سردار قاسم سلیمانی چطور «قاسم سلیمانی» شد؟
سردار قاسم سلیمانی چطور «قاسم سلیمانی» شد؟
سردار قاسم سلیمانی جزو آخرین نفراتی بود که به جمع فرماندهان ارشد سپاه در دوران دفاع مقدس پیوست و اجازه پیدا کرد در جلسات قرارگاهی حضور پیدا کند.
فرماندهان ارشد سپاه در دوران دفاع مقدس شامل سه دسته راهبردی، عملیاتی و تاکتیکی بودند. فرماندهان راهبردی، محسن رضایی، رحیم صفوی، حسن باقری، غلامعلی رشید و علی شمخانی بودند. فرماندهان عملیاتی نیز، فرماندهان قرارگاه ها و فرماندهان تاکتیکی، فرماندهان تیپ ها و لشکرها بودند.
قاسم سلیمانی تا زمانی که فرمانده گروه ثارالله بود، امکان حضور در جلسات فرماندهان را نداشت و در آستانه عملیات فتح المبین (اسفند و فروردین 61) و با ارتقا گروه ثارالله به تیپ، برای نخستین بار در جلسات فرماندهی حضور پیدا کرد.
سردار قاسم سلیمانی اگرچه با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در کرمان به این نهاد انقلابی پیوست، اما در غائله کردستان حضوری نداشت و بعنوان مربی آموزشی در کرمان فعالیت داشت. در 7 - 8 ماه نخست جنگ تحمیلی نیز نشانی از حضور وی در جبهه های نبرد جنگ تحمیلی، چه در غرب و چه در جنوب نیست.
گفته می شود او برای نخستین بار در بهار یا تابستان سال 60، جمعی از نیروهای پاسدار و بسیجی کرمان را که خود آموزش داده بود، به جبهه جنوب و پادگان گلف (پایگاه منتظران شهادت) آورد. گلف ستاد عملیات سپاه در جنوب (اهواز) بود و جلسات فرماندهی در آنجا برگزار می شد. نیروهایی هم که از شهرهای مختلف کشور عازم جنوب می شدند، ابتدا به گلف می رفتند و سپس در خطوط عملیاتی توزیع و سازماندهی می شدند.
شاید سردار قاسم سلیمانی آمده بود که برگردد؛ اما دیدار او با حسن باقری در گلف موجب شد تا برای همیشه در جبهه های جنگ ماندگار شود. سلیمانی شیفته حسن باقری شده بود و فرماندهی و منش او را دوست داشت. حسن باقری به سلیمانی و نیروهایش ماموریت داد تا در محور کرخه کور مستقر شوند و خط پدافندی تشکیل دهند.
در عملیات طریق القدس که آذر ماه سال 60 و با هدف آزادسازی بستان اجرا شد، اولین تیپ های سپاه شکل گرفت. سپاه تا پیش از آن با واحدهای گردان در عملیات ها حضور پیدا می کرد. در عملیات ثامن الائمه که با هدف شکست محاصره آبادان اجرا شد، 12 گردان سپاه در کنار یگان های ارتش حضور داشتند.
تیپ های کربلا، امام حسین (علیه السلام) و عاشورا به فرماندهی مرتضی قربانی، حسین خرازی و محمدعلی (عزیز) جعفری، اولین تیپ هایی بودند که شکل گرفتند. سردار قاسم سلیمانی در عملیات طریق القدس فرمانده یکی از گردان های تیپ کربلا بود که در آن عملیات از ناحیه دست مجروح شد. دستی که از پیکر حاج قاسم سالم ماند، همان دستی بود که در عملیات طریق القدس جراحت دید.
پس از عملیات طریق القدس، سپاه سازمان رزم خود را توسعه داد و تیپ های جدیدی از جمله تیپ 27 محمد رسول الله (صلی الله علیه وآله) را تا قبل از عملیات فتح المبین ایجاد کرد. استعداد یگان نظامی شهید سلیمانی کمتر از تیپ بود و همچنان گروه رزمی ثارالله نامیده می شد، تا اینکه حدود دو هفته قبل از عملیات فتح المبین، با تلاش حسن باقری، گروه رزمی ثارالله به تیپ ارتقا یافت و قرار شد امور پشتیبانی این تیپ تازه تاسیس توسط تیپ امام حسین (علیه السلام) انجام بگیرد. حاج قاسم سلیمانی برای نخستین بار، دو هفته قبل از اجرای عملیات فتح المبین در جلسات فرماندهان سپاه در جنگ حضور پیدا کرد.
سردار قاسم سلیمانی نخستین بار که در جلسات فرماندهان حضور پیدا کرد، بسیاری از فرماندهان را نمی شناخت. او از یکی از فرماندهان که او را می شناخت، خواست تا دیگران را معرفی کند. شهید سلیمانی از آن جلسه با حاج احمد کاظمی و دیگر فرماندهان آشنا شد.
فرماندهان در روزهای پایانی سال 60، مشغول آماده سازی مقدمات برای اجرای عملیات بزرگ (عملیات های دوران دفاع مقدس با توجه به وسعت منطقه درگیری، نیروهای درگیر و اهداف تعیین شده به سه دسته بزرگ، متوسط و محدود، تقسیم می شوند) فتح المبین با هدف آزادسازی سرزمین های اشغالی شمال استان خوزستان بودند. سردار قاسم سلیمانی از پشتیبانی تیپ امام حسین (علیه السلام) گلایه هایی داشت، اما خجالت می کشید آن موضوع را با شهید حسن باقری در میان بگذارد.
تیپ ثارالله در عملیات فتح المبین ماموریت یافت تا زیرنظر قرارگاه قدس، هدفی را تصرف کند و با الحاق با یگان های همجوار مواضع آزادشده را تثبیت کنند و به ادامه پیشروی بپردازند؛ اما در آن عملیات سردار سلیمانی و نیروهایش نتوانستند به هدف برسند و مانور عملیاتی قرارگاه با مشکل مواجه شد. شهید سلیمانی در اولین حضورش در قامت فرمانده، موفق عمل نکرد و همین موجب شد تا برخی از فرماندهان راهبردی سپاه تصمیم بگیرند، حاج قاسم سلیمانی از فرماندهی تیپ ثارالله برکنار و فرد دیگری جایگزین شود؛ اما شهید حسن باقری از حاج قاسم و استعداد او دفاع کرد و از دیگر فرماندهان خواست تا به او فرصت داده شود تا بتواند توانمندی ها و استعداد خود را نشان دهد.
عملکرد ناموفق تیپ ثارالله در عملیات فتح المبین موجب نشد که سردار قاسم سلیمانی کنار بکشد. در عملیات بیت المقدس که عملیاتی چند مرحله ای و هدفش آزادسازی خرمشهر بود، تیپ ثارالله به قرارگاه ای مامور شد که نقش پشتیبانی و فرعی در عملیات داشت. در آن عملیات یگان های حاج احمد متوسلیان، حاج احمد کاظمی و... نقش اصلی را برعهده داشتند.
حاج قاسم و نیروهایش در عملیات بیت المقدس عملکرد مناسبی داشتند؛ اما همچنان در تراز فرماندهی فرماندهانی همچون احمد متوسلیان، حاج حسین خرازی، شهید کاظمی و... نبود.
ایران پس از آزادسازی خرمشهر و در راستای سیاست تنبیه متجاوز اقدام به اجرای عملیات بزرگ رمضان کرد. این عملیات، عملیات موفقی برای ایران نبود و رزمندگان ایرانی مجبور به عقب نشینی شدند. عدم موفقیت در این عملیات، اثر بسیار بدی بر روحیه فرماندهان گذاشت. محسن رضایی فرمانده کل سپاه دستور تشکیل جلسه ای با حضور تمامی فرماندهان داد. رضایی در آن جلسه وضعیت جنگ و شرایط فرماندهی و سختی های آن را تشریح کرد. فرماندهان همچنان در خود فرو رفته بودند. حاج قاسم از میان فرماندهان برخواست و از فرماندهی جنگ حمایت و اعلام کرد که تا پایان با نیروهایش در کنار فرماندهان خواهد ایستاد.
محسن رضایی و سردار قاسم سلیمانی
سردار فتح الله جعفری اولین فرمانده زرهی سپاه در خصوص آن جلسه می گوید: «خدا من را ببخشد. آن وقتی که سردار قاسم سلیمانی برخواست و صحبت کرد، پیش خودم گفتم، آخر تو که یگانت همیشه عقب است، می خواهی در کنار فرماندهی جنگ بایستی؟ آن زمان حاج قاسم فرمانده سرشناس و قدری نبود و در جلسات فرماندهی، گوشه ای می نشست و هرگاه از او چیزی می خواستند، توضیح می داد و گزارش هایش را ارائه می کرد.» البته فتح الله جعفری در سال 62 و با تقویت واحد زرهی یگان ثارالله، نقش مهمی در ارتقا تیپ ثارالله به لشکر داشت. او به همراه غلامعلی رشید، محمد باقری و شهید حسن طهرانی مقدم در تابستان سال 62 به کرمان رفتند و با حضور شهید سلیمانی از فرمانده سپاه کرمان خواستند تا سپاه کرمان، یگان ثارالله را پشتیبانی بیشتری کند تا به لشکر ارتقا یابد و بالاخره با برگزاری جلساتی، موفق به تقویت یگان حاج قاسم شدند.
سردار قاسم سلیمانی و نیروهایش آرام آرام و به تدریج خود را نشان دادند و در عملیات های بزرگی خوش درخشیدند. در عملیات خیبر (اسفند 62)، لشکر محمد رسول الله (صلی الله علیه وآله) به فرماندهی شهید همت نقش مهمی در اجرای عملیات داشت و مسئولیت شکستن خط دشمن در طلائیه که مهمترین محور عملیات بود، برعهده این لشکر بود. در لحظات حساسی از عملیات، لشکر محمد رسول الله (صلی الله علیه وآله) نیازمند یاری و کمک شد. همت به سراغ حاج قاسم رفت. شهید سلیمانی، معاون خود سیدحمید میرافضلی را مامور ساخت تا با شهید همت همراه شود و به لشکر محمد رسول الله (صلی الله علیه وآله) کمک برسانند که حاج همت و میرافضلی در مسیر رفتن به جزیره مجنون جنوبی با اصابت گلوله خمپاره یا کاتیوشایی به شهادت رسیدند.
لشکر ثارالله در عملیات های بزرگ والفجر 8 و کربلای 5 به یگان های اصلی و خط شکن تبدیل شد و سردار قاسم سلیمانی و نیروهایش نقش مهمی در پیروزی های این دو عملیات داشتند. بسیاری از فرماندهان اوج درخشش حاج قاسم را در این دو عملیات و عملیات والفجر 10 (اسفند 66) که در ارتفاعات شمالغرب اجرا شد، می دانند.
سردار قاسم سلیمانی در نیمه نخست جنگ، گمنام و در میان فرماندهانی همچون حاج احمد متوسلیان، شهید خرازی، حاج احمد کاظمی و... ناشناخته بود. عدم اجرای موفق در عملیات فتح المبین نیز کارنامه او را ضعیف کرده بود، اما به تدریج به یکی از فرماندهان برجسته دفاع مقدس تبدیل شد.
شهید سلیمانی در سال 76 و در مراسم معارفه خود بعنوان فرمانده نیروی قدس سپاه گفت: «من از روزی که وارد سپاه و جنگ شدم، همواره دو چیز در کوله پشتی خود داشتم. نخست توکل به خدا و دوم اخلاص.»
افزودن دیدگاه جدید