درگذشت فیلسوف و دانشمند شهیر و برجسته یونان باستان، ارسطو(322قبل از میلاد)
ارسطو یا ارسطاطالیس فیلسوف شهیر وبلند آوازه یونان باستان در سال 384 قبل از میلاد، در یکی از شهرهای مقدونیه به نام استاگیرا متولد گردید. پدرش طبیب مخصوص پادشاه و دربار مقدونی بود و از این راه ثروت فراوانی به دست آورد. ارسطو در نوجوانی، پدر را از دست داد و آنچنان که گفته شده، به مقتضای جوانی و بی تجربگی همه آن را صرف عیش و نوش نمود. بنابراین و به ناچار ابتدا وارد ارتش شد اما پس از چندی به زادگاه خویش بازگشت و به تحصیل طب پرداخت. ارسطو در سن سی سالگی طب را نیز رها نمود و به آتن رفت. وی مدت هشت سال در آکادمی و تحت نظر افلاطون، به تحصیل اشتغال ورزیدو آنچنان با جدیت دوره مطالعاتی فشرده را پی گرفت که به سرعت در مقام موشکاف ترین دانشجوی نسل خویش مطرح شد. بنابراین به همکاری با افلاطون دعوت گردید. او اگرچه سراپا شیفته و مرید افلاطون بود اما هوش و ذکاوت وی، بسیار بیشتر از آن بود که صرفاً به پیروی بپردازد. از همین زمان، اگر در آثار افلاطون تناقضی مشاهده می کرد و یا به نظر وی تناقض می نمود، آن را به استادش متذکر می گردید. این مسئله باعث شد تا استاد و شاگرد در مقام بزرگ ترین اندیشمندان زمان حریم و فاصله ای را بین خود رعایت کنند، از یک طرف ارسطو به نبوغ افلاطون احترام می گذارد و از سوی دیگر، استاد، از شاگردش به عنوان مغزی بر روی دو پا یاد می کرد. با مرگ افلاطون در سال 347 ق.م ارسطو به منطقه ای در آسیای صغیر سفر نمود و مدت سه سال در محفل متفکران آن سامان حضور یافت. وی در این مدت به پژوهش هایى در زمینه زیست شناسی دست زد که بعدها شالوده نوشته های علمی اش گردید. مشاهدات و تجربیات مکتوب وی در این زمینه تا قرن های بعد مورد استفاده بود و حتی نخستین دانشمندان قرن نوزدهم هم چون داروین را به تفکر وامی داشت. ارسطو در سال 342 ق.م به دعوت فیلیپ مقدونی به آن سرزمین رفت و مربی فرزند وی، که بعدها به نام اسکندر کبیر شهرت یافت گردید. حدود ده سال پس از آن، ارسطو مدرسه ای دایر نمود که به دانشگاه های امروزین شباهت داشت. در مورد اندیشه های ارسطو می توان از فلسفه سیاسی وی یاد نمود که به شرح چگونگی رفتار وعمل حکومت واقعی و نه آرمانی، می پردازد. وی هدف حکومت را پرورش و حمایت از انسان های شریف و با فرهنگ می داند. هم چنین ارسطو معتقد بود اگرچه افلاطونْ عزیز است ولی حقیقتْ عزیزتر است. وی زندگی سعادت آمیز را خویشتن داری توأم باتوجه به اصل اعتدال و میانه روی می دانست و خوشبختی را نیز در گرو خوب زیستن در نتیجه کار خوب کردن عنوان می کرد. از دیدگاه ارسطو، خداوند یک محرک شخصی نامتعین است که بشر را به سوی دنیای خیر و نیکی فرامی خواند که در آن دنیا همه چیز در نهایت هماهنگی است. از دیگر اندیشه های وی باید از منطق ارسطو یاد کرد که پس از گذشت قرن های متمادی همچنان مورد پذیرش می باشد. از جمله آثار او فلاسفه ای است که بعد از بیش از بیست قرن هنوز در عرصه اندیشه و تفکر حضور دارد. ارسطو (ارسطاطالیس) سرانجام در اول اکتبر سال 322 قبل از میلاد در سن 62 سالگی درگذشت.
افزودن دیدگاه جدید