گفت وگوی خواندنی اسقف اعظم ارامنه تهران و شمال ایران با فضلا و طلاب حوزه علمیه قم
به گزارش خبرگزاری ضیاءالصالحین به نقل از خبرگزاری حوزه, عالیجناب سیبوه سرکیسیان در نشست اعضای گروه علمی ادیان موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در قم شرکت کرد.
عضو هیئت علمی موسسه و دبیر این نشست علمی در ابتدا ضمن معرفی خلیفه ارامنه تهران و شمال ایران گفت: اسقف اعظم سیبوه سركيسيان در سال ۱۹۴۶ در سوريه ديده به جهان گشود و پس از پايان تحصيلات ابتدايى، در سال ۱۹۶۱ وارد مدرسه علوم دينى حوزه عالی سيليسى شد و پس از اتمام دوره اين مدرسه، به كسوت روحانيت در آمد.
اسقف سرکیسیان تحصيلات عالى خود را در رشته ادبيات عرب و فلسفه اسلامى در دانشگاه سن ژوزف لبنان (جامعة القديس يوسف) دنبال کرد و از دانشگاه بيرمنگام انگليس، درجه
کارشناسى ارشد در رشته اسلام شناسى و روابط اسلام و مسيحيت را دریافت نمود.
وی در سال ۱۹۹۷ مفتخر به دريافت مقام اسقفى از سوى جاثليق آرام اول، رهبر دينى ارامنه جهان در حوزه عالی سيليسى، گرديد.
اسقف سركيسيان مدت هجده سال عضو كميته اجرايى و چند كميسيون ديگر شوراى كليساهاى خاورميانه بوده و اخيراً از جانب جاثليق آرام اول، رئيس شوراى جهانى كليساها، به عضويت كميته گفت وگوى بين اديان اين شورا منصوب گرديده است. وی همچنين به نمايندگى از جانب حوزه عالی سيليسى، در كنفرانس هاى متعدد و از جمله، گفت وگوهاى اسلام و مسيحيت در سطح منطقه اى و بين المللى شركت نموده است.
اسقف سرکیسیان به زبان هاى عربی، ارمنی، انگليسی و مقداری فارسی تسلط داشته و در حال حاضر تنها اسلام شناس حوزه عالي سيليسى محسوب مى گردد.
پس از درگذشت اسقف اعظم آرداک مانوكيان، با تصويب مجمع عمومى خليفه گرى ارامنه تهران و با تأييد جاثليق آرام اول رهبر دينى ارامنه جهان در حوزه عالی سيليسى، اسقف سیبوه سركيسيان از دسامبر ۱۹۹۹ مقام خليفه ارامنه تهران را به عهده گرفته است و تا قبل از این مسئولیت وی از سال ۱۹۹۲، خليفه ارامنه سوريه و از سال ۱۹۹۸ خليفه ارامنه كويت و حوزه خليج فارس بوده است.
برپایه این گزارش اسقف اعظم خلیفه گری ارامنه تهران و شمال ایران ضمن تشکر از فرصت به دست آمده و حضور در مجموعه علمی و آموزشی که مزّین به نام امام خمینی(ره) است، اظهارداشت: در اينجا فقط مايلم تأكيد كنم همه آنچه تاكنون انجام داده ام و در حال انجام آن هستم همه فقط براى مجد و عظمت خداوند متعال و فزونى محبت و صميميّت ميان برادرانمان، بى توجه به نوع وابستگى دينى آنها بوده و مى باشد، اين احساس من از دوران كودكى است و همچنان اين رسالت را در زندگى و در كارهايم ادامه مى دهم.
امام موسی صدر برجسته ترین چهره اسلام و مسیحیت است
عالیجناب سرکیسیان با اشاره به غرابت و نزدیکی ادیان ابراهیمی اسلام و مسیحیت همچنین همزیستی مسالمت آمیز و پر از صمیمیت میان مسلمانان و مسیحیان در طول تاریخ خاطرنشان کرد: هرگاه در لبنان نشست هاى دينى برگزار مى شد به ويژه ميان كاتوليكوس ارمنى و جماعات اسلامى، امام موسى صدر از برجسته ترين شخصيّت هايى بود كه در اين
زمينه به صحنه مى آمد و من در آن زمان منشى و دبير پاترياک مرحوم خورن اول بودم و به عنوان منشى ايشان با شخصيت هايى چون امام صدر ملاقات داشتم.
خلیفه ارامنه تهران و شمال ایران ادامه داد: من به عنوان منشى در نشست های بین المللی شركت مى كردم و از بحث ها لذت مى بردم، به ويژه از سخنان امام صدر که به واقع امام صدر بافضيلت ترين شخصيّت اهل گفت وگويى است كه من تاكنون شناخته ام. من در سخنرانى هايى كه ايشان مثلا در كليساى كبوشين داشتند حضور نداشتم، امّا آثار و سخنرانى هاى ايشان را پيگيرى مى كردم و در كتابخانه ام مجموعه اى از آنها وجود دارد.
در مسیحیت انشعاب به معنای اختلاف و انشقاق نیست
وی درباره فرق و انشعابات مسیحیت گفت: در زبان عربى ميان واژه هاى خلاف و اختلاف فرق مى گذارند، در مسيحيّت انشعاب به معناى اختلاف و انشقاق وجود نداشته است، به نظر من، بنا به تلقى افراد از تعاليم مسيح كه گاهى سوءفهم بوده، تقسیماتی در مسيحيّت شكل گرفته است و اين امر در ديگر اديان نيز اتفاق افتاده است، و اين تا حدى طبيعى می باشد.
عالیجناب سرکیسیان بیان داشت: سخنى كه من در اينجا با شما حاضران در ميان مى گذارم يا گفته شخصى كه از بيرون مى آيد و ما را مخاطب قرار مى دهد، براى هركدام از ما بنا به درک و تلقى اش به گونه اى خاص درک و فهم مى شود. بنا به فهم هاى متفاوت، تعابير نيز چندگونه مى شوند، با اين همه، تقسيم بندى هاى جوهرى و اصولی مسيحيت در قرن دوم صورت گرفت، كسانى پيدا شدند كه كتاب مقدس را بد فهميدند، از اين رو كليسا به عنوان يک نهاد «مقصودم كليساهاى خاص و منطقه اى نيست» در اورشليم، اسكندريّه، انطاكيّه، كاپاتوكيه و ديگر مراكز كليسايى گردهم آمدند و كوشيدند بر اين بدعت ها غالب آيند.
ماهیت و سرشت حضرت مسیح(ع) هنوز در برخی کلیساها مورد بحث است
وی تصریح کرد: انشعاب رسمى و ناراحت كننده اى كه در كليساى يكپارچه صورت گرفت در قرن پنجم ميلادى در سال ۴۵۱ میلادی بود، در كالسدونى كه يكى از مناطق پيرامونىِ استانبول
فعلى است، شورايى تشكيل شد به دليل بدفهمی ها منشأ تقسيم رسمى كليسا شد. محور اصلى بحث در مجمع خليقيدونيه (كالسدونى) ماهيّت و سرشت حضرت مسيح بود، بحثى كه تاكنون نيز در برخى كليساها ادامه دارد.
نویسنده کتاب «پژواک های قلبی» ادامه داد: دومين تقسيم بندى بزرگ در سال ۱۰۵۴میلادی رخ داد كه به شكل گيرى كليساى كاتوليک و كليساى ارتدكس شرقى انجاميد، عنوان كاتوليک بعدها بر اين كليسا (كليساى غربى) اطلاق شد.
عضو کمیسیون دائمی سه کلیسای ارتدکس قبطی، آشوری و ارمنی خاورمیانه اظهارداشت: سومين تقسيم بندى در اوايل قرن شانزدهم حدود ۱۵۱۲ میلادی رخ داد و سردمدارانِ آن « لوتر» و بعدها «كالون» بودند، در اين تقسيم بندى ها متأسفانه امور سياسى نقش بسزایی ایفا کرد، در كليساى مسيحى چهار خانواده بزرگ وجود دارد؛ « ارتدكس شرقىِ غيركالسدونى»، « ارتدكس شرقىِ بيزانسى كه شامل كليساهاى قبرس، يونان، روسيه و غير از آنها مى شود كه داراى شعائر و مناسک بيزانس هستند»، « كاتوليک» و در نهایت « پروتستان» است.
اصلی ترین تفاوت کلیسای ارمنی با سایر کلیساها
اسقف اعظم ارامنه تهران و شمال ایران ادامه داد: فرق اصلىِ كليساى ارمنى با ديگر كليساها در انفتاح و گشودگىِ آن است، بطوریکه كليساى ارمنى، هيچ مشکلی در نزديكى، هم زيستى، صميميّت ميان كليساها و حتى با ديگر ملّت ها و از جمله مسلمانان نمى بيند و اين مطلب نسبت به مسلمانان به صورت مؤكّد وجود دارد، اما كليساى ارمنى ازدواج ارمنيان را با پيروان اديان ديگر منع مى كند، و به طور كلى نسبت به ازدواج با پيروان كليساهاى ديگر نيز تشويق به عمل نمى آيد، يعنى ازدواج مختلط به طور كلى تشويق نمى شود.
نویسنده کتاب «کلیسای ارمنی ، دیروز و امروز» بیان داشت: روابط ما با مسلمانان به قرن هفتم ميلادى (سال ۶۵۶) برمى گردد و پيش از اين در سال ۶۴۰ ميلادى اولين سپاهيان مسلمان از ايران به ارمنستان وارد شدند، از آن روز تا به امروز، روابط خوبى وجود داشته است، هرچند گاه مناسبات ناخوشايندى برقرار بوده، اما در مجموع روابط دوستانه اى وجود داشته است. منشأ اين وضعيت به نظر من اين است كه كليساى ارمنى و پيروان آن از انفتاح برخور دارند و داراى تعصب نيستند. اين ويژگى شاخص ارامنه است كه ما بدان افتخار مى كنيم.
*نیم نگاهی به ارامنه ایران
وی در پاسخ به سئوالات خبرنگار خبرگزاری «حوزه»، پیرامون ربط و نسبت ارامنه ايران با كليّت ارامنه و همچنین مرکزیت ارامنه در کجاست؟ گفت: ارامنه ايران بخشى جدايى ناپذير از كليّت كليسا هستند، ديدگاه ما همان نظرگاه كليساى ارمنى است، نمى توانيم بگوييم كه ارامنه ايران به فلان قضيه خاص از منظرى متفاوت با ديگر ارامنه مى نگرند، ايرانيان ارمنى همچون ديگر ارامنه تابع كليساى ارتدكس شرقی غير كالسدونى هستند.
اسقف اعظم ارامنه تهران و شمال ایران در پاسخ به سوال دوم، افزود: ما به مركزيت معتقد نيستيم، ما داراى دو مركز معنوى« ايچميادزين» و روحانى « سیلیسی » هستيم، كليسا به عنوان يک نهاد كه در رأس آن حضرت مسيح قرار دارد فراگيرنده همه مسيحيان است و همه روحانيان خادمان حضرت مسيح(ع) هستند.
*تفاوت دیگر کلیساها با کاتولیک
وی به اختلاف اساسى كليساهاى ارتدكس و پروتستان با كاتوليك (كليساى پاپى) اشاره کرد و گفت: اختلاف در اين است كاتوليک ها پاپ را جانشين حضرت مسيح(ع) و برخوردار از عصمت در احكام اعتقادى و اخلاقى مى دانند، ولی ما با اين ديدگاه موافق نيستيم چرا که حضرت مسيح(ع) هيچ كدام از رسولان و حواريون خود را به عنوان جانشين تعيين نكرد، بلكه گفت هر کسی خدمتگزار شماست او برترين شماست، بزرگى و شوكت در خدمتگزارى است و پست و منصب منشأ بزرگى و رياست واقعى نمی باشد.
وی بیان داشت: كاتوليک ها برآنند كه پاپ هنگامى كه در امور اعتقادى و اخلاقى سخن مى گويد، هيچ گاه خطا نمى كند و اين مفاد مصّوب اولين شوراى جهانى واتيكان است. در دومين شوراى واتيكان نيز اين مفهوم چندان تغيير نكرد، البته در ميان توده كاتوليک ها اين مفهوم تغيير اساسى كرده است، اين تلقى در ميان ديگر كليساها وجود ندارد. ما به جمعى و جهانى بودن كليسا معتقديم و هيچ كسی حتى هيچ رئيس كليسايى حق ندارد به تنهايى تصميمى را بگيرد و چيزى را در انحصار خود قرار دهد.
خلیفه ارامنه تهران و شمال ایران در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه آیا كليساى ارمنى كليسايى قومى است؟ گفت: اين برداشت با واقعيت منطبق است و در خصوص ما درست و بجاست و اين از ويژگى هاى كليساى ارمنى می باشد، قومى بودن آن به اين معناست كه اين كليسا فقط به ارامنه اختصاص دارد و هيچ كسى نمى تواند به واسطه كليساى ارمنى به دين مسيحيت بگرود، زيرا ما فقط اتباع ارمنى را غسل تعميد مى دهيم.
وی افزود: ما برآنيم كه اين كليسا در سرزمين ارمنستان بنيان گذاشته شده است و در همين سرزمين با همه خصوصياتش رشد كرده، پيروان كليساى ارمنى بايد ريشه و تبار ارمنى داشته باشند و اين از مقوله تعصب نيست، بلكه تنها براى حفظ كيان و موجوديت قومى و دينىِ ما می باشد.
11 میلیون ارمنی در جهان حضور دارند
اسقف اعظم سرکیسیان که در جمع اساتید و طلاب گروه علمی ادیان موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در سالن اندیشه سخن می گفت، به وضعیت فعلی ارامنه در جهان اشاره کرد و گفت: در حال حاضر تعداد ارامنه حدود11 ميليون نفر مى باشد. مايه تأسف اين است فقط 3میلیون و 300 هزار نفر از ارامنه در داخل ارمنستان زندگى مى كنند.
نویسنده کتاب « روزه چهل روزه و عید رستاخیز مسیح » به مناسبات مسیحیت ارمنی با اسلام پرداخت و افزود: ارامنه به گفت وگو و هم زيستى مسالمت آميز به عنوان آرمان هاى اصلى خود پایبند است، ارامنه از آغاز پيدايى شان با ديگر اقوام و ملل آميخته بوده اند.
عالیجناب سرکیسیان بیان داشت: گفت وگوى اسلام و مسيحيت از تاريخ ريشه دارى برخوردار است، امروزه همه به اين نتيجه رسيده اند كه هدف گفت وگو نمى تواند تغيير كند، هدف اين بوده است كه ما بتوانيم در كنار همديگر زندگى بهترى داشته باشيم، از نعمت هاى الهى به شيوه اى نيكوتر بهره ببريم و بشريت را به زندگى والاترى رهنمون شويم.
مبلغان اسلام و مسیحیت باید بر روی مشترکات تکیه و تاکید کنند
اسقف اعظم ارامنه تهران و شمال ایران خطاب به مبلغان دین اسلام گفت: ما در برابر چالش هايى قرار گرفته ايم كه هيچ گاه در گذشته كسى را ياراى تصور آنها نبوده است، اين چالش ها سرنوشت سازند و پيروان همه اديان را تهديد مى كنند، رسالت ما به عنوان مسلمان و مسيحى اين است كه وجوه مشترک دو دين را شناسايى كنيم كه به نظر من بسيار فراوان هستند، سپس همه با هم بكوشيم تا مردم به ويژه جوانان از پديده هاى غيراخلاقى بپرهيزند، متأسفانه ما در همه جوامع با افول اخلاق روبه رو هستيم، از اين رو گفت وگو به يک امر حياتى و اجتناب ناپذير تبديل شده است و همه بايد به آن پايبندى نشان دهند.
وی افزود: در دنياى اسلام و مسيحيت مؤلفه ها و آداب اخلاقىِ بیشماری وجود دارد كه متأسفانه پيروان هر دو دين چندان با آنها آشنا نيستند، گفت وگوى اين دو دين علاوه بر اينكه محبت زاست مى تواند به آشنايىِ هرچه بيشترِ مؤمنان با ميراث اخلاقى و معنوى شان بيانجامد، محبت نگرش ما را متعالى مى سازد.
وی ادامه داد: هنگامى كه از بالا مى نگريم فقط انديشه هاى والا و پاک را خواهيم ديد و از تنگ نظرى ها و بدبينى ها و كينه ها رهايى خواهيم يافت، محبت نمى تواند از وراى كوه ها و درياها بيايد، محبت از اعماق وجود ما و از زندگى روزانه ما برمى خيزد و چون در پى شناخت همديگر برمى آييم اين جنبه زاده مى شود و احترام نسبت به باورهاى همديگر شكل مى گيرد و بدين سان يک جامعه دينى ــ با چشم پوشى از نوع ديانت آن ــ پا مى گيرد.
تهیه و تنظیم: اکبر پوست چیان
افزودن دیدگاه جدید