اثر مخرب سریال ماهواره ای بر خانواده
یکی از اصول عمده در ساخت سریال، همانندسازی بیننده با کاراکترهای مورد علاقه اش در آنهاست. در این نوشتار اثر مخرب سریال ماهواره ای بر خانواده بررسی می شود...
به دلایل گوناگون عده زیادی در کشور ما به ماهواره روی آورده اند. اخیرا در بعضی از کانالهای ماهواره ای سریال هایی به نمایش در می آیند که عده ای معتقدند محتوای آنها با روح و طبیعت خانواده ایرانی در تعارض آشکارند. پرسش این است: آیا این سریال ها بر خانواده و اعضای آن تاثیر دارند؟ چگونه؟ در پاسخ باید گفت بله، این سریال ها بر خانواده ها و اعضای آنها تاثیر می گذارند.
بعضی از سازو کارهای تاثیرگذاری عبارتند از:
1- هم ذات پنداری
یکی از اصول عمده در ساخت سریال، همانندسازی بیننده با کاراکترهای مورد علاقه اش در آنهاست. منظور از همانندسازی پذیرش و درونی سازی رفتار و اعمال کاراکتر و سپس، رفتار کردن مثل آن کاراکتر در دنیای واقعی است. در این هم ذات پنداری فرض می شود که بیننده موجودی است که صرفا به رفتارهای هنرپیشه یا قهرمانان پاسخ های انفعالی می دهد.
این موضوع البته با توجه به دیدگاه های تازه تر که آدمی را موجودی فعال در کسب و پردازش اطلاعات و داداه ها می داند، محل تردید است، بخصوص در موارد مرتبط با مسائل اخلاقی. بنابراین، شاید صرف هم ذات پنداری نتواند توجیه مناسبی برای اثرپذیری از محتوای اخلاقی یا غیراخلاقی سریال های ماهواره ای باشد.
2- الگوگیری
الگوگیری از نظریه یادگیری اجتماعی یا یادگیری مشاهده ای سرچشمه می گیرد. طبق الگوگیری، در رسانه ها رفتار یا عملی را مشاهده می کنیم و سپس، با توجه به پیامدهایش همان رفتار یا حتی رفتاری شدیدتر را در همان زمینه انجام می دهیم. برای این کار شرایط و لوازمی باید فراهم شود، یعنی الگوگیری طی مراحلی انجام می گیرد. ابتدا باید به رفتار کسی که می خواهیم از او الگو بگیریم توجه کنیم.
در مرحله دوم، باید آن رفتار را در ذهن رمزگذاری و در حافظه ذخیره کنیم و سپس، در مراحل بعد، آن را انجام بدهیم. البته این رفتار به عوامل زیادی بستگی دارد که از بین آنها می توان به عوامل انگیزشی و محیطی اشاره کرد. بنابراین، در نظریه مذکور، برای آنکه از رفتاری که در سریالی مشاهده شده تقلید شود باید محیط مساعدی وجود داشته باشد، یعنی عوامل محیطی در این باره نقش آشکارساز مهمی دارند. نباید و نمی توان به صرف نمایش سریالی در ماهواره نتیجه گرفت که از آن تقلید می شود، بلکه باید دید چه عوامل محیطی وجود دارد که اجازه می دهد رفتار مشاهده شده عملی شود.
3- مهارزدایی
مهارزدایی یعنی کاهش مهارهای طبیعی که بیشتر افراد بکار می بندند تا از بروز رفتارهای مشاهده شده در سریال های جلوگیری کنند. مهارهای طبیعی حاصل تربیت های خانوادگی، زمینه های ارزشی و اخلاقی و فرهنگی، و تعالیم رسمی و غیررسمی است.
مهارزدایی از دو طریق افراد را تحت تاثیر سریال های ماهواره ای و محتوای غیراخلاقی آنها قرار می دهد:
الف) آماده کردن بیننده از راه تضعیف دیدگاه های عادی او
اگر نگرش های بیننده ضعیف شود راه برای بروز رفتاری که در سریال یا فیلم مورد توجه قرار گرفته هموار می شود.
ب) پذیرش رفتارهای مشاهده شده
اگرچه اکثر مردم این باور کلی را دارند که رفتارهای موجود در سریال های ماهواره ای غیراخلاقی است، تکرار آنها در رسانه، سرانجام نگرش به آنها را تغییر می دهد و افراد بتدریج، به این رفتارها نگرش مثبت تری پیدا می کنند و کمکم زمینه برای ارتکاب آنها فراهم می شود. این مورد هم مثل خشونت در بازی های کامپیوتری می بینیم. محققان می گویند در بازی های خشن کامپیوتری بچه ها اول شلیک می کنند و بعد سوال می پرسند. اینجا هم پس از آنکه نگرش مثبتی به رفتارهای موجود در سریال های ماهواره ای ایجاد شد بینندگان ابتدا مثل آنها عمل می کنند و سپس در مورد کرده خود فکر می کنند.
مهارزدایی موجب می شود حساسیت ها به رفتارهای نمایش داده شده کمتر و برانگیختگی و ناراحتی ناشی از نمایش فیلم ها کمتر شود. یک نوع دیگر تاثیر نگرش در فیلم های ماهواره ای کاشت و تولید نگرش های خاص به رفتارهای خاص فیلم هاست. محققان نشان داده اند که هر 8 چه فرد بیشتر با تلویزیون یا رسانه های تصویری برخورد کند و آنها را ببیند ادراکات آن فرد از واقعیت های اجتماعی با آنچه در تلویزیون نشان داده می شود هماهنگ تر است و واقعیت ها را بیشتر شبیه چیزی در نظر می گیرند که در فیلم ها نشان داده اند. در حقیقت، بیننده در اینجا واقعیت را همانی می بیند که از دریچه سریال دیده است.
اکنون می توان ترکیبی از چند نظریه مطرح شده را ارائه داد. نتیجه چنین ترکیبی فرایند هنجارسازی رفتارهای نمایش داده است. یعنی در نبود بدیل های مناسب در صدا و سیمای داخلی، به ماهواره ها توجه می شود و بتدریج، حساسیت به رفتارهای کاراکترهای این فیلم ها کم می شود و مهارزدایی صورت می گیرد. مهارزدایی سبب می شود نگرش مثبت تری به رفتارهای موجود در سریال ها به وجود بیاید و سپس، کسی که بخشی از وقتش را به تماشا سپری می کند بتدریج رفتارهای کاراکترها را طبیعی تصور می کند و در نهایت، خود آماده انجام دادن آنها می شود.