شرح فرازهایی منتخب از آیات جزء چهارم قرآن کریم
شرح فرازهایی منتخب از آیات جزء چهارم قرآن کریم
شرح فرازهایی منتخب از آیات جزء چهارم قرآن کریم در قالب نکته های کلیدی و معارف جزء چهارم قرآن به مناسبت فرارسیدن ماه مبارک رمضان تقدیم حضورتان میگردد...
فراز اول: رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون
یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِینَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَ کَفَرْتُم بَعْدَ إِیمَانِکُمْ فَذُوقُواْ الْعَذَابَ بِمَا کُنتُمْ تَکْفُرُونَ(106) وَ أَمَّا الَّذِینَ ابْیَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِی رَحْمَةِ اللَّهِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ(107- آل عمران)
روز قیامت چهره هایی نورانی و چهره هایی تاریک خواهد بود. به آنان که چهره هایشان تاریک است گفته می شود: چرا بعد از اینکه ایمان آوردید کافر شدید؟! پس اکنون به خاطر آن کافری که ورزیدید طعم عذاب را بچشید و به آنان هم که چهره هایشان نورانی است در رحمت الهی مقیم می شوند و برای همیشه در آن می مانند.
این یک اصل قرآنی است که حالت و نوع زندگی انسان و نیز پاداش و کیفرهای او در جهان دیگر در حقیقت تجسمی از اعمال و روحیات و افکار او در این جهان است.[آیه 30 سوره آل عمران] به عبارت دیگر: هر کاری که در این جهان از انسان سر می زند آثار وسیع و گسترده ای در روح انسان باقی گذاشته و کم کم چهره جان او را صورتگری می کند. درک این تغییرات در دنیا برای اکثر مردم امری ناممکن است؛ ولی در قیامت که روز ظهور حق و حقیقت و آشکار شدن باطن افراد است[آیه 9 سوره طارق] آن واقعیت نهفته در جان که در حقیقت چهره واقعی جان انسانهاست رونمایی شده و پدیدار می گردد.
روسفیدی و روسیاهی در قیامت هم که این آیات به آن اشاره می کنند در حقیقت تجسّم همان حالات و روحیّات انسان در دنیاست. کسانی که در دنیا ولایت خدا را پذیرفته و تابع دستورات او بوده اند؛ خداوند آنها را از ظلمات به نور می برد[«اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ» آیه 257 سوره بقره] و در آن روز با چهره ای نورانی حاضر می شوند؛ ولی آنان که به ولایت طاغوت گردن نهاده اند، طاغوت ها آنان را از نور به ظلماتِ هوس و تفرقه و شرک و جهل سوق می دهند[«الَّذینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُماتِ» آیه 257 سوره بقره] و در قیامت با چهرهایی سیاه و تاریک محشور می شوند.
ꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥ
فراز دوم: استقامت و تقوا رمز دفع شر دشمنان
وَ إِن تَصْبرُِواْ وَ تَتَّقُواْ لَا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیًْا (120- آل عمران)؛ اگر شکیبایی ورزید و پرهیزکاری کنید، نیرنگشان هیچ زیانی به شما نمی رساند.
در این آیه شریفه دو رمز پیروزی و دفع شر دشمنان به صراحت مطرح شده که یکی پایداریست و دیگری رعایت تقوا. از این فراز قرآنی استفاده می شود که امنیت مسلمانان در برابر نقشه های شوم دشمنان، مشروط به استقامت و هوشیاری و داشتن تقوی آنهاست و تنها در این صورت است که امنیت آنها تضمین می گردد.[تفسیر نمونه، ج 3، ص 66]
در پنج آیه بعد قدری پرده را کنار زده و گوشه ای از اسرار این فرمول را بر ملا ساخته است که چگونه خدا دفع شر می کند و مسلمانان را پیروز می گرداند؛ آنجا که روز بعد از شکست در جنگ احد[علامه طباطبایی این آیه را مربوط به جنگ بدر می داند. تفسیر المیزان، ج 4، ص 8] به رزمندگان اسلام می فرماید: آری؛ اگر امروز استقامت بخرج دهید و به رویارویی سپاه دشمن بشتابید و تقوا را پیشه کنید و مانند روز گذشته با فرمان پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله مخالفت ننمائید؛ اگر در این حال، مشرکان به سرعت به سوی شما برگردند؛ خداوند بوسیله پنج هزار فرشته که همگی دارای نشانه های مخصوص هستند شما را یاری خواهد کرد.[تفسیر نمونه، ج 3، صص 79-80]
ꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥ
فراز سوم: چند وصف ممتاز برای متقین
الَّذِینَ یُنفِقُونَ فیِ السَّرَّاءِ وَ الضرََّّاءِ وَ الْکَظِمِینَ الْغَیْظَ وَ الْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یحُِبُّ الْمُحْسِنِینَ(134) وَ الَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ ذَکَرُواْ اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ وَ مَن یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَمْ یُصرُِّواْ عَلیَ مَا فَعَلُواْ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ(135- آل عمران)
قرآن کریم در این آیات، پنج ویژگی برتر متقین را بیان می کند که عبارتند از:
آنها در همه حال انفاق می کنند چه موقعی که در راحتی و وسعتند و چه زمانی که در پریشانی و محرومیتند که در این حال به مقدار ممکن دست نیازمندی را می گیرند.
آنها بر خشم خود مسلطند و آن را کنترل می کنند.
آنها از خطای مردم می گذرند و در دل کینه به دل نمی گیرند؛ البته این گذشت و عفو از کسانی است که شایسته آنند نه کسانی که گذشت و عفو باعث جرأت و جسارت بیشتر آنها می شود.
آنها نیکوکارند. که این مرحله عالی ترین درجه مراتب تکاملی گذشته است؛ مراتبی که از فروبردن خشم شروع می شود و به نیکی کردن در برابر بدی (البته آنجا که شایسته است) ختم می شود.
آنها اصرار بر گناه نمی کنند. پرهیزگاران علاوه بر اوصاف مثبت گذشته اگر مرتکب گناهی شوند بزودی به یاد خدا می افتند و توبه می کنند و هرگز با علم و آگاهی بر گناه خویش اصرار نمی ورزند و آن را تکرار نمی کنند.[تفسیر نمونه، ج 3، صص 96-99]
ꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥ
فراز چهارم: روزگار می گردد تا ...
تِلْکَ الْأَیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَینْ َ النَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ ... وَ لِیُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ یَمْحَقَ الْکَفِرِینَ(140و 141- آل عمران)
در این آیات به چند حکمت از اسرار گردش ایام و دست به دست شدن نام و نشانها، پست و مقام ها اشاره شده است :
یکی اینکه سره از ناسره مشخص شود. دوم آنکه گوهر وجود مردان خدا از ناخالصی ها پاک شده و عیارش بالا رود و آخر اینکه بی خدایان به تدریج نابود شوند.[ر.ک به تفسیر المیزان، ج 4، ص 30] برای همین فرمود: ما این روزهایِ پیروزی و ناکامی را در میان مردم می گردانیم تا خدا کسانی را که از روی حقیقت و خلوص ایمان آورده اند، مشخص کند ... و نیز این پیروزی ها و ناکامی ها برای آن است که کسانی را که از روی حقیقت ، ایمان آورده اند از عیوب و آلودگی ها پاک کند و کافران را به تدریج نابود نماید.
ꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥ
فراز پنجم: فرصت هایی که سوزنده است
وَ لَا یحَْسَبنَ َّ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلیِ لَهُمْ خَیرٌْ لّأَِنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلیِ لَهُمْ لِیزَْدَادُواْ إِثْمًا وَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِینٌ(178- آل عمران)
همیشه فرصت داده شده سازنده نیست؛ گاهی هم سوزنده است مانند فرصت دادن به کسی که اصرار به خودسوزی دارد که این فرصت، کمک به نابودی اوست. در این دنیا کسانی که پیام دین و ندای فطرت را شنیدند و آن را نادیده گرفتند ابتدا با سختی هایی مواجه می شوند تا به آن فطرت الهی برگردند و آن نداهای حیاتبخش را لبیک گویند[آیه 42 سوره انعام]؛ اما اگر با لجبازی، دست خود را از دست راهنمایان الهی کشیدند و بر هلاکت خود اصرار ورزیدند از آن پس به آنها فرصت و امکانات داده می شود که در جاده گمراهی بتازند و جهنم خود ساخته را لحظه به لحظه شعله ورتر کنند. این در حالی است که این نگونبختان فرصت و امکانات پیش آمده را عنایتی برای خود تلقی کرده و شادمانند که ناگهان بانگی برآمد خواجه مُرد و در جهنم وارد شد.
ꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥ
فراز ششم: خوشبخت کیست؟
فَمَن زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ (185- آل عمران)
از نظر قرآن کسی سعادتمند است و عاقبت به خیر که بتواند خود را از جاذبه های گناه و معصیت که حقیقتی جز آتش ندارند رهانده و قدم در بهشت گذارد.
«زحزح» در اصل به معنی این است که انسان خود را از تحت تاثیر جاذبه و کشش چیزی به تدریج، خارج و دور سازد و«فاز» در اصل به معنی نجات از هلاکت و رسیدن به محبوب است.[تفسیر نمونه، ج 3، ص 201] بر این اساس آیه مورد بحث می گوید: کسانی که از تحت تاثیر جاذبه آتش دوزخ، دور شوند و داخل در بهشت گردند، نجات یافته و محبوب و مطلوب خود را پیدا کرده اند.
سه نکته:
1. جاذبه عجیبی که در هوس های زودگذر، لذات جنسی نامشروع، مقامها و ثروت های غیر مباح وجود دارد همان جذبه آتش دوزخ است که هر انسانی را به سوی خود می کشاند.
2. اگر مردم نکوشند و خود را از تحت جاذبه این عوامل فریبنده، دور ندارند، تدریجا به سوی آن جذب خواهند شد.
3. آنها که با تربیت و تمرین و آموزش و پرورش الهی، خود را به تدریج، کنترل می نمایند و به مقام نفس مطمئنه (روح آرام شده) می رسند نجات یافتگان واقعی محسوب می شوند و احساس امنیت و آرامش می کنند.
ꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥ
فراز هفتم: وضع خوب بی دین ها شما را فریب ندهد!
لَا یَغُرَّنَّکَ تَقَلُّبُ الَّذِینَ کَفَرُواْ فیِ الْبِلَادِ(196) مَتَاعٌ قَلِیلٌ ثُمَّ مَأْوَئهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ المِْهَادُ(197- آل عمران)
یکی از رایج ترین سوالاتی که مومنین پس از مقایسه وضع به ظاهر خوب بی دینان با وضع ضعیفتر دینداران می کنند (که البته همیشگی هم نیست) این است که اگر دینداری باعث نزول خیرات و برکات دنیایی می شود پس چرا وضع بی دینان بهتر از ماست؟
قرآن می فرماید: فریب این زندگی مرفه و پر زرق و برق بی خدایان را نخورید و وضع به ظاهر خوب آنها را دلیل بر عنایت خدا به آنها قلمداد نکنید. آنچه در دست آنهاست مال ناچیز و زودگذر دنیاست که خداوند به دلیلی در اختیار آنها قرار داده است؛ یا خواسته در همین دنیا با آنها تسویه حساب کند تا در آخرت بهره ای از بهشت نبرند[آیه 176 سوره آل عمران] و یا قانون مهلت که در فراز پنجم گذشت را در مورد آنها اجرا کرده است. در هر صورت اینها در قیامت جایگاهی جز جهنم نخواهند داشت.
ꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥ
فراز هشتم: حقیقت حرام خواری
إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَی ظُلْمًا إِنَّمَا یَأْکلُُونَ فیِ بُطُونِهِمْ نَارًا وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیرًا(10- نساء)
عمل به مانند خود ما انسانها ظاهری دارد که با حواس درک می شود؛ باطنی هم دارد که جز با چشم باطن قابل رویت نیست. چون این هنر در همه نیست که روح عمل را ببنند و از طرفی هم دانستن این موضوع اثر تربیتی فوق العاده ای دارد در بخشی از آیات و روایات آن چهره ملکوتی برخی عبادات و معاصی بیان شده است.
یکی از آیاتی که به این مهم پرداخته نمونه ای از تجسم اعمال را مطرح کرده است همین آیه مورد بحث است که حقیقت و چهره باطنی مال حرام[ر.ک به تفسیر المیزان، ج 4، ص 204] را اینگونه بیان می کند: کسانی که اموال یتیمان را به ناحق تصرف می کنند در حقیقت آتش می خورند و به زودی در جهان دیگر هم داخل در آتش برافروخته ای می شوند که آنها را به شدت می سوزاند. پس حرام خواران علاوه بر اینکه در این دنیا آتشی را وارد بدن خود می کنند در قیامت هم وارد جهنم شده و به شدت خواهند سوخت.[ر.ک به تفسیر نمونه، ج 3، ص 281]
ꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥ
فراز نهم: شما که نمی دانید چه کسی برای شما مفیدتر خواهد بود
لَا تَدْرُونَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ لَکمُ ْ نَفْعًا فَرِیضَةً مِّنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ کاَنَ عَلِیمًا حَکِیمًا(11- نساء)
برخی مومنین هنگام وصیت با توجه به شناختی که نسبت به ورثه خود دارند قانون خدا (احکام ارث) را نادیده گرفته و مال خود را به گونه ای دیگر تقسیم می کنند. در این تقسیم بندی ورثه ای که به نظر برایش مفیدتر خواهند بود سهم بیشتری می برند و کسانی که امید چندانی به نفعشان نیست سهم کمتری عایدشان می شود.
در این فراز خداوند متعال بعد از بیان احکامی در تقسیم ارث این طرز تفکر را خطا خوانده و می فرماید: شما که نمی دانید کدام یک از این ورثه برای شما مفیدتر خواهد بود. شما که از آینده خبر ندارید شاید همین کسی که امروز مال بیشتری به او داده اید فردا خودش یا فرزندانش با همین اموال شما لعن و نفرین برای شما بخرد و در عوض آن دیگری با تمام قوا برزخ و قیامت شما را آباد کند شما چه می دانید پس اموالتان را بر اساس آنچه که خدا مقرر کرده است بین ورّاث خود تقسیم کنید.[برگرفته از بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی در جلسات درس تفسیر]
افزودن دیدگاه جدید