عاشورا در آیات قرآن
عاشورا در آیات قرآن
آیینه عاشورا
عاشورا بسان آیینه ای است که آیات قرآن به روشنی در آن منعکس می شود و امام حسین (علیه السلام) و یاران وفادارش تجسم عینی آن دسته از آیاتند که سیمای حق جویان، عدالت خواهان و خداباوران را به تصویر می کشد.
1 - اصلاح:
ان ارید الا الاصلاح ماستطعت و ما توفیقی الا بالله علیه توکلت والیه انیب(1)؛
من قصدی جز اصلاح (جامعه) تا آنجا که بتوانم، ندارم و توفیق من جز به (یاری) خدا نیست. بر او توکل کرده ام و به سوی او بازمی گردم.
بر اساس آنچه از آیات قرآن کریم به دست می آید، پیامبران الهی با هدف اصلاح در میان مردم وارد شده اند. آنان با عنایت به انحراف های فکری و اخلاقی جوامع بشری همواره تلاش می کردند اصلاحگر باشند.
امام حسین (علیه السلام) نیز در لحظات آغازین نهضت خود در بخشی از وصیت نامه خود به برادرش محمد حنفیه هدفش را اصلاح جامعه بیان می کند و می فرماید:
انما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدی(2) ؛
همانا من برای اصلاحگری در امت جدم از مدینه خارج شدم.
2- امر به معروف و نهی از منکر:
یومنون بالله والیوم الاخر و یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یسارعون فی الخیرات و اولئک من الصالحین(3)؛
به خدا و روز قیامت ایمان دارند و به کار پسندیده فرمان می دهند و از کار ناپسند باز می دارند. و در کارهای نیک شتاب می کنند و آنان از شایستگانند.
در جامعه اسلامی امر به معروف و نهی از منکر فریضه ای حیاتی است و از دیدگاه قرآن بر همه مسلمانان واجب است، لذا امام حسین (علیه السلام) در مدینه و در جوار قبر رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به پایین ترین درجه امر به معروف و نهی از منکر عمل کرد و فرمود:
اللهم انی احب المعروف و انکر المنکر(4)
همچنین زمانی که در مقابل مروان بن حکم قرار گرفت، به بالاترین درجه آن که همانا براندازی ریشه فساد و حکومت ظالمانه و فساد انگیز یزید است، اشاره کرد و فرمود:
و علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامه براع مثل یزید لقد سمعت جدی رسول الله یقول: الخلافة محرمة علی آل ابی سفیان(5) ؛
و هنگامی که امت به پیشوایی چون یزید دچار شود، باید با اسلام وداع کرد؛ از جدم رسول خدا شنیدم که می گفت: حکومت بر آل ابی سفیان مردم است.
آن حضرت برای تحقق بخشیدن به بالاترین مرحله امر به معروف و نهی از منکر در کربلا حاضر شد و با همه اصحابش به این آیه قرآنی، به بهترین صورت، جامه عمل پوشاند.
3 - اوج عزت:
ولله العزة و لرسوله و للمؤمنین ولکن المنافقین لایعلمون؛
عزت از آن خدا و از آن پیامبر او و از آن مؤمنان است، لیکن منافقان نمی دانند پیامبران الهی و مؤمنان راستین همواره بر قله عزت و مردانگی ایستاده اند، قرآن کریم مسلمانان را از تن دادن به ذلت و خواری برحذر می دارد و تنها سرچشمه شکوه و عظمت را خدای سبحان می داند. امام حسین (علیه السلام) نیز در مواردی گوناگون عزت واقعی را برای آزاد مردان و کمال جویان تبیین کرد، از جمله در ذو حسم یکی از منازل بین راه کربلا، فرمود:
لیس شانی شان من یخاف الموت ما اهون الموت علی سبیل نیل العز واحیاء الحق لیس الموت فی سبیل العز الاحیاة خالدة و لیست الحیاة مع الذل الا الموت الذی لاحیاة معه... لکنکم لاتقدرون علی هدم مجدی و محو عزتی و شرفی فاذا لا ابالی بالقتل(6) ؛
حال من مانند کسانی که از مرگ می ترسند، نیست؛ چه مردن در راهی که به عزت و زنده شدن حق منتهی می شود، آسان است مرگ در راه عزت چیزی جز زندگی جاودان و زندگی ذلیلانه چیزی جز مرگ بی روح نیست... اما شما برای درهم کوبیدن عظمت و نابودی عزت و شرفم توان ندارید، پس هیچ اعتنایی به مرگ نمی کنم.
4-حفظ حرمت:
واذ جعلنا البیت مثابة للناس و امنا(7) ؛
و چون خانه (کعبه) را برای مردم محل اجتماع و (جای) امنی قرار دادیم
کعبه حرم امن الهی است و در هیچ شرایطی نباید حرمتش شکسته شود. در آن هنگام که عده ای همچون فرزند زبیر مکه را سنگری برای رسیدن به مطامع دنیوی خود کرده بودند، امام حسین (علیه السلام) سپری شد تا از حرمت حرم پاسداری کند و حاضر نشد با ریختن خونش در آنجا حدود الهی نادیده گرفته شود؛ از این جهت بود که به فرزند زبیر فرمود:
والله لئن اقتل خارجا منها بشبر احب الی من ان اقتل داخلا منها بشبر (8) ؛
به خدا سوگند! اگر یک وجب بیرون از مکه کشته شوم، برایم محبوبتر است از این که یک وجب داخل آن کشته شوم.
رفتی به پاس حرمت کعبه به کربلا شد کعبه حقیقی دل کربلای تو
اجر هزار عمره و حج در طواف تو است ای مروه و صفا به فدای صفای تو
5-جهاد:
و جاهدوا فی الله حق جهاده (9)؛
جهاد در راه خدا یکی از مقدس ترین اعمال در فرهنگ دینی ما مسلمانان است. در آیات بسیاری خداوند از ما خواسته است تا با مال و جان در راهش جهاد کنیم. در کربلا آیات جهاد به تمام معنا تبلور یافت و امام حسین (علیه السلام) با تمام وجود حق جهاد را ادا کرد. آن حضرت از تمام وجود خود در راه خدا گذشت، حتی خاندانش را نیز در این مبارزه الهی سهیم کرد و در برابر ام سلمه چنین فرمود:
یا اماه و انا اعلم انی مقتول مذبوح ظلما و عدوانا و قد شاء عزوجل ان یری حرمی و رهطی مشردین و اطفالی مذبوحین ماسورین مقیدین و هم یستغیثون فلا یجدون ناصرا(10) ؛
ای مادر! من می دانم که مذبوح و کشته ستم و دشمنی ام و خدای بلند مرتبه می خواهد حرم و خاندانم را آواره و کودکانم را کشته، اسیر و دربند ببیند با این که فریاد رسی می طلبند، یاوری نمی بینند.
6-اشتیاق شهادت
من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتطر...(11)؛
از مؤمنان مردانی هستند که به آنچه با خدا عهد بستند، صادقانه وفا کردند، برخی از آنان به شهادت رسیدند و برخی دیگر در (همین) انتظارند.
آزاد مردان و سبک روحان همواره به لقای خدا می اندیشند و برای پرواز روحشان از قفس تن لحظه شماری می کنند این حالت در میان کاروان کربلا موج می زد و قافله سالارشان هنگامی که می خواست با کعبه وداع کند، حال و هوای خود را چنین بیان کرد.
خط الموت علی ولد آدم مخط القلادة علی جید الفتاده و ما اولهنی الی اسلافی اشتیاق یعقوب الی یوسف(12) ؛
مرگ چون گردنبند جوانان، به گردن فرزند آدم افتاده است و چقدر مشتاقم برای پیوستن به گذشتگانم مانند اشتیاق یعقوب به یوسف.
در شب عاشورا نیز قاسم ابن الحسن (علیهما السلام) که به لقای الهی می اندیشد، در جواب امام و مقتدایش که پرسید مرگ نزد تو چگونه است، می گوید:
احلی من العسل(13).
هر یک از دیگر یاران عاشورایی سید شهیدان نیز برای آغوش کشیدن عروس شهادت تا صبح بر سجاده سبز عبودیت دست دعا به آسمان می برند و آنقدر ثابت قدم و آماده می مانند که وقتی زینب کبری (علیها السلام) از امام روحیه یارانش را می پرسد، حضرت در جواب می فرماید:
والله لقد بلوتهم فما وجدت فیهم الا الاشوس الاقعس یستانسون بالمنیة دونی استیناس الطفل الی محالب امه(14)؛
به خدا قسم آنان را آزموده ام و آنان را جز مطمئن و ثابت قدم نیافتم. انس آنان به مرگ مانند علاقه کودکان به سینه مادر است.
سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت آتشی بود درین خانه که کاشانه بسوخت
تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت(15)
7- وفاداری:
ان الذین یبایعونک انما یبایعون الله یدالله فوق ایدیهم فمن نکث فانما ینکث علی نفسه و من او فی بما عاهد علیه الله فسیؤتیه اجرا عظیما (16)
؛ در حقیقت کسانی که با تو بیعت می کنند، جز این نیست که با خدا بیعت می کنند. دست خدا بالای دستهای آنان است، پس هر که پیمان شکنی کند، تنها به زیان خود پیمان می شکند و هر که بر آنچه با خدا عهد بسته است، وفادار بماند، به زودی خدا پاداشی بزرگ به او می بخشد.
وفاداری نسبت به پیمانی که انسان با خدا و امت با امام می بندد، از مهمترین عوامل پیروزی انسان و جامعه است، چه بسیارند افرادی که در رفاه و آسایش داد عهد و وفا سر می دهد، اما هنگامی که در کوره آزمایش جای می گیرند پیمان می شکنند. امام حسین (علیه السلام) هنگام ورود به کربلا این حقیقت را چنین بیان کرد:
الناس عبیدالدنیا والدین لعق علی السنتهم یحوطونه مادرت معایشهم فاذا محصوا بالبلاء قل الدیانون(17) ؛
مردم بندگان دنیایند و دین لقلقه زبانشان است. تا هنگامی که معیشتشان فراهم باشد، گرد دین می چرخند. اما آن گاه که کوره آزمایش به میان آید، دینداران کم هستند.
اما عاشوراییان وفادار، مصداق واقعی ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا شدند.
روز نخست چون دم رندی زدیم و عشق شرط آن بود که جز ره این شیوه نسپریم(18)
و شب عاشورا هنگامه اظهار وفاداری بود. در آن حلقه عاشقانه، امام (علیه السلام) هر آنچه را که فردا رخ می داد، با زلالی تمام به یارانش فرمود، و پیمان خویش را برداشت و از آنان خواست تا او را تنها بگذارند، اما همه رادمردان اعلان وفاداری کردند. که امام مدال پرافتخار وفاداری را زینت بخش سینه هایشان کرد و فرمود:
اما بعد فانی لااعلم اصحابا او فی و لاخیرا من اصحابی و لااهل بیت ابر و لااوصل من اهل بیتی جزاکم الله عنی خیرا(19) ؛
اما بعد؛ به درستی من یارانی باوفاتر و بهتر از اصحابم نمی شناسم و اهل بیتی نیکو و نزدیکتر از اهل بیتم (علیهم السلام) سراغ ندارم. خدا از طرف من جزای خیر به شما دهد!
دامن دولت به صد خون دل افتاد به دست به فسونی که کند خصم، رها نتوان کرد(20)
8- اقامه نماز:
الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلاة (21)؛
همان کسانی که چون در زمین به آنان توانایی دهیم، نماز را برپا می دارند.
نماز ستون خیمه دین و پرچم خداجویان است و برترین و شیرین ترین لحظه برای بندگان مؤمن است که در کربلا به زیباترین صورت تجسم یافت. در شب به یادماندنی عاشورا هم خیمه گاه امام حسین (علیه السلام) صحنه عبادت و بندگی بود و همه یاران، در هر نقطه ای گویا مسجدی بنا کرده و به نماز و راز و نیاز مشغول بودند.
لهم دوی کدوی النحل بین قائم و راکع و ساجد(22) ؛
زمزمه آنان چون صدای زنبوران عسل بود، در حال نماز و رکوع و سجده بودند.
اما زیباترین صحنه اقامه نماز را باید در عاشورا و گرما گرم جهاد و مبارزه دید. آن هنگام که ابوثمامه به امام (علیه السلام) عرض کرد: دوست دارم نمازی را که وقتش نزدیک است، بخوانم سپس به لقاء پروردگار برسم. امام سر به سوی آسمان برافراشت و فرمود:
ذکرت الصلاة جعلک الله من المصلین الذاکرین! نعم هذا اول وقتها. ثم قال: سلوهم ان یکفوا عنا حتی نصلی(23) ؛
یاد از نماز کردی، خدا تو را از نماز گزاران ذاکر قرار دهد! آری اول وقت نماز است! سپس فرمود از دشمن بخواهید دست نگهدارند تا نماز بخوانیم.
---------------------------
پی نوشت:
1)هود/88.
2)مقتل مقرم، ص 139.
3)آل عمران/114.
4)مقتل مقرم، ص 133.
5)همان.
6)موسوعة کلمات الامام الحسین؛ ص 360.
7)بقره/125.
8)موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 325.
9)حج/78.
10)مقتل مقرم، ص 136.
11)احزاب 23.
12)موسوعه الامام الحسین، ص 328.
13)همان، ص 402.
14)مقتل المقرم، ص 219.
15)حافظ.
16)فتح/10.
17)موسوعه الامام حسین، ص 373.
18)دیوان حافظ.
19)موسوعة الامام الحسین، ص 395.
20)حافظ.
21)سوره حج، آیه 41.
22)مقرم، ص 216.
23)مقتل مقرم، ص 244.
افزودن دیدگاه جدید