اهمیت و فضیلت جوع و گرسنگی در کلام آیت الله جوادی آملی
اهمیت و فضیلت جوع و گرسنگی
یکی از راه های تصفیه روح و تهذیب نفس که زمینه شهود را فراهم می کند و در عرفان به آن توصیه می شود، جوع و گرسنگی است. البته جوع معتدل و سودمند نه مفرط و زیان بار. یکی از سخنان حکیمانه حضرت علی(علیه السلام) درباره رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) چنین است: «إِذْ جَاعَ فِیهَا مَعَ خَاصَّتِهِ… فَتَأَسَّى مُتَأَسٍّ بِنَبِیِّهِ وَ اقْتَصَّ أَثَرَهُ وَ وَلَجَ مَوْلِجَهُ وَ إِلَّا فَلَا یَأْمَنِ الْهَلَکَه»[1] (…چرا که آن گرامی با نزدیکان خویش گرسنه به سر می برد…پس هر که علاقه مند است به پیامبرش اقتدا کند و در کارها از او الگو بگیرد، پای در جای پای او نهد که در غیر این صورت از هلاکت در امان نخواهد بود.) و درباره عیسی مسیح نیز می فرماید: «کَانَ إِدَامُهُ الْجُوع»[2]
این گونه احادیث که درباره فضیلت جوع معتدل نقل شده، پاسخگوی توهم قدح و نقص آن خواهد بود، زیرا برای پی بردن به اسرار عالم و رسیدن به لقاءالله باید مقداری از غذا که نیروی انسان را تأمین کند، بسنده کرد. در تعبیرات اخلاقی اسلام آمده است: «مَا مَلَأَ آدَمِیٌّ وِعَاءً شَرّاً مِنْ بَطْنِه»[3] انسان هیچ ظرفی را به بدی ظرف شکم پر نکرده است. شکم که پر شود راه فهم مسدود می شود و انسان پر خور، هرگز فردی تیز فهم نخواهد بود و هرگز به اسرار و باطن عالم پی نخواهد برد. شکم بارگی، بی ارادگی و خمودی می آورد و رعایت اعتدال در خوردن، سلامتی، طول عمر و نورانیت دل در پی دارد.
خوردن بیش از حد، هم روح را سرگرم می کند تا غذای زاید را هضم کند، هم بدن را به سوخت و ساز بیشتری وادار می سازد و سرانجام، انسان را زودتر از موعد، از پا در می آورد. معمولا انسان های پر خور عمر طولانی ندارند. همچنین زیاده روی در خوردن، بر کسالت و خواب می افزاید.
وقتی اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به حضور آن حضرت شرفیاب می شدند حضرت از آنان می پرسید: «هَلْ مِنْ مُبَشِّرَات»[4]؛ شب گذشته چه خوابی دیدید که موجب بشارت باشد؟ این جمله نشان می دهد که انسان می خوابد تا مطلبی بفهمد نه آنکه زیاد بخورد تا بیشتر بخوابد.
در حالات امیر مؤمنان (علیه السلام) نقل است که حضرت روزی به باغبانش فرمود: غذایی داری؟ عرض کرد: غذای ساده ای دارم که شایسته شما نیست! حضرت از آن غذا میل فرمود و سپس خطاب به شکم خود گفت: «شکمی که با این غذای ساده سیر می شود، بدا به حال کسی که شکمش وی را به آتش ببرد.»[5]
منبع: عمل عرفانی در پرتو علم وحیانی، ص140
-----------------
پی نوشت:
[1]. نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص 229.
[2]. نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص 227.
[3]. بحارالأنوار(ط – بیروت)، ج1، ص 226.
[4]. الکافی(ط – الإسلامیه)، ج8، ص 90.
[5]. مستدرک الوسائل، ج16، ص330-331.
افزودن دیدگاه جدید