رفتن به محتوای اصلی

تناسخ در قرآن

تاریخ انتشار:
پرسش و پاسخ

معنای اصطلاحی تناسخ:
اصطلاح معروف و رایج تناسخ مربوط به انتقال روح از بدنی به بدن دیگر است که به نوعی با جزا و پاداش همراه است و  در طول تاریخ به اشکال و انواع متعددی ادعا شده است.
اصطلاح كلامى تناسخ:
در کتاب فرهنگ معارف اسلامی می نویسد: (اصطلاح كلامى تناسخ) ... این عقیده از قدیم الایام رایج شده است پاره از حكماء هندى و یونانى معتقدند كه ارواح آدمى پس از خروج از كالبد وارد در كالبدهائى شود كه مناسب با خلق و خوى آن شخص است، ارواح بعضى در كالبد انسانها رود و از بعضى در كالبد حیوانات با رعایت تناسب خلق و خوى او این نوع عقیده در طول تاریخ رنگهاى مختلفى به خود گرفته است.[1]
تناسخ از باورهای کهن:
همچنین در فرهنگ شیعه می نویسد: «اعتقاد به تناسخ از باورهاى كهن برخى ملل است و هم اكنون نیز هواخواهانى دارد؛ امّا از میان فرقه ‏هاى معتبر اسلامى، كسى بدان معتقد نیست[2].
معنای اصطلاحات نسخ، مسخ، فسخ، رسخ:
انتقال نفس ناطقه یا روح، پس از مرگ انسان به بدنى دیگر را «نسخ» گویند و انتقال آن به بدن حیوان غیر ناطق را «مسخ» نامند و اگر به جسم نباتى انتقال یابد، آن را «فسخ» خوانند و اگر به جسم معدنى یا جماد، انتقال یابد، آن را «رسخ» گویند.[3]
علت تناسخ از دیدگاه موافقین :
طرفداران تناسخ بر آن‏اند كه آنچه موجب تناسخ مى ‏شود، ناپاكى و گناهكارى انسان است. شخص گناهكار، پس از مرگ به جسم موجودى دیگر حلول مى‏كند و بدین وسیله، رنج و سختى مى ‏كشد تا پاك شود. اگر پاك نشود، بارى دیگر، پس از مرگ، به جسمى دیگر مى‏رود. این چرخه همچنان پیش مى ‏رود تا روح شخص گناهكار، از گناه بازآید. در این صورت، در مرتبه دیگر زندگى به بدن یا جسمى بهتر و فراتر نسخ مى‏ كند و همچنان ارتقاء مى‏یابد تا به كلّى پاك گردد و به عالم اعلى و خداوند برسد و از چرخه تناسخ خلاصى یابد. بدین‏سان، اهل تناسخ، تنها راه تكامل روح انسان را حلول در پیكرهاى متعدّد مى ‏دانند. روح انسان در این فرآیند، گاه به جسم بیماران‏ منتقل مى ‏شود و گاه به پیكر بلادیدگان و مصیبت‏ زدگان و چه بسا به جسم حیوانى پست حلول مى ‏كند و از این گذر درد و رنج و زحمت مى‏بیند و از گناه و زشتى مى ‏پیراید و سرانجام شایستگى تشرّف به محضر خدا را پیدا مى ‏كند. بنابر این آموزه، رفتار فعلى انسان، چگونگى زندگى بعدى او را رقم مى‏زند. جنایتكاران، در زندگى بعدى، سختى و رنج خواهند كشید و اگر در آن زندگى نیز به زشتكارى خویش ادامه دهند، زندگى سخت‏تر و جانكاه‏ترى در پیش خواهند داشت؛ امّا اگر متنبّه شوند و درستى و راستى پیشه كنند، به زندگى بهترى خواهند رسید.[4]
عقیده به تناسخ از منظر قرآن :
چنین عقیده ای از منظر قرآن قطعا باطل است. و اندک آشنایی ای با قرآن در جه شناخت بطلان آن کفایت می کند. چرا که حدود ثلث قرآن درباره معاد است. و از منظر قرآنی بحث پاداش و جزا در عالمی دیگر و با حادثه بزرگ قیامت محقق می شود. و انتقال روح یک انسان به بدن حیوانی دیگر و یا ... با عقابی که قرآن برای گناهکاران بیان می کند، بسیار متفاوت است. بر خلاف آنچه در بالا از منظر معتقدان به تناسخ گفته شود، مرگ پایان مهلت افراد است و بعد از آن در صورت مستحق عقاب بودن، در عالمی دیگر عقاب می شوند:
«وَ هُمْ یَصْطَرِخُونَ فیها رَبَّنا أَخْرِجْنا نَعْمَلْ صالِحاً غَیْرَ الَّذی كُنَّا نَعْمَلُ أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْكُمْ ما یَتَذَكَّرُ فیهِ مَنْ تَذَكَّرَ وَ جاءَكُمُ النَّذیرُ فَذُوقُوا فَما لِلظَّالِمینَ مِنْ نَصیرٍ[5] آنها در دوزخ فریاد مى ‏زنند: «پروردگارا! ما را خارج كن تا عمل صالحى انجام دهیم غیر از آنچه انجام مى ‏دادیم!» (در پاسخ به آنان گفته مى ‏شود آیا شما را به اندازه ‏اى كه هر كس اهل تذكّر است در آن متذكّر مى ‏شود عمر ندادیم، و انذاركننده (الهى) به سراغ شما نیامد؟! اكنون بچشید كه براى ظالمان هیچ یاورى نیست»
فرق تناسخ کلامی و فقهی :
اما تناسخ اصطلاحات دیگری نیز دارد که باید از خلط این اصطلاحات جلوگیری کرد. مثل اصطلاح تناسخ در فقه که با تناسخ کلامی متفاوت است و به معنای تغییر یافتن یک حکم شرعی است.[6]
فرق تناسخ با مسخ و زنده شدن مرده :
همچنین باید در نظر گرفت که تناسخ با مسخ، زنده شدن مرده، و بازگشت به دنیا فرق می کند. و قرآن چنین مواردی را باطل نمی داند.
مسخ در قرآن :
مسخ تبدیل شدن یک انسان به حیوان است و با انتقال روح یک انسان به جسم یک حیوان که در تناسخ مطرح است، فرق می کند. و قرآن آن را به عنوان عقوبت عده ای از خلافکاران بیان می کند:
«وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذینَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِی السَّبْتِ فَقُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئینَ[7] به طور قطع از حال كسانى از شما، كه در روز شنبه نافرمانى و گناه كردند، آگاه شده‏اید! ما به آنها گفتیم: «به صورت بوزینه‏هایى طردشده درآیید!»
«قُلْ هَلْ أُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذلِكَ مَثُوبَةً عِنْدَ اللَّهِ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَ غَضِبَ عَلَیْهِ وَ جَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَ الْخَنازیرَ وَ عَبَدَ الطَّاغُوتَ[8] بگو: «آیا شما را از كسانى كه موقعیّت و پاداششان نزد خدا برتر از این است، با خبر كنم؟ كسانى كه خداوند آنها را از رحمت خود دور ساخته، و مورد خشم قرار داده، (و مسخ كرده،) و از آنها، میمونها و خوكهایى قرار داده، و پرستش بت كرده ‏اند.»
همچنین زنده شدن مرده، که به نوعی بازگشت روح به جسم خود اوست در موارد متعددی در قرآن ذکر شده است.
«أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْیاهُمْ[9] آیا ندیدى جمعیتى را كه از ترس مرگ، از خانه‏ هاى خود فرار كردند؟ و آنان، هزارها نفر بودند (كه به بهانه بیمارى طاعون، از شركت در میدان جهاد خوددارى نمودند). خداوند به آنها گفت: بمیرید! (و به همان بیمارى، كه آن را بهانه قرار داده بودند، مردند.) سپس خدا آنها را زنده كرد.»

 

 

منبع: سوال سیتی
-----------------------------------
پی نوشت:

[1] فرهنگ معارف اسلامى، جعفر سجادی، ج‏۱، ص: ۲۱۰.
[2] حقیقت روح، احمد زمردیان، ۴۳۹؛ دائرة المعارف تشیّع، ۵/ ۹۸.
[3] گوهر مراد، ملا عبدالرزاق لاهیجی، ۱۷۲.
[4] ر. ك. دستور العلماء جامع العلوم فی اصطلاحات الفنون، أحمد نکری،ج۱، ص۲۴۰؛ الملل والنّحل، محمد بن عبد الکریم شهرستانی،ج۲/ص ۵۵. (فرهنگ شیعه، پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ص: ۱۹۷).
[5] فاطر/۳۷.
[6] رک:  فرهنگ معارف اسلامى، جعفر سجادی،  ج‏۱، ص: ۵۹۰.
[7] بقره/۶۵.
[8] مائده/۶۰.
[9] بقره/۲۴۳.

موضوع مقالات

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا