علت گریه امام حسین (علیه السلام) در شهادت فرزندش
علت گریه امام حسین (علیه السلام) در شهادت فرزندش
آثار حزن و اندوه
به طور طبیعی هر انسانی در غم فراق عزیزانش اندوهگین می شود؛ اما این حزن و اندوه در انسان آثاری را به همراه دارد:
1. تنها در قلب غمگین است ولی اشک نمی ریزد و گریه نمی کند، اما حزن و اندوه در سیمای او پدیدار است.
2. علاوه بر حزن و اندوه؛ بر چشمان او اشک جاری شده و گریه می کند.
حزن و اندوهگین شدن و اشک ریختن و گریه کردن در مصیبت هایی که بر انسان وارد می شود، امری طبیعی بوده و اشکالی ندارد،
حتی در روایات نقل شده که بزرگ ترین شخصیت عالم، پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در مرگ فرزندش ابراهیم و همچنین در مرگ یکی از یاران خویش به نام عثمان بن مظعون[1] و در شهادت جعفر بن ابی طالب و زید بن حارثه بسیار گریست.[2]
پیامبر اسوه است:
خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: «قطعاً برای شما در رفتار رسول خدا مایه اقتدا و سرمشق زندگی است برای کسی که به خدا و روز واپسین امید (قلبی و عملی) دارد و خدا را بسیار یاد می کند».[3] «أسوة»؛ به معنای اقتداء و پیروی است، و در مورد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)؛ یعنی پیروی کردن از ایشان در عقائد حقه، اصول دین، در اخلاق و رفتار و کارهای نیک و صفات پسندیده.[4]
استفاده از فعل ماضی «کان» در آیه شریفه دلالت بر استمرار پیروی از آن حضرت و الگو قرار دادن همیشگی ایشان در اعمال و رفتار دارد.[5] بنابر این، گریه کردن و اندوهگین شدن در مرگ عزیزان نه تنها اشکال ندارد، بلکه از باب الگو قرار دادن رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پسندیده است.
اما آنچه مرتبط بوده و محل بحث است، قسم سوم است؛
3. علاوه بر دو اثر ذکر شده؛ سخنان و یا کارهایی نیز از سوی شخص غمگین و داغ دیده انجام می گیرد که یا از اختیار او خارج است و یا این که در اختیار او است و می تواند یا خود را کنترل نماید و آن را کاهش دهد و یا این که مصیبت را پررنگتر کرده و بر چنین رفتارهایی بیفزاید. در لغت و روایات به این حالت که مرتبه بالای حزن است، «جَزَع» گفته می شود. برای این که این واژه بیشتر روشن شود، به بررسی و معنای آن در لغت و روایات می پردازیم.
معنای «جزع» در لغت
بنابر نقل اهل لغت؛ «جزع»، نقیض صبر است و به معنای حُزن شدیدی است که آرامش، حالت طمأنینه و صبر را از انسان می گیرد.[6] به گونه ای که شخص را از چاره اندیشی باز دارد.
«جزع» از نگاه روایات
اگر به روایات بنگریم معنایی که در لغت شده؛ تطبیق با مواردی دارد که نکوهش شده است، اما با این وجود مواردی در روایات داریم که لفظ جزع در آنها آمده، اما نه تنها نکوهش نشده بلکه حتی برای آن ثواب قرار داده شده است.
توضیح این که؛ افراد با ایمان و دارای اراده قوی و پرظرفیت کسانی هستند که در این گونه حوادث هرگز پیمانه صبرشان لبریز نمی گردد، و سخنی که نشان دهنده ناسپاسی و کفران باشد بر زبان جاری نمی سازند، بلکه صبر آنها، «صبر جمیل (زیبا)»[7] است. قلب مردان خدا کانون عواطف است، جای تعجب نیست که در فراق فرزند، اشک هایشان همچون سیلاب جاری شود، این یک امر عاطفی است. به دیگر سخن؛ در سینه انسان ها قلب است نه سنگ، و طبیعی است که در برابر مسائل عاطفی واکنش نشان دهند و ساده ترین واکنش آن جریان اشک از چشم است، این عیب نیست بلکه حُسن است، عیب آن است که انسان در حال مصیبت سخنی بگوید و یا کاری کند که موجب رضای الهی نباشد. پس مهم آن است که انسان در برابر مصیبت ها کنترل خویشتن را از دست ندهد؛ و سخن و حرکتی بر خلاف رضای خدا نگوید و نکند. چنان که امام علی (علیه السلام) می فرماید: «جزع نمودن [به معنای مذموم آن] در مصیبت ها و بلاها، موجب از بین رفتن ثواب می شود».[8]
آنچه از احادیث به دست می آید این است که؛
جزع و حُزن اگر موجب انجام کارهای ناشایست و گفتاری برخلاف رضای الهی نباشد، پسندیده است؛ چه در مورد از دست رفتن فرزندان و والدین و نزدیکان و چه برای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه اطهار (علیهم السلام) مخصوصاً امام حسین (علیه السلام) و مصیبت های وارده بر آن بزرگواران. تنها فرقی که میان این دو حزن شدید است، در مراتب ثواب می باشد؛ یعنی نسبت به معصومان (علیهم السلام) دارای ثواب بیشتری از دیگران است.[9]حتی در برخی روایات آمده است، هنگام از دنیا رفتن نزدیکان به یاد مصیبت های معصومان بیفتیم تا دارای ثواب بیشتری باشد.
با توجه به آنچه گفته شد، روایات ذیل را ملاحظه فرمایید:
1 . هنگامی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بر مرگ فرزندش ابراهیم اشک می ریخت به او گفتند که شما ما را از گریه کردن نهی کردی اما خود اشک می ریزید؟!
پیامبر در پاسخ فرمود: «چشم می گرید و قلب اندوهناک می شود ولی چیزی که خدا را به خشم آورد نمی گویم».[10]
2 . امام صادق (علیه السلام) فرمود:
«ما اهل بیت قبل از وقوع مصیبت جزع و زاری می کنیم تا شاید بلا و گرفتاری فرو نیاید ولی هنگامی که امر خداوند -عزّوجلّ- تحقّق یافت به قضای الهی راضی بوده و فرمان او را گردن می نهیم و ما را نیست چیزی که خداوند برایمان خواسته است دوست نداشته باشیم».[11]
3 . «هرکس از حُزنی که با روی دادن مصیبتی او را دست داده است بر خویشتن نگران باشد و بترسد که (از شدت ناراحتی) آسیبی به او رسیده، دیوانه شده و یا هلاک شود، باید گریه کند زیرا گریه، غم و اندوه او را آرامش می بخشد».[12]
4 . «هر مصیبتی که در برابر آن صبر و تحمل پیشه کرده و از جانب خدا به اجر و پاداش لازم برسی، آن را مصیبت مشمار. مصیبت موقعی تلخ و ناگوار است که در برابر آن، صبر و تحمل را از دست بدهی و از اجر و پاداش الهی محروم بمانی».[13]
5 . «هرکه مصیبتی بر او وارد شود چه در برابر آن جزع کند و چه نکند و چه صبر کند و چه نکند پاداش او از طرف خدا بهشت است».[14] این روایت؛ تصریح می کند که به هر حال خدای مهربان، احوال مصیبت دیده را می داند و به او پاداش می دهد. البته با توجه به روایات دیگری که در این باره داریم؛ مشروط به این که سخنی برخلاف رضای الهی گفته نشود و اعمال ناشایست انجام نگیرد.[15]
6 . بیهقی از ابو العباس سراج روایت کرده: فرزند یکی از اصحاب فوت نمود و من برای تسلیت به منزلشان رفتم و به مادر بچه دلداری دادم و به او گفتم: در مرگ فرزندت تقوا و صبر و بردباری پیشه کن. مادر بچه در جواب من گفت: مصیبت من در مرگ فرزندم بالاتر و با عظمت تر از این است که با داد و فریاد و بی تابی آن را فاسد کنم.[16]
7 . محمد بن عبد اللَّه کوفی گوید: هنگامی که اسماعیل بن ابی عبد اللَّه در حالت احتضار بود، امام صادق (علیه السلام) بر او سخت جزع و گریه می کرد و وقتی اسماعیل از دنیا رفت، یک پیراهن تمیز یا نو خواسته و آن را به تن کرد و ریش خود را شانه زد و بیرون آمد دستور تجهیز او را داد. یکی از اصحاب به آن حضرت گفت: قربانت شوم ما گمان بردیم تا مدتی از شما بی بهره خواهیم ماند؛ چون جزع شما را دیدیم، امام (علیه السلام) فرمود: «ما خاندانی هستیم که تا مصیبت نیامده جزع کنیم ولی چون مصیبت آمد بردبار شویم».[17]
در این روایت بیان شده که امام صادق (علیه السلام) به خاطر سلامتی فرزند خود جزع نمود اما هنگام پیش آمد مصیبت صبر فرمود.
8 . امام رضا (علیه السلام) فرمود: «ای فرزند شبیب! اگر می خواهی برای چیزی گریه کنی برای حسین بن علی بن ابی طالب (علیهم السلام) گریه کن. کسی که بر حسین گریه کند جایگاهش در بهشت کنار معصومان خواهد بود».[18]
9 . در روایتی از امام صادق (علیه السلام) درباره گریه و جزع نمودن برای امام حسین (علیه السلام) نقل شده: گریستن و جزع نمودن در تمام امور پاداش چندانی ندارد، مگر گریستن و جزع برای حسین بن علی (علیهما السلام)؛ زیرا شخص در این گریستن دارای اجر و پاداش می باشد. [19]
10 . همچنین آن حضرت، به مردی از اهل عراق به نام مسمع فرمود: «آیا مصائبی را که برای امام حسین (علیه السلام) فراهم کرده و آزار و اذیت هایی که به حضرتش روا داشتند را به یاد میآوری»؟ مسمع گفت: بله! امام (علیه السلام) فرمود: «آیا به جزع می آیی»؟[20] گفت: بله! به خدا قسم، به خاطر یاد کردن مصیبت های آن بزرگوار چنان غمگین و اندوهناک می شوم که خانوادهام اثرش را در من مشاهده می کنند و چنان حالم دگرگون می شود که از خوردن طعام و غذا خودداری نموده و به وضوح، علائم حزن و اندوه در صورتم نمایان می گردد.
حضرت صادق (علیه السلام) فرمود: «خدا رحمت کند اشک های تو را (یعنی خدا به واسطه این اشک ها تو را مشمول رحمت خویش نماید)».[21]
البته با توجه به شرح حال «مسمع»، در مقابل سؤال امام (علیه السلام) که فرمود آیا به جزع می آیی، روشن می شود جزعی در مصیبت امام حسین (علیه السلام) دارای ثواب است که منجر به کارهای ناشایستی که موجب کم رنگ شدن نهضت عاشورا می شود، نگردد.[22]
گریه و جزع نمودن امام حسین (علیه السلام) برای فرزندان و یاران
با توجه به مطالبی که گفته شد؛ گریه کردن امام حسین (علیه السلام) نیز در شهادت یاران و عزیزانش نشأت گرفته از فطرت پاک و زلال انسانی او و پیروی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است که این یک کار ستودنی است.
آری، همان طور که بیان شد؛ آنچه نکوهیده است جزع نمودن به معنای لب به شکوه گشودن و رفتار و گفتار ناسپاسانه داشتن است که امام حسین (علیه السلام) هیچ گاه در شهادت عزیزانش زبان به شکوه نگشود، تاب و توانش را از دست نداد و در مقابل دشمن سر فرو نیاورد و ضعف و سستی از خود نشان نداد، بلکه راوی می گوید: «سوگند به خدا هرگز مرد مغلوب و گرفتاری را ندیدم که فرزندان و خاندان و یارانش، کشته شده باشند، در عین حال دلاورتر و پابرجاتر از حسین (علیه السلام) باشد، او با شمشیر بر دشمنان حمله شدید می کرد، و آنان از راست و چپش می گریختند، چنانچه گله گوسفند از برابر گرگی فرار کنند».[23]
گریه نکردن ام وهب درشهادت فرزندش:
اما آنچه بنابر نقلی در مقاتل و کتاب های روایی، درباره وهب بن عبد الله بن حباب کلبی و مادرش[24] بیان شده این است که: «آن دو نصرانی بوده اند و به دست امام حسین (علیه السلام) مسلمان شدند. مادرش در روز عاشورا به او گفت پسرم برخیز و پسر دختر پیامبر را یاری کن! وهب- پس از اجازه از امام حسین (علیه السلام)- وارد میدان شد تعدادی از سواره نظام و پیاده نظام دشمن را به قتل رسانید و در نهایت او را به شهادت رساندند و سرش را به دستور عمر سعد جدا نمودند و میان لشکر امام حسین (علیه السلام) انداختند که مادرش سرش را گرفت و بوسید سپس به سوی لشکر ابن سعد پرتاب کرد...، امام حسین (علیه السلام) او را صدا زد و فرمود: ای مادر وهب! برگرد که جهاد از زنان برداشته شده است تو و فرزندت با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) خواهید بود. مادر وهب بر گشت در حالی که می گفت: خدایا! امیدم را ناامید نکن. امام حسین (علیه السلام) فرمود: ای مادر وهب! پروردگار، ناامیدت نخواهد کرد».[25]
با توجه به این که مقاتل و روایات، در مقام بیان استقامت و شجاعت این فرزند و مادر بوده اند نه در مقام بیان سوگواری او برای فرزندش؛ از نقل گریه و سوگواری سخنی به میان نیاورده اند. ممکن است او نیز گریسته باشد، اما نه در مقابل دشمن همان گونه که امام حسین (علیه السلام) نیز در مقابل دشمن، اظهار عجز و ناتوانی در مرگ عزیزانش نکردند. بر این اساس:
1 . گریه امام حسین (علیه السلام) در مرگ عزیزانش منافاتی با ایمان بالا و عصمت ایشان ندارد؛ زیرا نشأت گرفته از طبیعت لطیف و انسانی آن حضرت و پیروی نمودن از سیره رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در مرگ دوستان و عزیزان بوده است.
2 . دلیلی وجود ندارد که امّ وهب در مرگ فرزندش گریه نکرده باشد، ممکن است ام وهب نیز گریه کرده باشد، اما چون کتب تاریخی در صدد بیان آن نبوده اند، بدان اشاره نکردهاند.
3 . گاه باید در برابر دشمن، حزن و اندوه طبیعی خود را نیز کنترل نمود تا موجب سوء استفاده آنان نشود.
---------------------
پی نوشتها:
[1]. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 79، ص 91، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[2]. همان، ص 104.
[3]. «لَقَدْ کاَنَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کاَنَ یَرْجُواْ اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الاَخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا»؛ احزاب، 21.
[4]. طیب، سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 10، ص 489 - 490، انتشارات اسلام، تهران، چاپ دوم، 1378ش.
[5]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 16، ص 288، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
[6]. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 2، ص 81، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1360ش؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق: داودی، صفوان عدنان، ص 194 - 195، دارالعلم، الدار الشامیة، دمشق، بیروت، چاپ اول، 1412ق.
[7]. ر.ک: «صبر جمیل در قرآن»، سؤال ۴۱۳۹۹.
[8]. «لَیْسَ مَعَ الْجَزَعِ مَثُوبَةٌ»، لیثی واسطی، علی بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، محقق، مصحح: حسنی بیرجندی، حسین، ص 410، دار الحدیث، قم، چاپ اول، 1376 ش.
[9]. ر.ک: سبزواری، سید عبد الأعلی ، مهذب الأحکام، ج 4، ص 243 – 244، مؤسسه المنار، قم، چاپ چهارم، 1413ق ؛ جمعی از مؤلفان، مجله فقه اهل بیت علیهم السلام، شماره 49، ص 195، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل بیت (علیه السلام)، قم.
[10]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 3، ص 262 – 263، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[11]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 187، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1413ق.
[12]. همان.
[13]. الکافی، ج 3، ص 225.
[14]. من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 176.
[15]. ر.ک: مجلسی اول، محمد تقی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محقق و مصحح: موسوی کرمانی، سید حسین، اشتهاردی، علی پناه، طباطبائی، سید فضل الله، ج 1، ص 464، مؤسسه فرهنگی اسلامی کوشانپور، قم، چاپ دوم، 1406ق؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 79، ص 116، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[16]. شهید ثانی، زین الدین بن علی ، مُسکن الفؤاد عند فقد الأحبة و الأولاد، ص 77، بصیرتی ، قم، بی تا.
[17]. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 73، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ دوم، 1395ق.
[18]. شیخ صدوق، الأمالی، ص 130، کتابچی، تهران، چاپ ششم، 1376ش.
[19]. کامل الزیارات، ص 100؛ شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 14، ص 507، مؤسسه آل البیت (علیه السلام)، قم، چاپ اول، 1409ق.
[20]. قَالَ فَتَجْزَعُ؟
[21]. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات ، محقق و مصحح: امینی، عبد الحسین، ص 101، دار المرتضویة، نجف اشرف، چاپ اول، 1356ش.
[22]. ر.ک: «تفاوت میان گریه با فریاد و شیون»، سؤال 19467؛ «برهنه شدن و سینه زدن در عزای امام حسین (علیه السلام)»، سؤال 10990.
[23]. «فَوَاللَّهِ مَارَأَیْتُ مَکْثُوراً قَطُّ قَدْ قُتِلَ وُلْدُهُ وَ أَهْلُ بَیْتِهِ وَ أَصْحَابُهُ أَرْبَطَ جَأْشاً وَ لَا أَمْضَی جَنَاناً مِنْهُ ع إِنْ کَانَتِ الرَّجَّالَةُ لَتَشُدُّ عَلَیْهِ فَیَشُدُّ عَلَیْهَا بِسَیْفِهِ فَتَنْکَشِفُ عَنْ یَمِینِهِ وَ شِمَالِهِ انْکِشَافَ الْمِعْزَی إِذَا شَدَّ فِیهَا الذِّئْبُ»؛
شیخ مفید، محمد بن محمد، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 111، کنگره شیخ مفید، قم، چاپ اول، 1413ق.
[24]. ر.ک: «شهادت زنان در عاشورا»، سؤال 31792.
[25]. بحار الأنوار، ج 45، ص 16 - 17؛ حسینی موسوی، محمد بن أبی طالب، تسلیة المُجالس و زینة المَجالس( مقتل الحسین علیه السلام)، محقق و مصحح: حسون، کریم فارس ، ج 2، ص 287، مؤسسة المعارف الإسلامیة، قم، چاپ اول، 1418ق.
افزودن دیدگاه جدید