پاورپوینت داستانی نجوا (نامه ای از خدا)
در این بخش از سری پاورپوینت های گروه هشت بهشت؛ پاورپوینت شماره 20 ام ، پاورپوینت داستانی نجوا (نامه ای از خدا) تقدیم شما عزیزان می گردد...
متن پاورپوینت داستانی نجوا (نامه ای از خدا) :
امروز صبح که از خواب بیدار شدی، نگات میکردم و امیدوار بودم که با من حرف بزنی، حتی برای چند کلمه، امّا می دانستم که خیلی مشغولی، مشغول انتخاب لباسی که میخواستی بپوشی!
وقتی داشتی این طرف و اون طرف میرفتی تا حاضر بشی، خوب می شد چند دقیقهای وقتی که داشتی وای میستادی و با من هم حرف می زدی....
.... اما خیلی مشغول بودی!
یک بار مجبور شدی منتظر بشی و برای یه ربع کاری نداشتی جز اینکه روی یه صندلی بشینی. بعد دیدمت که از جا پریدی. خوب میشد که با من هم صحبت کنی، امّا به طرف تلفن رفتی و در عوض به دوستت تلفن کردی تا از آخرین شایعات با خبر بشی.
..... تمام روز با صبوری منتظر بودم.....
با اونهمه کارهای مختلف اصلاً وقت نداشتی با من حرف بزنی. ملاحظه کردم قبل از نهار هی دور و برت رو نگاه میکنی، شاید چون خجالت میکشیدی که با من حرف بزنی، سرت رو به سوی من خم نکردی. به خونه رفتی و به نظر میرسید که هنوز خیلی کارها برای انجام دادن داری!
بعد از انجام دادن چند کار، تلویزیون رو روشن کردی. تو هر روز مدّت زیادی از روزت رو جلوی اون میگذرونی، در حالی که دربارۀ هیچ چیز فکر نمیکنی و فقط از برنامههاش لذّت میبری...
.....باز هم صبورانه انتظارت رو کشیدم
و تو در حالی که تلویزیون رو نگاه میکردی، شام خوردی، و باز هم با من صحبت نکردی. موقع خواب خیلی خسته بودی. بعد از اینکه به اعضای خونوادت شب بخیر گفتی، به رختخواب رفتی….
فوراً هم خوابت برد!
احتمالاً متوجه نشدی که من همیشه در کنارتم و برای کمک به تو آمادهام. من صبورم، بیش از اونچه تو فکرش رو میکنی. حتی دلم میخواد یادت بدم که تو چطور با دیگران صبور باشی.
من اونقدر دوستت دارم که هر روز منتظرت هستم. منتظر یک سر تکون دادن، دعا، فکر،.... خیلی سخته که یک مکالمه یه طرفه داشته باشی... خب، من باز هم منتظرت هستم.... سراسر پر از عشق تو...
به امید اینکه شاید امروز کمی هم به من وقت بدی. دوستت دارم. روز خوبی داشته باشی..
دوست و دوستدارت: خدا
شاید دوست داشته باشید [دانلود پاورپوینت های داستانی] :
دانلود فایل | اندازه |
---|---|
دانلود پاورپوینت داستانی نجوا (نامه ای از خدا) | 7.75 مگابایت |
دیدگاهها
نوشتید نمیدانم تلویزیون دوست داری یا نه؟ اشتباه نوشتید خدا میداند ممنون میشم درستش کنید.
ضمن تشکر از تذکر بجای شما ...
بله دقیقاً درسته حق با شماست ...
به نظر می رسه که منبع غربی داشته این داستانک و البته ما مجبور شدیم کل روال عبارات داستان را تغییر بدهیم ... تا سعی بشه روال عبارات حداقل به دور از شرک و... باشه...
موفق باشید