بررسی روایات ثواب عزاداری و گریه بر امام حسین(علیه السلام)
اگر عزاداری و گریه بر امام حسین(علیه السلام) در کنار پاکی و صداقت درون باشد، موجب پیوند روح و جان با سالار شهیدان شده، به ما عزت نفس بخشیده، ما را از گناه و معصیت الهی دور نماید و با هدف عالی او پیوند برقرار کنیم، پاداش های وعده داده شده محقق خواهد بود و جای شگفتی ندارد. اگرچه عزاداری، سوگواری و گریه، علت مقتضی برای پاداش بیکران الهی است، اما علّت تامه نیست و در کنار دیگر شرایط لازم، علّیت آن تامه می شود...
روایاتی که ثواب عزاداری و گریه بر امام حسین(علیه السلام) را بسیار زیاد و بی حد و مرز دانسته، چگونه قابل توجیه است؟
این مسئله از چند جهت قابل بررسی است، اما پیش از بررسی دو نکته را یادآور می شویم:
1ـ اگر چه برخی از روایات، از جهت سند، ضعیف است و قابل استناد نیست، اما روایات ذکر شده در این موضوع، بسیار است و میان آنها روایات صحیح نیز وجود دارد؛ بنابراین نمی توان تمام آن روایات را انکار کرد و مردود شمرد.
2ـ این گونه روایات، غیر از موضوع عزاداری و ثواب و پاداش آن، در موضوعات بسیار دیگر نیز آمده است، مانند ثواب ذکرهایی چون «لا اله إلاّ الله»، «سبحان الله» که پاداش آنها بسیار دانسته شده، یا ثواب روزه در روز های خاصی از سال مانند نیمه شعبان.
بنابراین ثواب و پاداش بسیار تنها برای عزاداری امام حسین(علیه السلام) نیامده، در بسیاری از اعمال خیر چنین تعبیراتی در روایات آمده است؛ پس در پاسخ، هم جنبه کلی چنین موضوعی باید لحاظ شود و هم خصوص مورد عزاداری باید مورد توجه باشد.
حال پاسخ به سؤال در چند محور قابل بررسی است:
1ـ این اعمال از یک طرف وابسته به ما است، که بسیار ناچیز و اندک می نماید، به خصوص آن که توفیق انجام هر عمل خیری از طرف خداوند است، اما طرف دیگر که ثواب و پاداش باشد، وابسته به خداوند و فضل و رحمت بی انتها و خوان گسترده او است. پس برای هر گونه داوری در این موضوع باید جنبه رحمت گسترده الهی مدنظر قرار گیرد.
2ـ اگر چه عزاداری و گریه بر سالار شهیدان و اعمال نیک دیگر توسط انسان، از جنبه ظاهر و دنیوی، بسیار ناچیز می نماید، اما صورت باطن این اعمال می تواند بسیار بزرگ و برجسته باشد، حتى به شرح و زبان و قلم در نیاید و چنانچه از ثواب آنها ذکری به میان می آید، از باب نمونه باشد. در روایتی که در کتاب های فقهی و رساله های عملیه مورد استناد قرار می گیرد، آمده است: اگر شمار افراد در نماز جماعت از ده تن بگذرد، چنانچه درختان عالم، قلم و دریاها، مرکّب و تمام فرشتگان الهی نویسنده شوند، نمی توانند ثواب یک رکعت از آن را بنویسند.(1)
بنابراین چنانچه در پاداش عزاداری سالار شهیدان و سوگواری بر حضرت، حتى بهشت جاودان وعده داده شود، جای تعجب ندارد. اصولاً ترسیم حقایق اُخروی و پاداش آن به امور دنیوی و باطن ارزشمند اعمال دنیوی جز بر این قیاس نمی تواند باشد.(2)
3ـ عزاداری برای پیشوای مظلومان و هر عمل نیک دیگر، اگر چه ذاتاً اقتضای پاداش بسیار دارند(و در اصطلاح از حُسن فعلی برخوردار هستند) اما علاوه بر آن باید شرایط دیگر برای تأثیر و علیت را برخورد باشند؛ یعنی علاوه بر حُسن فعلی باید از حُسن فاعلی، انگیزه صحیح فاعل، پاک و خالص بودن عمل و... برخوردار باشد. اگرچه عزاداری، سوگواری و گریه، علت مقتضی برای پاداش بیکران الهی است، اما علّت تامه نیست و در کنار دیگر شرایط لازم، علّیت آن تامه می شود، اگرچه گریه و سوگواری به تنهایی ارزش خود را دارد و ثواب و پاداش آن درهر حال باقی است، اما برای رسیدن به آن ثواب های بیکران و ثبت جاودان، باید علیت آن تامه باشد.
4ـ در کنار وجود شرایط برای تأثیر، باید موانع را نیز بر طرف کرد. چه بسا علیت یک عمل نیک تمام است و ثواب و پاداش وعده داده شده نیز نصیب شخص خواهد شد، اما در همان زمان یا پس از مدتی، انسان عملی را مرتکب می شود که عمل گذشته خود را باطل می کند و از بین می برد. در همین باره روایت معروفی وارد شده است که پیامبر میان جمعی حضور داشتند و حضرت در بیان پاداش ذکر «لا إله إلاّ الله» فرمود: «به تعداد هر ذکر، خداوند برای گوینده، در بهشت درختی قرار خواهد داد» یکی از یاران گفت: بنابراین درختان ما در بهشت بسیار است. حضرت در پاسخ فرمود: آری، اما مبادا آتشی بفرستید تا درختان را بسوزاند و نابود کند.(3)
در خصوص گریه بر امام حسین(علیه السلام) می گوییم: گریه، متفاوت از هر عملی دیگر، ناشی از احساس پاک و شدید انسانی و برخاسته از رقت قلب و خضوع دل است؛ نیز از ریا و مانند آن پاک است، چنان که تولّی و تبرّی(که از فروع مذهب شیعه است) در آن وجود دارد. هم نشان محبت است و هم بیزاری درونی از قاتلان و دشمنان آن حضرت؛ بنابراین، ذاتاً عمل، یا رفتار ارزشمند و مقدس است.
حال اگر این امر ارزشمند در کنار پاکی و صداقت درون باشد، اگر گریه و عزاداری، موجب پیوند روح و جان با سالار شهیدان شده، به ما عزت نفس بخشیده، ما را از گناه و معصیت الهی دور نماید و با هدف عالی او پیوند برقرار کنیم، پاداش های وعده داده شده محقق خواهد بود و جای شگفتی ندارد.
---------------------
پی نوشت ها:
1ـ محمدکاظم طباطبایی، عروة الوثقى، ج 3، ص 112.
2ـ جوادی آملی، تحریر تمهید القواعد، ص 521.
3ـ امالی صدوق، ص 705؛ وسائل الشیعه، ج 7، ص 185؛ بحار الانوار، ج 8، ص 186، ح 154.
افزودن دیدگاه جدید