نقد فیلم نبرد تایتانها/ بخش اول
اساطير يونان
در ردة اساطير، اسطوره هاي يونان از شهرت و آوازة جهاني برخور دارند به طوري كه تأثير گذاري قابل وصفي را بر فرهنگ و تمدن مدن بعد از خود گذاشته اند تاريخ اين اساطير با داستان هومر آغاز مي شود كه كمتر از يك هزار سال قبل از ميلاد مي زيسته ( حدودا سال 775 ق م).
هومر اثر خود را با داستان ايلياد شروع مي كند كه نخستين اثر مكتوب يونان است و بعد از آن اوديسه منصوب به اوست كه همتاي داستان ايلياد است. يكي از مشخصات منظومه هاي هومري پرداختن به ذكر عمليات قهرمانه، خدايان و پهلوانان داستان است كه توجهي به روانشناسي آنها نشده و كمتر به قضاوت اخلاقي در مورد آنها پرداخته شده.بعد از هومر هزيود بزرگترين و مهم ترين شاعر يوناني به شمار مي رود كه شجرة خدايان هزيود بعد از داستان هومر از اهميت زيادي برخوردار است.
ویژگیهای اساطیریونانی
جامعة آغازين يونان مادر تبار بود و با تغيير آن در گذر زمان رفته رفته به سوي جامعه پدر سالاري و متكي بر پدر خدا پيش رفت و خانوادة خدايان متكي بر شیخوخیت و پدرسالاري شكل گرفت.طبق روايات يوناني آفرينش از اجتماع زن يا مادر سالاري سر مي گيرد كه خدايان مهم و بزرگ آن همه زن هستند و سپس به اجتماعي ديگر منتقل مي شود كه بر پدر سالاري استوار شده است. مهمترين خدايان همه مرد يا نرينه هستند مانند اورانوس، زئوس، كرونوس و...
در بينش اسطوره اي يونانيان انسانها چون نباتات خود به خود از زمين رسته مي شوند ولي در عين حال متأثر از آموزة بقا هستند كه خدايان غالباً بر جهان و قلمرو خود نظارت و فرمانروايي مي كنند و بعد از مدتي، در طول زمان قائل به انتقال انسان پس از مرگ به عالم مردگان شدند.
بسياري از اساطير يوناني تجسم شخصيت انسان اند كه خدايان در شكل و شمايل انسانی صورت پردازي شده اند مانند تايتان ها[1]، و خدايان يوناني كه به هيأت انساني بودند.و اين خصوصيت باعث انس و الفت و گرايش فراوان به خدايان باستان يوناني شده است.
شايد علت شمايل گرايي به انسان اين بود كه تا آن روز چيزي به فكر انسان ها خطور نكرده بود و خدايان سیمايي واقعي نداشتند و به هيچ موجود زنده اي شبيه نبودند.[2]. البته در بعضي از اعصار خدايان به شكل جاندار پديدار مي شوند كه به هيأت حيواني يا پرندگان يا ساختار سه گانه خدا و خدابانووشهريار و ملكه و حيوان نرو ماده پديدار در مي آيند، مانند ساتيرها كه خدايان جنگل اند و تركيب يافته از شكل بز و انسان هستند يا سينتورها به هيأت ديو و آدمي اند و گاهي نيم انسان و نيم اسب اند.
در خدايان يوناني ويژگي مخصوصي كه ديده مي شود اين است كه خدايان به صورت دوستان و همنشينان خوب بدل يافتند بخلاف خدايان بابلي و مصري كه دست نيافتني و داراي عظمت و ابهّت غيرقابل وصفي است كه آدميان بعضاً از آنها وحشت مي كردند ولي با اين توصيف كسي نمي توانست به خدايان يونان متكي باشد زيرا از طرفي قابل اعتماد نبودند.
در فرهنگ اسطوره اي یونان خبري از جادو و جادوگري نيست و حتي جادو را در بين خود طرد مي كنند وفقط در بين آنها دو زن ديده مي شود كه از قدرت هراس انگيز و خارق العاده اي برخوردارند سيرسه (circe) و مديا يا مِدِه (Medea) .از اين رو غول ها نقش ويژه اي دارند كه به شكل كينه توزانه عليه خدايان اقدام مي كنند و در مقابل آن ها پهلواناني صف آرايي مي كنند كه جايگاه اسطوره اي خاصي را در حماسه هاي يوناني مي آفرينند مانند هركول كه زندگيش را وقف مبارزه بر ضد هيولاها وديوها كرده بود كه اين اسطوره هاي حماسي تاريخ كهن آنها را شكل مي دهد
در اينجا نبايد اثرگذاري اسطوره هاي بابلي در شكل گيري در اساطير يوناني را ناديده گرفت ولي در عين حال از ستاره شناسي مانندبابل باستان خبري نيست و مثل بابليان اعتقادي بر تأثير ستارگان به زندگي مردم ندارند، بلكه از كاهن و مردگان چنانچه بابليان گريزان بودند وحشتي ندارند.
ويژگي ديگر در رابطه با زناي با محارم و مادركشي است كه بسياري از تراژدهاي يونان را برگرفته است همچنين در اساطير يوناني آدمخواري با بچه كشي پيوند دارد برخلاف اسطوره هاي مصري كه براي انسان قداست ملكوتي قائل اند و نيمي از حقيقت او را روحاني مي دانستند و از اين رو براي كشتن و قرباني كردن انسان ها حرمت قائل بودند ولي در اساطير يوناني قرباني كردن انسان ها ديده مي شود كه غالباً با قرباني دختران پيوند دارد.
در آخر بايد گفت به طور كلي در طول حيات اساطير يوناني سه مرحله تحولات و تغييرات به ظهور پيوست كه اين مراحل را مي توان مرحله حماسي، مرحله تراژديك و مرحله فلسفي ناميد.[3]
منابع تحقيق: سيري در اساطير يونان و روم / اديت هميلتون / عبدالحسين شريفيان / نشر اساطير 1383
فرهنگ اساطير يونان و روم / دپير گريمال ج ا / احمد بهتش، نشر دانشگاه تهران 1350
اساطير يونان / جان يين سنت / باجلان فرخي / اساطير 138
اسطوره هاي يوناني در رسانه:
در چند دهه ميلادي به ويژه در سالهاي اخير مشاهده مي كنيم كه رسانه هاي غربي به خصوص هاليوود در توليد و ساخت فيلم و سينما رويكرد اسطوره اي را برگزيده و به نحوي مروج تمدن عهد باستان و فرهنگ اسطوره اي ملل مختلف شده است. اما نكته تأمل برانگيز اين است كه سينماي هاليود كه براي نشر باورهاي غربي از هيچ كوششي دريغ نمي ورزد و براي پيوند دادن ذهن بشر با گذشته افسانه اي خود رو به توليد انبوه فيلم هاي اسطوره اي آورده است چه اهداف و مقاصدي را دنبال مي كند و اصولاً چه منافعي را در توليدات سينمايي به همراه دارد كه هميشه به دنبال آنهاست؟ اين قبيل سؤالات ما را بر آن داشت كه به صورت جداگانه به اين موضوع مهم بپردازيم.
در بين تمدن هاي ملل باستان كه در صنعت سينما جايي را براي خود باز كرده و سبب شده كه گرايش و اقبال با استفاده از اين تفكر در فيلم ها به وسيله نمادها و اسطوره هايش بيشتر شده باشد تمدن اسطوره اي يونان باستان است كه به علت داشتن قابليت ها و ويژگي هاي منحصرو قابل ذكر سبب شده كه سينماي هاليوودي براي دستيابي به اهداف و تأمين منافع خود از اين طريق و همچنين تأثيرگذاري بيشتر در عرصه رسانه به توليد آن روي بياورد. اما مهمترين ويژگي كه در رأس اسطوره هاي يوناني سبب اين شده است كه رسانه هاي غربي را شيفته خود كند اهميت موضوع پرداختن به انسان است كه در بينش يونانيون از جايگاه والايي برخوردار است، هنر يوناني هميشه آماده بالا بردن وجود و انديشه تا مقام خدايي بوده است و Mythe را به صورت انساني مجسم كرده تا اهميت اين انديشه را نشان دهد و بلكه تاريخ رابه همين صورت در مقابل او جلوه گر ساخته است.[4]
به عبارتي ديگر مي توان گفت كه تمامي هنر و تفكر يوناني در وجود انسان تمركز يافته و انسان ها در اسطوره هاي يوناني به صورتی پديدار شده اند كه تفاوت اساسي با ديگر فرهنگ ها در اين خصوص ديده مي شود. الاهيات آنها كه در اشعاراوليه يوناني به وسيله هومر وهزیود منعكس شده به گونه اي است كه انسان محور هستي قرار مي گيرد و تصوير خدايان به شكل و شمايل آدميان ساخته وپرداخته مي شوند كه از جنس آدم و با قابليت ممتازي شكل گرفته و در اين بين در تصوير هومري از جهان تلاش شده كه انسان در مركز قرار بگيرد. چنانكه قهرمان هاي واقعي هومر انسان هاي خدا گونه اي هستند كه به صورتي ناقص از الگوي خدايي پيروي مي كنند و اين طرز تلقي سبب جاي گرفتن انديشه هاي هومري در آرمان هاي مذهبي يونانيون شده است.
تفكر هومر به گونه اي انسان مركز و اومانيستي بود كه زمينه مساعدي را براي حاميان اين انديشه در قرن نوزدهم فراهم كرد و سبب شد دوباره تفكر باستاني احياء شود و برگشت به اسطوره ها اين بار با رويكرد جديد و طراحي كلاسيك با استفاده از تمام ظرفيت ها شكل گيرد و زمينه تسلط بر تاريخ و طبيعت بشري مهيّا شود. خداشناسي كه در غرب در دوره رنسانس و بعد از آن تحريف شد همان انسان محوري است كه به اصطلاح خداشناسي طبیعي مي توان از آن ياد كرد. جنبش فلسفي و ادبي امانيستي كه زيربناي رنسانس بود مقام انسان را ارج مي نهاد و او را ميزان اشياء مي دانست.
امانيسم دوره رنسانس و بعد از آن همان جنبه ای است كه متفكران از آن طريق تفسير انسان و كمال انساني را در جهان طبيعت و تاريخ جستجو مي كنند و بدين صورت ادبيات يونان باستان بر تفكر تئولوژين هاي قرن نوزدهم تأثير گذاشتند. بنابراين سرچشمه تفكرات امانيستي را مي توان در يوناني باستان جستجو كرد.
اصطلاح اومانيسم[5] از واژه يوناني اومانيتاس[6] مشتق شده كه تحت تأثير ادبيات كلاسيك يونان باستان قرار گرفت كه بر تعليم و تربيت آدمي به عنوان موجودي مختار، آزاد و مستقل تأكيد مي ورزید و معتقد بودکه انسان مي تواند حيات خويش را مستقل از نظام كليسایي قرون وسطا طراحي كند.
همانطوري كه در يونان باستان تعليم و تربيت به وسيله هنرهاي آزاد صورت مي گرفت و چنين مقرّراتی فقط شايسته انسان تلقي مي شد.[7]
اومانيست ها مصمم بودند حيات روحي انسان عصر كلاسيك را كه در قرون وسطا از دست رفته بود از طريق ادبيات كلاسيك او باز گردانند و در اين زمينه از ابزار رسانه اي مدرن براي القاء تفكر امانيستي از انسان بهره جستند تا از اين راه بتوانند خود مختاري و خودسالاري آدمي را به او بازگردانند و با ادبيات باستاني آزادي و اختيار انسان ها را به نحوي مؤثر به كار گيرند. امروزه در عرصه رسانه به اين ايده افراطي به عنوان طرفداري از ارزش هاي انسان دامن زده مي شود و حامیان این تفکر با استيلاء فرهنگي با ابزار رسانه در پی رساندن عده اي به عنوان انسان هاي برتر در رأس قدرت اند تا از اين رهگذر علاوه بر توجه و ارج نهادن انسان ها راه به خدمت گرفتن انديشه هاي آنان و سلب آزادگي و بردگي ذهني آنها را فراهم آوردند.
يكي از فيلم هاي هاليودي كه به احياء مفاهيم و انديشه هاي انسان محوري عصر باستان به عنوان الگوي عصر جديد مي پردازد فيلم نبرد خدايان يا تاتيان ها است كه در آن نبرد خدايان يا به عبارتي ابر انسان ها با يكديگر به نمايش گذاشته مي شود. يكي از موضوعات محوري فيلم كه در آن برجسته مي شود شخصيت بعضي انسان هاست كه نصيبي ببيشتر از ديگران برخوردارند و آن جنبه ي خدايي بودن آنهاست كه باعث شده نيم بدن آنها از عنصر خدايي تشكيل بشود اين انسان هاي خدا گونه كه قلمرو تحت نفوذ آنها وسيع است از قدرت هاي فوق العاده و خارق العاده برخوردارند به طوري كه همه ي امور بندگان و همه قدرت ها در دست اين خدايان اسطوره اي است كه بر انسان هاي زيردست خود تسلط و غلبه دارند و بر آنها حكمراني مي كنند و انسان ها ناچارند براي در امان ماندن از خشم و ناراحتي خدايان رو به آنها بياورند و در پناه اطاعت و عبادت درگاه آنها خواسته هاي خود را بيابند.
چيزي كه سعي شده در متن فيلم از اول تا آخر در ذهن مخاطبان جاي بگيرد، پذيرفتن انسان هاي برتر در برقراري نظم و نظام نوين جهاني است كه با جهت گيري خاص بتوانند از اين طريق راه سلطه و غلبه بر مردم دنيا را فراهم آورند تا علاوه بر تأمين منابع مادي انسان ها درسایه استيلاء و سلطه آنها، امنيت و صلح را برقرار كنند حتي تلاش شده در اين فيلم با القاي توهم سلطه، رعب و وحشتي را در دل مخاطبان ايجاد كنند كه به سبب آن اين باور در عمق جانشان شكل بگيرد كه زمين بايد داراي حاكماني خداگونه باشد تا مصالح و منافع مادي انسان ها براي ادامه زندگي تأمين شود در غير اين صورت هرج و مرج سراسر دنيا را خواهد گرفت، چيزي كه در شهرآرگون به سبب خشم خدای زئوس رخ داد و سبب شد امور عادي و روزمره مردمان آن ديار مختل شود.
در اين فيلم وانمود مي شود كه دنيا بدون حضور ابرانسان ها كه كليه امكانات و تكنولوژي در دست آنهاست معني نخواهد داشت و نظم نوين جهاني در صورت در رأس قرار گرفتن آن ها حاصل خواهد شد، چيزي كه اربابان غربي در پي به ثمر نشاندن آن هستند و ابزارهاي رسانه اي را براي اين منظور به خدمت گرفته اند.
پی نوشت:
[1] اساطير يونان / جان يين سنت
[2] سيري در اساطير يونان و روم / اديت هميلتون
[3] فرهنگ اساطير يونان و روم / دپير گريمال ج ا
[4]. فرهنگ اساطير يونان و روم، دپير گريمال ج 1.
[5]. Homanism.
[6] . Humanitas.
[7]. خدا و دين در رويكرد امانيستي / مريم صانع پور.
افزودن دیدگاه جدید