رفتن به محتوای اصلی
روتیتر
اشعار مذهبی؛

نوحۀ شب نوزدهم

تاریخ انتشار:
شهادت امیرالمومنین علی علیه السلام

نوحۀ شب نوزدهم

صیام تا قیام ۲ - غلامرضا سازگار 

پیک خدا امشب می دهد ندا     تهدّمت والله ارکان الهدی 
فرق علی از هم گردیده جدا
واویلا واویلا وا مصیبتا 
**** 
نفس رسول الله شد نقش زمین     ناله زند از دل جبریل امین 
قد قُتِل ابن عم المصطفی 
واویلا واویلا وامصیبتا 
**** 
افتاده در محراب قرص آفتاب     محاسن  مولا شدزخون خضاب 
حضرت صدیقه شد صاحب عزا 
واویلا واویلا وامصیبتا 
**** 
سجاده خون گرید برمولاعلی     فریاد محراب است ذکریا علی 
قرآن گشودند از فرق مرتضا 
واویلا واویلا وامصیبتا 
**** 

روی علی ازخون لاله گون شده     تمام دین نقش خاک  وخون  شده 
دست خدا حیدر افتاده ز پا 
واویلا واویلا وامصیبتا 
**** 
حسین و عباس و زینب وحسن     پیراهن ماتم پوشیده به تن 
دور پدر گردند با «یا ابتا» 
واویلا واویلا وامصیبتا 

shahadat_hazrat_ali_as_0001.gif

مرد خیبر

صیام تا قیام ۲ - غلامرضا سازگار 

ای شهید عدل خود در بیت داور یا علی 
ای غمت از ریگ صحراها فزون تر یا علی 
مرد بدر و مرد خیبر، مرد احزاب و احد 
از چه بستی چشم و افتادی به بستر یا علی؟ 
سفره ها خالی ز نان و دیده ها از اشک پر 
بعد تو کی بر یتیمان می زند سر یا علی؟ 
تا بشوید روی خونین تو را با اشک خویش 
آمده بر دیدنت زهرای اطهر یا علی 
بدترین زخم تو این باشد که این دنیا تو را 
می کند با پور بوسفیان برابر، یا علی 
صبر تو بر حفظ دین در خانۀ آتش زده 
سخت تر باشد بسی از جنگ خیبر، یا علی 
زخم دل را می توان دید و برای آن گریست 
دیـدن زخم جگر نبوَد میسر یـا علی 
بر سرت یک زخم بود و بر دلت آمد مدام 
لحظه لحظه زخم، روی زخم دیگر یا علی 
چشم تو شد بسته، اما چشمشان در راه توست 
حمزه و پیغمبر و زهـرا و جعفر یـا علی 
همچو خون کز برگ برگ نخل«میثم» می چکد 
بـر تـو گریـد دیـده ها تا صبح محشر یا علی

shahadat_hazrat_ali_as_0001.gif

سینۀ پاک

صیام تا قیام ۲ - غلامرضا سازگار 

حدیثی است زیبا و روشن بسی 
که فرموده علامۀ مجلسی 
که روزی رسول خدا با علی 
علی آنکه بودی خدا را ولی 
گره خورده چون دل به هم دستشان 
دل عالمی گشته پا بستشان 
بدیدنـد بـر شانۀ چارتـن 
غریبانه تشییع از یک بدن 
تنی با نگاه نبی جان پاک 
ولیکن به غربت رود زیر خاک 
بفرمود ختم رسل با علی 
که ای از ازل کبریا را ولی 
مقدر چنین کرده دادار پاک 
من و تو سپاریم او را به خاک 
اگر چه به ظاهر ندارد کسی 
بوَد نـزد داور مقرب بسی 
چو اختر به دوش دو خورشید نور 
بدن گشت تشییع تا نزد گور 
خلایق به دنبال فخر عرب 
گرفتند انگشت حیرت به لب 
رسول خدا کشف این راز کرد 
از آن مرده بند کفن باز کرد 
بدیدند از ضعف افسرده ای 
یکی پیرمرد سیه چرده ای 
چو ماهی که پنهان شود بین ابر 
به حرمت نهادش در آغوش قبر 
چو از سینه بند کفن را گشاد 
بر آن سینه از جان و دل بوسه داد 
سپس کرد از شیر حق این سؤال: 
که ای حجت قادر ذوالجلال! 
الا جان شیرین خیرالوری! 
نگه کن ببین می شناسی ورا؟ 
علی گفت: آری مرا دوست بود 
که مهرِ منش در رگ و پوست بود 
مرا هر کجا دید می زد صدا 
که ای جان عالم به خاکت فدا 
مرو تا ز دل عقده ای وا کنم 
قد و قامتت را تماشا کنم 
نبی گفت در پاسخ آن ولی 
که ای جان ختم رسل یا علی! 
بدیدم رسد فوج فوج از فلک 
به تشییع این مرد خیل ملک 
چو لبریز از مهر تو دیدمش 
به شوق ولای تو بوسیدمش 
به حق خدا او تو را داشت دوست 
که جای لبم بر روی قلب اوست 
اگر سینه را مهر حیدر بـود 
یقین بـوسه گاه پیمبر بـود 
در آن سینه نور است نور است نور 
نشاید شکستن به سم ستور 
همانا بود مستند این خبر 
که نزد عبیدالله آن ده نفر 
بگفتند ما را بده سیم و زر 
در این عرصه از دیگران بیشتر 
که کردیم ظلمی بزرگ و عجیب 
به دریای خون با حسین غریب 
دل ما چو پر بود از کینه اش 
شکستیم هم پشت، هم سینه اش 
چنان بر روی خاکش انداختیم 
چنان اسب بر پیکرش تاختیم 
که در موج خون سینۀ اطهرش 
یکی گشت با پهلوی مادرش 
نه تنها از این ظلم «میثم» گریست 
بر آن سینۀ پاک، عالم گریست

shahadat_hazrat_ali_as_0001.gif

شهریار دل شب

صیام تا قیام ۲ - غلامرضا سازگار 

ای شب امشب چه صفایی داری 
تا سحر حال و هوایی داری 
دامنت فیض حضور است همه 
سینه ات محفل نور است همه 
اخترانت همه مصباح هدا 
نفست زمزمۀ انس خدا 
روزها را به شبستان تو رشک 
دامنت آمده لبریز ز اشک 
خون دل میوۀ نخلستانت 
زخم دل گشته گل بستانت 
نخل ها را به فلک دست دعا 
اخترانت همه سرمست دعا 
همگان محو جمال ازلی 
همه مشتاق مناجات علی 
علی آن شعله که در تاب شده 
همه شب سوخته و آب شده 
آه یک عمر نهان در سینه 
شسته از خون جگر آیینه 
شهریاری دل شب خانه به دوش 
چهره پوشیده و در کوچه خموش 
لحظه لحظه غم عالم خورده 
تا سحر شام یتیمان برده 
رهبر و سید و مولا و امیر 
کند از لطف، تواضع به فقیر 
ساکن خاک، ولی عرش عظیم 
لرزه بر قامتش از اشک یتیم 
در سماوات و زمین کارآگاه 
همدم کودک و هم صحبت چاه 
شهریاری همه در شهر، غریب 
دردمندی به همه خلق طبیب 
آفتابی بـه زمین زنـدانی 
روزش از غصۀ شب ظلمانی 
روح بخش همه و جان به لبش 
نخل ها سوخته از اشک شبش 
حق پیوسته ز حقش محروم 
زخم ها بر جگرش برده هجوم 
نیش ها بر جگرش آمده نوش 
خنده اش بر لب و خرماش به دوش 
کودکان مست صدای پایش 
خوش تر از صوت پدر، آوایش 
هر یتیمی دل شب هم سخنش 
در بر او چو حسین و حسنش 
ناشناسی که پدر خوانندش 
چهره پوشیده که نشناسندش 
چهره پوشیده ولی با روی باز 
کشد از خیل یتیمانش ناز 
ای چراغ سحر خسته دلان! 
وی امید دل بشکسته دلان! 
مرد ایثار و جهاد و سنگر 
فاتح خندق و بدر و خیبر 
زمزم رحمت حق چشم ترت 
کوثر مسجدیان خون سرت 
تو که خود «فُزتُ بِرَبِّ» گفتی 
ز چه لب بستی و در خون خفتی 
نخل ها شعلۀ آهند علی 
چاه ها چشم به راهند علی 
کوچه ها بی تو غریبند علی 
چشم در راه حبیبند علی 
فقرا چشم به راهت هستند 
نخل ها شعلۀ آهت هستند 
حیف لب بستی و خاموش شدی 
شمع بودی و فراموش شدی 
بیشتر از عدد هر چه که هست 
به تو تا روز جزا ظلم شده است 
گر چه بر خلق، مُعینی، مولا 
همچنان خانه نشینی مولا

shahadat_hazrat_ali_as_0001.gif

نوشتۀ اشک

صیام تا قیام ۲ - غلامرضا سازگار 

ای مرغ سحر! صبح شد و یار نیامد 
ای شب! چه شد؟ آن شمع شب تار نیامد 
ای نخل! غریبی که به دامان سحرگاه 
آبت دهد از دیدۀ خونبار نیامد 
ای چاه! امامی که ز سوز جگر خویش 
می گفت به تو راز دل زار نیامد 
خورشید ولایت که در اطراف فقیران 
پوشید دل شب گل رخسار نیامد 
فریاد برآرید ز دل، منبر و محراب! 
کای مسجدیان حیدر کرار نیامد 
هر شب ز غم فاطمه می سوخت و می گفت 
آمد سحر و قاتل خونخوار نیامد 
با اشک نوشته است به رخسار یتیمی 
مادر! پدرم از پی دیدار نیامد 
مظلوم ترین رهبر تاریخ علی بود 
بی یارتر از او به جهان یار نیامد 
دیدند همه فاطمه اش نقش زمین شد 
بر یاری او یک تن از انصار نیامد 
«میثم»به خدا جامعه خواب است،وگرنه 
ماننـد علـی رهبـرِ بیـدار نیـامـد

shahadat_hazrat_ali_as_0001.gif

علی علیه السلام

صیام تا قیام ۲ - غلامرضا سازگار 

نغمۀ «یا هو»ست به هر موی من 
پر شده عالم ز«هوالهو»ی من 
روی من از چار طرف سوی حق 
دیدۀ حق از همه سو سوی من 
تا که دمم هست دم از او زنم 
بـانگ هوالحی و هوالهو زنم 
**** 
قبضۀ خاکی بُدم آدم شدم 
روح شدم نور شدم دم شدم 
خیل ملک نیز مرا سجده کرد 
از همه سو قبله عالم شدم 
عالم را برای من آفرید 
مرا برای خویشتن آفرید 
**** 
ذکر دلم مدح و ثنای علی است 
حال خوشم حال و هوای علی است 
ذات الهی که مرا خلق کرد 
هر چه به من داد، ولای علی است 
خلوت من جلوت من با علی است 
دار و ندارم همه یک یا علی است 
**** 
کیست علی؟ آنکه ندانند کیست 
کیست علی؟ آنکه خدا هست و نیست 
علی، علی، علی که پیش از مکان 
به ظل غیب لامکان داشت زیست 
لحم و دم و جانِ محمّد علی است 
تمـام قـرآن محمّد علی است 
**** 
کیست علی؟ بر همه عالم امیر 
کیست علی؟ رفیق پیر فقیر 
امـام یـازده امـام همـام 
سراج سیزده سراج المنیر 
مغز علی و دگران پوستند 
تمـام انبیـا علی دوستنـد 
**** 
امیرمؤمنین عالم علی است 
حقیقت رسول خاتم علی است 
کعبه علی، قبله علی، حج علی 
ذکر علی، حمد علی، دم علی است 
علی بود احمد و احمد علی است 
تمـام اسـلامِ محمّد علی است 
**** 
کسی که خون عَمرو جاری کند 
رسـول را یکتنه یـاری کند 
امیر مرحب کُش خیبر شکن 
دیده کسی یتیم داری کند؟ 
خاک کجا و مظهر هو کجا؟! 
تنور پیرزن کجا، او کجا؟! 
**** 
وای به من، من و ثنای علی 
عفـو کند مـرا خدای علی 
جهان چه قابل که فدایش شود 
فاطمه گـردیـده فدای علی 
آینۀ روی خدا چهر اوست 
دین تمام انبیا مهر اوست 
**** 
کیست علی؟ معلم جبرئیل 
کیست علی؟ پیر هزاران خلیل 
کیست علی؟ امیر، خیرالامیر 
کیست علی؟ وکیل نعم الوکیل 
کیست عـلی؟ تمـام آیین من 
عقل من و عشق من و دین من 
**** 
پاک سرشتم که سرشتم علی است 
مرغ بهشتم که بهشتم علی است 
«میثم» بی دست و زبانم، ولی 
هر چه که در نخل نوشتم علی است 
گو که در آرند ز تن پوستم 
تـا ابـدالـدهر علی دوستم 

shahadat_hazrat_ali_as_0001.gif

یا علی علیه السلام

صیام تا قیام ۲ - غلامرضا سازگار 

شهریار ملک دلهایی نمی دانم که ای؟ 
جانشین حق تعالایی نمی دانم که ای؟ 
تا خدا می بینمت یا با خدا می بینمت 
هم نشین با ذات یکتایی نمی دانم که ای؟ 
سین سِرّی، رای رمزی، حای حییّ، نون نور 
تحت بسم الله را بایی، نمی دانم که ای؟ 
آسمانی یا زمین؟ یا ماه یا مهری، بگو 
رعد؟ باران؟ ابر؟ دریایی؟ نمی دانم که ای؟ 
آدمی، نوحی، خلیلی، هود و نوح و صالحی؟ 
یا کلیمی یا مسیحایی؟ نمی دانم که ای؟ 
زمزمی رکنی مقامی یا صفا و مروه ای؟ 
گرچه دانم فوق اینهایی نمی دانم که ای؟ 
انبیا را رهنمایی، اولیا را رهبری 
مؤمنین را نیز مولایی، نمی دانم که ای؟ 
از بشر بالاتری و از ملک نیکوتری 
فوق فوق معرفت هایی نمی دانم که ای؟ 
همچنان شمعی که تنها سوخته در انجمن 
در میان جمع تنهایی نمی دانم که ای؟ 
وسعت ملک خداوند است زیر سایه ات 
آفتاب عالم آرایی نمی دانم که ای؟ 
اولی و آخری و باطنی و ظاهری 
سید و مولا و اولایی نمی دانم که ای؟ 
گرچه جان عالمی عالم تو را نشناخته 
گرچه در مایی و با مایی نمی دانم که ای؟ 
گه شود خم نخل طوبی پیش سرو قامتت 
گه کنار نخل خرمایی، نمی دانم که ای؟ 
گه شب معراج گردی با محمّد همنشین 
گاه بر ایتام بابایی نمی دانم که ای؟ 
رخت نو از آن قنبر، جامۀ کهنه ز تو 
او غلام است و تو آقایی، نمی دانم که ای؟ 
هم امیرالمؤمنینی، هم امام المتقین 
هم ولی حق تعالایی نمی دانم که ای؟ 
گاه بر تخت خلافت، گاه در قعر قنات 
گاه پایین، گاه بالایی نمی دانم که ای؟ 
گاه با حکم محمّد  می روی در کام مرگ 
گه اجل را حکم فرمایی نمی دانم که ای؟ 
گاه با عیسی ابن مریم بر فراز آسمان 
گاه با موسی به سینایی نمی دانم که ای؟ 
اینکه مدح توست در آوای«میثم»روز و شب 
نای جانش را تو آوایی نمی دانم که ای؟ 

shahadat_hazrat_ali_as_0001.gif

در مدح حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام

صیام تا قیام ۲ - غلامرضا سازگار 

تا به پای شیر حق درِّ سخن سازم نثار 
فکر و ذکرم سخت در زنجیر حیرت شد دچار 
گر نگویم وصف او را دل نمی گیرد قرار 
ور بگویم، گردم از ضعف کلامم شرمسار 
به که گویم آنچه را فرمود حی کردگار: 
لافتی الاعلی لاسیف الاذوالفقار 
**** 
وجه ذات لا مکان فرمانده امکان علی است 
شیر حق، شمشیر حق، حق را بهین میزان علی است 
قلب قرآن، جان قرآن، هستی قرآن علی است 
دین علی، روح جوانمردی علی، ایمان علی است 
هر جوانمردی دهد تا صبح محشر این شعار: 
لافتی الاعلی لاسیف الاذوالفقار 
**** 
روز جنگ بدر همچون بدر تابان جلوه کرد 
بدر نه، بالله قسم در ملک امکان جلوه کرد 
وز رخش تا صبح محشر، نور ایمان جلوه کرد 
از دم شمشیر او فتح نمایان جلوه کرد 
تیغ هم در دست او می گفت بین کارزار: 
لافتی الاعلی لاسیف الاذوالفقار 
**** 
زیر سم مرکبش کوه احد لرزید سخت 
آتش از تیغش به جان دشمنان بارید سخت 
شیر بود و یکتنه بر لشکری غرید سخت 
با تن مجروح دور مصطفی گردید سخت 
بانگ می زد دم به دم جبریل در آن گیرودار: 
لافتی الاعلی لاسیف الاذوالفقار 
**** 
بعد فتح جنگ بدر و بعد پیکار اُحُد 
جنگ احزاب آمد و بیدادِ عَمر و عبدود 
آنکه بودی با هزاران لشکرش پیکار، خود 
تا که بر رزمش مصمم حیدر کرار شد 
گفت پیغمبر چو دید آن قدرت و آن اقتدار: 
لافتی الاعلی لاسیف الاذوالفقار 
****
خواند در خندق پیمبر شیر حق را کل دین 
عمرو شد با ذوالفقار خشم او نقش زمین 
باز شد پیروز از میدان، امیرالمؤمنین 
آمد از جان آفرین بر دست و تیغش آفرین 
سنگ ها و کوه ها گفتند با هم آشکار: 
لافتی الاعلی لاسیف الاذوالفقار 
**** 
این نه مدح اوست گر گویی در از خیبر گرفت 
یا که با شمشیر از عمرو دلاور سر گرفت 
یا که تیغش عقده ها از قلب پیغمبر گرفت 
کو به انگشتی زمام از خسرو خاور گرفت 
کرد ختم الانبیا بر دست و تیغش افتخار 
لافتی الاعلی لاسیف الاذوالفقار 
**** 
دست حق، دست محمّد، دست قرآن، حیدر است 
متکی بر بازویش روز اُحد، پیغمبر است 
صبر او از فتح احزاب و اُحد، بالاتر است 
شاهد تنهایی زهرای خود پشت در است 
در غلاف صبر او شمشیر می شد بی قرار: 
لافتی الاعلی لاسیف الاذوالفقار 
**** 
او که می افتاد بر پایش سرِ سردارها 
دم به دم از زیر دستانش رسید آزارها 
چاه هم لبریز شد از اشک چشمش بارها 
مار گردیدند بهر قصد جانش یارها 
از شکیبایی او پیچید بر خود روزگار 
لافتی الاعلی لاسیف الاذوالفقار 
**** 
آنکه بودی شاهد رزم و شجاعت های او 
دید چون در سلسله دست جهان آرای او 
پیش چشمش حمله ور گشتند بر زهرای او 
گفت حق را یافتم امروز در سیمای او 
دین حق از صبر او مانَد به عالم پایدار 
لافتی الاعلی لاسیف الاذوالفقار 
**** 
ای تمام دین ولایت، یا امیرالمؤمنین 
کتف احمد جای پایت یا امیرالمؤمنین 
دل حریم با صفایت یا امیرالمؤمنین 
نظم «میثم» در ثنایت یا امیرالمؤمنین 
شد به این مصراع ختم از جانب پروردگار: 
لافتی الاعلی لاسیف الاذوالفقار 

shahadat_hazrat_ali_as_0001.gif

در مدح مولا امیرالمؤمنین علیه السلام

صیام تا قیام ۲ - غلامرضا سازگار 

ای قبای عدل زیبا بر قد و بالای تو 
وی تو را معنای عدل و عدل را معنای تو 
قتل تو از شدت عدل تو در محراب خون 
خون تو تفسیر کلِّ عدل بر سیمای تو 
بس که پاکی، آیۀ تطهیر بوسد دامنت 
بس که نوری، چشم بینایی است نابینای تو 
قد «رعنایی» بوَد خم پیش سروِ قامتت 
روی «زیبایی» خجل از طلعت زیبای تو 
جای دست کبریا بر شانۀ ختم رسل 
این عجب که جای آن دست است جای پای تو 
از سرِ انگشت تو مهر قبولی ریخته 
پای هر پرونده تأییدی است از امضای تو 
نخل خرما سبز از اشک مناجات شبت 
چاه کوفه، محفل غم های جانفرسای تو 
قرن ها سر تا قدم گوش است انسان همچنان 
تا شبی از چاه کوفه بشنود آوای تو 
دست خیبرگیر و پای عدل و کفش وصله دار 
کیستی تو ای مروّت جامۀ تقوای تو 
بحر از تو، موج از تو، جزر از تو، مد ز تو 
خضر رحمت می زند موج از دل دریای تو 
تشنه ام مگذار در روز قیامت، یا علی! 
ای تمام آب ها مهریۀ زهرای تو 
همچو ذات خود که بی همتاست از روز ازل 
ساخت بی همتا تو را معبود بی همتای تو 
من نمی گویم خدایی لیک گویم دست حق 
بود و باشد تا ابد دست جهان آرای تو 
نیست منها از جهنم روز میزان عمل 
طاعت سلمان اگر آرد کسی، منهای تو 
از دم جبریل بانگ «لافتی الا علی» 
خلعتی باشد که زیبد بر قد و بالای تو 
گاه باشد در مقام «قاب قوسین»ات مقام 
گاه در مطبخ سرای پیرزن مأوای تو 
تو کجا و چاه کوفه؟ تو کجا و نخل ها؟! 
ای درون کعبۀ قلب محمّد جای تو 
می کشد از نخل ها و چاه ها سر بر فلک 
هر شب از شب تا سحر، آوای روح افزای تو 
نه اُحد، نه بدر، نه خیبر، نه محراب نماز 
می نبود از مرگ، حتی لحظه ای پروای تو 
همچنان ابری که می بارد در ایام بهار 
نخل ها را آب داده چشم گوهرزای تو 
شهریار عالم و نان آور طفل یتیم 
ای رخ ایتام شمع لیلۀ الاحیای تو 
ذکر تو مانند قرآن در تمام خانه ها 
ای چراغ خانه ها رخسار ناپیدای تو 
روز محشر از کرامت روی می آری به حشر 
ورنه می بخشند خلقت را به یک ایمای تو 
ای ز شمع سوخته سوزان تر و خاموش تر 
ای جهان با وسعتش لبریز از غوغای تو 
من ندانم کیستی آنقدر می دانم که نیست 
قاتلت هم ناامید از کثرت اعطای تو 
هر که هستی، عزم و حکم و رای ذات کبریاست 
هر کجا باشد سخن از عزم و حکم و رای تو 
خوش بوَد روز یتیمی گر یتیمی بشنود 
اینکه گویندش بوَد مولا علی بابای تو 
خوشتر از موسیقی آب است در نهر بهشت 
گر فقیری را به گوش آید صدای پای تو 
تا به نخلستان خرما نخل ها خرما دهند 
میوه های نخل میثم نیست جز خرمای تو 

shahadat_hazrat_ali_as_0001.gif

شام غریبان مولا علیه السلام

صیام تا قیام ۲ - غلامرضا سازگار 

امشب شب شام غریبان است     بیت ولایت بیت الاحزان است 
کوفه چه خاموش است 
زینب سیه پوش است 

رخسار ازخون شسته را شستند     زخم سر بشکسته را شستند 
کوفه چه خاموش است 
زینب سیه پوش است 

یک شمع و چندین خسته پروانه     شبانه بیرون آید از خانه 
کوفه چه خاموش است 
زینب سیه پوش است 

تابوت مولا را کجا بردند؟     مانند زهرا شب چرا بردند؟ 
کوفه چه خاموش است 
زینب سیه پوش است 

یک پیکر و کفن غریبانه     یک رهبر و دفن غریبانه 
کوفه چه خاموش است 
زینب سیه پوش است 

بالای سر بنشسته پیغمبر     پایین پا صدیقۀ اطهر 
کوفه چه خاموش است 
زینب سیه پوش است 

گردیده عالم بی علی امشب     قرآن بخوان قرآن بخوان زینب 
کوفه چه خاموش است 
زینب سیه پوش است

shahadat_hazrat_ali_as_0001.gif

نوحه مولا امیرالمؤمنین

صیام تا قیام  - غلامرضا سازگار 
این آفتاب است یا بوتراب است 
رویش به محراب از خون خضاب است 
در قلزم خون افتاده قرآن 
مظلوم علی جان مظلوم علی جان 
پاداش خوبی شمشیر کین شد 
مظلوم عالم نقش زمین شد 
وجه خدا در خون گشته پنهان 
مظلوم علی جان مظلوم علی جان 
مولا فتاده مدهوش و بی تاب 
زهراسلام الله علیها نشسته کنار محراب 
زینب سلام  الله علیها نموده گیسو پریشان 
مظلوم علی جان مظلوم علی جان 
ای نان و خرما هر شب به دوشت 
بر لب سکوتت در دل خروشت 
تنهای تنها در بین یاران 
مظلوم علی جان مظلوم علی جان 
ای در عبادت بیت اله ات 
هم سجده گاهت هم قتلگاهت 
پیوسته دیدی رنج فراوان 
مظلوم علی جان مظلوم علی جان 

shahadat_hazrat_ali_as_0001.gif

قد قتل المرتضی

صیام تا قیام  - غلامرضا سازگار 
وای من و وای من و وای من 
شسته شد از خون رخ مولای من 
کوفه شده کربلا 
قد قتل المرتضی 
مسجد کوفه کشد از دل خروش 
نمی رسد نالة مولا به گوش 
گشته چراغ عمر مولا خموش 
کوفه شده کربلا 
قد قتل المرتضی 
مسجد کوفه شده بیت الحزن 
خون چکد از چشم حسین و حسن 
کرده فلک جامة نیلی به تن 
کوفه شده کربلا 
قد قتل المرتضی 
روح دعا کشته شده در نماز 
شیر خدا کشته شده در نماز 
شمع هدا کشته شده در نماز 
کوفه شده کربلا 
قد قتل المرتضی 
غم شده شمع همه کاشانه ها 
بزم و عزا آمده ویرانه ها 
سوخته جان چون پر پروانه ها 
کوفه شده کربلا 
قد قتل المرتضی 
خرابه ها گشته پر از زمزمه 
اشک فشانند یتیمان همه 
چشم به راه شوهر فاطمه سلام الله علیها 
کوفه شده کربلا 
قد قتل المرتضی 

shahadat_hazrat_ali_as_0001.gif

موضوع مقالات

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا