بی تردید انسان عاقل همواره به دنبال کارهای سودمند است، و شاید بتوان گفت؛ یکی از نکات تفرق بین انسان عاقل و پخته، با انسان بی خرد و ناپخته، همین باشد. انسان عاقلِ مسلمان، باید جایگاه بالاتری از انسان عاقل صرف، داشته باشد. انسان عاقل مسلمان کسی است که همزمان با کار سودمند برای دنیا، برای امور آخرتش نیز کار سودمند انجام دهد. امام سجاد(علیه السلام) یکی از عوامل نجات مومن را عمل مفید و سودمند او نسبت به امور دنیوی و اخروی می داند: «ثَلاثٌ مُنْجِیاتٌ لِلْمُؤْمِن:... وَإشْغالُهُ نَفْسَهُ بِما یَنْفَعُهُ لاِّخِرَتِهِ وَدُنْیاهُ، وَ...؛ سه چیز موجب نجات انسان مومن خواهد بود: ... مشغول شدنش به خویشتن با كارهایی كه برای آخرت و دنیایش مفید باشد.»[1]
ما در این جستار به دو نکته درباره سودمند بودن انسان مومنِ عاقل اشاره می کنیم:
نکته اول: کوشا بودن مومن در امور دنیوی و اخروی
انسان مومن عاقل می داند که هم باید دنیا را از خدا بخواهد و هم آخرت را. انسان مومن برخلاف انسان دنیا طلب، به غیر از این دنیا، دنیای آخرت را نیز طالب است. «وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ؛ و گروهى از آنان مى گويند: پروردگارا! به ما در دنيا نيكى و در آخرت هم نيكى عطا كن، و ما را از عذاب آتش نگاه دار.»[2]
بدون شک طالب بودن مومن نسبت به نیکی ها های دنیا و نیکی های آخرت، بدون همت و تلاش امکان پذیر نیست. امام حسن مجتبی(علیه السلام) می فرماید: «وَ اعْمَلْ لِدُنْیاكَ كَأَنـَّكَ تَعیشُ أَبَدًا، وَ اعْمَلْ لاِخِرَتِكَ كَأَنـَّكَ تَمُوتُ غَدًا؛ براى دنیایت چنان كار كن كه گویا همیشه زندگى مى كنى، و براى آخرتت به گونه اى كار كن كه گویا فردا خواهى مُرد.»[3] اگر اینگونه رویکردی بر روح و جسم افراد حاکم باشد، شاهد جامعه ای با تلاش و بانشاط، و صد البته معنوی خواهیم بود.
نکته دوم: نصیحت پذیری انسان مومن عاقل
یکی از نکاتی که انسان عاقل در زندگی خود، از آن استفاده بهینه ای می کند، مشورت کردن و نصیحت پذیری است. امام حسن مجتبی(علیه السلام) در حدیث دیگری می فرماید: «لا یغُشُّ الْعاقِلُ مَنِ اسْتَنْصَحَهُ؛ عاقل و خردمند به كسى كه از او نصیحت و اندرز خواهد، خیانت نكند.»[4] البته نصیحت کننده مومن عاقل، بغیر از افرا مورد وثوق و خیرخواه، چیزهای دیگر هم خواهد بود. «أَ فَلَمْ يَسيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِها أَوْ آذانٌ يَسْمَعُونَ بِها؛ آيا در زمين گردش نكرده اند تا براى آنان دلهايى [بيدار و بينا] پيدا شود كه با آن بينديشند يا گوشهايى كه با آن [اندرزها را] بشنوند؟»[5]
انسان مسلمان عاقل با عبرت گرفتن از سرگذشت افراد، خود را نصیحت می کند که مبادا سرنوشت من نیز مثل فلانی شود. خیلی از جوانانی که رفقای معتاد و ناباب خود را کنار می زنند و دوستیهای جذاب و موقتی، عقل آنها را مرعوب نمی کند، گوش های شنوا برای نصیحت پذیری از روزگار دارند.
سخن آخر
انسان مسلمان عاقل با تلاش و همت در امور دنیوی و اخروی و نیز نصیحت پذیری از افراد مورد اطمینان و عبرتهای روزگار، هم به نیکی این دنیا دست می یابد و هم به نیکی آخرت.
پی نوشتها:
1ــ بحارالا نوار: ج 75، ص 140
2ــ آیه201 بقره
3ــ بحار الانوار(ط-بیروت) ج 44 ، ص 139
4ــ تحف العقول، ص236
5ــ آیه46 حج.