محورهای اصلی خطبه عید فطر [امیرالمؤمنین]، امام علی علیه السلام

عید فطر
امام علی علیه السلام فرمودند: «اِنَّما هُوَ عیدٌ لِمَنْ قَبِلَ اللهُ صِیامَهُ وَ شَکرَ قِیامَهُ؛ این عید، فقط عید کسی است که خدا روزه اش را پذیرفته و نمازش را ستوده است.» قبولی نماز و روزه، یعنی اینکه نماز در عمق روح انسان راه یافته باشد...

امام علی علیه السلام فرمودند: «اِنَّما هُوَ عیدٌ لِمَنْ قَبِلَ اللهُ صِیامَهُ وَ شَکرَ قِیامَهُ؛ این عید، فقط عید کسی است که خدا روزه اش را پذیرفته و نمازش را ستوده است.» قبولی نماز و روزه، یعنی اینکه نماز در عمق روح انسان راه یافته باشد، و نیت روزه ژرفای قلبش را جلا داده باشد. آنگاه به عنوان قاعده کلّی فرمود: «وَ کلُّ یوْمٍ لایعْصَی اللهُ فیهِ فَهُوَ عِیدٌ؛ و هر روز که خدا نافرمانی نشود، عید است.» چرا که روح آلوده نشده، و در نتیجه، شادابی و طراوت ریشه دار است، نه تصنّعی و ظاهری که متأسّفانه امروز رسم بر این شده است که خیلیها با درون آلوده و روحی از ریشة فاسد شده، با تبسم و لبخند ظاهری می خواهند اظهار شادی و نشاط نمایند.
عید صیام آمد و ماه صیام رفت
لطف تمام آمد و فیض تمام رفت
شد عید فطر و لطف خدا باز تازه شد
گرد غم گناه زجان عوام رفت
[اصول مداحی، ناصری نژاد، انتشارات نصایح، ششم، 1383، ج1، ص672]
در طبیعت، آن درخت و گیاه و گلی شادابتر است که ریشه های آن سالمتر و قوی تر باشد. در ساختمان سازی نیز پایه ها و ستونها در استحکام و پایداری و دوام ساختمان حرف اول را می زند.
همین طور در شادی و طراوت انسان، آن شادی پایدارتر و زیباتر است که از ریشه های روحی و معنوی سالمی برخوردار باشد. از این رو در فرهنگ ژرف و ریشه دار اسلام آن گاه عید و شادی اعلام شده است که انسان ریشه های روحی و معنوی و فکری خود را از آفات حفظ نموده، در پاکیزگی و سلامت و تقویت آن تلاش کند. مثلاً در حج بعد از پوشیدن احرام، 24 چیز[مناسک حج، امام خمینی رحمه الله، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ص 131- 159] بر انسان حرام می شود. رمز پوشیدن احرام این است که خدایا لباس گناه را کنار گذاشتم، و رمز طواف این است که بعد از این جز خدا دور کسی دیگر نباید چرخید و... تا می رسد به رمی جمرات که حاجی با آن شیطان را از خود دور می سازد و حلق که فکر گناه را از اندیشه خود بیرون می کند، تا دیگر ریشه معنویات آلوده نگردد، و با قربانی هوس را ـ که خشکاننده ریشه های معنویت است ـ به مسلخ می برد. آنگاه خداوند به حاجی می گوید تو الان می توانی عید داشته باشی و شادی کنی، چرا که به فطرت خویش برگشتی و رگها و ریشه های معنوی خویش را ترمیم نمودی.
همین طور در ماه مبارک رمضان، بعد از یک ماه خودسازی، تقویت و سالم سازی روح و قلب به عنوان ریشه و اساس معنویات از طریق روزه و قرآن و دعا و شب بیداریها، مخصوصاً در شبهای قدر، انسان حق دارد اوّلین روز ماه شوال را عید گرفته و شاد باشد؛ البته این عید مخصوص کسانی خواهد بود که واقعاً درونسازی نموده، ریشه های معنویات را استحکام بخشیده باشند.
علی علیه السلام فرمودند: «اِنَّما هُوَ عیدٌ لِمَنْ قَبِلَ اللهُ صِیامَهُ وَ شَکرَ قِیامَهُ؛[نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، ص732، حکمت 428] این عید، فقط عید کسی است که خدا روزه اش را پذیرفته و نمازش را ستوده است.»
قبولی نماز و روزه، یعنی اینکه نماز در عمق روح انسان راه یافته باشد، و نیت روزه ژرفای قلبش را جلا داده باشد. آنگاه به عنوان قاعده کلّی فرمود: «وَ کلُّ یوْمٍ لایعْصَی اللهُ فیهِ فَهُوَ عِیدٌ؛ و هر روز که خدا نافرمانی نشود، عید است.» چرا که روح آلوده نشده، و در نتیجه، شادابی و طراوت ریشه دار است، نه تصنّعی و ظاهری که متأسّفانه امروز رسم بر این شده است که خیلیها با درون آلوده و روحی از ریشة فاسد شده، با تبسم و لبخند ظاهری می خواهند اظهار شادی و نشاط نمایند.
در نماز عید فطر به خواندن سوره هایی توصیه شده است که سالم سازی درون و تزکیه روح در آن سخت مورد توجّه قرار گرفته است. در رکعت اوّل، توصیه شده است که سوره اعلی خوانده شود که در آن به نکات مهمی برای سازندگی انسان اشاره شده است، از جمله خداوند می فرماید: «قَدْ اَفْلَحَ مَنْ تَزَکی»؛ «به یقین کسی که پاکی جست، [و درون خود را تزکیه کرد] رستگار شد[اعلی/ 14].»
تزکیه چنان که راغب گفته به معنای نموّ و رشد دادن نفس با خیرات است[راغب اصفهانی، المفردات، تهران، دفتر نشر الکتاب، دوم، ص213] و سپس این واژه به معنای تطهیر و پاک کردن نیز آمده است، شاید به این مناسبت که پاکسازی از آلودگیها و سالم سازی ریشه ها سبب رشد و نموّ است، و در این آیه ممکن است هر دو موردنظر باشد[تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج 27، ص47].
در رکعت دوّم نماز عید توصیه شده است که سورة شمس خوانده شود، که در این سوره تأکید بر خودسازی و سالم سازی درون با بیشترین تأکید ممکن مطرح شده است. خداوند در این سوره بعد از 11 قسم[مبلّغان عزیز موارد قسم را برای مردم بیان فرمایند] می فرماید: «قَدْ اَفْلَحَ مَنْ زَکیها»؛[شمس/ 9] «به راستی هرکس نفس خویش را پاک و تزکیه کرد، رستگار شده است.» و همین طور در خطبه هایی که از معصومین علیهم السلام در روز عید فطر و یا عید قربان نقل شده است، بر مسئله تزکیه و سالم سازی درون و تقویت ریشه های معنوی تکیه شده است که از جمله آنها خطبه های امیرمؤمنان علیه السلام در ایام عید است.
آنچه پیش رو دارید نگاهی است به خطبه اوّل امیرمؤمنان علیه السلام در یکی از روزهای عیدفطر، که محورهای اصلی آن با توجّه به مقدّمه پیش گفته، مورد اشاره قرار می گیرد.

محورهای خطبه اوّل عیدفطر

این خطبه در منابع روایی ما از جمله «من لایحضره الفقیه» با اسناد مرحوم صدوق از امیرمؤمنان علی علیه السلام نقل شده است[من لایحضره الفقیه، ابی جعفر الصدوق، محمد بن علی بن الحسین، تحقیق از شیخ محمدجواد الفقیه، بیروت، دارالاضواء، چاپ سوم، 1413 ه‍ـ 1992 م، ج1، ص 436 ـ 438]. در این خطبه بخشهای مختلفی مورد اشاره قرار گرفته که اهمّ آنها از این قرار است.
[خطبه چنین است: الحمدلله الذی خلق السموات و الارض و جعل الظلمات والنور ثم الذین کفروا بربهم یعدلون لانشرک بالله شیئا ولا نتخذ من دونه ولیا، والحمدلله الذی له ما فی السموات وما فی الارض وله الحمد فی الدنیا والآخره وهو الحکیم الخبیر یعلم مایلج فی الارض ومایخرج منها وما ینزل من السماء وما یعرج فیها وهو الرحیم الغفور کذلک الله لا اله الا هو الیه المصیر، والحمد لله الذی یمسک السماء أن تقع علی الارض الا باذنه ان الله بالناس لرؤوف رحیم، اللهم ارحمنا برحمتک و أعممنا بمغفرتک إنک انت العلی الکبیر، والحمد لله الذی لامقنوط من رحمته ولا مخلو من نعمته ولا مؤیس من روحه ولا مستنکف عن عبادته، بکلمته قامت السموات السبع، واستقرت الارض المهاد، و ثبتت الجبال الرواسی، و جرت الریاح اللواقح، وسار فی جوالسماء السحاب، وقامت علی حدودها البحار و هو اله لها وقاهر، یذل له المتعززون، ویتضائل له المتکبرون، ویدین له طوعا وکرها العالمون نحمده کما حمد نفسه و کما هو اهله و نستعینه و نستغفره و نستهدیه، و نشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریک له یعلم ماتخفی النفوس، وما تجن البحار، وما تواری منه ظلمة ولا تغیب عنه غاثبة، وما تسقط من ورقة من شجرة ولا حبة فی ظلمة الا یعلمها لااله الا هو ولا رطب ولا یابس الا فی کتاب مبین، و یعلم ما یعمل العاملون و ای مجری یجرون والی ای منقلب ینقلبون و نستهدی الله بالهدی و نشهد ان محمدا عبده و نبیه و رسوله الی خلقه و امینه علی وحیه و انه قد بلغ رسالات ربه وجاهد فی الله الحائدین عنه العادلین به، و عبدالله حتی اتاه الیقین صلی الله علی محمد و آله، اوصیکم عباد الله بتقوی الله الذی لاتبرح منه نعمة ولا تنفد منه رحمة ولا تستغنی العباد عنه ولا یجزی انعمه اعمال العاملین، الذی رعب فی التقوی و زهد فی الدنیا و حذر المعاصی و تعزز بالبقاء و ذلل خلقه بالموت والفناء، والموت غایة المخلوقین، و سبیل العالمین، و معقود بنواصی الباقین لایعجزه اباق الهاربین و عند حلوله یأسر اهل الهوی، یهدم کل لذة ویزیل کل نعمة و یقطع کل بهجة والدنیا دار کتب الله لها الفناء و لاهلها منها الجلاء، فاکثرهم ینوی بقائها و یعظم بناءها، و هی حلوه خضره قد عجلت للطالب والتبست بقلب الناظر و یضنی ذوالثروة الضعیف و یحتویها الخائف الوجل فارتحلوا منها یرحمکم الله باحسن مابحضرتکم، ولا تطلبوا منها اکثر من القلیل، ولا تسئلوا منها فوق الکفاف وارضوا منها بالیسیر، ولا تمدن اعینکم منها الی ما متع المترفون به، واستهینوابها ولا توطنوها واضروا بانفسکم فیها، و ایاکم والنعم والتلهی والفاکهات فان فی ذلک غفلة واغترار، الا ان الدنیا قدتنکرت و ادبرت واحلولت و اذنت بوداع الا و ان الاخره قد رحلت فاقبلت و اشرفت و اذنت باطلاع، الا و ان المضمار الیوم والسباق غدا الا و ان السبقة الجنة والغایة النار، الا افلا تائب من خطیئته قبل یوم منیته، الا عامل لنفسه قبل یوم بؤسه و فقره، جعلنا الله وایاکم ممن یخافه و یرجو ثوابه، الا ان هذا الیوم یوم جعله الله لکم عیدا و جعلکم له اهلا فاذکروا الله یذکرکم وادعوه یستجب لکم وادوا فطرتکم فانها سنة نبیکم و فریضة واجبة من ربکم، فلیؤدها کل امرئ، منکم عنه و عن عیاله کلهم ذکرهم وانثاهم و صغیرهم و کبیرهم و حرهم و مملوکهم، عن کل انسان منهم صاعا من بر او صاعا من تمر اوصاعا من شعیر، و اطیعوا لله فیما فرض الله علیکم و امرکم به من اقام الصلاه و ایتاء الزکاه و حج البیت و صوم شهر رمضان والامر بالمعروف والنهی عن المنکر والاحسان الی نسائکم و ماملکت ایمانکم، و اطیعوا الله فیما نهاکم عنه من قذف المحصنه و اتیان الفاحشه و شرب الخمر و بخس المکیال و نقص المیزان و شهادة الزور والفرار من الزحف، عصمنا الله و ایاکم بالتقوی و جعل الاخره خیرا لنا و لکم من الاولی؛ ان احسن الحدیث و ابلغ موعظة المتقین کتاب الله العزیز الحکیم اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. (بسم الله الرحمن الرحیم قل هو الله احد الله الصمد لو یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد)]

الف: اقرار به توحید

توحید ریشه تمام مسائل دینی است؛ هم اصول دین بر پایه توحید استوار است و هم فروع آن، و همین طور اخلاق و خودسازی در پرتو توحید معنی می یابد. نه تنها تشریع که نظام تکوین نیز بر اساس توحید استوار شده و حدوث و بقای آن بستگی تام به ذات خدای یگانه دارد. انسانی که در پی سازندگی است و با روزه ماه مبارک رمضان آن را آغاز و در عیدفطر جشن خودسازی می گیرد، برای ماندگاری شادی خویش و شادابی و طراوت آن باید توحید و ریشه آن را در وجود خویش محکم نماید.
علی علیه السلام توحید را با تمام ابعادش مورد اشاره قرار می دهد، در مورد توحید ذاتی می فرماید: «وَ نَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الّا اللهُ وَحْدَهُ لاشَریک لَهُ؛ و شهادت می دهیم که معبودی جز خدای یگانه ای که شریک ندارد، نیست[من لایحضره الفقیه، ابی جعفر الصدوق، محمد بن علی بن الحسین، تحقیق از شیخ محمدجواد الفقیه، بیروت، دارالاضواء، چاپ سوم، 1413 ه‍ـ 1992 م، ج1، ص 436]. » و همین طور به توحید در خالقیت «خَلَقَ الْسَّمواتِ»، توحید در مالکیت «لَهُ ما فِی الْسَّمواتِ وَ ما فِی اْلاَرْضِ»، توحید در استعانت و کمک خواستن «هُوَ اَهْلُهُ وَ نَسْتَعِینُهُ»، و بارها به توحید ذاتی اشاره می کند.

ب: ستایش و حمد خدا

یقیناً در هستی هرچه مورد ستایش قرار می گیرد، برگشت به خداوند دارد؛ چرا که همه نعمتها و زیبائیها و کمالات از اوست. شاعر چه زیبا گفته است:
در جهان چون حُسن یوسف کس ندید
حُسن آن دارد که یوسف آفرید
علی علیه السلام در این خطبه به روزه داران و کسانی که جشن عید برپا کرده اند تعلیم می دهد که ستایش و حمد الهی را فراموش نکنند؛ اگر موفق به خودسازی و روزه داری شدند، و اگر عبادت و شب زنده داری نمودند، باید ستایشگر توفیق الهی و عنایت او باشند؛ آن حضرت، ستایش الهی را در ابعاد مختلف مطرح نموده است:
1- ستایش در برابر خلقت آسمانها و زمین و به وجودآوردن شب و روز، و تاریکیها و روشنی که منبع نعمتهای بی شماری برای بشریت است: «اَلْحَمْدُ لِلّهِ اْلَّذِی خَلَقَ اْلْسَمواتِ وَ اْلْاَرْضَ وَ جَعَلَ اْلْظُّلُماتِ وَ اْلْنُّورَ؛ ستایش مخصوص خدائی است که آسمانها و زمین را آفرید و تاریکیها و نور را قرار داد.»
2- ستایش به خاطر مالکیت هستی «وَ الْحَمْدُ لِلّهِ اْلَّذِی لَهُ ما فِی الْسَّمواتِ وَ ما فِی اْلاَرْضِ؛ ستایش مخصوص خدائی است که آنچه در آسمانها و زمین است، از اوست.»
3- ستایش به خاطر علم بی منتهای الهی: «وَ لَهُ الْحَمْدُ فِی الآخِرَةِ وَ هُوَ الْحَکیمُ الْخَبِیرُ یعْلَمُ ما یلِجُ فِی الْاَرْضِ وَ ما یخْرُجُ مِنها وَ ما ینْزِلُ مِنْ الْسَّماءِ وَ ما یعْرُجُ فِیها؛[من لایحضره الفقیه، ابی جعفر الصدوق، محمد بن علی بن الحسین، تحقیق از شیخ محمدجواد الفقیه، بیروت، دارالاضواء، چاپ سوم، 1413 ه‍ـ 1992 م، ج1، ص 436 ـ 437] و برای اوست حمد در آخرت و اوست حکیم بسیار دانا؛ می داند آنچه را در زمین فرو می رود، و آنچه را که از آن خارج می شود و آنچه از آسمان نازل می شود و یا به آسمان عروج می کند.»
مطرح کردن علم فراگیر الهی می تواند در تربیت و سازندگی انسان نقش مهمّی داشته باشد. اگر کسی بداند که خداوند از تفکر و اندیشه او و از پنهان ترین مکانها آگاهی دارد، نسبت به رفتار و اعمال خویش بیشتر مواظبت می کند، و بر کنترل خویش می افزاید.
به خاطر همین برد تربیتی و سازندگی است که حضرت در بخش دیگر خطبه مجدّداً این مسئله را گوشزد نموده و می فرماید: «یعْلَمُ ما تُخْفِی الْنُفُوسُ وَ ما تَجِنُّ الْبِحارُ وَ ما تَواری مِنهُ ظُلْمَةٌ وَ لا تَغِیبُ عَنْهُ غائِبَةٌ؛[من لایحضره الفقیه، ابی جعفر الصدوق، محمد بن علی بن الحسین، تحقیق از شیخ محمدجواد الفقیه، بیروت، دارالاضواء، چاپ سوم، 1413 ه‍ـ 1992 م، ج1، ص 437] خدا می داند آنچه نفسها [و دلها] مخفی نموده است و آنچه زیر دریاهاست و آنچه را تاریکی از او مستور نموده است. و هیچ پنهانی از او پوشیده و پنهان نیست.»
4- ستایش بخاطر نگهداری آسمانها و زمین: «وَالْحَمْدُ لِلّهِ الْذِی یمْسِک الْسَّماءَ اَنْ تَقَعَ عَلَی الْاَرْضِ اِلّا بِأِذْنِهِ؛ و ستایش برای خدائی است که آسمان را از سقوط بر زمین [با جاذبه] نگهداشته است مگر اجازه [الهی برسقوط] باشد[من لایحضره الفقیه، ابی جعفر الصدوق، محمد بن علی بن الحسین، تحقیق از شیخ محمدجواد الفقیه، بیروت، دارالاضواء، چاپ سوم، 1413 ه‍ـ 1992 م، ج1، ص 437].»
5- ستایش به این جهت که در درگاه الهی نا امیدی و یأس وجود ندارد: «وَالْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی لا مَقْنُوطٌ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ لا مَخْلُوٌّ مِنْ نِعْمَتِهِ وَ لا مُؤیسٌ مِنْ رَوْحِهِ؛ و ستایش برای خدائی است که ناامیدی از رحمت او وجود ندارد، و نه تهیدستی از نعمت او و نه مأیوسی از روح و رحمت او.»
باز بودن در رحمت الهی و اینکه کسی حق ندارد از این درگاه نا امید شود، خود در بالندگی و نشاط پایدار انسان سخت مؤثر است. و در عید و روز شادی باید امیدواری به رحمت خدا و نعمتهای او تقویت شود، تا خوشحالیها دائمی و پایدار گردد. و در یک کلام حمد و ستایش جامع الهی را این گونه بیان می دارد:
«وَ نَحْمَدُهُ کما حَمِدَ نَفْسَهُ وَ کما اَهْلُهُ؛ و خدا را ستایش می نمائیم آنچنان که خودش را ستایش نموده است و چنان که او سزاوار آن است[من لایحضره الفقیه، ابی جعفر الصدوق، محمد بن علی بن الحسین، تحقیق از شیخ محمدجواد الفقیه، بیروت، دارالاضواء، چاپ سوم، 1413 ه‍ـ 1992 م، ج1، ص 437]. »

ج: شهادت بر رسالت

امیرمؤمنان در فراز دیگری از خطبه خود، ضمن شهادت بر رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، به خدمات فراوان و تلاش پیگیر آن حضرت اشاره کرده و فرمود: «وَ نَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ نَبِیهُ وَ رَسُولُهُ اِلی خَلْقِهِ وَ اَمِینُهُ عَلی وَحْیهِ وَ اَنَّهُ قَدْ بَلَّغَ رِسالاتِ رَبِّهِ وَ جاهَدَ فی اللهِ الحائِدینَ عنه العادِلینَ بِهِ؛ شهادت می دهیم که براستی محمد بنده و نبی و فرستاده خداست به سوی خلقش و امین وحی اوست. و براستی رسالت پروردگارش را رساند و در راه خدا با رویگردانان و کناره گیران از او جهاد نمود[من لایحضره الفقیه، ابی جعفر الصدوق، محمد بن علی بن الحسین، تحقیق از شیخ محمدجواد الفقیه، بیروت، دارالاضواء، چاپ سوم، 1413 ه‍ـ 1992 م، ج1، ص 437].»

د: توصیه به تقوا

فلسفه و حکمت وجوب روزه این است که روزه داران به تقوا برسند «یا اَیهَا الَّذینَ آمَنوُا کتِبَ عَلَیکمُ الصِیامُ کَما کُتِبَ عَلی الَّذینَ مِنْ قَبلِکُمْ لَعَلَّکمْ تَتَّقونَ[بقره/183]»؛ «ای کسانی که ایمان آورده اید، روزه بر شما نوشته شد (واجب شد) همان گونه که بر مردمان قبل از شما نوشته شده بود؛ شاید پرهیزگار شوید.»
تقوا مهمترین عامل در پاکیزگی درون انسان و رشد و شکوفایی ریشه های معنوی است، به این جهت در روز عید هم برای استمرار نشاط درونی، داشتن تقوا مورد تأکید قرار می گیرد.
«اُوْصِیکمْ بِتَقْوَی اللهِ الَّذی لاتَبْرَحُ مِنْهُ نِعْمَةٌ...؛ شما را به تقوای خدایی که نعمتش به آخر نرسد، توصیه می کنم[من لایحضره الفقیه، ابی جعفر الصدوق، محمد بن علی بن الحسین، تحقیق از شیخ محمدجواد الفقیه، بیروت، دارالاضواء، چاپ سوم، 1413 ه‍ـ 1992 م، ج1، ص 437].» خداوند نیز در قرآن کریم بارها مردم را به تقوا توصیه نموده است. «اّلَّذی رَغَّبَ فِی الْتَّقْوی وَ زهَّدَ فِی الْدُّنیا وَ حَذَّرَ المَعاصِی؛ خدائی که به تقوا تشویق نموده، به زهد در دنیا سفارش نموده، و از گناهان برحذر داشته است.»
مهم ترین نقش تقوا نگهداری از گناهان است؛ چنان که حضرت بعد از نام بردن برخی گناهان می فرماید: «عَصَمنا اللهُ وَاِیاکمْ بِالتَّقوی؛ خداوند ما و شما را به [وسیله] تقوا حفظ نماید[من لایحضره الفقیه، ابی جعفر الصدوق، محمد بن علی بن الحسین، تحقیق از شیخ محمدجواد الفقیه، بیروت، دارالاضواء، چاپ سوم، 1413 ه‍ـ 1992 م، ج1، ص 438].»

ه‍: وصف دنیا

یقیناً برای پاکیزگی درون و تقویت ریشه های معنوی و استمرار نشاط واقعی، شناخت دنیا و نحوه برخورد انسان با آن لازم است. لذا علی علیه السلام می فرماید: «وَ الدُّنیا دارٌ کتَبَ اللهُ لَها الفَناءَ وَ لِاَهلِها مِنها الجَلاءَ فأکثَرُهُمْ ینْوی بَقائَها[من لایحضره الفقیه، ابی جعفر الصدوق، محمد بن علی بن الحسین، تحقیق از شیخ محمدجواد الفقیه، بیروت، دارالاضواء، چاپ سوم، 1413 ه‍ـ 1992 م، ج1، ص 437]؛ دنیا خانه ایست که خدا برای آن فنا را مقرر کرده است و برای ساکنان آن کوچیدن از آن را، [با این حال] اکثرشان قصد ماندن در دنیا را دارند.»
سفارشهای حضرت در برخورد با دنیا از این قرار است:
1- حالت کوچ از دنیا داشته باشید. «فَارتَحِلُوا مِنها»
2- به کم قانع باشید. «وَ لا تَطْلُبوا مِنها أَکثَرَ مِن الْقَلیلِ؛ بیشتر از اندک از آن نجوئید.»
3- بیش از اندازه نخواهید. «وَ لاتَسْأَلوا مِنها فَوْقَ الکفافِ؛ بیش از حد کفایت از آن درخواست نکنید.»
4- مانند مرفهین بی درد رفتار نکنید. «وَ لاتَمُدُّنَّ اَعْینَکمْ مِنها اِلی ما مُتِّعَ المُترِفُونَ بِهِ؛ چشمهایتان را از دنیا به سوی آنچه که خوشگذرانها به وسیله آن بهره داده شده اند، نورزید.»
5- دنیا را ساده بگیرید. «وَ اسْتَهِینوا بِها؛ دنیا را سبک بشمارید.»
6- دنیا را وطن قرار ندهید. «وَ لاتُوَطِّنوها»
7- از رنج دنیا استقبال کنید. «وَ اَضِرُّوا بِاَنْفُسِکمْ فیها؛ بدنهایتان را در دنیا به سختی بیندازید.»
8- از تجملات و خوشگذرانی دوری کنید. «وَ اِیاکمْ وَالْتَّنَعُّم؛ از خوشگذرانی و نازپروردگی دوری کنید.»
9- از سرگرمی و لهویات و بیهودگی دوری کنید. «وَ التَّلَهّی وَالفاکهاتِ...»
10- قبل از مرگ توبه کنید. «اَلا اَفَلا تائِبٌ مِنْ خَطِیئَتِهِ قَبْلَ یوْمِ مَنِیتِهِ؛ آیا توبه کننده ای از خطا نیست که قبل از مردنش توبه کند.»
11- دنیا جای عمل و کشت است. «اَلا عامِلٌ لِنَفْسِهِ قَبْلَ یوْمِ بُؤْسِهِ وَ فَقْرِهِ؛ آیا عمل کننده [خیر] برای خود قبل از روز سختی و نداریش نیست؟»[من لایحضره الفقیه، ابی جعفر الصدوق، محمد بن علی بن الحسین، تحقیق از شیخ محمدجواد الفقیه، بیروت، دارالاضواء، چاپ سوم، 1413 ه‍ـ 1992 م، ج1، ص 437]

و: عید و وظایف ما

در بخشهای پایانی خطبه، حضرت باصراحت اعلام می دارد که امروز عید است و عید به معنای تمام شدن مسئولیت و آغاز شادیهای بی ریشه و پایه نیست؛ بلکه آغاز مسئولیت و حفظ ریشه ها و پایه ها برای دوام نشاط و شادابی واقعی و ریشه دار است؛ از این رو فرمود:
«اَلا اِنَّ هذا الْیوْمَ یوْمٌ جَعَلَهُ اللهُ لَکمْ عِیداً وَ جَعَلَکمْ لَهُ اَهْلاً؛ بیدار باشید براستی امروز روزی است که خدا آن را برای شما عید قرار داده است و شما را اهل آن قرار داده است[من لایحضره الفقیه، ابی جعفر الصدوق، محمد بن علی بن الحسین، تحقیق از شیخ محمدجواد الفقیه، بیروت، دارالاضواء، چاپ سوم، 1413 ه‍ـ 1992 م، ج1، ص 438].» حال که عید است چه باید کرد؟ آیا با تمام شدن ماه مبارک رمضان، سازندگی و خودسازی تمام شد و یا همچنان باید ادامه یابد؟ امیرمؤمنان بر این عقیده است که درون سازی و تقویت ریشه های معنوی لحظه ای قطع نمی شود؛ حتی در روز عید، چرا که نشاط واقعی بستگی به سلامت روحی و معنوی انسان دارد، لذا فرمود این امور را فراموش نکنید:

1- یاد خدا

آن حضرت فرمودند: «فَاذْکروا اللهَ یذکرُکمْ؛ پس خدا را یاد کنید [تا] خدا شما را یاد کند.» این همان است که قرآن کریم می فرماید: «فَاذْکرونِی اَذْکرْکمْ؛ پس مرا یاد کنید، شما را یاد می کنم[ بقره/152].»
از مرحوم علامه طباطبائی نقل شده است که از او پرسیدند: چگونه به این مقام علمی و عملی رسیدید؟ فرمود: خدا می فرماید: «مرا یاد کنید، شما را یاد می کنم.»

2- دعا و درخواست حاجت

«وَادْعُوهُ یسْتَجِبْ لَکمْ؛ خدا را بخوانید [و درخواست حاجت کنید] برای شما اجابت می کند.»

3- فطریه

«وَاَدُّوا فِطْرَتَکمْ فَاِنَّها سُنَّةُ نَبِیکمْ وَ فَرِیضَةٌ واجِبَةٌ مِنْ رَبِّکمْ؛ و فطریه خود را ادا کنید، زیرا آن سنت پیغمبرشما و فریضه واجب شده از طرف پروردگار شما است.»

4- اطاعت اوامر خدا

ماه رمضان ماه تمرین برای اطاعت امر خداوند است. این یک ماه تمرین باید باعث اطاعت همیشگی از امر خدای متعال گردد؛ از این رو می فرماید:
«وَ اَطِیعُوا اللهَ فِیما فَرَضَ عَلَیکمْ وَ اَمَرَکمْ بِهِ؛ خدا را در آنچه بر شما واجب کرده و امر فرموده اطاعت کنید.» سپس حضرت نمونه هایی از اوامر الهی را مثال می زند، مانند برپاداشتن نماز «مِنْ اِقامِ الْصَّلوةِ»؛ پرداخت زکات «وَ اِیتاءِ الْزَّکوةِ»؛ حج خانه خدا «وَ حِجَّ البَیتِ»؛ [گرفتن] روزه رمضان «وَ صَوْمِ شَهْرِ رَمَضانَ»؛ امر به معروف نمودن و نهی نمودن از منکر «وَالاَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ الْنَّهْی عَنِ الْمُنْکرِ»؛ و نیکی کردن به زنان و کنیزان و بردگان خود «وَالاِحْسانِ اِلی نِسائِکمْ وَ...[من لایحضره الفقیه، ابی جعفر الصدوق، محمد بن علی بن الحسین، تحقیق از شیخ محمدجواد الفقیه، بیروت، دارالاضواء، چاپ سوم، 1413 ه‍ـ 1992 م، ج1، ص 438

5- پذیرش نواهی خدا

اطاعت، دو بُعدی و دوشاخه ای است؛ هم باید دستورات و اوامر الهی اطاعت شود و هم نواهی او. به این معنا که از ارتکاب آنچه خدا نهی فرموده خودداری شود.
«وَ اَطِیعُوا اللهَ فِیما نَهاکمْ عَنْهُ؛ خدا را در آنچه شما را از آن نهی کرده است، اطاعت کنید.»
و از میان اموری که نهی شده است، به برخی از آنها که جنبه حیاتی دارد اشاره می کند.
یک. تهمت خلاف عفت زدن [و آبروی مردم را بردن] «مِنْ قَذْفِ المُحْصَنَةِ؛ از تهمت زنا زدن به انسان پاک.»
دو. انجام فاحشه و تن به هرزگی دادن «وَ اِتْیانِ الْفاحِشَةِ»
سه. شراب خواری که امّ الفساد و کلید بازشدن بسیاری از گناهان شمرده می شود. «وَ شُرْبِ الْخَمْرِ»
و امّا در مسائل اقتصادی، حضرت به کم فروشی اشاره می کند که باید ترک شود. «وَ بَخْسِ الْمِکیالِ وَ نَقْصِ الْمِیزانِ؛ [از اموری که نهی شده است] کم فروشی در پیمانه و نقص [و خیانت در] ترازو است.»
و در مسائل قضائی و دادگاهی از شهادت ناحق نامبرده است. «وَ شَهادَةِ الزُّورِ؛ و از شهادت دروغ [بپرهیزید].»
و در مسائل جنگ و جهاد، از فرار سخن به میان آورده است. «وَ الْفَرار مِنَ الزَّحْفِ؛ فرار کردن از جبهه.»[من لایحضره الفقیه، ابی جعفر الصدوق، محمد بن علی بن الحسین، تحقیق از شیخ محمدجواد الفقیه، بیروت، دارالاضواء، چاپ سوم، 1413 ه‍ـ 1992 م، ج1، ص 438]
راستی اگر توحید در درون جان انسان جا گرفت، و انسان باور کرد که ریز و درشت تفکرات و رفتارهای او از دید الهی و علم او مخفی نیست، و باور کرد که تمام ستایشها مخصوص خداوند است و مالک همه هستی اوست، و بر آن شد که تقوا را پیشه خود سازد و نسبت به دنیا بی توجه و زاهدانه برخورد کند، و اوامر خدا را از خواندن نماز، انجام حج و روزه، و امر نمودن به معروف و نهی نمودن از منکر و... اطاعت نموده و نواهی او را عمل کرد، و دور تهمت و اعتیاد و فاحشه و کم فروشی و گران فروشی خط کشید، و در مسائل قضائی صادقانه برخورد کرد و از دروغ ونیرنگ و خلاف پرهیز کرد و از جهاد که عزت جامعه است هیچگاه عقب نشینی و فرار نکرد، برای همیشه عید خواهد داشت و دائماً شاداب و بانشاط خواهد بود. عید فطر به همین جهت به عنوان عید اعلام شده که جامعه تلاش کند با عمل به دستورات الهی همیشة سال را عید داشته باشد.
عید است و بود قبله جانم کویت
کردم طلب هلال از ابرویت
یک ماه ستاره ریختم با یادت
ای مهر بده عیدی من از رویت
[اصول مداحی، همان، ص 672]

----------------------------------------
منبع: مبلغان » آبان و آذر 1384 - شماره 72 , حسینی،سید جواد

Share