چرا نبیّ گرامی با این که حج تمتع به جا نمی آورد، فرمان به تمتّع داد؟

فلسفه مناسک حج - بخش هشتم
حج

35 . حلبی، از حضرت صادق(علیه السلام) نقل کرده که آن جناب فرمودند: چهار روز از ماه ذی القعده باقی مانده بود که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) برای انجام حجّة الوداع، از مدینه خارج شد تا به مسجد شجره آمدند. در آن جا نماز خوانده، سپس مرکب راندند تا به بیداء رسیدند، از آن جا محرم شده و مشغول به انجام حج گردیدند و صد رأس شتر برای قربانی می راندند و تمام مردم نیز محرم به احرام حج شدند و هیچ کدام اراده احرام برای عمره نکردند و اساساً نمی دانستند که تمتّع چیست. باری جملگی همراه پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) با حال احرام آمدند تا به مکّه رسیدند. پیامبر گرامی ابتدا به طواف بیت پرداخت و مردم نیز همراه آن حضرت طواف کردند، سپس آن جناب در مقام ابراهیم دو رکعت نماز گزارده، سپس حجرالأسود را استلام کردند. پس از آن به زمزم رفته از آن آشامیدند و فرمودند: اگر بر امّتم سخت نمی شد یک یا دو دلو از آن می نوشیدم. سپس فرمودند: به آنچه خدای ـ عزّ وجلّ ـ در قرآن ابتدا کرده شما نیز ابتدا نمایید. از این رو، به صفا رفته و به آن آغاز نمودند; یعنی از صفا به مروه و بعد، از مروه به صفا، تا هفت بار این ایاب و ذهاب را انجام دادند و وقتی هفت شوط را به اتمام رسانده و در مروه قرار گرفتند، ایستادند و برای اصحابشان خطبه خواندند و پس از اتمام خطبه، به آن ها امر فرمودند که از احرام بیرون آیند و آنچه از اعمال را به جا آورده اند، عمره حساب کنند; زیرا امر و فرمان خدا چنین می باشد. مردم از احرام بیرون آمدند. پس از آن، پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) فرمودند:

و اگر آنچه ازاین امر صورت می گیرد (رسیدن قربانی به محلّ خودش) قبل ازاین واقع شده بود، البته به آنچه شما را امر کردم خود نیز آن را انجام می دادم ولی کسی که سوق هدی کرده، نمی تواند از احرام بیرون بیاید، مگر پس از رسیدن قربانی به محلّش، خداوند ـ عزّ وجلّ ـ در قرآن می فرماید:

} ...وَلاَ تَحْلِقُوا رُءُوسَکُمْ حَتَّی یَبْلُغَ الْهَدْیُ مَحِلَّهُ...{ ; «سر را نتراشید و از احرام بدین وسیله بیرون نیایید، مگر پس از رسیدن قربانی به محلّش...»

سراقة بن مالک بن جُعشُم کِنانی از جا برخاسته، عرض کرد: ای پیامبر خدا، چنان دینمان را به ما آموختی که دانستیم گویا امروز خلق شده ایم (و هیچ نمی دانستیم)، آیا فرمانی که صادر فرمودید، نسبت به امسال است یا هر سال این حکم جاری است؟

رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمودند: خیر اختصاص به امسال نداشته بلکه تا ابد مستمر است و نیز مردی دیگر برخاست و عرض کرد: یا رسول الله، آیا احرام حجّ بسته و در حجّ داخل شویم، در حالی که آب غسل جنابت از سرهای ما می ریزد؟!

پیامبرخدا(صلی الله علیه وآله) فرمودند: تو هرگز به این حکم ایمان نخواهی آورد.

و علی(علیه السلام) از یمن آمد و خود را رساند تا حجّ به جا آورد و وقتی به رسول خدا(صلی الله علیه وآله) و اصحاب رسید، دید فاطمه(علیها السلام) از احرام درآمده و بوی خوشی استشمام نمود.

پس به محضر پیامبر(صلی الله علیه وآله) رسید، برای آن که مسأله را از آن جناب بپرسد بر فاطمه(علیها السلام) نیز اعتراض داشتند.

پیامبرخدا(صلی الله علیه وآله) فرمود: یا علی، به چه چیز احرام بسته ای و چگونه از آن بیرون می آیی؟

عرض کرد: مانند آنچه نبیّ(صلی الله علیه وآله) کرده اند.

پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: تو از احرام بیرون میا و سپس آن حضرت را در هَدی و قربانی شریک قرار داد و سی و هفت رأس از شتران را برای امیرالمؤمنین(علیه السلام) منظور کرد و شصت و سه رأس دیگر را (خود) قربان نمود و از هر شتری پاره ای برداشت و تمام را در یک دیگ قرار داد و پس از آن، امر فرمود که آن ها را بپزند و خود و امیرالمؤمنین(علیه السلام) از آن خوردند و فرمود: اکنون همه از آن خوردیم و حجّ تمتّع برتر از حج قِران است که با آن قربانی سوق داده شده، چنانچه از حجّ مفرده نیز افضل است.

و نیز فرمودند: هر گاه شخص عمره تمتّع بجا آورد، فریضه تمتّعی که بر عهده اش هست به جا آورده است.

ابن عبّاس می گوید: از آن تاریخ تا روز قیامت،عمره در حجّ داخل گردید.

36 . معاویة بن عمّار، از حضرت صادق(علیه السلام) نقل کرده: پیامبرخدا(صلی الله علیه وآله) در حجّة الوداع، پس از فراغت از سعی در جنب مروه ایستادند و برای مردم خطبه خواندند. پس حمد الهی به جا آورده، ثنا بر ذات اقدسش گفته، فرمودند:

«ای مردم، این جبرئیل است و ـ با دست به پشت سر اشاره کرد ـ به من امر می کند به کسانی که قربانی نرانده اند، امر کنم مُحلّ شده و از احرام حج خارج شوند و اگر آنچه اکنون آمده، قبلا واقع شده بود و پیش از فرمان جبرئیل قربانی به محلش رسیده بود، من نیز همچون شما به آنچه مأمورتان می کنم عمل می نمودم ولی من قربانی را پیش فرستاده ام، کسی که هَدْی و قربانی را رانده و هنوز به محلّش نرسیده، حق ندارد از احرام بیرون آید.

سراقة بن مالک بن جعشم کنانی از جا برخاست و عرض کرد: یا رسول الله به دین خود آگاه و عالم شدیم، گویی که امروز آفریده شده ایم. آیا آنچه امر فرمودی، اختصاص به امسال دارد یا حکم همیشه همین است؟

پیامبر خدا فرمودند: نه، اختصاص به امسال ندارد، بلکه برای همیشه حکم همین است.

بعد، مردی از جا برخاست و عرض کرد: یا رسول الله، آیا احرام حجّ ببندیم و در حجّ داخل شویم، در حالی که آب جنابت از سرهای ما می ریزد؟

حضرت به او فرمودند: تو هرگز به این حکم ایمان نخواهی آورد.

37 . فضیل بن عیاض می گوید: از حضرت صادق(علیه السلام) پرسیدم: مردم در حج رسول خدا(صلی الله علیه وآله) اختلاف دارند، بعضی می گویند: رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به احرام حجّ محرم شدند. برخی دیگر می گویند: حضرتش به احرام عمره محرم شدند.

گروهی دیگر می گویند: حضرت با احرام حج قِران خارج شدند. جماعتی دیگر می گویند: آن جناب خارج شدند و منتظر فرمان خدای ـ عزّ وجلّ ـ بودند که چه دستور می رسد.

امام صادق(علیه السلام) فرمودند: خداوند ـ عزّ وجلّ ـ آگاهاند که آن حجّی است که پیامبرخدا(صلی الله علیه وآله)بعد از آن، دیگر حجّی به جا نمی آورد. پس خداوند عزّ وجلّ تمام نسک و اعمال را در یک سفر برای پیامبرش جمع کرد تا تمام آن ها برای امّتش سنّت باشند و بعد از آن که حضرتش طواف بیت و سعی صفا و مروه را به انجام رسانید، جبرئیل(علیه السلام) امر کرد آن را عمره قرار دهد مگر آن کس که قربانی آورده بود که به دلیل قربانی اش از احرام بیرون نمی آید; زیرا خداوند متعال در قرآن فرموده: } ...حَتَّی یَبْلُغَ الْهَدْیُ مَحِلَّهُ...{ ; یعنی از احرام بیرون نیاید تا قربانی به محلّ ذبح برسد و عمره و حجّ برای حضرتش جمع شد و حضرتش طبق آیین عرب و شناخت آن ها که غیر از حج به چیز دیگری (یعنی عمره) آشنا نبودند، با احرام حج خارج گشت ولی منتظر فرمان خدا هم بود.

امام صادق(علیه السلام) فرمود: مردم در آن زمان به همان آیین جاهلیّت عمل می کردند، مگر آنچه را که اسلام تغییر داده بود. از این رو، آن ها انجام عمره را در ماه های حج روا نمی دانستند. پس وقتی نبی گرامی(صلی الله علیه وآله) به آن ها فرمودند: احرام حج را، که در ماه های حج واقع ساخته اید، به عمره تبدیل کنید، بر آن ها گران آمد; زیرا نمی دانستند که عمره را می توان در ماه های حج انجام داد و این کلام پیامبر(صلی الله علیه وآله) زمانی بود که به آن ها امر کرد حج را فسخ نمایید و فرمود: از این تاریخ تا روز قیامت عمره را در حجّ داخل کردم و در حال ایراد این سخن انگشتان خود را درهم کرد و مقصودشان ماه های حج بود (یعنی عمره را هم در همان ماه های حج می توان انجام داد).

راوی می گوید: از امام(علیه السلام) پرسیدم: آیا به آیینی از آیین های عصر جاهلیّت می توان اعتنا کرد؟ حضرت فرمودند: اهل جاهلیّت تمام شرایع و احکام دین حضرت ابراهیم(علیه السلام) را ضایع نمودند، مگر ختنه و ازدواج، که آن ها را نگهداشته و ضایع ننمودند.

 

منبع: میقات حج - زمستان 1384، شماره 54 - فلسفه مناسک حج

Share