وصایای حضرت فاطمه سلام الله علیها

السلام علیک یا فاطمه الزهراء
وصایای حضرت فاطمه سلام الله علیها بطور پراکنده و نامنظم در روایات و تواریخ نقل شده است. به جز امیرالمؤمنین (علیه السلام) که نامش در وصایای فاطمه (سلام الله علیها) زیاد دیده می شود...

وصایای حضرت فاطمه سلام الله علیها

وصایای حضرت فاطمه سلام الله علیها بطور پراکنده و نامنظم در روایات و تواریخ نقل شده است. به جز امیرالمؤمنین (علیه السلام) که نامش در وصایای فاطمه (سلام الله علیها) زیاد دیده می شود، نام این سه بانوی محترمه، یعنی ام ایمن، اسماء و سلمی همسر ابی رافع نیز در روایات آمده است.

ام ایمن همان بانوی فداکار و با ایمانی است که به صدق مدعای فاطمه شهادت داد و طبق روایات پیغمبر درباره اش فرمود:" او زنی است از اهل بهشت... "، او در خانه پیغمبر و خدیجه زندگی می کرد و پس از آن نیز به مدینه هجرت کرد و به خانه اسامه رفت و پس از او نیز در خدمت اهل بیت پیغمبر، انجام وظیفه می کرد.

اسماء بنت عمیس که پس از آنکه شوهرش جعفربن ابیطالب در جنگ مؤته به شهادت رسید به همسری ابوبکر در آمد و این جریان قبل از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه وآله) بود.

" سلمی" نیز نام زنی است که خدمتکاری رسول خدا(صلی الله علیه وآله) را می کرد، او کنیز " صفیه " دخترعبدالمطلب بود، و او همان زنی است که قابلگی فرزندان فاطمه دختر رسول خدا (صلی الله علیه وآله) را به عهده داشت، و همچنین قابله " ابراهیم " فرزند رسول خدا(صلی الله علیه وآله) بوده و در ماجرای وفات فاطمه(سلام الله علیها) نیز در غسل دادن او به علی (علیه السلام) و اسماء کمک می کرد.[اسد الغابة، ج 5، ص 478]

به هر صورت درباره ام ایمن مطلبی در وصیت نامه نیست جز آنکه در روایات نام او آمده و این که فاطمه (سلام الله علیها) به او وصیت کرد.[بحار الانوار، ج 43، صص 181 و 204]

در مورد سلمی نیز در چند حدیث آمده که گوید: هنگامی که فاطمه (سلام الله علیها) بیمار شد من از او پرستاری می کردم تا در یکی از روزها که علی (علیه السلام) برای انجام کاری ازخانه بیرون رفت و فاطمه (سلام الله علیها) با اینکه حالش خوب بود به من فرمود: مادر! قدری آب غسل برای من حاضر کن. من حاضر کردم و فاطمه برخاسته وغسل کرد، سپس لباس های نو خود را پوشید و به من دستور داد فرشی برای او در وسط اتاق بیندازم، روی آن خوابید و پاهای خود را به طرف قبله کشید، آن گاه دست خود را زیر گونه اش گذارده و فرمود: من اینک از دنیا می روم، بدین ترتیب از دنیا رفت و من علی (علیه السلام) را خبر کردم.[کشف الغمه، ج 2، ص 127]

درباره اسماء بنت عمیس نیز در پاره ای از روایات آمده که گوید: فاطمه (سلام الله علیها) به من وصیت کرد کسی جز من و علی (علیه السلام) او را غسل ندهد، و من نیز هنگام غسل فاطمه طبق وصیتی که کرده بود به علی (علیه السلام) کمک کردم و هر دو با هم جنازه را غسل دادیم.[بحار الانوار، ج 43، صص 184 و 198/ کشف الغمه، ج 3، صص 126 و 130]

درچند حدیث از طریق شیعه و اهل سنت آمده که اسماء گوید، فاطمه درهنگام وفات خود به من فرمود: مادر جان! من از این وضعی که درباره حمل جنازه ها مرسوم است، شرم می کنم و خوش ندارم که جنازه زنان را روی تخته ای می گذارند و پارچه ای روی آن می اندازند وپستی و بلندی های بدن او برای بیننده آشکار است.

اسماء گوید: به ایشان عرض کردم: من چیزی را که درحبشه دیده ام هم اکنون ترتیب داده نزد شما می آورم و نشانت می دهم. سپس چند عدد چوب تر و تختی را آورد و آن چوبها را خم کرده دو طرف آن را بر کنار تخت بست و چادر روی آن کشید، فاطمه (سلام الله علیها) که آن را دید خوشحال شد و تبسم کرد، اسماء گوید: من از روزی که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) از دنیا رفته بود تا به آن روز تبسم بر لبان دختر پیغبر ندیده بودم.[احقاق الحق، ج 10، ص 474/ بحار الانوار، ج 43، صص 189و 213]

در روایتی است که فرمود: چه چیز خوب و نیکویی است که بدان وسیله جنازه زن از مرد تشخیص داده نمی شود.[کشف الغمه، ج 2، ص 130] و در حدیثی است که فرمودند:

برای من نیز یک چنین چیزی درست کن، و مرا مستور کن، خدایت از آتش دوزخ مستور دارد.[بحارالانوار، ج 43، ص 213]

مطالب مرتبط و پیشنهادی :
ایام فاطمیه سلام الله علیها - ویژه نامه بانوی بی نشان
شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها - ویژه نامه ایام فاطمیه

وصایای حضرت فاطمه سلام الله علیها - وصایای حضرت فاطمه به حضرت علی علیهما السلام

وصایای حضرت فاطمه سلام الله علیها به حضرت علی علیه السلام

از جمله کرامات فاطمه علیها سلام که محدثین شیعه و اهل سنت روایت کرده اند این است که وی از مرگ خود خبرداد و روز و وقت آن را تعیین کرد، چنانکه در روایات پیش از این نیز گذشت و در حدیثی است که وقتی به علی (علیه السلام) گفت: هنگام مرگ من رسیده! علی (علیه السلام) فرمود: ای دختر پیغمبر، با اینکه وحی از ما قطع شده این خبر را از کجا دانستی؟

فاطمه پاسخ داد، هم اکنون خواب مختصری مرا فرا گرفت و رسول خدا (صلی الله علیه وآله) را دیدم که به من فرمود: امشب نزد ما خواهی بود و من می دانم که او راست گفته و امروز روز آخر عمر من است.[بحارالانوار، ج 43، ص 179]

و در روایتی است که پس از آن به علی (علیه السلام) گفت: چیزهایی در دل دارم که می خواهم آنها را به تو وصیت کنم!

علی (علیه السلام) فرمود: ای دختر رسول خدا، هر چه می خواهی بگو!

دراین وقت علی (علیه السلام) کسانی را که دراتاق بودند بیرون کرد و نزدیک سر فاطمه (سلام الله علیها) نشست، آن گاه فاطمه به سخن آمده گفت : ای پسرعمو، هیچ گاه مرا دروغگو و خیانتکار ندیدی، و از وقتی با تو معاشرت داشته ام نافرمانی تو را نکرده ام!

علی (علیه السلام) در پاسخ او فرمودند:

پناه بر خدا! تو داناتر، نیکوکارتر، پرهیزگارتر، بزرگوارتر و نسبت به خدای تعالی بیمناک تر از آنی که من بخواهم تو را در مورد مخالفت و نافرمانی خود سرزنش کنم، و به راستی مفارقت و دوری تو بر من بسیار ناگوار است جز آنکه چاره ای از آن نیست...

آن گاه سخنان خود را ادامه داده فرمودند:

به خدا مصیبت رحلت رسول خدا (صلی الله علیه وآله) را برای من تجدید کردی و مرگ و فقدان تو، بر من بسیار بزرگ است.

" فانا لله و انا الیه راجعون"!

آه! که چه مصیبت دردناک، جانسوز و غم انگیزی است! مصیبتی که به خدا سوگند جبران پذیر نخواهد بود!

دنباله حدیث این گونه است که در اینجا هر دو گریان شده و لختی گریستند، آن گاه علی (علیه السلام) سر فاطمه را برداشته به سینه چسبانید و بدو فرمود: هر وصیتی داری بنما که من آن را انجام خواهم داد.

فاطمه عرض کرد: خدایت پاداش نیک دهد ای پسرعموی رسول خدا، نخستین وصیت من آن است که پس از من " امامه " دختر خواهرم را به ازدواج خویش درآوری، چون او نسبت به فرزندان من همانند خودم مهربان است، و مردان نیز ناچارند همسری از زنان داشته باشند.

وصیت دیگر من آن است: که احدی از این مردم که به من ستم کرده و حق مرا گرفتند، در تشییع جنازه من و دیگر مراسم حاضر نشوند زیرا اینان دشمن من و دشمن رسول خدا هستند، مبادا بگذاری یکی از آنها یا پیروان آنها، بر جنازه ام نماز بگذارند...

مرا شب هنگام در آن وقتی که دیده ها همگی خواب رفته اند دفن کن[بحار الانوار، ج 43، صص 192 و 191]

و در نقلی هم آمده که فاطمه (سلام الله علیها) وصایای خود را در رقعه ای نوشته و زیر سرش نهاده بود و چون از دنیا رفت، علی (علیه السلام) آن رقعه را بیرون آورد و جملات زیر را در آن مشاهده کرد:

" بسم الله الرحمن الرحیم، هذا ما اوصت به فاطمة بنت رسول الله، اوصت وهی تشهد ان لا اله الا الله، وان محمداً عبده و رسوله، و ان الجنة حق و النار حق، و ان الساعة آتیة لا ریب فیها، و ان الله یبعث من فی القبور.

" یا علی انا فاطمة بنت محمد زوجنی الله منک لا کون لک فی الدنیا و الآخرة، انت ولی بی من غیری، حنطنی و غسلنی و کفنی با للیل، و صل علی و ادفنی باللیل و لا تعلم احدا، و استودعک الله و اقرء علی ولدی السلام الی یوم القیامة"[بحار الانوار، ج 43، ص 214]

" به نام خدای بخشاینده و مهربان، این است آنچه دختر رسول خدا بدان وصیت می کند، و این وصیت را در حالی می کند که گواهی می دهد معبودی جز خدای یکتا نیست، و گواهی می دهد محمد بنده و رسول اوست، و گواهی می دهد که بهشت حق است، و جهنم حق است، و قیامت خواهد آمد و هیچ گونه شکی در آن نیست، و گواهی می دهد که خدای تعالی هر کس را که در گورهاست مبعوث و زنده خواهد کرد.

ای علی ! منم فاطمه دختر محمد که خدای تعالی مرا به ازدواج تو درآورد تا در دنیا وآخرت از آن تو باشم، و تو در انجام کارهای من سزاوارتر از دیگران هستی!

کار حنوط، غسل و کفن مرا در شب انجام ده، و بر من نماز بخوان و شبانه مرا دفن کن، و کسی را خبر نکن، تو را به خدا می سپارم، و بر فرزندان خود تا روز قیامت سلام می رسانم.[بحار الانوار، ج 43، ص 214]

وصایای حضرت فاطمه سلام الله علیها - وصایای حضرت فاطمه به حضرت علی علیهما السلام

مطالب مرتبط و پیشنهادی :
فیش روضه های ایام فاطمیه سلام الله علیها
روضه های مکتوب دهه فاطمیه سلام الله علیها

Share