رفتن به محتوای اصلی
روتیتر
فیش منبر اربعین حسینی / قسمت هفتم

آثار و برکات اطعام و احسان به زائران حسینی (علیه السلام)

تاریخ انتشار:
اطعام و احسان به زائران حسینی (علیه السلام)

اطعام تأثیر عمیقی در استحکام ارکان برادری در جامعه دارد و آن را باید نظیر هدیه، دست دادن و تبسم در اجر و ثواب و آثار اجتماعی دانست.
اجتماع دوستان بر سر یک سفره در برانگیختن روح دوستی و نزدیکی میان آن ها بسیار با اهمیت است. چنین جمعی از مجلس بر نمیگردند، جز اینکه در بازگشت دل های آنان از محبت لبریز و نفوسشان سرشار از مودت نسبت به یکدیگر می شود و همگی ممنون فردی هستند که آن ها را مورد لطف قرار داده و مشمول فضل و احسان خودساخته است و درنتیجه بر محبت و مودت خویش نسبت به او می افزایند 

ایجاد انگیزه[۱]
سید بحر العلوم به قصد زیارت سامرا در حال حرکت بود و در بین راه، درباره این مسئله فکر می کرد که چگونه گریه برای امام حسین (علیه السلام) گناهان را می آمرزد! در همان حال، به ناگاه اسب سوار عربی را در کنار خود حاضر دید. ایشان به سید بحر العلوم سلام کرد و فرمود: «جناب سید! شما را در حال فکر می بینم، به چه می اندیشی؟ اگر مسئله علمی است، مطرح بفرمایید، شاید من هم بی اطلاع نباشم.»
سید بحر العلوم در جواب گفت: «در این اندیشه ام که چگونه و بر چه اساس، حق تعالی این همه ثواب به زائران و گریه کنان حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) عطا می کند؛ تا جایی که در ازای هر قدمی که زائر او بر می دارد، ثواب یک حج و عمره در نامه عملش نوشته می شود و در ازای یک قطره اشک بر مظلومیت او تمام گناهان صغیره و کبیره اش آمرزیده می شود؟!»
آن مرد عرب فرمود: «از این همه فضیلت برای زائران و گریه کنان آن حضرت تعجب مکن! اینک برای شما مثالی می آورم تا مشکلت حل شود: سلطانی به همراه خادمان و غلامان خویش به شکار رفت. در صحرا و بیابان به دنبال شکاری افتاد تا جایی که همراهان خود را گم کرد. پس از مدتی سرگردانی، در حالی که گرسنگی و تشنگی بر او غلبه کرده بود، از دور چادر سیاهی را مشاهده کرد. خود را به آن خیمه و چادر رسانید. در آن، پیرزنی را با پسرش دید که در گوشه ای از خیمه شان بز شیردهی را نگهداری می کردند که با مصرف شیر آن، زندگی خود را می گذراندند. آن مادر و پسر، با ورود سلطان، با آنکه او را نمی شناختند، برای احترام ورود مهمان و اکرام و اطعام او، بز را دوشیدند و آنگاه سرش را بریدند و بریان کردند؛ چرا که برای پذیرایی از مهمان هایش چیز دیگری نداشتند.
سلطان با نوشیدن شیر آن بز و تناول از گوشت کباب شده اش، از مرگ حتمی نجات یافت و شب در همان خیمه به استراحت پرداخت.
روز بعد، سلطان همراهان خویش را یافت و دستور داد آن پیرزن و پسرش را با احترام و عزت فراوان به بارگاهش آوردند. آنگاه وزیران و مشاوران خود را در مجلس عمومی حاضر ساخت و خطاب به آنان گفت: «دیروز در شکارگاه از غلامان خود دور افتادم. تشنه و گرسنه، گرمازده و خسته، در بیابان سرگردان شده بودم که به خیمه این پیرزن برخوردم. تمام دارایی این پیرزن و پسرش بزی بود که از شیر آن گذران زندگی می کردند. بز را کشتند و کباب کردند و برای من حاضر ساختند، در حالی که مرا هرگز نشناخته بودند. حال بگویید به این پیرزن و پسرش چه چیزی عطا کنم تا آن محبتشان را تلافی کرده باشم؟»
یکی گفت: «صد گوسفند به ایشان عطا کنید! یکی از وزیران گفت: صد گوسفند و صد اشرفی به آن ها ببخشید!»
یکی از حاضران گفت: «فلان مزرعه را به آن ها هدیه کنید!» در این حال، سلطان گفت: «بدانید که هرچه به ایشان دهم بازهم کم است؛ چرا که اینان هرچه را داشتند، برای من فدا کردند و من نیز می بایست هرچه از سلطنت، ثروت و تاج وتخت دارم، به ایشان بدهم تا مقابله به مثل کرده باشم.»
بیان آن سید اسب سوار به اینجا که رسید، خطاب به سید بحر العلوم فرمود: «جناب بحر العلوم! حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) هر آنچه که از مال ومنال، اهل وعیال، پسر و برادر، دختر و خواهر و سر و پیکر که داشت، همه را در راه خدا فدا ساخت. پس در این حال، اگر خداوند به زیارت کنندگان و گریه کنان او آن همه اجر و ثواب عطا نماید، نباید تعجب کرد.»
آن تک سوار عرب، چون این مطلب را فرمود، به ناگاه از نظر سید غایب شد.[۲]

متن و محتوا
حقیقت این است که امام حسین (علیه السلام) هر چه داشته در راه خداوند بذل نموده و این حرکت حضرت در پیشگاه خداوند متعال دارای منزلت و جایگاه والایی است و هر حرکت و جوششی هم که در پی این حرکت حسینی (علیه السلام) شکل گیرد، دارای بهره و پاداش فراوان است؛ یعنی اگر ما یاد و خاطره امام حسین (علیه السلام) را زنده نگه داریم و یا اینکه به زائران آن حضرت خدمتی کنیم، خداوند در برابر کار مثل کاه ما برای ابی عبدالله (علیه السلام) پاداشی همچو کوه می دهد (اَحد ما را اُحد می کند) مخصوصاً اگر این اقدام کوچک ما مورد رضایت حضرت حق باشد (خالصانه انجام شود).
«طعام دادن» یکی از مواردی است که محبوب و مورد رضای خداوند حکیم می باشد. امام باقر (علیه السلام) فرمودند: «إِنَّ الله عَزَّ وَجَلَّ یُحِبُّ إِطْعَامَ الطَّعَامِ وَ إِرَاقَةَ الدِّمَاءِ[۳]؛ خداوند عزوجل طعام دادن و قربانی کردن را دوست دارد.»
در اهمیت و منزلت اطعام همین بس که پروردگار عالمیان، خود را اطعام کننده مخلوقات معرفی می کند «وَ هُوَ یُطْعِمُ وَ لا یُطْعَمُ[۴]؛ اوست که اطعام و روزى می دهد و از کسى روزى نمی گیرد.»
فقها و علمای اسلام طعام دادن را یکی از انواع کفاره ها بر می شمارند که انسان می تواند به وسیله آن، گناهانش را بشوید و با آن خود را پاک کند. این مستحب الهی مانند سایر مستحبات در اسلام هم فایده دنیوی و هم سود اخروی دارد.

آثار و برکات اطعام
الف) آثار دنیوی

اطعام راهی است برای به دست آوردن دوستان و برادران بیشتر و به استحکام پیوندهای اجتماعی کمک می کند.
اطعام تأثیر عمیقی در استحکام ارکان برادری در جامعه دارد و آن را باید نظیر هدیه، دست دادن و تبسم در اجر و ثواب و آثار اجتماعی دانست.
اجتماع دوستان بر سر یک سفره در برانگیختن روح دوستی و نزدیکی میان آن ها بسیار با اهمیت است. چنین جمعی از مجلس بر نمیگردند، جز اینکه در بازگشت دل های آنان از محبت لبریز و نفوسشان سرشار از مودت نسبت به یکدیگر می شود و همگی ممنون فردی هستند که آن ها را مورد لطف قرار داده و مشمول فضل و احسان خودساخته است و درنتیجه بر محبت و مودت خویش نسبت به او می افزایند.
علاوه بر آن اطعام دادن می تواند زمینه ای برای خدمت به نیازمندان و تعدیل ثروت اغنیا باشد.
ب) آثار اخروی
از نظر اخروی اطعام به صورت عام جایگاه ویژه ای در روایات و به صورت خاص یعنی اطعام زائران ابی عبدالله الحسین (علیه السلام) جایگاه ویژه تری دارد.

اطعام عام
منظور از اطعام عام در اینجا، هر اطعامی است که در راه خداوند صرف شود. این نوع اطعام آثار فراوانی به همراه دارد. پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) می فرمایند: «الْبَیْتُ الَّذِی یُمْتَارُ مِنْهُ الْخَیْرُ وَ الْبَرَکَةُ أَسْرَعُ إِلَیْهِ مِنَ الشَّفْرَةِ فِی سَنَامِ الْبَعِیرِ[۵]؛ خیر و برکت به خانه ای که در آن اطعام می شود، سریعتر از سرعت فرو رفتن تیغ در کوهان شتر می رسد.»
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) چنین می فرمایند: «فَمَنْ آتاهُ اللّهُ مالاً فَلْیَصِلْ بِهِ الْقَرابَةَ وَلْیُحْسِنُ مِنْهُ الضِّیافَةَ[۶]؛ کسى که خداوند مالى به او عنایت کرد، باید به اقوامش کمک کند، مهمانىِ شایسته ای برگزار نماید.»
امام صادق (علیه السلام) درباره ثواب و پاداش اطعام مؤمنان می فرماید: «مَنْ أَطْعَمَ مُؤْمِناً حَتَّى یُشْبِعَهُ لَمْ یَدْرِ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ مَا لَهُ مِنَ الْأَجْرِ فِی الْآخِرَةِ لَا مَلَکٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ إِلَّا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِین [۷]؛ هرکس مؤمنی را اطعام نماید و غذائی بخوراند تا او را سیر کند، هیچ یک از خلق خدا نمی تواند ثواب او را بشمارند، نه ملک مقرب و نه پیغمبر مرسل؛ مگر خداوند عالمیان»
روزی امام صادق (علیه السلام) به یکی از یاران خود به نام ثابت فرمودند: «یَا ثَابِتُ أَ مَا تَسْتَطِیعُ أَنْ تُعْتِقَ کُلَّ یَوْمٍ رَقَبَةً؛ ای ثابت آیا توان آزاد کردن برده ای را در هر روز نداری؟» ثابت گفت توان این کار را ندارم. حضرت فرمودند: «أَ مَا تَقْدِرُ أَنْ تُغَدِّیَ أَوْ تُعَشِّیَ أَرْبَعَةً مِنَ الْمُسْلِمِینَ؛ آیا توان اطعام نهار یا شام چهار نفر از مسلمین را نداری؟»
ثابت گفت: «أَمَّا هَذَا فَإِنِّی أَقْوَى عَلَیْهِ؛ این کار در توان من هست.» آنگاه حضرت فرمودند: «هُوَ وَ اللَّهِ یَعْدِلُ عِتْقَ رَقَبَةٍ[۸]؛ به خدا قسم این برابر آزاد کردن برده است.»
همان گونه که دادن طعام مستحب است، قبول آن از سوی دوستان و برادران نیز مستحب می باشد، حتی اگر تصمیم داریم روزه مستحبی بگیریم، ولی به میهمانی دعوت شدیم، بهتر آن است که دعوت برادرمان را پاسخ گوییم و در این هنگام هم ثواب روزه را خواهیم داشت و هم اجر قبول دعوت یک مؤمن را.
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «الْمُنْجِیَاتُ إِطْعَامُ الطَّعَامِ وَ إِفْشَاءُ السَّلَامِ وَ الصَّلَاةُ بِاللَّیْلِ وَ النَّاسُ نِیَامٌ[۹]؛ سه عامل است که انسان را از عذاب آخرت رهایی می بخشد: اطعام دادن، سلام کردن و نماز در شب به هنگامی که دیگران در خوابند.»
اگر در این حدیث دقت کنیم می بینیم که «اطعام» قبل از «نماز شب» ذکر شده و این نشان از اهمیت این امر در پیشگاه خداوند کریم دارد.

اطعام خاص
منظور از اطعام خاص، طعام دادن به زائران امام حسین (علیه السلام) است. اطعام زائران آن حضرت، مخصوصاً زائری که با عشق و پای پیاده رنج سفر را به جان خریده، نزد خداوند بسیار ارزشمند و با اهمیت است؛ چرا که خود این زائر در پیشگاه خداوند متعال محبوبیت دارد.
از علی صائغ نقل شده که امام صادق (علیه السلام) فرمود: ای علی! به زیارت حسین (علیه السلام) برو و آن را ترک مکن. علی صائغ می گوید: عرض کردم: چه ثواب و پاداشی برای زائرش دارد؟ امام فرمود: «مَنْ أَتَاهُ مَاشِیاً کتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ مَحَا عَنْهُ سَیئَةً وَ رَفَعَ لَهُ دَرَجَةً فَإِذَا أَتَاهُ وَکلَ اللَّهُ بِهِ مَلَکینِ یکتُبَانِ مَا خَرَجَ مِنْ فِیهِ مِنْ خَیرٍ وَ لَا یکتُبَانِ مَا یخْرُجُ مِنْ فِیهِ مِنْ سَیئٍ وَ لَا غَیرِ ذَلِک فَإِذَا انْصَرَفَ وَدَّعُوهُ وَ قَالُوا یا وَلِی اللَّهِ مَغْفُورٌ لَک أَنْتَ مِنْ حِزْبِ اللَّهِ وَ حِزْبِ رَسُولِهِ وَ حِزْبِ أَهْلِ بَیت رَسُولِهِ وَ اللَّهِ لَا تَرَی النَّارَ بِعَینِک أَبَداً وَ لَا تَرَاک وَ لَا تَطْعَمُک أَبَدا[۱۰]؛ کسی که به زیارت ایشان برود، خداوند به ازای هر قدمی، حسنه ای برایش می نویسد و از او گناهی را پاک می کند و یک درجه ارتقای رتبه پیدا می کند. پس وقتی به مرقد حسین (علیه السلام) رسید، خداوند دو فرشته را بر او مأمور می کند تا هرچه از خیر و خوبی و صلاح از دهانش خارج می شود، برایش بنویسند و اگر چیزی خواست که به صلاحش نبود، برایش ثبت نکنند و هنگامی که از زیارت باز می گردد، با او وداع کرده و می گویند: ای دوست خدا! بخشیده شدی؛ تو از حزب خدا و حزب پیامبرش و حزب اهل بیتش هستی. به خدا سوگند هرگز به چشم خودت آتش را نخواهی دید و آتش نیز تو را نمی بیند و نمی سوزاند.»
همچنین از امام باقر و صادق (علیهماالسلام) چنین نقل شده: «إِنَّ اللَّهَ عَوَّضَ الْحُسَینَ (علیه السلام) مِنْ قَتْلِهِ أَنَّ الْإِمَامَةَ مِنْ ذُرِّیتِهِ وَ الشِّفَاءَ فِی تُرْبَتِهِ وَ إِجَابَةَ الدُّعَاءِ عِنْدَ قَبْرِهِ وَ لَا تُعَدُّ أَیامُ زَائِرِیهِ جَائِیاً وَ رَاجِعاً مِنْ عُمُرِهِ[۱۱]؛ خداوند در برابر شهادت، به امام حسین (علیه السلام) چنین پاداشی داد: امامت در نسب او، شفا در تربت او، اجابت دعا در نزد قبر او و این که مدت زمان رفت و برگشت زائرانش، جزو عمرشان محاسبه نمی شود.»
وقتی زائر اباعبدالله نزد خداوند متعال این قدر محبوبیت دارد، پر واضح است که اطعام به چنین شخصی هم نزد حضرت حق، بسیار پر برکت و با ارزش است و مالی که در این مسیر هزینه شود، هفتاد برابر و هزار برابر برکت دارد.
شخصی به محضر امام صادق (علیه السلام) رسید و عرض کرد: «فَمَا لِلْمُنْفِقِ فِی خُرُوجِهِ إِلَیْهِ وَ الْمُنْفِقِ عِنْدَهُ؟ کسى که براى رفتن و زیارت نمودن امام حسین (علیه السلام) متحمل هزینه و خرج شده و نیز نزد قبر مطهّر پول خرج کند، چه اجرى دارد؟» «قَالَ دِرْهَمٌ بِأَلْفِ دِرْهَمٍ[۱۲]؛ حضرت فرمودند: در مقابل هر یک درهمى که خرج کرده، هزار درهم دریافت خواهد نمود.»
در مورد برکت و ثواب اطعام طعام در راه ابی عبدالله الحسین (علیه السلام) اگر روایتی هم نداشتیم همین که آن اقدامی که به نام امام حسین (علیه السلام) و در راه آن حضرت انجام می گیرد، محبوب خداوند باشد کفایت می کند؛ چراکه ایشان نزد خداوند متعال مقام و منزلتی وصف ناشدنی دارد؛ ضمن اینکه روایاتی هم در این باب به ما رسیده است.
روزی حضرت موسی (علیه السلام) عرضه داشت: «یَا رَبِّ، لِمَ فَضَّلْتَ أُمَّةَ مُحَمَّدٍ صلّی الله علیه وآله عَلَى سَائِرِ الْأُمَمِ؟ ای پروردگار من! چرا امت محمد (صلی الله علیه وآله) را بر دیگر امت ها برتری داده ای؟»
آنگاه خداوند متعال فرمود: «فَضَّلْتُهُمْ لِعَشْرِ خِصَالٍ؛ من ایشان را به سبب ده خصلت بر سایر امت ها برتری دادم.» موسی (علیه السلام) عرض کرد: آن ده خصلت چیست که به آن عمل می کنند تا بنی اسرائیل را به عمل به آن خصلت ها امر نمایم. خدای تعالی فرمود: الصَّلَاةُ وَ الزَّکَاةُ وَ الصَّوْمُ وَ الْحَجُّ وَ الْجِهَادُ وَ الْجُمُعَةُ وَ الْجَمَاعَةُ وَ الْقُرْآنُ وَ الْعِلْمُ وَ الْعَاشُورَاءُ؛ نماز، زکات، روزه، حج، جهاد، نماز جمعه، نماز جماعت، خواندن قرآن، علم و عاشورا.»
موسی (علیه السلام) گفت: «یَا رَبِّ وَ مَا الْعَاشُورَاءُ قَالَ الْبُکَاءُ وَ التَّبَاکِی عَلَى سِبْطِ مُحَمَّدٍ ص وَ الْمَرْثِیَةُ وَ الْعَزَاءُ عَلَى مُصِیبَةِ وُلْدِ الْمُصْطَفَى؛ پروردگارا، عاشورا چیست؟ فرمود: گریه کردن و یا خود را به گریه زدن برای سبط محمد (صلی الله علیه وآله) و مرثیه خواندن و تسلیت گفتن بر مصیبت فرزند مصطفی (صلی الله علیه وآله).»
خداوند متعال در ادامه فرمود: «ای موسی! بنده ای از بندگان من نیست که در روز عاشورا گریه کند و یا خود را به گریه بزند و یا بر مصیبت فرزند مصطفی عزاداری کند، مگر اینکه برای او بهشتی است که در آن جاویدان است و بنده ای از بندگان من نیست که از مالش در راه محبت پسر دختر پیامبرش غذایی و یا درهمی انفاق کند، مگر اینکه در دنیا هر درهم او را به ۷۰ درهم برکت دهم و در حالی که بخشیده شده و گناهان او را پوشانده ام در بهشت است.»[۱۳]
اطعام نمودن به زائران امام حسین (علیه السلام) نه تنها آثار پیشین را در پی دارد، بلکه مورد توجه و عنایت امام زمان (عج) نیز واقع می شود و حتی گاهی حضرت بر سفره چنین اطعامی حاضرشده و با دیگر مؤمنین غذا می خورند.
بر اساس مستندات معتبر امام زمان (عج) در طول تاریخ غیبت کبری، نامه های متعددی به علما و دوستان خود مرقوم فرموده اند، از جمله اینکه در سال ۱۴۰۴ هجری قمری، ایشان نامه ای با یک دنیا محبت به شیعیان خود فرستادند. شرح این نامه چنین است که امام جماعت یکی از مساجد لبنان به نام «مسجد السیده نرجس (سلام الله علیها)» و افراد هیئت امنای مسجد، قسم مؤکد یاد کرده اند که در این مسجد در ماه محرم به نام حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام)، مؤمنین را اطعام می نمودیم. برای این منظور و به عنوان شرکت مردم در ثواب این عمل، صندوقی در آن محل نصب کرده بودیم و چنانکه معمول است، صندوق دارای قفل بود و فقط روزنه باریکی داشت که بتوانند سکه یا اسکناسی تا کرده را داخل آن بیندازند.
پس از مدتی که آن را باز نمودیم، با کمال تعجب نامه ای به همراه یک شکلات بزرگ لبنانی در آن یافتیم که به هر صورت بخواهیم محاسبه نماییم، محال است که آن دو را از روزنه باریک، در صندوق داخل نموده باشند و فقط باید با معجزه ای این کار انجام شده باشد، زیرا کلید آن نیز فقط در دست خودمان بود. وقتی نامه را باز نمودیم، این جملات با ترتیب خاصی در آن نوشته شده بود: (لازم به تذکر است که آن خط مبارک، هیبت و عظمتی را در دل انسان ایجاد می کرد). «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ صَدَقَ اللهُ العَلیُ العَظِیم. أنَا المَهدِی المُنتَظَر اَقَمتُ الصَلَاهَ فِی مَسجِدِکُم وَ اَکَلتُ مِمّا اَکَلتُم وَ دَعَوتُ لَکُم» «فَاَدعُوا لِی بِالفَرَج» به نام خداوند بخشنده مهربان» (ای پیامبر ما به مردم بگو): هر عملی را که می خواهید انجام دهید، اما بدانید عمل شما را خدا و رسول او و مؤمنون (ائمه هدی علیهم السلام) می بینند. راست فرموده است خداوند بلندمرتبه باعظمت. من مهدی منتظر هستم. در مسجد شما نماز را برپا داشتم و از آنچه شما خوردید، من هم خوردم و برای شما دعا نمودم. پس شما هم برای فرج من دعا کنید.» پس از نقل این نامه، دوستان آن حضرت، از این همه لطف، اشک شوق می ریختند و گریه می کردند. در تأیید این نامه، چند روز بعد از این جریان، یکی از روحانیون معظم در حرم مطهر حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) به طور اتفاقی، تشرفی به محضر مقدس حضرت بقیه الله (عج) پیدا نموده و از آن حضرت درباره نامه فوق سؤال کرده بود که آن حضرت در جواب فرموده بودند: بلی آن نامه از ما می باشد.»[۱۴]

گریز و روضه
همیشه سنت علما این بوده که در خانه هایشان به طور هفتگی و در مناسبت ها روضه برگزار می کردند. مرحوم آیت الله شیخ محمد غروی اصفهانی (ره)، پنج شنبه ها در خانه اش روضه می گرفت و خودش کفش های مهمانان را جفت می کرده و چایی می ریخته و پذیرایی می کرده است. به ایشان می گفتند شما درس و بحث دارید. حال مناسبی ندارید. بگذارید کسی دیگر این کارها را بکند. ایشان می فرمودند: چون مجلس امام حسین (علیه السلام) است، می خواهم اسم من هم به عنوان نوکر امام حسین (علیه السلام) ثبت شود. شاید نماز شب هایم و درس و بحث هایم نگرفت، ولی می دانم این مجلس به جای محکمی بند است.»[۱۵]
یکی دیگر از علمای اصفهان در منزلش مجلس روضه و معمولاً دوستان، رفقا و شاگردانش خدمت و پذیرایی می کردند. یک روز این ها نیامدند و آقا خودش عبا را بر می دارد و چایی می ریزد و پذیرایی می کند. شب در خواب حضرت زهرا (سلام الله علیها) را دید که به او فرمودند که امروز شما نوکر ما شدید.[۱۶]
به خدا قسم نوکری امام حسین (علیه السلام) بر همه آقایی های عالم شرف دارد و قابل قیاس نیست. هر طور که شده اسم خودتان را در دستگاه این آقا بنویسید. مرحوم آیت الله مرعشی نجفی افتخارش این بود که خادم اهل بیت (علیهم السلام) است. همیشه در منزل و حسینیه ایشان مجلس روضه برقرار بود. وصیت ایشان هم که معروف است که دستور دادند دستمالی که برای امام حسین (علیه السلام) روی آن اشک می ریختند را با او دفن کنند.
چون در لحدم نکیر و منکر دیدند                              یک یک همه اعضای مرا بوییدند
دیدند که زمن بوی حسین می آید                              از آمدن خویش خجل گردیدند
حتی پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) نیز در منزل خود برای امام حسین (علیه السلام) مجلس روضه برپا کرده است. ام سلمه مى گوید: روزی وارد خانه شدم، دیدم پیامبر پیراهن حسین (علیه السلام) را درآورده، سر حسین را روى بازویش گذاشته است، از ناف تا زیر گلوی حسین (علیه السلام) را مرتب بوسه مى زند و گریه مى کند، ام سلمه نمى دانست که چرا پیغمبر چنین مى کند، اما فکر کنم روز عاشورا فهمید که چرا آن حضرت اعضای حسینش را مى بوسیده است.
پرسید چه کار مى کنید یا رسول الله؟ فرمود: «أُقَبِّلُ مَوْضِعَ السُّیُوفِ مِنْک وَ أَبْکِی [۱۷] ؛ جاى شمشیرها را مى بوسم و گریه مى کنم.»
یا رسول الله! نبودی کربلا تا ببینی همین اعضای حسینت زیر سم اسب ها قرار گرفت ...

منابع:
[۱]. روش داستانی.
[۲]. العبقری الحسان، ج ۱، ص ۱۱۹.
[۳]. الکافی، ج ۴، ص ۵۱.
[۴]. انعام/۱۴.
[۵]. بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۳۶۲.
[۶]. نهج البلاغه، خطبه ۱۴۲.
[۷]. الکافی، ج ۲، ص ۲۰۱.
[۸]. بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۳۶۴.
[۹]. الیافی، ج ۴، ص ۵۱.
[۱۰]. بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۲۴.
[۱۱]. وسایل الشیعه، ج ۱۴، ص ۴۲۳.
[۱۲]. کامل الزیارات، ص ۱۹۴.
[۱۳]. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ۱۰، ص ۳۱۹.
 [۱۴]. آثار و برکات حضرت امام حسین (علیه السلام)، ص ۱۹۸.
 [۱۵]. نقل از استاد حسین انصاریان، نوشته شده در سایت معظلم له: ۳/۱۰/۱۳۹۱.
 [۱۶]. همان.
 [۱۷]. بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۱۱۹.
-----------------------------------
به نقل از مرکز رسیدگی به امور مساجد

موضوع مقالات

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا