و کیست همانند عمار ؟!
مقام عمار در مقایسه با دیگر شیعیان
به امام باقر علیه السلام گفته شد: در مورد عمار چه مى گویى؟ سه بار فرمود: خدایش رحمت کناد که همراه امیر المؤمنین على علیه السلام جنگ کرد و شهید شد. راوى این روایت مى گوید: با خود گفتم، هیچ منزلتى به بزرگى این منزلت نیست.
امام باقر علیه السلام به من نگریست و فرمود: شاید مى پندارى که منزلت او مانند سلمان و ابوذر و مقداد است. نه، نه، به آن درجه نیست. گفتم: مگر او نمى دانست که در جنگ صفین کشته خواهد شد؟ فرمود: عمار چون دید آتش جنگ هر لحظه برافروخته تر مى شود و کشته شدگان رو به فزونى مى رود صف نبرد را رها کرد و خود را به امیر المؤمنین على علیه السلام رساند و گفت: آیا امروز همان روز است (یعنى روز شهادت من)؟ و على فرمود: به صف خود برگرد. این کار را سه بار تکرار کرد. بار سوم على علیه السلام فرمود: آرى، عمار شادمان به صف خود برگشت و مى گفت: امروز دوستان محبوب محمد صلی الله علیه و آله و سلم و گروه او را ملاقات مى کنم. [بخشى از این حدیث در اصول کافى، ص 244، ج 2، و تمام آن در اختیار معرفة- الرجال، ص 29، با ذکر سلسله سند آمده است. م] و روایت شده است که در آن روز براى عمار اندکى شیر آوردند. خندید و گفت: پیامبر به من فرمودند، آخرین آشامیدنى که از دنیا مى آشامى، جرعه یى شیر.[فتال نیشابورى، محمد بن احمد، روضة الواعظین / ترجمه مهدوى دامغانى - تهران، چاپ: اول، 1366 ش. ص462]
تقیه و عمل عمار در صدر اسلام
مسعدة بن صدقه گوید: به امام صادق علیه السلام عرض شد: مردم عقیده دارند که على علیه السلام بر منبر کوفه فرموده است: اى مردم شما را بناسزا گفتن به من میخوانند، مرا ناسزا گوئید، سپس به بیزارى از من میخوانند، از من بیزارى نجوئید، امام فرمود: مردم چه بسیار بر على علیه السلام دروغ میبندند، سپس فرمود: همانا على فرموده است: «شما را به ناسزا گفتن به من میخوانند، مرا ناسزا گوئید، سپس به بیزارى از من میخوانند، و من بدین محمدم» و نفرمود. از من بیزارى نجوئید.
سائل عرض کرد: به من بفرما اگر کشته شدن را اختیار کند و بیزارى نجوید چگونه است؟ فرمود بخدا این تکلیف را ندارد. تکلیف او همانست که عمار بن یاسر کرد زمانى که اهل مکه او را مجبور (به بیزارى از پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم) کردند. ولى دلش به ایمان مطمئن بود، سپس خداى عزّ و جلّ در باره او نازل فرمود: «جز کسى که مجبور شود، ولى دلش به ایمان مطمئن باشد 106 سوره 16» آنگاه پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: اى عمار! اگر دوباره مجبورت کردند تو هم چنان کن که کردى (بزبان از دینت بیزارى بجو) که خداى عز و جل عذر ترا نازل فرموده و دستورت داده که تکرار کنى اگر تکرار کردند.[کلینى، محمد بن یعقوب، أصول الکافی / ترجمه مصطفوى - تهران، چاپ: اول، 1369 ش. ج 3 ؛ ص310]
کجاست همانند عمار؟!
جابر جعفى مى گوید: امام باقر علیه السلام فرمود: بزرگ یهود نزد على بن ابى طالب علیهما السلام آمد و آن هنگامى بود که آن حضرت از جنگ نهروان برگشته و در مسجد کوفه نشسته بود، پس گفت: یا امیر المؤمنین، من مى خواهم از تو از چیزهایى بپرسم که پاسخ آنها را جز پیامبر یا وصیّ پیامبر نمى داند، فرمود: اى برادر یهود، هر چه مى خواهى بپرس... [در اینجا یهودی سؤالاتی دربارة نبوّت و امامت می پرسد و حضرت علی علیه السلام ضمن پاسخگویی به آنان دربارة زورگویی های معاویه و نیّات پلیدش سخن گفتند و در بخشی از آن فرمودند:]
«...پس او نامه نوشت و با من زورگویى کرد و مقاصد خود را آشکار نمود و شرط هایى را بر من پیشنهاد داد که خدا و رسولش و مؤمنان آن را نمى پذیرند و در برخى از نامه هایش با من شرط مى کرد که گروه هاى بى گناهى از اصحاب محمد صلی الله علیه و آله و سلم را به او تحویل دهم که از جمله آنان بود عمار یاسر؛ کجاست مانند عمار؟ به خدا سوگند هر گاه که با پیامبر بودیم، پنج نفر نبود مگر اینکه ششمى آنان عمار بود و چهار نفر نبود مگر اینکه پنجمى آنان عمار بود.[ابن بابویه، محمد بن على، الخصال / ترجمه جعفرى - قم، چاپ: اول، 1382ش. ج 2 ؛ ص43- 69]
پیامبر خدا، حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم فرموده اند: «همانا بهشت مشتاق عمار است و بهشت به عمار مشتاق تر از عمار به بهشت است.»
عمار، بازوی علی علیه السلام
معاویه پس از کشته شدن مالک اشتر در میان مردم ایستاد و گفت: علىّ ابن ابى طالب دو دست داشت، یکى در جنگ صفّین جدا گردید و آن عمار ابن یاسر بود که کشته شد، و دیگرى امروز جدا گردید و آن مالک اشتر بود که اکنون خبر مرگ او رسید.[شریف الرضی، محمد بن حسین، ترجمه و شرح نهج البلاغة (فیض الإسلام) - تهران، چاپ: پنجم، 1379 ش. ج 5 ؛ ص989]
توصیف عمار از زبان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم
شیخ مفید آورده است: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم او را چنان ستوده است که هیچ یک از صحابه در آن مورد از او پیشى نگرفته است و پیامبر براى او گواهى به بهشت داده است و بطور قطع قاتل او را بیم داده و فرموده است: «بر قاتل عمار مژده باد بر آتش» و اخبار دیگرى که مورد اتفاق اهل حدیث و تاریخ است در ستایش او از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است، از جمله این حدیث که فرموده اند: «همانا بهشت مشتاق عمار است و بهشت به عمار مشتاق تر از عمار به بهشت است.» و این گفتار رسول خدا که فرموده اند: «قاتل عمار و کسى را که جامه هاى او را بیرون کشد به آتش مژده دهید.» و این گفتار آن حضرت که فرموده اند: «عمار همچون پوست میان چشم و بینى من است.» و این گفتار پیامبر که: «مرا در مورد عمار آزار مدهید.» و این گفتار آن حضرت که: «عمار سراپا انباشته از ایمان و عمل و علم است.» و نظایر این ستایشها و بزرگداشتها که مخصوص او بوده است.[مفید، محمد بن محمد، نبرد جمل / ترجمه الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة - تهران، چاپ: اول، 1383 ش. ص56]
درود رسول خدا بر عمار
از امام علی علیه السلام روایت شده است که عمار اجازه خواست تا خدمت نبیّ خدا صلی الله علیه و آله و سلم برسد.فرمودند: «چه کسی است؟» گفتند: «عمار» فرمود: «مرحبا به این پاک پاک شده.»[کشى، محمد بن عمر، رجال الکشی - إختیار معرفة الرجال - مشهد، چاپ: اول، 1409 ق. ص34]
منبع: پايگاه به موسسه فرهنگي موعود (مستور)
افزودن دیدگاه جدید