در طلب حسّ روحانی و معنوی امام حسین (علیه السلام)
این جهاد؛ راه کارِ خود را می خواهد که بسی پیچیده است. آن هایی که در عمل به عقیده ، مزه ی اُنس با حق را نچشیده باشند، در این جهاد اسیر دشمن می شوند و تبلیغات یزیدیان آنها را از یاری امام باز می دارد. شب زنده داریِ یاران امام حسین(علیه السلام) آنان را تا کربلا آورد و مقابله با نفس امّاره و تواضع، آن ها را شب زنده دار کرد. وقتی یاران یزید دیدند یاران حسین(علیه السلام) هیچ گونه درماندگی در خود احساس نمی کنند، در هم ریختند و فهمیدند زندگی آن ها دیر یا زود ورق خواهد خورد و تاریخ به نفع حسین(علیه السلام) تمام می شود
بسم الله الرحمن الرحیم
سعی در حسّ روحانیت امام حسین (علیه السلام) و اصحاب آن حضرت به معنای اتصال به حقیقت عالی ترین انتخاب دینی است در سخت ترین شرایطی که کفر بر مؤمنین ایجاد می کند.
انس بن حرث، از صحابه ی بزرگ رسول خدا(صلی الله علیه و آله) که در کوفه سکونت گزیده بود. از او شنیدند که گفت: از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در حالی که حسین در کنار او بود، شنیدم که می فرمود: «إِنَّ ابْنِي هَذَا يُقْتَلُ بِأَرْضِ الْعِرَاقِ فَمَنْ أَدْرَكَهُ مِنْكُمْ فَلْيَنْصُرْه»[1] اين فرزند گرانمايه ام، حسين(علیه السلام)، در سرزمين عراق به شهادت خواهد رسيد، از اين رو هر كدام از شما به او رسيدید و او را دريافتید، بايد او را يارى رسانید.
انس بن حرث مقارن فرودآمدن امام حسین(علیه السلام) به کربلا، وارد شد و شبانه با حضرت بیعت کرد تا در عرفات، سیر به سوی مشعر را که باید شبانه به سوی مقصد شتابان رفت، از دست نداده باشد.
در روز عاشورا به میدان رفت در حالی که در کنار پیامبر(صلی الله علیه و آله) از بدر تا حنین جهاد کرده بود. از فرط کهن سالی ابروان خود را با دستمالی به پیشانی بست و کمر را نیز با عمامه ای بسته بود. امام به او نگاه می کرد و گریه می نمود، زیرا زیبایی فوق العاده ای از مسیر لقاء الهی را با برگرداندن دین به تاریخ، در او مشاهده می کرد. امام گریه می کرد و می فرمود: «شَكَرَ اللَّهُ لَكَ، و سَعْيُكَ يَا شَيْخ» خداوند از تو و تلاش تو تشکر کند ای پیر بزرگ.
رجز خواند و حماسه هایی را که در جنگ های با کفار آفریده بود یادآور می شد و هجده تن را کشت و عده ای را زخمی کرد. زیرا وقتی انگیزه ی جهاد با کفر، کسی را به صحنه آورده باشد، اگر پیر کهنی چون انس بن حرث اسدی هم باشد چون جوانی نیرومند عمل می کند و جوانان بی انگیزه را از دم تیغ می گذراند.
کسی لشکر حسین(علیه السلام) را می یابد که همواره دغدغه ی هدایت الهی داشته باشد و یک عمر از خدا خواسته باشد، «مَتِّعْنِي بِهُدًى صَالِحٍ لَا أَسْتَبْدِلُ بِهِ، وَ طَرِيقَةِ حَقٍّ لَا أَزِيغُ عَنْهَا» مرا از هدایت صالحی که تغییر نکند و به مسیر حقی که از آن منحرف نشوم، بهره مند گردان.
بیرون آمدن از کوفه در فضای خفقان رعب آور عبید الهی سخت تر است و یا بیرون آمدن از ظلمات فرهنگ مدرنیته؟
دیروز در محافظت عقیده، عده ای از کوفه به حسین(علیه السلام) پیوستند و امروز نیز برای جهادی که شروع شده بیرون آمدن از غبارِ رسوب کرده ی فرهنگ غربی تنها در محافظتِ عقیده و شجاعت ممکن است و به این شکل می توان به این جهاد پیوست.
آن جانباز عرض کرد: «آقا ما منتظریم شما حکم جهاد بدهید» و مقام معظم رهبری«حفظه اللّه» فرمودند: من که حکم جهاد داده ام. منتها نه جهاد نظامی، «جهاد فکری» و «جهاد تبلیغی» و «جهاد روحیه ای».
این جهاد؛ راه کارِ خود را می خواهد که بسی پیچیده است. آن هایی که در عمل به عقیده، مزه ی اُنس با حق را نچشیده باشند، در این جهاد اسیر دشمن می شوند و تبلیغات یزیدیان آنها را از یاری امام باز می دارد. شب زنده داریِ یاران امام حسین(علیه السلام) آنان را تا کربلا آورد و مقابله با نفس امّاره و تواضع، آن ها را شب زنده دار کرد. وقتی یاران یزید دیدند یاران حسین(علیه السلام) هیچ گونه درماندگی در خود احساس نمی کنند، در هم ریختند و فهمیدند زندگی آن ها دیر یا زود ورق خواهد خورد و تاریخ به نفع حسین(علیه السلام) تمام می شود.
منبع: لب المیزان
--------------------------
پی نوشت:
[1] ابن نما حلى؛ مثيرالأحزان، ص: 17.
افزودن دیدگاه جدید