشکر اندک آرگوس ها می آیند.
-------------------------
منبع : بهداشت معنوی
افزودن دیدگاه جدید