ازدواج حضرت علی (علیه السلام)و فاطمه (سلام الله علیها)

سالروز ازدواج حضرت علی و فاطمه(علیهماالسلام)
درباره تاريخ این ازدواج فرخنده اتفاق چنداني ميان مورخان و سيره‌ نگاران نيست.تاریخ هایی که گاه بیان گر زمان صیغه خواندن می باشد و گاه بیانگر زمان عروسی و رفتن حضرت زهرا(سلام الله علیها) به خانه امیرالمؤمنین (علیه السلام) است. این تاریخ ها عبارت اند از:

تاریخ ازدواج امام علی (علیه السلام) و حضرت فاطمه (سلام الله علیها)

درباره تاريخ این ازدواج فرخنده اتفاق چنداني ميان مورخان و سيره‌ نگاران نيست.تاریخ هایی که گاه بیان گر زمان صیغه خواندن می باشد و گاه بیانگر زمان عروسی و رفتن حضرت زهرا(سلام الله علیها) به خانه امیرالمؤمنین (علیه السلام) است. این تاریخ ها عبارت اند از:

1-روز اول ذیحجه عقد فاطمه (سلام الله علیها) و روز سه شنبه ششم همان ماه، ازدواج حضرت بوده است.[۱]
2-در ماه شوال پس از بازگشت حضرت علی (علیه السلام) از جنگ بدر بوده است.[۲]
3-بنابر روایت امام صادق (علیه السلام): عقد على (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) در ماه رمضان، و ازدواج آنها در ذیحجّه سال دوم هجرى بوده است.[۳]
4-زفاف فاطمه (سلام الله علیها) در شب پنج شنبه، بیست و یکم ماه محرم سال سوم هجرت بوده است...[۴]
5-برخی بر این عقیده اند که: عقد حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در اواخر ماه صفر و ازدواج در ماه ذیحجه بوده است.[۵]
6-عده ای نیز گفته اند که عقد در ماه ربیع الأول بوده و در همان ماه ازدواج صورت پذیرفته است.[۶]
7-ابن سعد روایت کرده است که ازدواج فاطمه(سلام الله علیها) با على (علیه السلام) پنج ماه پس از ورود پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) به مدینه در ماه رجب صورت پذیرفت و پس از بازگشت از بدر او را به خانه على (علیه السلام) فرستاد.[۷]

سن ازدواج هرکدام از بزرگواران

علماى شیعه در تعیین سن حضرت فاطمه (سلام الله علیها) به هنگام ازدواج از چهارده سال بیشتر نگفته ‏اند.[۸]اکثر عالمان شیعه معتقدند که، سن حضرت در زمان ازدواج، 9 یا 10 یا حداکثر 11 سال بوده است.[۹]همچنین سن امیر مؤمنان (علیه السلام) 21 سال و 5 ماه بوده است.[۱۰]

خواستگاران حضرت زهرا (عليهاالسلام)

آنچه مسلّم است،این است که حضرت زهرا(سلام الله علیها)خواهان بسیار داشته اند.زیرا از طرفی پدر ایشان چه قبل و چه بعد از بعثت از مردان شریف و بزرگ عرب و قریش بوده اند و از طرف دیگر شخصیت خود حضرت زهرا(سلام الله علیها) شخصیتی بسیار والا و بزرگ بود.
پيش از حضرت علي(عليه السلام) افرادي مانند ابوبکر و عمر آمادگي خود را براي ازدواج با دختر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) اعلام کرده بودند و هر دو از پيامبر يک پاسخ شنيده بودند و آن اين که درباره ازدواج زهرا منتظر وحي الهي است.[۱۱]
ابن شهر آشوب در از دیگر خواستگاران حضرت اسم می برد.او می نویسد: عبدالرحمان بن عوف و عثمان بن عفان كه هر دو از ثروتمندان بزرگ بودند برای خواستگاری، خدمت رسول خدا رسیدند. عبدالرحمان عرض كرد یا رسول الله! اگر فاطمه(علیهاالسلام) را به من تزویج كنى، حاضرم یكصد شتر سیاه آبى چشم كه بارهایشان پارچه‎هاى كتان اعلاى مصرى باشد و ده هزار دینار، مهریه‎اش كنم.عثمان نیز اظهار داشت: یا رسول الله من هم به همین مهر حاضرم و بر عبدالرحمان برترى دارم زیرا زودتر مسلمان شده‎ام. پیغمبر از سخن آنان سخت خشمناك شد و براى آن كه بفهماند به مال آنها علاقه ندارد و داستان ازدواج، داستان خرید و فروش و مبادله‎ى ثروت نیست، مشتى سنگ ریزه برگرفت و به جانب عبدالرحمان پاشید و فرمود: تو خیال مى‎كنى من بنده‎ى پول و ثروتم و بوسیله‎ى ثروت خودت بر من فخر و مباهات می‎ كنى و مى ‎خواهى بوسیله پول ازدواج را بر من تحمیل كنى؟[۱۲]
در جایی دیگر آمده است :دختر پیغمبر(صلی الله علیه وآله وسلم) خواستگارانی داشت؛ امّا پدرش از میان همه پسر عموهای خود، علیّ بن ابی طالب(علیه السلام) را برای شوهری او برگزید و به دخترشان فرمودند:«تو را به کسی به زنی می دهم که از همه نیکو خوی تر و در مسلمانی پیش قدم تر است.»[۱۳]

خواستگاری حضرت علی (علیه السلام) از حضرت زهرا (سلام الله علیها)

حضرت علی (علیه السلام) شایسته ترین خلق خدا برای حضرت زهرا(سلام الله علیها)

حضرت علی بن ابیطالب (علیه السلام) روایت می کنند: پیغمبر اکرم(صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم )به من فرمود:یا علی! گروهی از مردان قریش راجع به فاطمه ی زهراء(سلام الله علیها )مرا مورد عتاب قرار دادند و گفتند:ما خواستگار فاطمه بودیم و تو نپذیرفتی، اکنون او را به علی بن ابیطالب دادی.
من گفتم:به خدا قسم، من فاطمه را از شما رد نکردم و او را تزویج ننمودم، بلکه خدا خواستگاری شما را نپذیرفت و فاطمه را برای علی تزویج کرد؛ زیرا جبرئیل بر من نازل شد و گفت،خدای تعالی می فرماید:اگر من علی را خلق نمی کردم از حضرت آدم به بعد شوهری که شایسته ی فاطمه باشد در روی زمین نبود.[۱۴]
تشویق امیرالمؤمنین(علیه السلام) توسط اصحاب رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) برای رفتن به خواستگاری حضرت زهرا(سلام الله علیها)
در روایات شیعه و سنی آمده است که عمر و ابوبکر که از ازدواج با حضرت زهرا (سلام الله علیها) نوميد شده بودند، امیرالمومنین را گفتند: تو به خواستگاري او برو![۱۵]
در جایی دیگر روایت شده اصحاب و انصار رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) با سعد معاذ رئيس قبيله اوس به گفتگو پرداختند و آگاهانه دريافتند که جز حضرت علي (عليه السلام) کسي شايستگي ازدواج با حضرت زهرا (عليه االسلام) را ندارد و نظر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) نيز به غير او نيست. از اين رو دسته جمعي در پي حضرت علي (عليه السلام) رفتند و سرانجام او را در باغ يکي از انصار يافتند که با شتر خود مشغول آبياري نخل ها بود. آنان روي به علي کردند و گفتند: اشراف قريش از دختر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) خواستگاري کرده اند و پيامبر در پاسخ آنان گفته است که کار زهرا منوط به اذن خداست و ما اميدواريم که اگر تو (با سوابق درخشان و فضايلي که داري) از فاطمه خواستگاري کني پاسخ موافق بشنوي و اگر دارايي تو اندک باشد ما حاضريم تو را ياري کنيم.[۱۶]

حضرت علی (علیه السلام) به خواستگاری حضرت زهرا(سلام الله علیها) می رود

ضحاک بن مزاحم نقل می کند،از حضرت علی بن ابیطالب (علیه السلام) شنیدم که در مورد مراسم خواستگاری از حضرت زهرا(سلام الله علیها) می فرمود:موقعی که من نزد پیامبر خدا (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم )رفتم و آن بزرگوار مرا دید خندید و فرمود: یا اباالحسن! آیا برای حاجتی که داری نزد من آمدی؟ من قرابت و سبقت در اسلام و یاری کردن خود را از آن حضرت و جهادهایی که در راه خدا کرده بودم، برای آن حضرت شرح دادم. پیغمبر اکرم (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم )فرمود: یا علی راست می گویی، مقام تو بالاتر از این است که تذکّر دادی، گفتم: یا رسول الله فاطمه ی زهرا(سلام الله علیها)را برایم تزویج نما. فرمود: یا علی! قبل از تو چند نفر از مردان، این تقاضا را داشتند، ولی هر گاه من به فاطمه می گفتم اظهار بی میلی می کرد، شما چند لحظه ای صبر کن تا من نزد او بروم و برگردم.[۱۷]

رضایت حضرت زهرا(سلام الله علیها) تنها شرط رسول خدا(ص) برای ازدواج

پيامبرخدا،نزد فاطمه( عليها السلام )رفت.فاطمه( عليها السلام) از جا برخاست و رداى پدر را گرفت و كفش هايش را درآورد و آبْ دست برايش آورد و دست و پاى او را شُست و سپس نشست . پس پيامبر خدا به او فرمود: «اى فاطمه!» . پاسخ داد: بلى ، چه مى خواهى ، اى پيامبر خدا؟ فرمود : «على بن ابى طالب ، كسى است كه خويشاوندى و فضيلت و اسلامش را مى شناسى و من از خدا خواسته ام كه تو را به ازدواج بهترينِ آفريدگانش و محبوب ترينِ آنان در نزدش درآورد و على از تو خواستگارى كرده است . چه نظرى دارى؟» . فاطمه (عليها السلام) ساكت ماند و صورتش را برنگردانْد و پيامبر خدا ، كراهتى در چهره اش نديد . پس برخاست ، در حالى كه مى گفت: «اللّه اكبر! سكوت او [نشانه]رضايت اوست». پس جبرئيل (عليه السلام)نزدش آمد و گفت: اى محمّد! او را به ازدواج على بن ابى طالب درآور كه خداوند ، اين دو را براى هم پسنديده است .[۱۸]

دعای رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) در حق این دو بزرگواران

امیرالمؤمنین على(علیه السلام) می فرمایند: پس از آنکه پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) فاطمه (سلام الله علیها) را به همسرى من دادند. پیش من آمدند و دستم را گرفتند و فرمودند: «به نام خدا برخیز و بر برکت خدا بگو: ماشاء اللَّه لا حول و لا قوة الا باللَّه و توکّلت على اللَّه.» سپس دستم را گرفتند و در کنار خود نشاندند و آنگاه فرمودند: «بار خدایا! این دو محبوب‏ترین مخلوقات در نزد من‏ هستند. پس تو هم این دو را دوست بدار و در نسل آنها برکت قرار ده و از جانب خودت نگاهبانى بر آنان بگمار. این دو و فرزندانشان را از شر شیطان مصون بدار.[۱۹]»

مهریه حضرت زهرا (سلام الله علیها)

دارایی امیرالمؤمنین (علیه السلام)

رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) پس ازکسب اجازه از حضرت زهرا (سلام الله علیها) به نزد امیرالمؤمنین علي (علیه السلام) آمدند و با لبي خندان گفتند: يا علي! آيا براي عروسي چيزي داري؟ پاسخ داد: يا رسول الله پدر و مادرم قربانت، شما از وضع من کاملاً اطلاع داريد. تمام ثروت من عبارت است از يک شمشير، يک زره و يک شتر. فرمود: تو مرد جنگ و جهادي و بدون شمشير نمي تواني در راه خدا جهاد کني، شمشير از لوازم و احتياجات ضروري تو است. شتر نيز از ضروريات زندگي تو محسوب مي شود، بايد به وسيله آن آبکشي کني و امور اقتصادي خود و خانواده ات را تأمين کني و براي اهل و عيالت کسب روزي نمايي و در مسافرت بارت را بر آن حمل کني، تنها چيزي که مي تواني از آن صرف نظر کني همان زره است. منهم به تو سخت نمي گيرم و به همان زره اکتفا مي نمايم.[۲۰]

مهریه حضرت زهرا (سلام الله علیها)

در روایات دو نوع مهریه برای حضرت زهرا (سلام الله علیها) مشخص شده است:
مهریه عادی یا به تعبیری مهریه ی زمینی که همه زنان مسلمان دارند و دو نوع روایت در این مورد نقل می شود:
مهریه ی حضرت فاطمه زره ای بود از نوع بسیار محکم که آن را زره شمشیرشکن می گویند و آن از پوست دبّاغی نشده ی قوچ و یا پوست بُز ساخته می شود و ارزش این زره چهارصد و به نقلی پانصد درهم بوده است.[۲۱]
مهريه حضرت زهرا(سلام الله علیها) طبق روايات اسلامي پانصد درهم بوده است.[۲۲]
البته این دو روایت قابل جمع هستند و می توان گفت در حقیقت مهریه حضرت فاطمه(سلام الله علیها) همان زره حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) بود که آن را به پانصد درهم فروختند.
مهریه آسمانی :رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند:مهریه ی فاطمه (سلام الله علیها) در آسمان یک پنجم زمین تعیین شده، پس کسی که با بغض فاطمه و فرزندانش، تا قیامت روی زمین راه برود حرام است.[۲۳] در روایتی دیگر از حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) روایت شده که فرمود مهریه ی فاطمه ی اطهر یک پنجم دنیا، یک سوّم بهشت، چهار نهر که عبارتند از:نهر فرات،نیل در مصر،نهروان و نهر بلخ.[۲۴]

مهریه حضرت زهرا (سلام الله علیها) کجاها خرج شد

امیر مومنان به دستور پیامبر زره را فروخت و پول آن را به آن بزرگوار تقدیم داشت و پیامبر آن پول را به سه بخش تقسیم کرده، بخشی از آن را برای خریدن وسایل زندگی به عنوان جهیزیه، و بخش دیگر آن را برای تهیه عطریات عروسی قرار داد و سومین بخش آن را نزد «ام سلمه» سپرد تا به هنگام فرارسیدن شب عروسی آن را به امیر مومنان باز گرداند تا بتواند از میهمانان خویش پذیرایی کند.[۲۵]

خواندن خطبه عقد در مسجد

پيغمبر (صلي الله عليه وآله) به امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند: يا علي تو زودتر به مسجد برو و من نيز از عقب تو مي آيم، تا در حضور مردم مراسم عقد را برگزار کنيم و خطبه بخوانيم.
علي (علیه السلام) مسرور و خوشحال به جانب مسجد حرکت نمود. ابوبکر و عمر را در بين راه ملاقات کرد، آنها از جريان کار جويا شدند، گفت: رسول خدا دخترش را به من تزويج کرد، هم اکنون پيامبر در راه است تا در حضور جمعيت، مراسم عقد و خطبه خواني را انجام دهد.
پيغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در حالي که صورتش از سرور و شادماني مي درخشيد به مسجد تشريف برد، ‌و به بلال حبشی فرمودند: مهاجر و انصار را در مسجد جمع کن.
هنگامي که مردم جمع شدند، بر فراز منبر رفت و پس از حمد و ثناي فرمود: اي مردم آگاه باشيد که جبرئيل بر من نازل شد و از جانب خدا پيام آورد که مراسم عقد ازدواج علي(علیه السلام) و فاطمه (عليها السلام )در عالم بالا و در حضور فرشتگان برگزار شده و دستور داده که در زمين نيز آن مراسم را انجام دهم، و شما را بر آن گواه بگيرم. على (عليه‏ السلام) را خواست و فرمود يا على پروردگار مرا امر فرموده كه فاطمه را براى تو عقد كنم به پانصد مثقال نقره آيا راضى هستى؟ عرض كرد: يا رسول‏اللَّه راضى هستم همه حضار مبارك باد گفتند سپس رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) به منبر رفت خطبه عقد را ايراد فرمود.
پس از آن علي( عليه السلام) برخاست خطبه ای ایراد کرد و فرمود: اي مردم! رسول خدا فاطمه را به عقد من در آورد و زره ام را از بابت مهر قبول کرد. از آن حضرت بپرسيد و گواه باشيد.
مسلمانان به پيغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) عرض کردند: يا رسول الله! فاطمه را با علي کابين بسته اي؟
رسول خدا پاسخ داد: آري. پس تمام حضار دست به دعا برداشته گفتند: خدا اين ازدواج را بر شما مبارک گرداند و در ميانتان دوستي و محبت افکند.

شادی مسلمانان از این پیوند مقدس

در پايان مجلس، رسول خدا به زنان خود امر فرمود تا به خوشحالى اين جشن شادمانى كنند و بساط سرور بگسترند.

جهیزیه حضرت زهرا(سلام الله علیها)

خرید جهیزیه با مهریه حضرت زهرا (سلام الله علیها)

امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرمایند: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) خطاب به من فرمود: برخیز و زره خود را بفروش! برخاستم و زره را فروختم و پول آن را گرفته نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) آوردم و آنها را در مقابل او نهادم؛ آن حضرت از من نپرسید که آن پولها چه مقدار است و من نیز چیزی در این باره به آن حضرت نگفتم، سپس بلال را صدا کرد و مشتی از آن پولها را به وی داد و گفت: این پولها را بگیر و با آنها برای فاطمه (علیهاالسلام) عطر خریداری کن!
و بعد از او ابوبکر و عمار بن یاسر را احضار نمود و دو مشت از آن پولها را به او داده و گفت: با این پولها، برای فاطمه (علیهاالسلام) لباس و اثاثیه ی منزل خریداری کن. و آنگاه عمار یاسر و گروه آنها وارد بازار شدند و هر چیزی را که لازم می دانستند در نظر گرفتند و آن را خریداری می نمودند.[۲۶]

صورت جهیزیه حضرت زهرا (سلام الله علیها)

از صورت جهيزيه حضرت زهرا (سلام الله علیها) مى توان به وضع زندگى بانوى بزرگوار اسلام به خوبى پى برد. فرستادگان پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) از بازار بازگشت و آن چه بارى حضرت زهرا (سلام الله علیها) تهيه كرده بودند به قرار زير بود:
1.یک پیراهن به قیمت هفت درهم
2.روبنده ای به قیمت چهار درهم، شاید منظور از «خمار» روسری، مقنعه یا چادر باشد.
3.یک قطیفه ی مشکی خیبری
4.تختی که وسط آن را با لیف خرما بافته بودند.
5.دو عدد تشک با روکشی از کتان مصری که یکی از آنها با لیف خرما و دیگری با پشم گوسفند پر شده بود.
6.چهار بالش- یا متکا، یا پشتی- با رویه ای از پوست حیوانات طائف که درون آنها از علف
7.پرده ای از جنس پشم
8.حصیری بافت یمن
9.ک آسیای دستی
10.طشت مسی
11.مشک آبی از جنس پوست
12.ظرف مخصوص شیر- که از جنس چوب می تراشیدند.
13.ظرفی برای آبخوری
14.آفتابه ای قیراندود
15.سبویی سبز رنگ- که در آن روغن، آرد یا چیزهایی دیگر نگهداری می کردند.
16.دو کوزه ی کوچک سفالی

هنگامی که که خرید آنها کامل شد، مقداری از اثاثیه را ابوبکر و باقی را سایر اصحاب رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم) حمل کرده به خانه ی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بردند.هنگامی که لوازم خریداری شده به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نشان داده شد، پیامبر آنها را زیر و رو کرده و گفت: خدا اینها را برای اهل بیت مبارک کند.[۲۷]

خانه امیرالمؤمینن (علیه السلام)

خانه حضرت على (عليه السلام) در كنار مسجد، خانه ساده اى داشت كه مجموع آن از يك اتاق خشت و گلى ، كه در كف آن اتاق ، ماسه نرم ريخته شده بود خلاصه مى شد. آن اتاق با پوست گوسفند، فرش شده بود و يك عدد متكا كه لايه آن از ليف خرما بود، در آن ديده مى شد.
اين خانه براى شب زفاف مناسب نبود، پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) به على (عليه السلام) فرمود: در همين نزديكى ، خانه اى را فراهم كن (اجاره كن ) تا همسرت را به تو تحويل دهم .
حضرت على (عليه السلام) عرض كرد: در اين نزديكى جز منزل حارثة بن نعمان منزلى نيست.پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: خانه هاى حارثه را براى مهاجران بى خانه گرفته ايم ، و اكنون شرم مى كنيم كه باز از او تقاضاى منزل كنيم!
حارثه اين سخن را شنيد و به محضر رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) آمد و متواضعانه عرض كرد: من و اموالم به خدا و رسولش تعلق دارد. پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم ) براى او دعا كرد، به اين ترتيب خانه حارثه آماده شد و فاطمه زهرا (سلام الله عليها) عروسى به آن جا رفت .
پس از مدتى حضرت على (عليه السلام) و فاطمه (سلام الله عليها) به خانه قبلى على (عليه السلام) باز گشتند، و فرزندان زهرا (سلام الله عليها) در همان خانه ساده چشم به جهان گشودند و بزرگ شدند. اين خانه در كنار مسجد النبى بود كه محل آن اكنون به نام خانه زهرا (سلام الله عليها) معروف است.[۲۸]

آماده سازی خانه برای زندگی

از عايشه و ام سلمه روايت شده است كه هر دو گفتند: رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) ما را فرمود كه فاطمه (سلام الله عليها) را آماده كنيم تا بر على (عليه السلام) داخل شود. ما به سراى آن دو رفته و با خاك نرم بيابان آن را فرش كرديم . آن گاه دو متكا را از ليف خرما پر كرده ، با دستمان ليف ها را از هم جدا نموديم . سپس به آنان غذايى از خرما و كشمش و آبى گوارا بداديم . و تيركى از چوپ را در نزديكى سرايشان برافراشتيم تا لباسها و مشك آب را بر آن بياويزند. ما ازدواجى بهتر از ازدواج فاطمه (سلام الله عليها) نديديم[۲۹]

مراسم عروسی

گرفتن اجازه از رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) برای بردن عروس به خانه داماد

امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرمایند:به مدت یک ماه با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نماز می خواندم و بدون اینکه درباره ی فاطمه (علیهاالسلام) چیزی به آن حضرت بگویم به منزل خود بازمی گشتم.[۳۰]ولي گاهي که خلوت مي شد مي فرمود: يا علي چه همسر نيکو و زيبائي نصيبت شد؟ بهترين زنان عالم را تزويج تو کردم.

وساطت زنان رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم)

امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرمایند:روزی زنان پیامبر به من گفتند: آیا می خواهی که ما از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بخواهیم تا فاطمه را به خانه ات بیاورد و شما زندگی مشترکتان را شروع کنید؟ گفتم: بله. وقتی آنها نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) رفتند ام ایمن گفت: ای رسول خدا! اگر خدیجه (علیهاالسلام) زنده بود چشمانش در اشتیاق دیدار ازدواج حضرت فاطمه (علیهاالسلام) روشن می شد، همانا علی (علیه السلام) دوست دارد که فاطمه را به خانه اش ببرد، پس چشم آنها را دیدار یکدیگر روشن نما تا چشمهای ما نیز روشن شود.
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: چرا علی همسر خود را از من مطالبه نمی کند و شما را واسطه کرده است، در حالی که ما از خود او انتظار این کار را داشتیم. علی (علیه السلام) گفت: من گفتم: ای رسول خدا! من از شما خجالت کشیدم و حیا مانع از این امر می شد. [۳۱]

آماده سازی مقدمات عروسی

پیامبر در این حال خطاب به همسران خود فرمود: کدام یک از شما حاضر(به کمک)هستید؟ ام سلمه گفت: من ام سلمه و این زینب و این فلان کس و فلان کس. سپس رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: یکی از حجره های خانه را برای دخترم فاطمه و پسر عمویم علی آماده کنید. ام سلمه گفت: ای رسول خدا! کدام حجره را؟ پیامبر فرمود: حجره ی خودت را، و سپس به زنان خویش دستور داد تا فاطمه( علیهاالسلام) را زینت کنند و لوازم عروسی او را فراهم نمایند.
ام سلمه گوید: به فاطمه گفتم: آیا عطری برای خودت ذخیره نموده ای؟ گفت: آری. و یک شیشه عطر آورد و مقداری از آن را در میان دست من ریخت، چنان بویی از آن برخاست که تا آن زمان استشمام نکرده بودم![۳۲]

بخشیدن پیراهن عروس

پیامبر خدا برای شب عروسی دخت فرزانه اش، فاطمه (علیهاالسلام) پیراهنی آماده ساخت و ایشان پیراهن دیگری نیز داشت که پوشیده و اصلاح شده بود.شب عروسی او بود که بینوایی در خانه ی پیامبر آمد و از ایشان لباس طلبید. دخت گرانمایه ی پیامبر برخاست و نخست پیراهن اصلاح شده ی خویش را در بسته ای نهاد تا در راه خدا به او انفاق کند اما ناگهان آیه ی شریفه ی قرآن را به خاطر آورد که: «لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون.»
«شما به اوج نیکی و نیکوکاری نخواهید رسید مگر آنکه از آنچه دوست می دارید در راه خدا انفاق نمایید.»
و درست همین جا بود که «فاطمه(سلام الله علیها)» بازگشت و پیراهن عروسی خویش را از تن درآورد و به آن زن بینوا انفاق کرد و خود همان جامه ی عادی خویش را پوشید.هنگامی که خواستند عروس گرانمایه را به خانه ی امیر مومنان ببرند، فرشته ی وحی فرود آمد و پس از سلام بر پیامبر گفت: ای پیامبر خدا! پروردگارت درود نثارت می کند و به من دستور داده است که سلام و درودی گرم نثار «فاطمه» نمایم و به همراه من ارمغانی از لباسهای بهشت نیز که از دیبای سبز تهیه شده است برای او فرستاده است.[۳۳]

ولیمه عروسی

امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرمایند: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به من گفت: ای علی! غذای فراوانی برای عروسی و خانواده ات تدارک کن. و سپس فرمود: گوشت و نان را من می دهم، خرما و روغن به عهده ی تو. من خرما و روغن فراهم کردم و نزد پیامبر بردم، آن حضرت آستینهای لباسش را بالا زد و خرما را تمیز کرده در روغن ریخت و غذایی درست کرد که آن را «حیس» می گفتند، و گوسفند فربه ی ذبح کرد، و نان فراوانی تدارک نمود، سپس به من گفت: هر کس را که دوست داری دعوت کن.[۳۴]

دعوت از مهمانان

امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرمایند:پس وارد مسجد شدم و دیدم که مسجد پر از صحابه ی پیامبر است، حیا کردم که در میان آن جمع عده ای را دعوت کنم و عده ای را دعوت ننمایم، پس بر یک بلندی قرار گرفتم و خطاب به همه گفتم: همه ی شما را به صرف ولیمه ی عروسی فاطمه (علیهاالسلام) دعوت می کنم. آنان پذیرفتند و گروه گروه به طرف خانه ی پیامبر حرکت کردند و من از کثرت جمعیت و قلت غذا خجالت می کشیدم، وقتی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از آنچه که در ذهن من می گذشت مطلع گردید، گفت: ای علی! من دعا می کنم که خدا به غذای شما برکت بدهد. علی (علیه السلام) گفت: آن جمعیت که تعداد آنها بیش از چهار هزار نفر بود همگی از غذا و آبی که فراهم کرده بودیم خوردند و نوشیدند و و سیر شدند ولی از غذا چیزی کم نشد.[۳۵]

فرستادن غذا برای عروس و داماد

سپس پیامبر دستور داد تا کاسه هایی را پر از غذا کردند و آنها را برای زنان خویش فرستاد و کاسه ای نیز پر از غذا کرد و فرمود: این کاسه نیز برای علی و فاطمه بماند.[۳۶]

کاروان عروسی دخت بهشت

در سینه ی مغرب ،پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) گرامی دخت پاک و پرمعنویت خویش و داماد ارجمندش را فراخواند. «فاطمه» در حالی که لباس بلندی بر تن داشت و دامان آن به زمین کشیده می شد، به پیشگاه پدر آمد اما دنیایی وقار و شکوه و عظمت را مجسم می ساخت و از شدت حیاء عرق می ریخت.
پیامبر خدا نیز در این اندیشه بود که دخت بهشتی اش احساس بی مادری نکند به همین جهت و روی مصالح دیگری دستور داد مرکب خاص خویش را آوردند و پارچه ای زیبا بر روی آن افکند و از دخت عزیزش خواست که بر مرکب بنشیند.هنگامی که دخت گرانمایه ی پیامبر فاطمه (علیهاالسلام) را به خانه ی علی(علیه السلام) می بردند، پیامبر گرامی پیشاپیش مرکب او و فرشته ی وحی سمت راست و «میکائیل» طرف چپ و هفتاد هزار فرشته از پی او حرکت می کردند.[۳۷]
آنگاه به «سلمان» دستور داد تا زمام آن مرکب را برگیرد و خود آن بزرگوار نیز به همراه آنان حرکت کرد.و نیز مردان «هاشمی» همگی در رکاب بانوی بانوان بودند و پیامبر دستور داد دختران «عبدالمطلب» و بانوان مهاجر و انصار به همراه عروس بهشت، حرکت کنند و همسران پیامبر نیز پیشاپیش قافله و مرکب عروس اشعاری پرمحتوا می خواندند و شادی می کردند.[۳۸]

توصیه های رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) به حضرت علی (علیه السلام) و حضرت زهرا (سلام الله علیها)

هنگامی که کاروان عروس به خانه رسید، پیامبر، امیر مومنان را فراخواند و پس از آمدن او دخت سرفرازش را خواست و دستش را گرفت و در دست علی (علیه السلام) نهاد و فرمود: «علی جان! خداوند دخت پیامبر را به تو مبارک سازد.»
و افزود:یا علی! هذه «فاطمه» ودیعتی عندک!یا علی! نعم الزوجه «فاطمه»! و یا «فاطمه»! نعم البعل علی!!
علی جان! این فاطمه است و امانت من نزد توست!فاطمه شایسته ترین همسر برای توست.
و آنگاه فرمود: ای «فاطمه» علی شایسته ترین شوهر است. و دستهای مقدس را بسوی آسمان گشود و نیایش گرانه زمزمه کرد که:
بار خدایا! نیکی ها و برکات خویش را بر این دو فرود فرست، و در فرزندان و نسل پاکشان برکت قرار ده!
بار خدایا! این دو تن محبوب ترین انسانها نزد من هستند، پس تو نیز آنان را دوست بدار و از سوی خویش حافظ و نگهبان بر آنان بگمار. بار خدایا! من این دو تن را با نسل پاکشان، از شیطان رانده شده و شرور و وسوسه های آن، به تو پناه می دهم.
آنگاه آبی خواست و جرعه ای از آن را به سبک خاصی متبرک ساخت و از آن قطراتی بر سر و سینه و میان شانه های دخت گرانقدر و داماد ارجمندش افشاند.
و دستور داد بانوان، عروس و داماد را در سرای جدیدشان به خدا سپارند و بروند.

عبادت در شب زفاف

در شب ازدواج امام على (عليه السلام) ،فاطمه زهرا(سلام الله عليها) را نگران و گريان ديد، فرمود: چرا ناراحتى ؟ پاسخ داد: در پيرامون حال و رفتار خويش فكر كردم ، به ياد پايان عمر خويش و منزلگاه ديگر به نام قبر افتادم كه امروز از خانه پدر به خانه شما منتقل شدم و روزى ديگر از اين جا به طرف قبر و قيامت خواهم رفت ، در اين آغازين لحظه هاى زندگى ، تو را به خدا سوگند مى دهم كه بيا تا به نماز بايستيم تا باهم در اين شب خدا را عبادت كنيم [۳۹]

ثمره این ازدواج

ثمره این ازدواج مبارک درخت گهربار امامت است . از این ازدواج مبارك این دو عزيز، چهار فرزند والاگُهر ديده به جهان گشودند، كه به ترتيب سن عبارتند از: امام حسن مجتبي (علیه‌السلام)، امام حسين (علیه‌السلام)، زينب كبري (سلام الله علیها)، ام كلثوم (سلام الله علیها) و البته حضرت محسن (علیه‌السلام) نیز پيش از تولد بر اثر ضربات دشمنان اسلام در رحم مادرش به شهادت رسيد.[۴۰]

 

پی نوشتها:
1.بن شهرآشوب‏، المناقب، ج 3، ص 357، قم‏، 1379 ق
2.شیخ طوسی، الأمالی، ص 43، دار الثقافة، قم، 1414ق.
3.إربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج 1، ص 364، مکتبة بنی هاشم، تبریز، 1381ق
4.سید بن طاوس، إقبال ص 584، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1367 ش
5.مجلسی، بحار الأنوار، ج 19، ص 192-193، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404 ق
6.مجلسی، بحار الأنوار، ج 19، ص 192-193، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404 ق
7.ابن سعد، الطبقات الکبرى، ج 8، ص 18، دار الکتب العلمیة، ط الأولى، 1410/1990.
8.امین، سید محسن ، أعیان الشیعة، ج 1، ص 313، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، 1406 ق
9.انصاری، اسماعیل،الموسوعة الکبرى عن فاطمة الزهراء،ج‏4،ص21، دلیل ما، قم، 1428ق
10.ابن عبد البر، الاستیعاب فى معرفة الأصحاب ، ج 4، ص 1893، بیروت، دار الجیل، ط الأولى، 1412/1992.
11.ابن سعد، طبقات، ج ۸، ص ۱۱،در سنن نسائی آمده است:پیغمبر(صلی الله علیه وآله وسلم) در پاسخ آنان گفت: «فاطمه خردسال است» و چون علی(علیه السلام) او را از وی خواستگاری کرد، پذیرفت.(نسائی، سنن، ج ۶، ص ۶۲؛ فاطمـه الزّهراء، ص ۲۵، ج ۲)،الصواعق المحرّقه، ص ۱۶۲ و رجوع به انساب الاشراف، ص ۴۰۲ شود،بحار، ص ۹۲ و نک: فصل «گزیده ای از شعرای عربی ».
12.مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص 345/ تذكرة الخواص، ص 306.
13.نسائی، سنن، ج ۲، ص ۳۱.
14.علامه محمدباقر مجلسی،ترجمه جلد 43 بحارالنوار،ص 288
15.الریاض النضر، ج ۲، ص ۱۸۲؛ الغدیر، ج ۳، ص ۲۰
16.علامه محمد باقر مجلسی (ره) ،ترجمه جلد 43 بحارالنوار 43 ، 441
17.الأمالي للطوسي : ص ۳۹ ح ۴۴ ، بشارة المصطفى : ص ۲۶۱
18.الأمالي للطوسي : ص ۳۹ ح ۴۴ ، بشارة المصطفى : ص ۲۶۱
19.همان ص 44
20.علامه محمد باقر مجلسی ، ترجمه 43 بحارالنوار ، ص 409
21.همان 358
22.اضي نورالله تستري، احقاق الحق، ج 8، ص 351.
23.زندگانی حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) ( ترجمه جلد 43 بحارالانوار )، ص 358
24.زندگانی حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) ( ترجمه جلد 43 بحارالانوار )، ص 358
25.محمد کاظم قزوینی ، فاطمه (زهرا سلام الله علیها )از ولادت تا شهادت ، ص 189
26.علامه محمد باقر مجلسی ،زندگانی حضرت زهرا(سلام الله علیها)( ترجمه جلد 43 بحار) ، ص 361
27.همان ، 361
28.رياحين الشريعه ، ج 1، ص 92.
29.چهل حديث در فضايل محمد(صلى الله عليه و آله و سلم )، ص 50.
30.علامه محمد باقر مجلسی ،زندگانی حضرت زهرا(سلام الله علیها) ( ترجمه جلد 43 بحار) ، ص 361
31.همان ، 363
32.همان ، 363
33.محمد کاظم قزوینی ، فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از ولادت تا شهادت ، ص 199-200
34.همان ، 364
35.همان ، 364 و 365
36.همان ، 365
37.وسائل الشيعه ، ج 1، ص 62.
38.محمد کاظم قزوینی ، فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از ولادت تا شهادت،205
39.نهج الحياة ، فرهنگ سخنان فاطمه زهرا(سلام الله عليها)، ص35.
40.الارشاد (شيخ مفيد)، ص 342.
-----------------------------------------
منابع:

1-جعفر سبحانی، فروغ ولایت.
2-فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از ولادت تا شهادت ، قزوینی محمد کاظم،ترجمه و نگارش علی کرمی فریدنی،نشر مرتضی 1384،چاپ پنجم
3-زندگانی حضرت زهرا( سلام الله علیها) ترجمه ی جلد 43 بحارالأنوار،علامه محمد باقر مجلسی ، ترجمه سیّد محمّد قائم فرد ، عطر عترت 1389
۳۶۰-4 داستان از فضايل مصائب و كرامات فاطمه زهرا (سلام الله علیها)،عباس عزیزی
5-ارشاد / ترجمه، شيخ مفيد / مترجم محمدباقر ساعدى خراسانى، انتشارات اسلامية، تهران،1380 ش
 

Share

دیدگاه‌ها

ممنون. خیلی لذت بردم