تأثیرات خود پرستی بر فرد
گاهی دایره خود پرستی یک مقدار بزرگ تر می شود، به این معنی که خود پرستی، خود پرستی است ولی دایره «خود» گاهی وسیع تر می شود. همان آدم خود پرست اگر متأهل شد و چند بچه آورد چنان چه وارد خانه او شوید می بینید در خانواده اش مرد عادلی است، به تمام معنی نسبت به بچه های خودش عادل است، بلکه گذشت و فداکاری هم دارد و هرگز به بچه های خود خیانت نمی کند، واقعا به آن ها دروغ نمی گوید و به قصد خیانت کردن با بچه های خودش تزویر نمی کند. خیلی اشخاص را می بینید در محیط خانه و خانواده صفا دارند ولی همین آدم وقتی بیرون می رود همه چیز را برای خانواده می خواهد. تمام صفات رذیله ناشی از خودپرستی در عین اینکه در خانواده نیست در بیرون از خانواده هست و چون واحد بزرگ تر شده است، حرص و فعالیتش هم بیشتر است. بارها می رود بیرون دروغ می گوید برای خانواده، تزویر می کند برای خانواده. نفاق می کند برای خانواده، مردم را اغوا می کند برای خانواده، قتل نفس می کند برای خانواده. همه این ها «خودش» است. می بینید آن «خود» یک مقدار بزرگ تر شده است، واحد عوض شده است و الا خود پرستی خود پرستی است. شما آدم هایی را می بینید که وقتی داخل خانه هستند عادلند ولی در بیرون خانه ظالم و متقلب هستند و در معامله غش می کنند. آیا می توانید این ها را انسان اخلاقی حساب کنید؟ می گویند نمی دانید چقدر این مرد آراسته است! وقتی یک کیلو سیب به خانه می آورد تمام این ها را سبک سنگین می کند و به هر بچه همان قدر می دهد که استحقاق دارد. حتی اگر به خودش هم نرسید نرسید. من در خانه اش بودم و دیدم این آدم نسبت به بچه های خودش عادل است. ولی این به تنهایی اخلاق و فضیلت اخلاقی نیست. اگر این آدم از خانواده اش یعنی از دایره خودی خودش که وسیع تر شده است فراتر رفت و در آن جا هم همین فضایل را داشت معلوم می شود که اخلاقی است، اما وقتی می بینید دایره خودی وسیع تر شده است ولی باز این آدم در بیرون خانواده دزد هست، متقلب و دروغ گو هست، ظالم و متجاوز هست (بدانید که باز خودپرستی وجود دارد ولی) این خود، خود خانوادگی است. مگر دزدها که با هم باند تشکیل می دهند به همدیگر خیانت می کنند؟ در عین حال که دزدند نسبت به هم صفا و صمیمیت دارند ولی نسبت به غیر خودشان این جور نیستند. در هر جای دنیا که می روید غالبا می بینید باندهایی تشکیل می شود که یا سر به دزدی می زنند یا تقلبات دیگری می کنند و گاهی زمام کارهای مردم را در دست می گیرند. بالاخره باندند. باند به افراد خود دروغ نمی گوید. اطلاعات صحیحی به یکدیگر می دهند. ولی همین افراد نسبت به بیرون خودشان ظالم و متجاوزند. نمی شود گفت افرادی که با باند خودشان خوب هستند آراسته به فضیلت و دارای فضیلت های اخلاقی می باشند. منابع : مرتضی مطهری- فلسفه اخلاق- صفحه 280-282
افزودن دیدگاه جدید