شرح فرازهایی منتخب از آیات جزء بیست و چهارم قرآن کریم
شرح فرازهایی منتخب از آیات جزء بیست و چهارم قرآن
شرح فرازهایی منتخب از آیات جزء بیست و چهارم قرآن طبق روال هر روز ماه مبارک رمضان شامل چند نکته و فرازهایی از معارف موجود در هر جزء از قرآن کریم تقدیم شما گرامیان می شود.
شرح فرازهایی منتخب از آیات جزء بیست و چهارم قرآن
رفتار عجیبی که منکران قیامت دارند
وَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ إِذا ذُکِرَ الَّذینَ مِنْ دُونِهِ إِذا هُمْ یَسْتَبْشِرُون.(آیه 45 - سوره زمر)
هنگامی که خدا به یگانگی یاد میشود دلهای کسانی که به آخرت ایمان ندارند گرفتار نفرت می شود و هنگامی که یاد غیر خدا می شود، شادمان می گردند.
آیه گزارشی از رفتار کسانی است که ایمانی به آخرت ندارند و زندگی را خلاصه در همین چند روزه دنیا می دانند و بس(إِنْ هِیَ إِلاَّ حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثینَ (آیه 37 - سوره مؤمنون)). این عده کسانی اند که وقتی در پیش آنها سخن از خدا و دین و احکام و معارف آن شود چندششان شده و حالت تنفر سراسر وجودشان را می گیرد و اگر با آنها سخن از دنیا و راههای ارضای خواسته های نفس گفته شد فورا شادمان گشته و سرور و خوشحالی وجودشان را در بر می گیرد.
سرچشمه بدبختی این گروه دو چیز بوده است انکار اصل توحید و عدم ایمان به آخرت
گاه انسان چنان به زشتی ها خو میگیرد و از پاکی ها بیگانه می شود که از شنیدن نام حق ناراحت و از شنیدن باطل مسرور و شاد می گردد، در برابر خداوندی که آفریننده عالم هستی است سر تعظیم فرود نمی آورد، اما در برابر قطعه سنگ و چوبی که خود ساخته و یا انسان و موجوداتی همانند خود زانو می زند و تعظیم می کند.
شبیه این معنی در آیه 46 سوره اسراء نیز آمده است:«وَ إِذا ذَکَرْتَ رَبَّکَ فِی الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلی أَدْبارِهِمْ نُفُوراً؛ هنگامی که پروردگارت را در قرآن به وحدانیت یاد می کنی فرار میکنند.»
از این آیه به خوبی استفاده میشود که سرچشمه بدبختی این گروه دو چیز بوده است انکار اصل توحید و عدم ایمان به آخرت.(تفسیر نمونه، ج19، ص476-487)
امان از انسان ناشکر و نمک نشناس
فَإِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعانا ثُمَّ إِذا خَوَّلْناهُ نِعْمَةً مِنَّا قالَ إِنَّما أُوتیتُهُ عَلی عِلْمٍ بَلْ هِیَ فِتْنَةٌ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُون. (آیه 49 - سوره زمر)
وقتی انسان گرفتار زیان میشود، ما را می خواند و هنگامی که ما از جانب خود نعمتی به او میدهیم [به جای شکر گزاری] می گوید: این با تلاش و درایت خودم به دست آمده است؛ در حالی که آن نعمت وسیله ای برای امتحان او بود و بیشتر مردم از واقعیت بی خبرند.
این آیه به یکی از ویژگیهای طبیعت انسانی اشاره می کند که به پیروی هوای نفس گرایش دارد و به نعمتهای مادی و اسباب ظاهری پیرامونش مغرور است و فراموشکار نیز هست؛ که هر وقت دچار گرفتاری می شود رو به خدا کرده و او را به خلوص میخواند ولی همینکه پروردگارش نعمتی به او داده و او را از گرفتاری خلاص می کند فورا آن نعمت را به خودش نسبت می دهد و می گوید: «هنر خودم بود» و پروردگارش را فراموش میکند و نمیداند که همین خود وسیله ای است که با آن امتحانش میکنند.(تفسیر المیزان، ج17، ص273)
دو نکته:
1. انسان هم دارای طبیعت است و هم دارای فطرت. طبع و طبیعت او ریشه در جنبه مادی و خاکی او دارد(هُوَ الَّذی خَلَقَکُمْ مِنْ طینٍ (آیه 2 - سوره انعام)) ولی فطرت او متعلق به عالم بالا و آن جنبه ملکوتی اوست.(فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی (آیه 29 - سوره حجر)) بنابراین هر چه که برای انسان طبیعی و مربوط به طبیعت او می شود اگر تحت مدیریت وحی و فطرت در نیاید عامل سقوط و هلاکت انسان می شود. یکی از این طبیعی ها همین حالت است که در آیه به آن اشاره شد.
2. انسان باید تمام داشته های خود را نعمت الهی دانسته و شکرگزار او باشد و نیز بداند که داده های خدا جنبه آزمون و امتحان هم دارد که اگر با مصرف درست آنها در مواردی که رضای الهی در آن است شکر آن را بجا آورد علاوه بر حل مشکل دنیائیش، بهشت خود را هم آباد کرده است و اگر به محض دریافت نعمت، دهنده آن را فراموش کرد و در مسیر کفر و ناسپاسی قدم گذاشت؛ همان نعمت تبدیل به نقمت شده و جهنم او را شعله ور می کند.
بندگان خدا! از رحمت او مأیوس نشوید
قُلْ یَاعِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُواْ عَلیَ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُواْ مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ.(آیه 53 - سوره زمر)
بگو: ای بندگان من که [با ارتکاب گناه] بر خود ستم کرده اید! از رحمت خدا نومید نشوید که یقیناً خدا همه گناهان را می آمرزد زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.
خداوند متعال در این آیات راه بازگشت را توأم با امیدواری به روی همه گنه کاران می گشاید و با لحنی آکنده از نهایت لطف و محبت آغوش رحمتش را به رویشان باز کرده و فرمان عفو آنها را صادر نموده است.
دقت در تعبیرات این آیه نشان می دهد که از امیدبخشترین آیات قرآن مجید نسبت به همه گنهکاران است. فراگیری و گستردگی آن به حدی است که طبق روایتی امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود: در تمام قرآن آیه ای وسیعتر از این آیه نیست.(تفسیر نورالثقلین، ج4، ص491)
دو نکته مهم:
1. با استناد به جمله «إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا» ثابت می شود که خداوند هر گناهی اعم از صغیره و کبیره را بخشیده و مشمول غفران خود می کند.
2. با مقایسه این آیه با آیه 48 سوره نساء که می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ؛ خداوند شرک را نمیبخشد، اما کمتر از آن را برای هر کس که بخواهد میبخشد.» فهمیده می شود که بخشش در آیه مورد بحث در صورتی است که گنهکار توبه کرده باشد که اگر فرد گنهکار به واقع توبه کرد وعده خدا در حقش عملی شده و گناه او هر چه که باشد بخشیده می شود حتی اگر شرک باشد؛ اما اگر توبه ای در کار نبود خدا ممکن است از برخی گناهان او در گذرد که بی تردید شرک جزء آنها نخواهد بود.(برای مطالعه بیشتر به مقاله «بخشش و عفو بدون توبه» رجوع کنید)
یکی را «بدرقه» ؛ یکی را «هِی» می کنند:
وَ سِیقَ الَّذِینَ کَفَرُواْ إِلیَ جَهَنَّمَ زُمَرًا ... وَ سِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْاْ رَبهَُّمْ إِلیَ الْجَنَّةِ زُمَرًا ... (آیه 73 - سوره زمر)
«سِیقَ» ماضی مجهول فعل «سَاقَ» و از ریشه «سَوق» است و معنای آن حرکت دادن از پشت سر است.(التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج5، ص271) از این رو به کسی که حیوانات را از پشت می راند تا حرکت کنند «سائق» گفته می شود.(لسان العرب، ج10، ص166)
«زُمَر» که نام همین سوره هم هست جمع «زُمرة» است و زمره به معنای جماعت و گروهی از مردم است(مجمع البحرین، ج3، ص318)؛ بنابراین معنای آیات مورد بحث این می شود: که منکر شدند و کفر ورزیدند را به صورت گروه گروه به سمت جهنم می برند و در مقابل کسانی که اهل تقوا و خداترسی بودند را هم دسته دسته ساماندهی کرده و به سوی بهشت حرکت می دهند.
نکته قابل توجه این است که برای هر دو دسته از فعل « سِیقَ» استفاده کرده است؛ آیا این بدان معناست که طرز حرکت و انتقال این دو گروه به بهشت و جهنم به یک سبک و سیاق است؟ یا هر یک از این دو طایفه را با سبک و سیاق متناسب با آنها به سمت جایگاه و محل استقرارشان حرکت می دهند؟
پاسخ روشن است؛ بی تردید در روزی که حقیقت ظهور می کند کسانی که عمری به دین خدا احترام گذاشتند؛ احترام خواهند دید(قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدین (آیه 73 - سوره زمر) (و نیز آیه 8 سوره تحریم)) و آنان که تا توانستند دین خدا را مسخره کردند و از هیچ بی احترامی نسبت به آن دریغ نورزیدند، جز خفت و خواری چیزی نصیبشان نمی شود(آیه 27 سوره نحل)
پس معنای «سِیقَ» برای کافران و مؤمنان متفاوت خواهد بود. «سِیقَ» برای کافران یعنی آنها را همچون حیوان از پشت سر هِی کرده و به جهنم می ریزند(این برخورد با کسانی که «أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» هستند امر عجیب و دور از ذهنی نخواهد بود.) و « سِیقَ» برای مومنان یعنی آنها را در کمال عزت و احترام بدرقه کرده و با تشریفات خاصی تا بهشت مشایعت می کنند.
دو شرط بهشت در کنار تنها شرط جهنم
مَنْ عَمِلَ سَیِّئَةً فَلا یُجْزی إِلاَّ مِثْلَها وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ یُرْزَقُونَ فیها بِغَیْرِ حِساب.(آیه 40 - سوره غافر)
هر که بدی کند جز به مانند آن کیفر نیابد، و از مردان یا زنان کسانی که کار شایسته انجام دهند در حالی که مؤمن باشند، آنان در بهشت درآیند و در آن بی حسابْ روزی یابند.
پیام آیه این است:
کسی که در دنیا عمل ناپسندی انجام دهد، در آخرت فقط مثل همان عمل جزای او خواهد بود؛ یعنی جزایی که او را بد حال و گرفتار کند و کسی که عمل صالحی انجام دهد، چه مرد باشد و چه زن، به شرطی که ایمان هم داشته باشد، در آخرت داخل بهشت گشته و در آن رزقی بی حساب خواهند داشت.(تفسیر المیزان، ج17، ص332)
اما برداشتی که از این آیه ممکن است و روا این است که ورود به جهنم و تحمل عذاب آخرت تنها یک شرط دارد و آن اینکه انسان نافرمانی خدا را کرده و مرتکب گناه شود؛ ولی ورود به بهشت دارای دو شرط است: یکی ایمان و دیگری عمل صالح و در تحقق این شروط هم به هیچ وجه جنسیت مطرح نیست.
افزودن دیدگاه جدید