طریق الشط / حکایت خوبان 302

طریق الشط / حکایت خوبان 302

طریق الشط شماره 302 از سری حکایت خوبان است که به حکایات بزرگان دین و انقلاب می پردازد... این شماره به نقل از حاج آقا مجتبی تهرانی منتشر شد....

توجه : برای دریافت و مشاهده تصویر در ابعاد اصلی و بزرگ تر روی آن کلیک کنید.

برای دریافت تصویر، یک صلوات برای تعجیل در ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بفرستید.

یک سال از طریق شط به کربلا می رفتیم. این طریق دو برابر مسافت جاده، امّا باصفا بود. من و مرحوم آقا سید عبدالهادی (شیرازی) جلو می رفتیم و تعدادی از طلاب هم پشت سر ما در حرکت بودند. در راه، زنی از عشایر جلو ما را گرفت و برای پذیرایی و استراحت به درون میهمان خانه اش دعوت کرد.

آقا سید عبدالهادی تشکر کرد (تا بتوانیم راه بیشتری طی کنیم.) امّا آن زن اصراری بی­ اندازه کرد. وقتی ایشان دوباره نپذیرفت، عصبانی شد و شروع به پرخاش کرد!
بالاخره چاره ای نبود و با همراهان به مُضیف آن ها رفتیم.

شوهر آن زن دلیل اصرارشان را توضیح داد و گفت: «ما چندین سال است که ازدواج کرده ولی بچه دار نشده بودیم. پارسال به کربلا رفتم. به حضرت عباس (علیه السلام) گفتم اگر در سال بعد بچه دار باشیم، زائرانِ برادرت را پذیرایی می کنم. حالا بچه دار شده ایم.» آن مرد رفت و نوزادشان را آورد و ما دیدیم.

آن زن و شوهر یک گوسفند بیشتر نداشتند. همان را هم برای ما ذبح کردند.

راوی : محسن اسماعیلی – به نقل از حاج آقا مجتبی تهرانی