چراییِ رجوع به کتاب «خردِ سیاسی در زمان توسعه نیافتگی» از دکتر داوری
کتاب «خردِ سیاسی در زمان توسعه نیافتگی» که خلاصه ی ده پانزده ساله ی نوشته های سال های اخیر دکتر داوری است، آن چنان عمیق و پرمحتوا است که لازم آمد متن آن در جمع عزیزان خوانده شود و در حدّ امکان، شرح گردد. به امید آن که جوانان معتقد به انقلاب اسلامی اعم از دانشجو و طلبه با آشنایی با چنین متفکرانی، به بهترین شکل در راهی که انقلاب اسلامی در این تاریخ در مقابل ما گشوده است، قدم بردارند. و از ساده انگاشتنِ تفکر که کار را به انواع افراط ها و تفریط ها می کشاند، مبرّا گردند و به عبارت دیگر با ورود به تفکری که دکتر داوری در کتاب مذکور در پیش روی ما می گشاید، در نسبت خود با آن چه در اطراف ما می گذرد و با آن چه انقلاب اسلامی متذکر آن است؛ بهتر برخورد کنیم
باسمه تعالی
مسلّم است که ما در مرحله مرحله ی انقلاب اسلامی باید مطابق شرایط تاریخیِ خود و با نظر به اهداف مقدسی که در پیش رو داریم، خود را همواره بازخوانی کنیم. قبل از روبه روشدن با دفاع مقدس هشت ساله ، مردم با عزمی راسخ وارد صحنه ی انقلاب شدند و امیدوار به نزدیک شدنِ هرچه بیشتر به اهداف انقلاب، ولی با آن که دفاع مقدس هشت ساله برکات خاص تاریخی خود را داشت، با این همه در فضای دولت سازندگی، به یک معنی حساسیت لازم نسبت به انقلابی بودنِ جامعه تا حدّی به حاشیه رفت و ما با برهه ی دیگری از انقلاب خود روبه رو شدیم که دیگر نمی توانستیم نسبت به عبور از غرب با عزم اولیه کار را ادامه دهیم و فضای غرب زدگی که ریشه در تاریخ دویست ساله ی ما داشت، آرام آرام در بعضی از زوایای فکری و فرهنگی جامعه جایگاه پیدا نمود و مقام معظم رهبری«حفظه اللّه» در چنین فضایی بحث «تهاجم فرهنگی» را مطرح فرمودند. در آن شرایط که همچنان ادامه یافت، باید در عین تأکید بر انقلاب و در عین نفی فرهنگ غربی با واقعیت موجود به صورتی منطقی روبه رو می شدیم. همه ی تلاش ما بر آن بود تا بدون هرگونه نزدیکی به فرهنگ غربی و ادامه ی انقلاب اسلامی، زندگی مردم معطل نماند و این در حالی است که تاریخِ غرب زدگی ما بی ظهور و بی حضور نبوده و نیست.
حال از یک طرف، ما بودیم و تأکید بر انقلاب اسلامی و از طرف دیگر جریانی که در عین تأکیدِ نسبی بر انقلاب اسلامی، نمی تواند به کلّی از غرب عبور کند. یک راه آن بود که آن فکر و گرایش نادیده گرفته شود؛ و راه دیگر آن بود که ملاحظه کنیم در چنین شرایطی چگونه کار را جلو ببریم. نگاه واقع بینانه آن بود که در آن فضا، عقل مورد نیاز برای توسعه ی کشور را که می خواهد در عین داشتن انقلاب و ارزش های انقلاب، از توسعه به روش غربی بیرون نباشد؛ مدّ نظرها قرار گیرد و افراد تکلیف خود را به درستی بدانند و مانند عده ای گمان نکنند به صِرف دل بستگی به فرهنگ غربی، از فردای آن دل بستگی وارد زندگیِ توسعه یافته ی غربی خواهند شد.
جایگاه کتاب «خردِ سیاسی در زمان توسعه نیافتگی»، نه تأیید غرب و غرب زدگی است و نه از حضور تاریخی انقلاب اسلامی غافل است، بلکه متذکّر این موضوع جدّی است که اگر بنا است توسعه و پیشرفتی با ذوق غربی در کنار انقلاب داشته باشیم لااقل بدانیم برای آن توسعه عقل مخصوصی باید به میان آید و گرنه در برزخ بین آرزوهای غربی و محروم بودن از اهداف عالیه ی انقلاب اسلامی گرفتار انواع سرخوردگی ها و یأس ها خواهیم شد. بنده بدین لحاظ معتقدم کتاب «خردِ سیاسی در زمان توسعه نیافتگی» ما را متوجه عقلی می کند که لازمه ی توسعه یافتگی غربی است و خود نویسنده تأکید دارد «اگر به وضع خود در جهانی که در آن به سر می بریم آگاه شویم، می توانیم این جهان را دگرگون کنیم»[1] و نیز می فرماید: «اگر مردمی توسعه می خواهند بدانند که آن را با این عقل می توان یافت و داشت.» ایشان هرگز توصیه نمی کند که ما در جاده ی توسعه یافتگیِ غربی قدم بزنیم، ولی تأکید دارد بیرون شدن از زندانِ توسعه نیافتگی کار آسانی نیست؛ لذا یا باید راه دیگری را درمقابل خود بگشاییم که لازمه ی آن درک مناسبی از زمان و مقصدی است که دنبال می کنیم و همّتی که نیاز داریم؛ و یا باید به عقل مناسب جهت ورود به توسعه یافتگی مجهز گردیم.
آن چه مطالعه ی این کتاب را با دقت بسیار ضروری می کند به خود آمدنی بس بزرگ و تاریخی است، تا جوانان دغدغه مند ما متوجه شوند که در شرایط تاریخیِ بس حسّاس و دقیقی قرار گرفته اند؛ شرایطی که به قول استاد، بدانیم «آدمِ توسعه نیافته نه متجدد است، نه به هیچ یک از عوامل قدیم تعلّق دارد».[2] حال ما باید از خود بپرسیم در چه عالمی قرار داریم و این سوال به درستی جواب داده نمی شود مگر آن که با دقت کامل کتاب مذکور مطالعه گردد.
سخن دکتر داوری در کتاب مذکور یک چشم انداز است در مقابل ما و بحث ردّ و قبول آن به عهده ی مخاطب است البته خواننده نیز نباید عجله کند شاید درآخر کتاب آن چه را که در ابتدا می پنداشت در آن تجدید نظر نماید و متوجه شودکه به هیچ وجه مؤلف محترم در صدد تجلیل از توسعه ی غربی و دعوت به سوی آن نیست، ولی خواننده ی خود را دعوت می کند که شرایط تاریخی خود را به صورت جدّی مورد مطالعه قرار دهد. یکی از نتایجی که می توان از کتاب گرفت آن است که حیات بومی خود را در مقابل پیشرفت های غربی نباید نادیده گرفت و خردِ تاریخی خود را برای زندگی نباید زیر پا گذاشت.
بنده سال های متمادی در نقد غرب و نفی فرهنگ اومانیسمی آن جدّ و جهد داشته ام و هنوز هم با تمام جدیت باید آن موضوع و آن مطالب دنبال شود تا إن شاءالله جامعه ی انقلابی ما جهت عبور واقعی از غرب به خودآگاهی لازم برسد ولی این بدین معنی نیست که ما به بهانه ی نقد غرب، نسبت به عقلانیتِ توسعه یافتگی و توسعه نیافتگی چشم خود را بر هم گذاریم و در عقل انتزاعی که نه عقل کارساز تاریخی است و نه عقل روبه رو شدن با واقعیت های عالَم و آدم، متوقف بمانیم.
رسالت کتاب «خردِ سیاسی در زمان توسعه نیافتگی» دعوت به تفکر است تا بتوانیم علم و عمل را در راستایِ رسیدن به زندگی، زیر سایه ی انقلاب اسلامی به هم نزدیک کنیم و راز مظلومیت انسانِ توسعه نیافته را عمیقاً درک نماییم و بفهمیم ما در چه جهانی و برای چه زندگی می کنیم و به کجا می خواهیم برویم؟
کتاب «خردِ سیاسی در زمان توسعه نیافتگی» که خلاصه ی ده پانزده ساله ی نوشته های سال های اخیر دکتر داوری است، آن چنان عمیق و پرمحتوا است که لازم آمد متن آن در جمع عزیزان خوانده شود و در حدّ امکان، شرح گردد. به امید آن که جوانان معتقد به انقلاب اسلامی اعم از دانشجو و طلبه با آشنایی با چنین متفکرانی، به بهترین شکل در راهی که انقلاب اسلامی در این تاریخ در مقابل ما گشوده است، قدم بردارند. و از ساده انگاشتنِ تفکر که کار را به انواع افراط ها و تفریط ها می کشاند، مبرّا گردند و به عبارت دیگر با ورود به تفکری که دکتر داوری در کتاب مذکور در پیش روی ما می گشاید، در نسبت خود با آن چه در اطراف ما می گذرد و با آن چه انقلاب اسلامی متذکر آن است؛ بهتر برخورد کنیم.
منبع: لب المیزان
.....................
پی نوشت ها:
[1] - کتاب «خردِ سیاسی در زمان توسعه نیافتگی»، ص 40
[2] - همان، ص 47
افزودن دیدگاه جدید