درمان سفیدی پوست / درمان بیاض ، وضح ، پیسی و بهک یا بهق سفید
درمان سفیدی پوست / تفاوت پیسی و بهک یا بهق
سفیدی پوست بیشتر یا پیسی است و یا بهک است. تفاوت بین این دو در پخش شدن در بدن است. پیسی در بدن پخش می شود و عمقی است و اگر تیغ بزنند آب سفید بیرون می آید اما بهک در محل خودش است و پخش نمی شود و سطحی است و اگر تیغ زده بشود خون می آید.
در روایات گاهی تعبیر به «برص» آمده است و گاهی به «بیاض» و «وضح» و «بهک» تعبیر می شود.
برص به معنای پیسی است. بهق یا بهک هم مشخص است.
مراد از بیاض همان بهک و پیسی است یا اعم از این دو و یا چیز دیگری است؟ احتمالاتی وجود دارد. البته به هر سفیدی در پوست، بهک یا پیسی نمی گویند زیرا ممکن است سفیدی پوست بر اثر چیز دیگری مانند تابیدن نور خورشید باشد که برطرف می شود به همین جهت در روایات با بیاض و وضح آمده است.
سنتی ها می گویند که کک و مک برای کبد است ولی این لکه ها برای خون است. پیسی می تواند قهوه ای رنگ و یا سیاه رنگ هم باشد.
کبد کار تولید خون را دارد و طحال برای تصفیه خون است. قسمت دیگری از خون در مغز و استخوان و اطراف دنده ها تولید می شود.
چه بسا تحقیقی صورت پذیرد و مراد از بیاض و وضح مشخص بشود.
محل بحث به وجود آمدن لکه های سفید در بدن است.
به عقیده بنده چون مرز بین بهک و پیسی معلوم نیست ائمه با نام بیاض یا وضح از آن تعبیر کرده اند. این خود یک احتمال دیگری است. البته به احتمال زیاد مراد از بیاض و وضح همان بهک و پیسی است ولی ما این تعبیرات را جداگانه آورده ایم.
درمان بیاض یا سفیدی پوست
سویق
اگر سویق خشک مصرف بشود درمان سفیدی پوست است. در روایت آمده است:
السَّوِيقُ الْجَافُ يَذْهَبُ بِالْبَيَاض .[المحاسن، برقی، ج2، ص489] یعنی سویق خشک سفیدی پوست را برطرف می کند.
سفیدی پوست اعم از بهک و پیسی است.
این روایت هم در کتاب محاسن و هم در کتاب کافی وارد شده است و معتبر است. فقط سهل بن زیاد آدمی یک مقداری بحث دارد که به نظر بنده معتبر است.
سویق بیشتر انصراف به سویق گندم و جو دارد. بیشتر این دو سویق مطرح است.
گوشت گاو با برگ چغندر
گوشت گاو بیماری است ولی در اینجا به عنوان درمان مطرح شده است و روایات آن متعدد است. در روایت امام صادق علیه السلام آمده است:
مَرَقُ السِّلْقِ بِلَحْمِ الْبَقَرِ يَذْهَبُ بِالْبَيَاض ؛[المحاسن، برقی، ج2، ص519] یعنی خورشت برگ چغندر با گوشت گاو سفیدی پوست را بر طرف می کند.
در روایت دیگر آمده است:
إِنَّ قَوْماً مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَصَابَهُمُ الْبَيَاضُ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَى مُوسَى ع أَنْ مُرْهُمْ أَنْ يَأْكُلُوا لَحْمَ الْبَقَرِ بِالسِّلْق ؛[المحاسن، برقی، ج2، ص519] یعنی قومی از بنی اسرائیل به سفیدی پوست مبتلا شدند و خداوند به حضرت موسی علیه السلام وحی فرمود که به آن ها امر کند تا گوشت گاو با برگ چغندر بخورند.
کتاب های تاریخ استفاده می شود که بنی اسرائیل مبتلا به بیماری پیسی شدند و به حضرت موسی علیه السلام شکایت کردند.
این روایت نشان می دهد که برگ چغندر خاصیت فراوان دارد و روایات زیادی در این رابطه داریم.
برگ چغندر خونساز است و استخوان را تقویت می کند.
در روایت آمده است که گوشت گاو را با برگ چغندر بپزید. اگر تره و شنبلیله هم اضافه کنند، قرمه سبزی می شود.
حداقل هفته ای دوبار باید گوشت گاو با برگ چغندر مصرف بشود.
اسفناج هیچ خاصیتی ندارد و تبلیغات غرب است تا جای برگ چغندر را بگیرد و مردم مریض شوند و محتاج داروهای آن ها باشند.
شاید برگ چغندر مصلح عوارض گوشت گاو باشد ولی می شود ملتزم شد گوشت گاو اگر چه عوارضی دارد ولی در این مورد درمان است.
دعاء و نماز برای رفع سفیدی پوست
در روایت آمده است:
أَصَابَنِي بَيَاضٌ بَيْنَ عَيْنَيَّ فَدَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ شَكَوْتُ ذَلِكَ إِلَيْهِ فَقَالَ تَطَهَّرْ وَ صَلِّ رَكْعَتَيْنِ وَ قُلْ يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا سَمِيعُ وَ يَا سَامِعَ الدَّعَوَاتِ يَا مُعْطِيَ الْخَيْرَاتِ أَعْطِنِي خَيْرَ الدُّنْيَا وَ خَيْرَ الْآخِرَةِ وَ قِنِي شَرَّ الدُّنْيَا وَ شَرَّ الْآخِرَةِ وَ أَذْهِبْ عَنِّي مَا أَجِدُ فَقَدْ غَاظَنِي الْأَمْرُ وَ أَحْزَنَنِي قَالَ يُونُسُ فَفَعَلْتُ مَا أَمَرَنِي بِهِ فَأَذْهَبَ اللَّهُ عَنِّي ذَلِكَ وَ لَهُ الْحَمْدُ وَ عَنْهُ ص أَنَّهُ قَالَ: ضَعْ يَدَكَ عَلَيْهِ وَ قُلْ يَا مُنْزِلَ الشِّفَاءِ وَ مُذْهِبَ الدَّاءِ أَنْزِلْ عَلَى مَا بِي مِنْ دَاءٍ شِفَاء؛[طب الائمه، ابن سابور الزیات، ص102] یعنی مبتلا به سفیدی پوست در بین دو چشم خود شدم بر امام صادق علیه السلام وارد شدم و شکایت کردم فرمودند وضوء بگیر و دو رکعت نماز بخوان و این دعا را بخوان يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا سَمِيعُ وَ يَا سَامِعَ الدَّعَوَاتِ يَا مُعْطِيَ الْخَيْرَاتِ أَعْطِنِي خَيْرَ الدُّنْيَا وَ خَيْرَ الْآخِرَةِ وَ قِنِي شَرَّ الدُّنْيَا وَ شَرَّ الْآخِرَةِ وَ أَذْهِبْ عَنِّي مَا أَجِدُ فَقَدْ غَاظَنِي الْأَمْرُ وَ أَحْزَنَنِي راوی می گوید این کار را کردم و مشکلم برطرف شد و در نقل دیگر آمده است که دست خود را بر موضع قرار بده و بگو يَا مُنْزِلَ الشِّفَاءِ وَ مُذْهِبَ الدَّاءِ أَنْزِلْ عَلَى مَا بِي مِنْ دَاءٍ شِفَاء
سوره یس
در روایت آمده است:
كَانَ قَدْ ظَهَرَ بِي شَيْ ءٌ مِنَ الْبَيَاضِ فَأَمَرَنِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أَنْ أَكْتُبَ يس بِالْعَسَلِ فِي جَامٍ وَ أَغْسِلَهُ وَ أَشْرَبَهُ فَفَعَلْتُ فَذَهَبَ عَنِّي ؛[مکارم الاخلاق، طبرسی، ص384] یعنی در من سفیدی پوست ظاهر شد و امام صادق علیه السلام به من امر فرمود که سوره یس را با عسل در یک ظرف شیشه ای بنویسم و بشورم و بنوشم و این کار را انجام دادم و سفیدی پوست از من برطرف شد.
البته این روایت در مکارم الاخلاق آمده است و سند معتبری ندارد.
آب مویز
در روایت دیگر آمده است:
وَ شَكَا إِلَيْهِ يُونُسُ بْنُ عَمَّارٍ بَيَاضاً ظَهَرَ بِهِ فَأَمَرَهُ ع أَنْ يَنْقَعَ الزَّبِيبَ وَ يَشْرَبَهُ فَفَعَلَ فَذَهَبَ عَنْه ؛[مکارم الاخلاق، طبرسی، ص384] یونس بن عمار به امام کاظم (علیه السلام) از سفیدی پوست که در او ظاهر شده بود شکایت کرد و امام امر کرد که مویز را بخیسانند و بنوشند و این کار را کرد و مشکل برطرف شد.
ظاهرا اگر یک بار انجام دهد مشکل برطرف خواهد شد ولی باید تا زمانی که بهبودی حاصل بشود باید ادامه داده بشود.
نیازی به صاف کردن نیست و آب آن را بنوشند.
چیزهایی که خشک شده اند مانند آلو، به و سیب اگر از آن ها خورشت درست بشود مانعی ندارد. درباره داروی مرکب یک آمده است که در زمان مصرف سعی شود غذا، خورشت میوه ای باشد.
مشکل چای های میوه ای این است که سوزانده می شوند تا رنگ بدهد.
درمان وضح
سویق و گوشت گاو
در روایت آمده است:
السَّوِيقُ وَ مَرَقُ لَحْمِ الْبَقَرِ يَذْهَبَانِ بِالْوَضَح ؛[الکافی، کلینی، ط اسلامیه، ج6، ص311] یعنی سویق و خورشت گوشت گاو وضح را برطرف می کنند.
وضح به معنای این است که رنگ قسمتی از پوست روشن تر باشد.
ظاهرا هر کدام به تنهایی درمان وضح هستند زیرا در روایت آمده است: «یذهبان» یعنی هر کدام به تنهایی خاصیت سفیدی زدایی را دارند و اگر باهم باید مصرف می شد می فرمود: «یذهب»
دعاء وضح
در روایت آمده است:
أَنَّ رَجُلًا مِنْ أَصْحَابِهِ شَكَا إِلَيْهِ وَضَحاً أَصَابَهُ بَيْنَ عَيْنَيْهِ وَ قَالَ بَلَغَ مِنِّي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَبْلَغاً شَدِيداً فَقَالَ عَلَيْكَ بِالدُّعَاءِ وَ أَنْتَ سَاجِدٌ فَفَعَلَ فَبَرَأَ مِنْه ؛[بحارالانوار، مجلسی، ج59، ص276] یعنی مردی به امام صادق (علیه السلام) از وضحی که در بین دو چشم او بود شکایت کرد و عرض کرد که خیلی به من سخت شده است امام فرمود بر تو باد دعا در حال سجده پس آن مرد این کار را انجام داد و خوب شد.
حنا و نوره (درمان شاخص)
مقدار حنا و نوره به اندازه مساوی است. در روایت آمده است:
شَكَا رَجُلٌ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الْوَضَحَ وَ الْبَهَقَ فَقَالَ ادْخُلِ الْحَمَّامَ وَ اخْلِطْ الْحِنَّاءَ بِالنُّورَةِ وَ اطَّلِ بِهِمَا فَإِنَّكَ لَا تُعَانِي بَعْدَ ذَلِكَ شَيْئاً قَالَ الرَّجُلُ فَوَ اللَّهِ مَا فَعَلْتُهُ إِلَّا مَرَّةً وَاحِدَةً فَعَافَانِيَ اللَّهُ مِنْهُ وَ مَا عَادَ بَعْدَ ذَلِك ؛[طب الائمه، ابن سابور الزیات، ص71] یعنی مردی به امام صادق(علیه السلام) از وضح و بهک شکایت کرد فرمود داخل حمام شو و حناء و نوره را با هم مخلوط کن و به بدن بمال زیرا بعد از آن اذیت نخواهی شد آن مرد می گوید این کار را یک بار انجام دادم و خداوند من را عافیت بخشید.
«طلی» در عربی برای استعمال نوره استفاده می شود. نوره با آب حل می شود و به بدن مالیده می شود. ولی در اینجا باید به همراه نوره حناء نیز وجود داشته باشد.
ظاهرا باید اندازه حنا و نوره مساوی باشد. اگر اندازه نوره می بایست زیادتر باشد امام می فرمود، بنابراین اگر مقدار مساوی باشد نیز مانعی ندارد.
به مدت یک ربع ساعت، روی موضع بماند.
دعاء وضح و تفاوت مابین بهک و پیسی
جَاءَتِ امْرَأَةٌ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَتْ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَ أَبِي وَ أُمِّي وَ أَهْلَ بَيْتِي يَتَوَلَّوْنَكُمْ فَقَالَ لَهَا صَدَقْتَ فَمَا الَّذِي تُرِيدِينَ قَالَتْ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَصَابَنِي وَضَحٌ فِي عَضُدِي فَادْعُ اللَّهَ لِي أَنْ يَذْهَبَ بِهِ عَنِّي قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع اللَّهُمَّ إِنَّكَ تُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ تُحْيِي الْعِظَامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ أَلْبِسْهَا عَفْوَكَ وَ عَافِيَتَكَ مَا تَرَى أَثَرَ إِجَابَةِ دُعَائِي فَقَالَتِ الْمَرْأَةُ وَ اللَّهِ قُمْتُ وَ مَا بِي مِنْهُ لَا قَلِيلٌ وَ لَا كَثِير؛[مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج3، ص358] یعنی زنی خدمت امام صادق (علیه السلام) آمد و عرض کرد پدر و مادر و خانواده ام از دوستداران شما هستند امام فرمود راست می گویی چه می خواهی؟ عرض کرد مبتلا به وضح شده ام در بازوی خود از خداوند بخواه تا عافیت یابم فرمود اللَّهُمَّ إِنَّكَ تُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ تُحْيِي الْعِظَامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ أَلْبِسْهَا عَفْوَكَ وَ عَافِيَتَكَ مَا تَرَى أَثَرَ إِجَابَةِ دُعَائِي آن زن گفت از همانجا بلند شدم درحالیکه اثری از وضح نداشتم.
البته این دعاء امام (علیه السلام) است. شاید اگر ما بخوانیم اثر دعاء امام را نداشته باشد. مسلم است که دعاء ما فوریت ندارد.
عرض شد که تفاوت مابین بهک و پیسی در عمق و سطحی بودن است. اگر بهک را تیغ بزنند خون خارج می شود ولی پیسی آب سفید خارج می شود.
درمان بهک و پیسی
سناء
در روایت آمده است:
لَوْ عَلِمَ النَّاسُ مَا فِي السَّنَا لَقَابَلُوا كُلَّ مِثْقَالٍ مِنْهُ بِمِثْقَالَيْنِ مِنْ ذَهَبٍ أَمَا إِنَّهُ أَمَانٌ مِنَ الْبَهَقِ وَ الْبَرَصِ وَ الْجُذَامِ وَ الْجُنُونِ وَ الْفَالِجِ وَ اللَّقْوَةِ وَ يُؤْخَذُ مَعَ الزَّبِيبِ الْأَحْمَرِ الَّذِي لَا نَوَى لَهُ وَ يُجْعَلُ مَعَهُ هَلِيلَجٌ كَابُلِيٌّ وَ أَصْفَرُ وَ أَسْوَدُ أَجْزَاءً سَوَاءً يُؤْخَذُ عَلَى الرِّيقِ مِقْدَارَ ثَلَاثَةِ دَرَاهِمَ وَ إِذَا أَوَيْتَ إِلَى فِرَاشِكَ مِثْلَهُ وَ هُوَ سَيِّدُ الْأَدْوِيَة؛[مکارم الاخلاق، طبرسی، ص188] یعنی اگر مردم می دانستند که چه چیز در سنا است، هر مثقال از آن را با دو مثقال طلا مقابله می کردند آگاه باشید که آن امان از بهک و پیسی و جذام و جنون و فلج و لقوه(انحراف صورت) است و سنا به همراه کشمش قرمزی که هسته ندارد(کشمش پلویی) و به آن هلیله کابلی و هلیله زرد و هلیله سیاه اضافه کنند و ناشتا و موقع خواب ده گرم استفاده کنند که این دارو سید دوا ها می باشد.
یک سری داروها طلائی هستند. سنا و شنبلیله و بنفشه و هلیله زرد، داروهایی هستند که با طلا برابری می کنند.
بخش اول از روایت اختصاص به پیشگیری دارد و در ادامه دارویی برای درمان معرفی می کند.
اگر نگوییم که داروی سید الادویه است، حداقل بیماری های داخل همین روایت را درمان می کند.
قانون استفاده از دارو این است که استفاده کنند تا بهبودی حاصل بشود.
تدبیراتی که بعد از حجامت انجام می شود
در روایت آمده است:
فَإِذَا اغْتَسَلْتَ مِنَ الْحِجَامَةِ فَخُذْ خِرْقَةَ مِرْعِزَّي فَأَلْقِهَا عَلَى مَحَاجِمِكَ أَوْ ثَوْباً لَيِّناً مِنْ قَزٍّ أَوْ غَيْرِهِ وَ خُذْ قَدْرَ الْحِمَّصَةِ مِنَ الدِّرْيَاقِ الْأَكْبَرِ فَاشْرَبْهُ وَ كُلْهُ مِنْ غَيْرِ شُرْبٍ إِنْ كَانَ شِتَاءً وَ إِنْ كَانَ صَيْفاً فَاشْرَبِ الْإِسْكَنْجَبِينَ الْمَغْلِيَ فَإِنَّكَ إِذَا فَعَلْتَ ذَلِكَ فَقَدْ أَمِنْتَ مِنَ اللَّقْوَةِ وَ الْبَهَقِ وَ الْبَرَصِ وَ الْجُذَامِ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَى ؛[طب الرضا، امام رضا علیه السلام، ص59] یعنی هنگامی که از حجامت غسل کردی یک گاز(باند) بگیر و روی محل حجامت بیانداز یا پارچه ای نرم از ابریشم یا چیز دیگر، اندازه یک نخورد از تریاق بگیر و آن را بخور و با شراب مفرح (امام رضا) یا با آب میوه بنوش و اگر این دو نبود با آب بالنگ و یا زیر دندان نرم کن و بعد از آن آب ولرم بخور و اگر زمان زمستان باشد سکنجبین عسلی بخور که ایمن می شوی از لقوه و بهک و پیسی و جذام می شوی.
تریاق اکبر آیا همان تریاق است یا نه؟ از روایات استفاده می شود که با هم تفاوت دارند. شاید همان چیزی باشد که گوشت مار دارد. شاید ماده افیونی هم داخل آن باشد. چیزی که در روایات آمده است «افیون مصری» است.
حنا و نوره و طرز تهیه نوره یا واجبی
تهیه کردن نوره این گونه است که شش واحد آهک و یک واحد زرنیخ(آرسنیک) است. زرنیخ باید نوع خوب باشد. اصل آن زرد رنگ است و قیمت آن بالا است که کیلویی در حدود پنجاه هزار تومان است. زرنیخی که در بازار وجود دارد، سوخته ی آن است. اگر کسی این نوره را به شکلی که در روایت ذکر شده است با شرائط خاص خود تهیه کند و برخی می گویند باید در کوره باشد، باید خوب مخلوط بشود.
می شود برگ هلو یا بنفشه برای گرفتن بو به آب آن اضافه کرد و چیزهایی که در رساله ذهبیه آمده است.
آهک حدالامکان باید نرم باشد و خوب الک شده باشد.
زرنیخ از مواد ممنوعه است زیرا از آن مواد منفجره درست می کنند. سوخته آن خاصیت انفجاری ندارد و ارزان است. کیلویی هفت یا هشت هزار تومان است.
واحدها وزن باشد از حجم دقیق تر است.
حنا و نوره را هر روز استفاده کنند تا بهبودی حاصل بشود.
در روایت آمده است:
شَكَا رَجُلٌ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الْوَضَحَ وَ الْبَهَقَ فَقَالَ ادْخُلِ الْحَمَّامَ وَ اخْلِطْ الْحِنَّاءَ بِالنُّورَةِ وَ اطَّلِ بِهِمَا فَإِنَّكَ لَا تُعَانِي بَعْدَ ذَلِكَ شَيْئاً قَالَ الرَّجُلُ فَوَ اللَّهِ مَا فَعَلْتُهُ إِلَّا مَرَّةً وَاحِدَةً فَعَافَانِيَ اللَّهُ مِنْهُ وَ مَا عَادَ بَعْدَ ذَلِك ؛[طب الائمه، ابن سابور الزیات، ص71] یعنی مردی به امام صادق (علیه السلام) از وضح و بهک شکایت کرد فرمود داخل حمام شو و حناء و نوره را با هم مخلوط کن و به بدن بمال زیرا بعد از آن اذیت نخواهی شد و سفیدی پوست نخواهی دید آن مرد می گوید این کار را یک بار انجام دادم و خداوند من را عافیت بخشید.
داروی شافیه
داروی شافیه پیچیدگی دارد. چند مرحله دارد. اندازه یک نخود با روغن فندق یا روغن بادام تلخ یا روغن سنوبر مخلوط کند و داخل بینی بریزد و به محل پیسی بمالد. در روایت آمده است:
وَ إِذَا أَتَى عَلَيْهِ ثَمَانِيَةَ عَشَرَ شَهْراً، يَنْفَعُ بِإِذْنِ اللَّهِ مِنَ الْبَهَقِ الَّذِي يُشَاكِلُ الترمس [الْبَرَصَ ] إِلَّا أَنَّهُ يَشْرِطُ مَوْضِعَهُ فَيَدْمِي وَ يُؤْخَذُ مِنَ الدَّوَاءِ قَدْرَ حِمَّصَةٍ وَ يُسْقَى مَعَ دُهْنِ الْبُنْدُقِ أَوْ دُهْنِ لَوْزٍ، مُرٍّ أَوْ دُهْنِ صَنَوْبَرٍ يُسْقَى بَعْدَ الْفَجْرِ وَ يَسْعُطُ مِنْهُ بِمِقْدَارِ حَبَّةٍ مَعَ ذَلِكَ الدُّهْنِ وَ يَدْلُكُ بِهِ جَسَدَهُ مَعَ الْمِلْح ؛[الفصول المهمه، شیخ حرعاملی، ج3، ص218] یعنی و هنگامی که از دفن داروی شافیه هجده ماه گذشت به اذن خداوند برای بهک و برص مفید است تفاوت این دو این است که اگر محل بهک را تیغ بزنی خون خارج می شود و از داروی شافیه اندازه یک نخود با روغن فندق یا روغن بادام تلخ یا روغن سنوبر بخورد و باید بعد از طلوع فجر مصرف شود و به اندازه معتد به با روغن مخلوط کنند و در بینی بریزند و داروی شافیه را با نمک مخلوط کنند و روی محل بمالند.
این سه کار پشت سر هم انجام شود.
سومین درمان بهک یا بهق سفید
در روایت آمده است:
يَكْتُبُ عَلَى مَوْضِعِ الْبَهَقِ وَ إِنْ مِنْ شَيْ ءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ هَلْ يَسْمَعُونَكُمْ إِذْ تَدْعُونَ أَوْ يَنْفَعُونَكُمْ أَوْ يَضُرُّون ؛[مکارم الاخلاق، طبرسی، ص384] یعنی روی موضع بهک نوشته بشود وَ إِنْ مِنْ شَيْ ءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ هَلْ يَسْمَعُونَكُمْ إِذْ تَدْعُونَ أَوْ يَنْفَعُونَكُمْ أَوْ يَضُرُّون
البته این روایت در کتاب مکارم الاخلاق ذکر شده است که سند معتبر ندارد.
سوال: درمان بچه سه ساله ای که مبتلا به واریس مری شده است چیست؟
جواب: مشکل عروقی است و عروق ورم کرده است و بهترین درمان عروق قرص خون است. قرص خون درمان عروق و قلب و خون است. استفاده از صبر زرد و سرکه به مقدار کم هم مفید است زیرا واریس را بر طرف می کند.
منبع : مدرسه فقاهت، «درس طب در روایات»، استاد تبریزیان، 94/12/09
افزودن دیدگاه جدید