دیباچه
شيطان پس از 6000 سال عبادت وارد جرگه فرشتگان مقرب الاهي گرديد،اما تكبري كه در وجودش همچون شعله ي زير خاكستر بود به هنگام سجده بر انسان سربرآورد و نداي "خلقتني من نار و خلقته من طين"[1]سرداد، واين كلامش او را از قله ي سعادت به قعر شقاوت فرستاد، و از آنجا بود كه كمر به همت گمراه نمودن آدم(ع) و ابناء او بست.
با وسوسه اش كام آدم و حوا را به طعم ميوه ممنوعه آلوده نمود و آنان را از بهشت عرشي به منزل فرشي هبوط داد، و حال اين قابيل است كه با كمند حسادت شيطان،دست خويش را به خون برادر رنگين مي نمايد و خداوند را برآن داشت تا انسان را تا ابديت ندا دهد كه: " الم اعهد اليكم يا بني آدم أن لا تعبدوا الشيطان إنه لكم عدو مبين"[2].
واكنون سال ها از آن عهد جاودانه خداوند با فرزندان آدم مي گذرد و در طول تاريخ همواره قابيلياني بودند كه اين عهد را نقض نموده و به جرگه ي عبادالشيطان درآمده اند، ولي شيطان بر سر پيماني كه با خويش بسته بود محكم ايستاده و پيرواني را به عبادت خويش فرامي خواند و نداي أنا ربكم أعلي را كه روزي به واسطه فرعون سر مي داد، امروز خود به صورت بي واسطه سر مي دهد تا مرهمي باشد بر زخم كهنه ي تكبرش.
مقدمه
شيطان پرستي (و يا به تعبير دقيق تر شيطان گرايي)حركتي است كه امروزه خصوصا در دنياي غرب مريداني را به خود جذب نموده است.اين حركت با پشتيباني كانون هاي بزرگ سرمايه داري (خصوصا يهود) و با پيامبري پيامبراني چون موزيك متال و سينماي هاليوود روياي تسخير عواطف و افكار بشريت را در سر مي پروراند.
جهت درك بهتر وضعيت و جايگاه اين فرقه بهتر است كه نگاهي هرچند كوتاه به پيشينه ي تاريخي جريان شيطان گرايي در طول ادوار مختلف تاريخ بشر داشته باشيم؛ چرا كه عدم توجه به اين پيشينه در كنار عدم اطلاعات صحيح از وضعيت كنوني اين فرقه، موجب شده است كه در چند سال اخير شاهد تحليل هاي ضعيف از طرف مراكز پژوهشي و رسانه اي كشورمان نسبت به اين جريان باشيم؛و متاسفانه اين تحليل ها موجب بروز اقدامات مقابله اي شتابزده و غيرعلمي از طرف مراكز اجرايي كشور گرديده است، كه نه تنها در جلوگيري از نفوذ اين جريان زياد موفق نبوده ،بلكه در برخي موارد ،به صورت ناآگاهانه، كمك به گسترش اين جريان از طریق رسانه ها نموده است
قبل از ورود به موضوع تاریخچه این جریان ،لازم است اين نكته را متذكر شويم كه شيطان گرايي مورد بحث زائيده نگاه يهودي-مسيحي به شيطان است كه با نگاه اسلامي متفاوت است.در نگرش اسلامي شيطان يك جن است[3] كه در اثر عبادت به جمع فرشتگان راه يافت و به خاطر عصيان در برابر دستور الاهي ازمقام خويش تنزل پيدا نمود و با فريب آدم(ع) و همسرش نسبت به ميوه درخت ممنوعه، باعث هبوط آن دو از بهشت الاهي شد؛[4]ولي در نگاه يهودي-مسيحي شيطان يك فرشته است كه به همراه تعدادي از فرشتگان براي آزادي قيام نموده و از دستگاه الاهي خارج شدند.همچنين شيطان در داستان آدم(ع) و حوا به نوعي نقش يك منجي را براي نوع بشر بازي مي كند و با راهنمايي آن دو به سمت ميوه درخت معرفت ! آن ها را از باطن امور آگاه و از يوغ بندگي استثمارگونه خداوند رها مي نمايد.[5]
تفاوت ديگر آن كه در نگاه يهودي-مسيحي شيطان موجودي است بسيار قدرتمند كه قدرت او با قدرت خداوند رقابت مي كند،و به نحوي باعث تسلط شيطان بر انسان مي گردد؛ولي در آموزه هاي اسلامي شيطان كيدي ضعيف داشته[6] و تنها قدرت وسوسه گري نسبت به انسان دارد.
با توجه به نكته مذكور فرقه هايي همچون يزيديه(كه بيشتر با عنوان شيطان پرستان عراق شناخته مي شوند) و يا جنبش های ضدمسيحي[7] فعال در غرب، از دايره بحث اين مقاله خارج مي شود؛ چرا كه شيطان مورد پرستش در ميان يزيديان تا حدودي شباهت به شيطان در نگاه اسلامي دارد، و جريان هاي ضدمسيحي،تنها از نظر مخالفت با آموزه هاي دين مسيحيت با شيطان گرايان اشتراك داشته و در بسياري مباني فكري با يكديگر اختلاف نظر دارند.
تاریخچه شیطان گرایی
تاریخجه شیطان گرایی یا شیطان پرستی را می توان در قالب چهار دوره تاریخی تقسیم بندی نمود.
شیطان پرستی بدوی(دوران باستان)، شیطان گرايی در قرون وسطا(قرن 4 تا 15 میلادی) ، شیطان گرایی مدرن(قرن 16 تا 19میلادی)،[8]شیطان گرایی دوران معاصر(قرن بیستم به بعد) .
همان طور که خواهید دید این جریان در دو دوره نخست روند تکاملی خود را طی نموده و در دو دوره اخیر روندی انکشافی به خود گرفته است.البته نکته قابل تاملی که در سیر انکشافی این جریان باید به آن توجه نمود آن است که سردمداران این جریانات اواسط دوره مدرن با حذف تدریجی جنبه های خشونت امیز شیطان پرستی و تمرکز بیشتر بر مبانی لذت گرایی و نفس پرستی آن درصدد ترویج هرچه بیشتر این گرایشات در میان عموم مردم،خصوصا جوانان،می باشند.
شیطان گرایی بدوی
وقتي كتاب هايي كه در زمينه تاريخ تمدن و تاريخ اديان نگاشته شده است را ورق مي زنيم،به مواردي بر مي خوريم كه خداياني با ماهيت شيطاني توسط برخي قبايل بدوي ستايش مي شده است.آئين هايي همچون پرستش الاهه باروري كه در آن زنان و مردان يك قبيله براي افزايش محصول زمين هاي خود بي مهابا به هم مي آميختند تا بر اساس قانون تشابه در جادوگري ، باعث باروري هرچه بيشتر زمين و در نتيجه محصول بيشتر گردند و يا آئين قرباني انسان كه در آن با اهداء خون يك انسان و بعضا يك كودك به شياطين ، به گمان خود مي خواستند از اراده ي شوم شيطان در امان بمانند ، نمونه هايي از اين آئين هاي شيطاني است كه درراستاي پرستش شيطان و نيروهاي شرور به كار برده مي شده است.
اما اين كه چگونه اين آئين ها در ميان قبايل بدوي مرسوم گشته و با وجود پيامبران الاهي درهر زمان چه عاملي باعث گرايش آنان به چندخدايي و پرستش خدايان شيطاني گرديده است، سوالي است كه برخي آن را با اين فرضيه پاسخ داده اند كه : ادیان ابتدایی که پیامبران الاهی برای بشر می آوردند مثل ادیان ابراهیمی در راستای پیوند میان ساحت مادی و معنوی زندگی انسان بود. پیامبران می کوشیدند تا دست خلاق و روزی بخش خداوند را در چرخة این زندگی طبیعی آشکار سازند و از این رهگذر مسیر رشد و تعالی انسان را بگشایند.
به دنبال تعالیم انبیا مردم کشت و زرع و باران و آفتاب و سایر نمودها و پدیده های طبیعی را نشانه ای از پروردگار و لطف و رحمت او می دانستند و همواره می کوشیدند تا با ایمان و نیایش و آیین های معنوی، رحمت و برکت او را در زندگی خود جاری سازند. اما گاهی خشکسالی می شد، یا آفتی تمام تلاش آنها را از بین می برد؛ در این مواقع به جهت انحراف از تعالیم پیامبران کم کم معتقد شدند که همیشه تدبیر جهان به دست خداوند بخشنده و مهربان نیست، بلکه گاهی اوقات نیروهای شر و شیطانی هم دست در امور جهان دراز می کنند و بر سود و زیان انسان مسلط هستند.
باور به اینکه شر و شیطان مستقلاً منشأ قدرت و اثر در عالم است، به باورهای ثنوی و دوگانه گرایی در الوهیت و ربوبیت انجامید و مردم گمان کردند که با نیایش خدای خیر و رحمت به تنهایی منافعشان تأمین نمی شود و لازم است که نیروهای شر را هم ستایش کنند و برای تعظیم و تجلیل شیطان نیز برنامه هایی داشته باشند.
پی نوشت:
[1] .اعراف - 12
[2] .يس - 60
[3] . كهف 50
[4]. بقره – (34-38)
[5] .عهد عتيق – سفر پيدايش – فصل 3
[6] . نساء 76
[7] . Anti christ
[8] . شيطان پرستي موجي در زمان حال يا طرحي براي آينده ، حميدرضا مظاهري سيف